پایان نامه بررسی مقایسه ای عملکرد مدل شبکه عصبی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
-قرارداد بدهی به مدیران انگیزه میدهد تا سودها را مدیریت کنند و بدین وسیله از عهده شرایط قراردادهای بدهی خود برایند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-مدیران سود را تغییر میدهند تا پوششی بر عملکرد مدیریتی داشته باشند و خود را درمقابل بر کناریهای احتمالی حفظ کنند.
بالسام و دیگران (۲۰۰۲) بین اقلام تعهدی اختیاری و بازده سهام در حول و حوش اعلامیه سود ارتباط منفی یافتند. این نتیجه نشان میدهد که بازار، اقلام تعهدی اختیاری را به صورت فرصتطلبانه میبیند (سیرگار و یوتاما، ۲۰۰۸) همچنین شرکتها سودها را به منظور دستیابی به انتظارات بازار مدیریت میکنند. به عنوان مثال، تئو، ولچ و وانگ(۱۹۹۸)بیان میکنند که فرایند اولین عرضه سهام ([۱۲]IPO) در معرض مدیریت سود میباشد. زیرا عدم تقارن اطلاعاتی بالایی بین سرمایهگذاران و صادرکنندگان سهام در زمان اولین عرضه سهام وجود دارد. طبق نتایج محققین اقلام تعهدی اختیاری افزاینده درآمد، قبل از عرضه اولیه سهام، مشاهده میشود. همچنین مشاهده مشابهی در مورد عرضه فصلی سهام وجود دارد(تئو، ولج و وانگ ۱۹۹۸). ترکیبهای سهام زمینه دیگری است که مدیریت سود در آن بررسی میشود (جیراپورن و دیگران، ۲۰۰۸).
رسواییهای اخیر انرون و ولدکام و شرکتهای دیگر این تصور عمومی را بوجود آورده است که مدیریت سود به صورت فرصت طلبانه توسط مدیران شرکتها برای منافع شخصی آنها انجام میشود، نه سهامدارن. آنچه که موجب تقویت این تصور منفی میشود این واقعیت است که تدوینکنندگان قوانین و مقررات به تازگی قوانینی برای مبارزه با مدیریت سود تدوین کردهاند. به عنوان مثال قانون ساربنز آکسلی که اعضای هیئت مدیره را ملزم به داشتن تخصص مالی میکند، نتیجه تلاش مستمر کنگره آمریکا برای کاهش مدیریت سود است.
۲-۲-۱.انگیزههای مدیریت سود
تحقیقات گذشته سه انگیزه اصلی برای مدیریت سود شناسایی کردهاند: انگیزه بازار سهام، انگیزه قراردادی و انگیزه قانونی (هیلی و واهلن، ۱۹۹۹). بر اساس تحقیق استولوی و برتون (۲۰۰۴) مدیران سودها را برای حداقل ساختن هزینه سرمایه، هزینههای سیاسی و یا افزایش پاداش خود دستکاری میکنند.
مجموعه دیگری از مطالعات بر امنیت شغلی مدیران در زمانی که با احتمال از دست دادن شغل خود مواجه میشوند، تاکید دارند. دی آنجلو(۱۹۹۸) گزارش میدهد که در طول مدت جایگزینی، مدیران ممکن است از اختیارات حسابداری برای نشان دادن تصویر مناسبی از عملکرد شخصی خود برای بدست آوردن رای سهامداران استفاده نمایند. دچوو واسلوان (۱۹۹۱) دریافتند مدیران عامل در سالهای آخر دوران خدمت خود تمایل به کاهش هزینه تحقیق و توسعه دارند تا سودهای گزارش شده خود را افزایش دهند.
دیدگاهی که در مطالعات مدیریت سود وجود دارد این است که قراردادهای موجود و بالقوه بین ذینفعان و شرکت انگیزههایی برای مدیران ایجاد میکند تا سودها را دستکاری نمایند. زمانی که دستکاری سود، ثروت مدیران را با هزینه سایر ذینفعان افزایش میدهد، میتوان گفت که مدیران بطور فرصت طلبانه عمل کردهاند(واتزوزیمرمن،۱۹۹۰).
