ماخذ: نگارنده ماخذ: نگارنده
۴-۲-۵٫ حریم شبکه های ارتباطی
۱ – ایجاد هر گونه ساختمان و تاسیسات تا عمق ۱۵۰ متر، از بر حریم راه در طرفین جاده های کمربندی واقع در حریم شهرها و هم چنین ایجاد هر نوع راه دسترسی هم سطح به جاده های مذکور ممنوع است.
۲ – احداث هر گونه ساختمان و تاسیسات در طرفین کلیه راه های بین شهری واقع در محدوده و حریم شهرها به عمق ۱۵۰ متر از بر حریم قانونی راه و هم چنین ایجاد راه های دسترسی هم سطح به جاده اصلی ممنوع است، مگر در مورد کاربری های خاص که هم محل کاربری و هم راه های دسترسی لازم عیناً در قالب طرح های مصوب جامع و تفصیلی و هادی ترسیم شده یا ضوابط مربوط به آن ها تعیین شده باشد. (منبع قبلی، ص۸۷)
۴-۲-۶٫ مقررات مربوط به همجواری و دسترسی های مجاز کاربری های مختلف

    • همجواری واحدهای آموزشی با بیمارستان ها و مراکز درمانی که دارای بخش های بستری می باشند ممنوع است.
    • ایجاد تمهیدات ویژه دسترسی طبق مقررات و مشخصات فنی مجاز در احداث بزرگراه ها، آزاد راه ها و راه های اصلی جهت دسترسی به پارک های جنگلی، مراکز بزرگ تفریحی، مراکز ورزشی، نمایشگاه های بزرگ فصلی، کاربری های با وسعت زیاد درشت دانه، پارکینگ ها، پایانه های حمل و نقل، پمپ بنزین ها و موارد مشابه دیگر طبق ضوابط وزارت راه و ترابری الزامی است.
      • در ایجاد مسیر سرویس برای کاربری های پر تردد از بزرگ راه ها، رعایت حداقل ۱۳۰ متر تا در ورودی و ۲۱۵ متر از در ورودی تا بخش خروجی الزامی است. این مقدار برای راه های اصلی به ترتیب ۹۰ و ۸۰ متر است. (منبع قبلی، ص۸۹)
      • (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۳٫ پهنه های فضای ورودی شهر
همان طور که گفته شد ورودی شهر پهنه ایست که یک مسیر حرکتی را شامل، جریان ورود و خروج به از شهر را میسر می سازد که مهمترین کارکرد آن، ایجاد حس ورود به شهر در استفاده کنندگان می باشد. در واقع در عمل ورود و خروج به / از شهر، جهت ایجاد حس ورود و خروج، به منظور پرهیز از یک مرتبگی لازم است تبدیل پذیری از فضای بیرون به درون و بالعکس به صورت تدریجی صورت گیرد. این احساس ماحصل تعامل سه پهنه ی خارجی، میانی و داخلی با سه مفهوم ورود ادراکی، ورود بصری و ورود فیزیکی می باشد. این مفاهیم هر یک در بخشی از عرصه مبادی ورودی محقق می شوند.
پهنه اول و یا پهنه خارجی به عنوان یک پهنه ی نیمه مستقل با دارا بودن بیشترین ویژگی های طبیعی نسبت به سایر پهنه ها، مخاطب را به لحاظ روانی منتظر ورود به شهر می کند. بدین گونه که با تغییر در بافت کالبدی و فعالیتی حاشیه محور (مانند کارخانجات، سیلو) و همین طور تغییر در جریان حرکتی وسایل نقلیه، مخاطب برای ورود به محدوده شهر آماده می گردد. این پهنه در مفهوم درونی پدیده ورود ادراکی تلقی می‎گردد.
پهنه دوم و یا پهنه میانی به عنوان یک پهنه مستقل، مفصلی است بین دو پهنه خارجی و داخلی که محیط طبیعی پهنه خارجی را به محیط مصنوع پهنه داخلی پیوند می دهد. در این پهنه با دیده شدن اولین نشانه‎های بصری از شهر همچون دورنمای شهر و یا تغییرات متداوم بافت کالبدی پیرامون محور مخاطب وارد پهنه ورود بصری می شود.
