افراد حریص و طماع به دلیل جهل و نادانی خود بیش از نیاز به زندگی علاقه به مال و ثروت دارند که یک رفتار غیرعقلانی است.

افزایش و کسب آگاهی سبب می­ شود که انسان شرایط مناسبی را برای کسب فضائل اخلاقی به دست آورد و جهل و نادانی محیط آماده­ای را در فکر و جان انسان برای رویش خارهای رذایل فراهم می­سازد.

اخلاق در نهج‌البلاغه

نهج‌البلاغه را به جد ‌می‌توان منشور اخلاقی در فرهنگ اسلامی نامید. جورج جرداق نهج‌البلاغه را آینه اخلاق صحیح انسانی می­داند و می­گوید : «نهج‌البلاغه در طرفداری از حقیقت و نابود ساختن باطل، نیرویی فوق‌العاده است. در آشکار ساختن مظاهر طبیعت و به دنبال آن در تعظیم آفریدگار جهان و اثبات قدرت بی­مانندش، سخن­گوی آگاه است. »( مطهری،ص ۹۵).

نهج‌البلاغه، جنبه­ های متعددی از اخلاق معنوی و دینی را عرضه می­ کند. همین نکته راز توجه بسیاری از بزرگان در طول تاریخ بشری بدین کتاب است. بی­تردید در جهان اسلام پس از قرآن کریم کتابی وجود ندارد که تا این اندازه ذهن و روان افراد متفاوت را به خود جلب کرده باشد. خلاصه آنکه در نهج‌البلاغه آینه تمام نمایی آر خالق فردی، جمعی و الهی را مشاهده می­کنیم.

اخلاق در اندیشه علوی

امام علی (ع) حسن خلق و صداقت را سرآمد ایمان معرفی کرده، می­فرماید :

« رأس الایمان حسن الخلق و التحلی بالصدق» (فهرست غررالحکم،۱۳۷۷، ص۹۴) ؛ « سرآمد تمام وظایف اخلاقی برای افراد ‌با ایمان این است که خود را به اخلاق پسندیده متعلق سازند و به زیور راستی و راست‌گویی بیارایند.»

‌بنابرین‏، اهمیتی که اسلام برای اخلاق حمیده قائل نیست. اسلام پاداش هر عمل شایسته را مبتنی به حسن خلق می­داند.

امام صادق (ع) فرمود :

«ان الله تبارک‌وتعالی لیعطی العبد من الثواب علی حسن الخلق کمایعطی المجاهد فی سبیل الله یغدوا علیه و یروح» (بحارالانوار،ج ۶۸، ص ۳۷۷).

« خداوند به بنده خود در مقابل حسن خلق،پاداشی می­دهد همانند اجر مجاهد درراه خود ،که روز و شب در فعالیت و کوشش باشد.»

خداوند انسان را زیبا و نیکو آفرید، لیکن این انسان است که باید اخلاق شایسته کسب کند و خود را به زیور آن نیز بیاراید.

جریربن­عبدالله می­گوید: پیامبر خدا (ص) در خطاب به من فرمود :

«انّک امرء قد احسن الله خَلقک فَاَحسِن خُلقک.»( سفینه البحار، ج ۱، ص ۴۱۰).

« ای جزیره! خداوند تو را نیکو آفرید،تو نیز با حسن خلق و زیبایی­های اوصاف حمیده، صورت باطنی خویش را پسندیده و شایسته ساز.».

حضرت امیر (ع) می­فرماید:

« حسن الخُلق للنفس و حسن الخَلق للبدن.»( فهرست غرور الحکم،۱۳۷۷، ص۹۵).

« خلق نیکو و زیبا برای جان آدمی و خلقت نیکو برای بدن و جسم انسان است.»

اخلاقی یکی از شعبه­های حکمت عملی است که آن را علم چگونه زیستن دانسته ­اند. بر اساس قواعد اخلاقی، رفتار انسان برای دستیابی به سعادت و کمال توجیه می­ شود و نیک و بد و به‌طورکلی وظایف فردی و اجتماعی انسان مشخص می­ شود(دکتر رزمجو،۱۳۸۴).

محاسن اخلاقی و مکارم اخلاقی صفات پسندیده آدمی را تشکیل می­دهد. محاسن اخلاقی به صفاتی گفته می­ شود که نتها در رفتار ظاهری او انعکاس دارد ولی ممکن است شخصیت عالی نداشته باشد؛ همانند تمیزی و آراستگی ظاهری، خوش‌رویی، رعایت آداب اجتماعی در برخورد با دیگران که صاحب این صفات گرچه از محاسن اخلاقی برخوردار هست و رفتار ظاهری او پسندیده است ولی ممکن است فردی ستمگر، دورو، در حدّ حیوانیت سقوط کرده باشد( دکتر رزمجو،۱۳۸۴).