در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ تحقیقات بر سه انگیزه بزرگ ایجاد شده بوسیله قراردادهای بدهی، قرادادهای جبران خدمات و فرایند قانونی سیاسی تاکید کردند. در بخش شرایط قراردادهای بدهی از ارقام حسابداری استفاده میشود. اگر این شرایط برآورده نشوند، بستانکاران اغلب حق توقیف داراییها یا اعلام زودتر از سررسید واقعی را دارند تا از منافع خود حفاظت کنند. حتی اگر این حقوق اعمال نگردد، عدم رعایت تعهدات در یک قرارداد استقراضی میتواند منجر به یک قرارداد جدید پرهزینه گردد. برای اجتناب از این احتمالات انتظار میرود مدیران شرکتهایی که در شرف انحراف از شرایط قرارداد دارند، انتخابهای حسابداری افزاینده درآمد را به کار گیرند تا شرکت را در وضعیت نسبتا بهتری در خصوص مذاکره مجدد قرار دهند. همچنین قراردادهای جبران خدمات که پاداش را با سودهای گزارش شده ربط میدهند انگیزههایی برای دستکاری سود ایجاد میکنند و مطالعهای که در این زمینه بیشترین استفاده از آن شده است، مربوط به هیلی (۱۹۸۵) است. سومین انگیزه بزرگ فرایند قانونی سیاسی است. این تئوری که بوسیله واتز و زیمر من ارائه شد عنوان میکند از آنجاییکه سودها در فرایند سیاسی، به منظور پشتیبانی مقررات جدید یا اجرای مقررات موجود بکار میروند، مدیران انگیزهای برای مدیریت سودهای گزارش شده دارند. انگیزههای متنوع دیگری نیز برای مدیریت سود بررسی شده است. به عنوان مثال دی آنجلو (۱۹۹۸) این موضوع را بررسی میکند که آیا رقابتهای جایگزینی انگیزهای برای مدیران به منظور دستکاری سود در تلاش برای تاثیرگذاشتن بر درک سهامداران از عملکرد مدیریت ایجاد میکند. تحقیقی بوسیله باون، دوچارم و شورز(۱۹۹۵) انجام شده است که اثر انگیزشی ایجاد شده بوسیله قراردادهایی که بین شرکت وذینفعان (شامل مشتریان، عرضه کنندگان و کارکنان) وجود دارد را بررسی میکند (جیمبالو،۱۹۹۶). انگیزههای اصلی برای مدیریت سود را میتوان به ترتیب زیر خلاصه کرد. (اسکات ۱۹۹۷).
۲-۲-۱-۱.انگیزههای طرحهای پاداشی
۲-۲-۱-۲.انگیزه طرحهای بدهی
۲-۲-۱-۳.انگیزه سیاسی
۲-۲-۱-۴.انگیزه مالیاتی
۲-۲-۱-۵.انگیزه مربوط به عرضه اولیه سهام
۲-۲-۱-۱.انگیزههای طرحهای پاداشی
زمانی که پاداش مدیران بر مبنای سودهای گزارش شده باشد آنها انگیزه مدیریت سودها را به منظور افزایش ارزش مورد انتظار پاداش خود خواهند داشت. به عنوان مثال، هیلی (۱۹۸۵) گزارش کرد که رفتار مدیریت سود بوسیله شرایط طرحهای پاداش مدیران تحت تاثیر قرار میگیرد. و این طرحها حدود بالا و پایین سودهای مشمول پاداش را در برمیگیرد. در حالت خاصتر، زمانی که سودها بین حدود بالا وپایین قرار دارند،احتمال بیشتری دارد که مدیران سودهای گزارش شده را افزایش دهند. با وجود این، زمانی که سودها بالاتر از حد بالا یا پایینتر از آن قرار دارند، مدیران احتمال دارد که از اقلام تعهدی کاهنده در آمد به منظور ذخیره نمودن این سودها برای دورههای بعدی استفاده کنند و پاداش مورد انتظار خود را در آینده افزایش دهند.