پهنه سوم و یا پهنه داخلی، پهنه نیمه مستقل دیگری است که با ویژگی های مصنوعی بیشتر، ارتباط پهنه میانی را با عناصر مصنوعی شهر میسر می سازد. در واقع تداوم حس نزدیک شدن به شهر که در پهنه میانی پدیدار می شود. به حس حضور در شهر در این پهنه مبدل می گردد. براساس مخاطب وارد پهنه ورود فیزیکی می شود و خود را در شهر می یابد. منبع:(دانش پور، و دیگران، ۱۳۹۳، ص۱۰).
نقشه ۴-۳ پهنه های فضای ورودی شهر
(منبع قبلی، ص۱۱)
۴-۴٫ توقعات موضوعی از ورودی
شخص در هنگام ورود به شهر انتظار دارد پذیرفته شود و احساس غریب زدگی نکند. بنابراین پذیرندگی توقعی است که از ورودی یک شهر انتظار می رود داشته باشد. شخص در هنگام ورود به شهر علاوه بر اینکه می خواهد نیازهای خود را بر آورده کند نیاز به شناسایی سریع مسیرها و تصمیم گیری دارد. از این‎رو خوانایی یکی دیگر از توقعات موردی از ورودی شهر محسوب می شود. فرد یا افراد انتظار دارند که به هنگام ورود به یک شهر با خصوصیات، ویژگی ها، و عناصر شاخص آن منطقه بر خورد کنند.
در شهر امروز نیز ورودی باید جزو از استخوان بندی شهر باشد که در پیوند با بافت شهر است و باید محل انتقال و تبدیل کارکردهای برون شهری به عملکردهای درون شهر باشد و به وجود آورند. سلسله مراتب ورود چه از لحاظ عملکردی، یا اتصال به فضاهای عمومی تر و شالوده اصلی شهر و از آنجا به درون بافت‎های شهری و محله ها، و چه از نظر بصری به وسیله محصور شدن تدریجی فضا و تبدیل تدریجی آن به فضاهای شهری، از سوی دیگر به دلیل گستردگی شهر امروز و همچنین سرعت وسایل نقلیه، که موجب درک فضای بیشتر در مدت زمان کوتاه تر می شود، فرم شهر در محل ورود باید نمایانگر و پذیرای ورود باشد و به شکل یک بافت شهری متشکل از فضاهای متوالی که رفته رفته محصورتر می شوند. درآید.
به تعبیر دیگر ورودی باید در مقیاس شهرهای امروز بوده و دیگر نمی تواند منحصر به یک بنا، یک فضا یا یک دروازه باشد؛ گرچه در شهرهای قدیم هم فضاهای قبل و بعد از دروازه جزو ورودی شهر بوده اند با کارکردهای ورودی.
همچنین در شهرهای ایرانی به ویژه در دوران شکوفایی شهرنشینی، به تناسب جهت ورود و اهمیت ورودهای شهر، عملکرد هایی در این اماکن شکل می گرفت که هم سلسله مراتب ورود را پدید می آورد و هم نیازهای وارد شوندگان را مرتفع می ساخت. به همین ترتیب در شهر امروز نیز با توجه به شرایط زمان باید عملکردهایی سازمان یافته در ورودی شهر واقع شوند که پاسخ گوی نیازهای ورود باشند. اما از آنجا که این عملکردها هم در خدمت وارد شوندگان به شهر و هم در خدمت عبور کنندگان از شهر است، باید ترتیب قرارگیری آنها رعایت شود تا ترافیک عبوری بی جهت به داخل شهر منتقل نگردد.
توقعات مزبور معطوف به ورودی هر نوع فضایی است. اولین توقع از هر ورودی ای است که در این مکان حریم ها و مکان های بیرون و درون به آرامی و ظرافت به هم تبدیل شوند. به نحوی که بدون وارد آوردن شوک، افراد بتوانند رفتارهای خود را متناسب با حال و هوای درون، هماهنگ با رویدادهای آن نمایند. لذا تبدیل پذیری جزو اولین ویژگی ها برای هر نوع ورودی، از ورودی شهر و محله تا بناهای خاص و خانه می باشد.