مکارم اخلاقی به صفاتی گفته می­ شود که در درون و جان آدمی جای گرفته باشد همانند خداترسی، نوع‌دوستی،عدالت‌خواهی، راستی و درستی که باعث عظمت شخصیت می­ شود و از او انسانی وارسته و عالی و متعالی می­سازد و صاحب آن به‌مراتب کمال و کرامت آدمی نائل می­ شود( نهج‌البلاغه،خطبه۱۹۲).

امام علی _علیه‌السلام _ در نهج‌البلاغه به مکارم اخلاقی توجه داده، و از محاسن اخلاقی به نیکی یادکرده و رعایت آن‌ ها را به انسان­ها توصیه ‌کرده‌است.

تربیت چیزی جز آموزش آداب پسندیده و متعلق کردن فرد به اخلاق نیکو به منظور شکوفایی استعدادها و تلطیف عواطف و احساس­های او نیست. در واقع، ‌با تربیت سعی می­ شود تغییر­هایی مطلوب در وجود انسان برای رسیدن به کمال ایجاد شود ( همان، ص۱۴۰-۱۴۱).

حال که مفهوم اخلاق و تربیت روشن نمودیم و رابط آنان را دانستیم به بحث پیرامون تربیت اخلاقی می­پردازیم.

ساختار اخلاقی و تربیتی نهج‌البلاغه

اهمیت اصول تربیت اخلاقی نهج‌البلاغه آنگاه روشن می­ شود که با سایر مکتب­ها و مبانی تربیتی آن‌ ها سنجیده شود؛ زیرا مکتب‌ها و مذهب­هایی هستند که مادی بودن و علاقه­های دنیایی را به طور مطلق نفی ‌می‌کنند و به زنگی دنیایی بادید تحقیر می­نگرند؛ همانند دین هندو و بودا؛ یا شیوه­ هایی که در ریاضت­های شاق جسمانی جوکیان و یا بعضی از صوفیه و یا در رها نیت مسیحی مشاهده می­ شود که به‌اصطلاح تنها درصدد تعالی روح هستند و کالبد جسمانی خود را از بهره‌وری نعمت­های حلال خداوندی بی­بهره ساخته­اند(همان).

در مقابل، مکتب­هایی چون کمونیست یا کاپیتالیسم وجود دارند که اساس آن‌ ها بر ماده‌گرایی استوار است و پیروان آنان جز به نان و اقتصاد و رفاه مادی و لذت­های جسمانی نمی­اندیشند و در نتیجه، در فساد و تباهی غوطه­ورند (همان، ص۱۳۸).

مکتب تربیتی نهج‌البلاغه – که ‌بر جهان بینی توحیدی اسلام استوار است – دربردارنده‌ی تعادل و هماهنگی بین امور مادی و معنوی است،و مکتبی است که مادی بودن را اصل می­داند ولی هدف بودن آن را انکار می­ کند. این مکتب بر نردبان مادی بودن، انسان را به صعود بر بام بلند آفرینش و به سوی خداوند دعوت می­ کند وزندگی معنوی را بر بنیاد وزندگی مادی بنا می‌سازد(همان،ص۱۳۹).

در مکتب نهج‌البلاغه به پرورش انسان صالح مو من توجه شده و هر دو بعد جسم و روح و جنبه­ های مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی او موردتوجه قرارگرفته است. اگر برخی از روش‌های تربیتی تنها به جنبه ­محسوس و مادی نگریسته­اند یا تنها به جنبه روحانی انسان توجه کرده ­اند یا برخی اصالت اجتماع را مطرح ساخته­اند نهج‌البلاغه با جامعیت خاص، برای همه نیاز­های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی آدمی چاره‌اندیشی ‌کرده‌است. روش تربیتی نهج‌البلاغه متناسب با فطرت و سرشت بشری بوده و تمامی احتیاج­های جسمی و روانی و فردی و اجتماعی انسان را موردتوجه قرار داده است(همان،ص۱۳۷).

شخصیت والای حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ خود نمونه کامل تربیتی اسلام متبلور عینی تفکر وبینش توحیدی است، آن حضرت از سنین کودکی در کنار پیامبر اکرم ـ صلی‌الله علیه آله ـ و تحت سرپرستی آن انسان بزرگ قرار گرفت و پرورش یافت.

ابعاد روحی و مکارم والای آن حضرت یا فرهنگ زلال وحی و قرآن شکل‌گرفته و تا آنجا پیش رفت که، قرآن ناطق و مفسـّر و شارح راستین این کتاب مقدس گردید. آن حضرت ‌در مورد دوران کودکی که در دامن تربیتی پیامبر اکرم ـ صلی‌الله علیه وآله ـ پرورش می­یافت،فرموده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...