۲-۲-۱-۲.انگیزه طرحهای بدهی
از آنجاییکه انحراف از شرایط تعهد بدهی میتواند باعث تحمیل هزینههای سنگین به شرکت گردد، مدیران ممکن است از طریق افزایش سودهای گزارش شده از این انحرافات اجتناب کرده واز میزان سفت و سخت بودن این قراردادها بکاهند. به عنوان مثال، دالی و ویگلند (۱۹۸۳) دریافتند که شرکتهایی که هزینههای تحقیق وتوسعه را سرمایهای میکنند اهرم بالاتری دارند و از بدهی بیشتری استفاده میکنند. این شرکتها همچنین نسبت به شرکتهایی که هزینههای تحقیق و توسعه را در سرفصل هزینه شناسایی میکنند به انحراف از محدودیتهای بدهی نزدیکتر میباشند. سویینی (۱۹۹۴) همچنین نمونهای از شرکتهایی که در قراردادهای بدهی ناتوان بودهاند را آزمون کرد و دریافت استفاده از تغییرات سود افزاینده در آمد در این شرکت ها نسبت به نمونه کنترلی بیشتر است. همچنین او دریافت شرکتهایی که در ایفای تعهدات خود ناتوان بودند تمایل به پذیرش زودهنگام استانداردهای حسابداری جدیدی که سود خالص را افزایش میدهند، دارند. دیفاند و جیمبالوو (۱۹۹۴) همچنین مدیریت سود شرکتهایی را که انحراف از تعهدات بدهی را طی سالهای ۱۹۸۵-۱۹۸۸افشا کردهاند؛ بررسی کردند. آنها شواهدی مبنی بر استفاده از اقلام تعهدی اختیاری برای افزایش سود گزارش شده در سال قبل از انحراف یافتند.
۲-۲-۱-۳.انگیزه سیاسی
شرکتهای بزرگ معمولا از نظر سیاسی بیشتر مورد توجه عموم قرار میگیرند، زیرا فعالیتهای آنان تعداد زیادی از افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین شرکتهایی که جزء صنایع استراتژیک و انحصاری هستند نیز بیشتر در معرض دید عموم قرار دارند. چنان شرکتهایی ممکن است تمایل به کاهش سود به منظور کاهش هزینههای سیاسی خود داشته باشند.
هان و وانگ (۱۹۹۸) این موضوع را بررسی کردند که آیا شرکتهای نفتی که انتظار میرود درآمدهای آنها، به دلیل افزایشهای ناگهانی در قیمتهای نفت در طول بحران سال ۱۹۹۰ خلیج فارس افزایش یابد، از اقلام تعهدی حسابداری برای کاهش سودهای گزارش شده استفاده کردهاند. بر اساس نتایج آنها، شرکتهای مذکور از اقلام تعهدی کاهنده درآمد برای کاهش سودهای سه ماهه خود استفاده کردهاند که نشان میدهد هزینههای سیاسی، افزایش منافع افشای این اخبار خوب را کم ارزش میکند.
۲-۲-۱-۴.انگیزه مالیاتی
از آنجاییکه مقامهای مالیاتی به تحلیل قوانین حسابداری برای محاسبه درآمد مشمول مالیات میپردازند، شرکتها ممکن است انگیزه کمتری برای مدیریت سود به لحاظ امور مالیاتی داشته باشند. با وجود این، شیوهای که برای محاسبه موجودی به کار میرون ممکن است خروجی وجه نقد برای عملیات را تحت تاثیر قرار دهد. تحت قوانین مالیاتی آمریکا، شرکتهایی که از روش لایفو برای اهداف مالیاتی استفاده میکنند باید از آن برای گزارشگری مالی نیز استفاده نمایند. بنابراین، در طول دوره افزایش قیمتها شرکتها ممکن است روش لایفو را به فایفو ترجیح دهند. زیرا این موضوع منجر به سودهای گزارشهای شده پایینتر و مالیاتهای پایینتر میگردد.