از طرف دیگر حوزه های دو طرف ورودی در مکان ورودی با هم تلاقی یافته و تا حدی در دل هم نفوذ پیدا می کنند. طرح ورودی می بایستی به گونه ای باشد که این نفوذ پذیری را چه به صورت کالبدی و چه به صورت روانی بسته به شرایط دو عرصه بوجود آورد و احساس راه یافتن یکی در دیگری را در فرد ایجاد نماید. در واقع اتمام یک فضا و شروع شدن فضای دیگر را القاء نماید. (پاکزاد، ۱۳۹۱، ص۴).
۴-۴-۱٫ تبدیل پذیری
ورودی در ذهن اکثر شهروندان مکان ویژه ای است که در آن احساس گذر از جایی و دخول به جای دیگر به آنها دست می دهد. به عبارت دیگر ضمن وابسته بودن به فضاهای دو طرفش، تبدیل آنها به یکدیگر را گوشزد می نماید. لذا شاید یکی از مهمترین توقعاتی که از هر نوع ورودی انتظار می رود، تبدیل پذیری باشد. با تعمق در این توقع نخسیتن چیزی که به ذهن بیشتر شهروندان خطور می کند اینست که ورودی معمولا حریمی را به حریم دیگر تبدیل می نماید. (پاکزاد، ۱۳۸۶). توقع دیگری که در خصوص تبدیل پذیری ورودی ها به ذهن اکثر شهروندان خطور می کند. تاثیر ورودی بر تبدیل رفتارهاست. عمدتا انتظار می رود که رفتارها در دو طرف ورودی هر چند اندک تغییر یابند. برای مثال سرعت حرکت تند یا کند شود و یا حرکت ها به سمت محل ورودی جهت دار گردند و جذب آن شوند. شاید یکی از بارزترین تغییرات رفتاری که پس از گذر از ورودی اتفاق می افتد. تصمیم گیری برای انتخاب مسیر است. معمولا این تصمیم‎گیری نوعی مکث را ایجاب می کند و لازمست که ورودی بستر فضایی چنین رفتاری را فراهم آورد. برای مثال جهت تبدیل کردن ورودی یک محله به فیلتری که تنها حرکت های مقصدی را اجازه عبور می‎دهد. شاید استفاده از ترفندهای کالبدی نظیر تنگ کردن مسیر، پوشش گیاهی و….. نیز ضروری باشد. (منبع قبلی).
نقشه ۴-۴ طول مسیر ورودی
ماخذ: گوگل ارث و نگارنده
ورودی انزلی از سمت رضوانشهر نیز دارای این ویژگی یعنی تبدیل پذیری می باشد چون درست است که مسافت زیادی را به خود اختصاص داده ولی در محلی قرار گرفته است که پس از گذر آن کاملاً تفاوت فضایی بین فضای خارجی و داخلی شهر را به فرد ورودی منتقل می کند. همچنین در تبدیل پذیری و گوشزد کردن تفاوت حریم ها، ورودی باید نقش حد واسط از نظر سلسله مراتب حریم ها، میان دو حریم را بازی کند. در اینجا جا دارد به این نکته اشاره شود که تابلوی ورودی شهر نقش مهمی در القا و گوشزد کردن تبدیل فضاها ایفا می کند ولی در ورودی مورد مطالعه به علت قرارگیری در محل نامناسب نمی تواند نقش را ایفا کند. و همچنین از مقیاس کوچک تابلو جلب توجه نکرده و طوری نیست که دید را به خود منتهی کند پس خیلی کم پیش می آید که افراد ورودی به آن توجه کنند. این از لحاظ انحصار مکان تابلوی ورودی. اما از لحاظ جاگذاری در ورودی باید گفت که همانطور که ذکر شد این تابلو نقش مهمی در گوشزد کردن تفاوت حریم ها دارد پس باید در نقطه ای جاگذاری شود که بیشترین تغییر و تبدیل حریم ها در ورودی در آن حاصل شده باشد که این نقطه درست در میانه ورودی مورد مطالعه قراردارد، و فرد کاملاً متوجه تغییر فضا می شود و قرار گیری تابلوی ورودی شهر در این نقطه تائید می کند حسی که در فرد ورودی ایجاد شده است.
نقشه ۴-۵ محل قرارگیری تابلوی کنونی ورودی شهر و مسیر انتهای دید
ماخذ:گوگل ارث و نگارنده
در حال حاضر تابلوی ورودی در جایی قرار دارد که هیچ تفاوتی بین قبل و بعدش دیده نمی شود قبل از آن با کارگاه ها وانبارهای بزرگ و کاربری های ناسازگار، و فضاهای رها شده و فضاهای باز وسیع روبرو هستیم و بعد از آن ورودی نیز تا فاصله ۱کیلومتر این فضا ادامه دارد. این بدین معنا نیست که تابلوی ورودی به عنوان یک خط بیرون را به درون تبدیل می کند بلکه ورودی دارای یک پروسه و یک فضای وسیع می باشد ولی تابلو نقش یک در را بازی می کند و اینکه عبور از آن تبدیل فضا را گوشزد می کند. نازل بودن ویژگی های بصری و شاخصه های خوانایی و هویتی این فضاها که متاثر از ساخت و سازهای حاشیه ای، کاربری ها و فعالیت های ناسازگار و بد منظر می باشد و همین طور عدم وجود سلسله مراتب فضایی که مانع از تبدیل پذیری پیوسته و تدریجی محیط خارج به داخل شهر می شود، از ویژگی های اصلی ورودی شهرها را برآورده نساخته، و به عنوان اولین فضاهای شهری که در مقابل تازه واردین قرار می‎گیرند، پذیرندگی و تشخص لازم را ندارند. ورودی غرب بندرانزلی همچون غالب مبادی ورودی شهرهای کشورمان دست به گریبان معضلاتی از این دست است.
تصویر۴-۴٫ تغییر بافت پس مسیر ورودی
ماخذ: نگارنده
در تبدیل حریم ها به یکدیگر باید در هنگام ورود به شهر از احساس گشادگی در فضا کمی کاسته شود. در این ورودی این حس با تنگ شدن مقطع عرض خیابان و همچنین افزایش ارتفاعی ساختمان ها در مقیاس درشت دانگی ایجاد می شود. در واقع پس از طی مسیری در ورودی به صورت آهسته خیابان ها شکل مناسب تری می گیرند و حریم پیاده معلوم می شود آزادی که تردد وسایل نقلیه قبل از ورودی در شانه خاکی خیابان داشتند نداشته باشند و همچنین با افزایش تراکم، خط آسمان و ارتفاع ساختمان نیز افزایش پیدا می کند و در کل نسبت ارتفاع به عرض معبر در ابتدای ورودی کمتر از این نسبت در انتهای معبر می‎باشد.
تصویر۴-۵٫ نسبت عرض مقطع به ارتفاع بدنه در ابتدا و انتهای ورودی
ماخذ: نگارنده
این محصوریت دید توسط خانه های ساخته شده در یک طرف و در طرف دیگر فضاهای باز می باشد. از طرف دیگر در جدا سازی حریم ها از یکدیگر که ورودی ها به صورت یک فیلتر تقریبا عمل می کند در این محدوده و ورودی نمی توان تصور درستی را از این مورد برداشت کرد چرا که میزان دسترسی ها به داخل و وارد شدن به آن تقریبا یکی هست و حتی در مواردی خارج شدن از آن سخت تر و مشکل تر از وارد شدن به محل و محدوده شهر است هر چند نوع کالبد و کاربری ها که باعث کاهش زاویه ی دید و حتی محصوریت کرده است اما کمک چندانی به نوع وارد شدن و خارج شدن از یک محدوده را نشان نمی‎دهد.
تصویر ۴-۶٫ سد معبر توسط لوازم ساختمانی برای شاخص کردن ملک تجاری
ماخذ: نگارنده
به دنبال کاهش عرض معبر و احساس تنگی حرکت از سوی عرصه عمومی تر (خارج شهر) به سوی عرصه خصوصی تر (درون شهر) با دشواری همراه می شود. این کاهش عرض باعث فشردگی ترافیکی می شود و در پی فشردگی ترافیکی راننده ها ناچار به کاهش سرعت خود می باشند. همچنین موانعی که بر سر مسیر عبور سواره و پیاده وجود دارد به این امر دامن زده است و به صورت ناخودآگاه در حرکت است.
در القاء حس تبدیل پذیری این مسئله از اهمیت زیادی برخوردار است که این فرصت به فرد عبوری یا ورودی داده شود تا در ذهنش بیرون و درون را به یکدیگر تبدیل کند. همان طور که اشاره شد ورودی نمی بایست به عنوان یک تیغه و یا یک دیوار در نظر گرفت بلکه ورودی ها عموما حالت عرصه گونه دارند. بدین معنی که در ورودی شهر تنها عبور از یک تیغه نیست که به فرد احساس یک مرتبگی دست بدهد و آنرا به صورت آنی با یک پدیده و یک ساختار جدید مواجهه کند بلکه با بکارگیری اصول و قوانینی یا به طور کلی تبدیل ورودی به عنوان یک عرصه از ایجاد یک مرتبگی در آن ممانعت به عمل آمده.
در این ورودی این فرصت با افزایش طول ورودی و تبدیل ورودی از یک روزن به یک فضا به فرد داده می شود همچنین در این راستا با کاهش سرعت و افزایش زمان گذر از خلال ورودی از یک لحظه به زمان قابل ادراک انجام شده است. تبدیل رفتارها در این ورودی صورت می گیرد. در واقع با تمهیداتی که در ورودی شکل گرفته به فرد عبوری کمک می شود تا رفتار خود را متناسب با آداب درون شهر تغییر دهد.
یکی از تمهیداتی که در این ورودی برای تغییر رفتار صورت گرفته تغییر سرعت حرکت در دو طرف ورودی می باشد تابلوهای هشدار دهنده کاهش سرعت از جمله تدابیر مثبت در کاهش سرعت می باشد که فرد را متوجه این موضوع می کند که باید سرعتش را متناسب با سرعت درون شهری تنظیم کند. تدبیر پیاده شدۀ دیگر ایجاد سرعت گیر می باشد. این امر با روانی در مسیر منافات دارد و یک نوع جبر را در کاهش سرعت برای فرد ایجاد می کند. پس بهتر است قدرت تفکر را از فرد ورودی نگرفته و با چینش قوانین این حس را القاء کنیم نه با جبر فیزیکی.
تصویر۴-۷٫ تابلوهای هشدار دهنده کاهش سرعت
ماخذ: نگارنده
در ابتدای هر ورودی که با آن روبه رو می شویم هر فرد توقع دارد که یک رفتار خاص را نسبت به عرصه بعد از ورودی می بایست انجام پذیرد به عنوان مثال تغیر در سرعت و قدرت دادن انتخاب به افراد برای انتخاب مسیر خود می باشد. یکی دیگر از نکات مثبتی که در ورودی به تغییر رفتار فرد کمک می کند، امکان اتخاذ تصمیم و انتخاب مسیر پس از گذر از ورودی است که در این ورودی این امکان برای مسافرین فراهم شده است. در میانه ورودی تغییر مسیر این امکان برای مسافرین به سمت ساحل دریا فراهم گشته است.
تصویر۴-۸٫ قدرت انتخاب مسیر در مسیر تندرو به سمت میدان پرستار و ساحل دریا
ماخذ: نگارنده
از دیگر انتظاراتی که هر فرد ناظر توقع دارد با آن هنگام ورودی شهر با آن مواجهه شود تبدیل سکانس های دو طرف ورودی به یکدیگر است و برآورده شدن چنین توقعی ملزم به تفاوت میان سکانس های دو طرف می باشد. البته تا حدی که باعث به وجود آمدن یک نوع تضاد و اختشاش گردد و بلکه می بایست جزئی و محسوس باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...