۲-۲-۱-۵.انگیزه مربوط به عرضه اولیه سهام
شرکتهایی که برای اولین بار سهام خود را عرضه میکنند قیمت بازار تعیین شدهای ندارند و قیمتهای اولیه سهام تا حدی بوسیله عمکرد مالی آنها قبل از ورود به بازار تحت تاثیر قرار میگیرند. بنابراین، مدیران شرکتهایی که به شکل سهام عام درمیآیند، انگیزههایی برای افزایش سودهای گزارش شده دارند تا قیمت بیشتری را برای عرضه اولیه سهام خود بدست بیاورند به عنوان مثال، فریدلان (۱۹۹۴) گزارش کرد که شرکتهای IPO در سال قبل از IPO نسبت به دوره قبل اقلام تعهدی اختیاری افزاینده درآمد ایجاد کردهاند. تئو، ولچ وونگ (۱۹۹۸) عنوان میکنند که فرایند عرضه اولیه سهام به طور ذاتی آمادگی انجام مدیریت سود را دارد زیرا عدم تقارن اطلاعاتی بالایی سرمایهءگذاران و صادرکنندگان سهام در زمان عرضه اولیه سهام وجود دارد. تئو،ولچ وونگ (۱۹۹۸) در تحقیق دیگری اقلام تعهدی اختیاری مثبت معنیداری را قبل و در طول سال عرضه فعلی سهام گزارش کردند.
۲-۲-۲.الگوهای مدیریت سود
الگوهای گوناگون مدیریت سود عبارتنداز:
۲-۲-۲-۱. الگوی بدست آوردن آرامش:
این الگو که مخرب ترین نوع مدیریت سود است، به مدیریت هرویین شهرت یافته است و زمانی اعمال میگردد که به دلیل نارضایتی سهامداران از مدیریت به خاطر عدم دستیابی به اهداف آنها، احتمال برکناری مدیریت وجود داشته باشد. دراین حالت مدیریت سعی می کند به روشهای مختلف مانند فروش داراییهای مستهلک شده، کاهش ذخیره مطالبات مشکوک الوصول و… سود سال جاری را بالا برده و عملکرد شرکت را خوب جلوه دهد . این شیوه از مدیریت سود تا حد دستیابی به یک آرامش نسبی اعمال میگردد.
دلیل نامگذاری مدیریت هرویین به این دلیل است که شیوه مورد بحث، همانند استفاده از هرویین برای بار اول خوشایند است اما بعدها آثار زیانبار خود را نشان میدهد(بهاری مقدم ،۱۳۸۵،ص۴۷).
۲-۲-۲-۲. الگوی حداکثرکردن سود[۱۳]
این شیوه از مدیریت کردن سود که تقریباً شبیه الگوی اول می باشد ، در مورد طرح های پاداش مدیریت کاربرد دارد. البته میبایست توجه داشت که در طرحهای پاداش دارای سطح حداقل و حداکثر سود مشمول پاداش، در شرایطی که سود، بالاتر از حداکثر مشمول پاداش باشد، مدیریت سود برای کاهش آن تا سطح حداکثر اعمال می گردد. این شیوه از مدیریت سود به دلیل اختیاری بودن آن وآگاهانه بودن سیاستهای اعمال شده توسط مدیریت از خطر کمتری نسبت به الگوی اول برخوردار است (همان منبع ،ص۴۸).
۲-۲-۲-۳. الگوی حداقل کردن سود[۱۴]
این الگو در مورد مدیران محافظهکار شرکتهایی مصداق دارد که دارای یک رویه بلند مدت سوددهی باشند. در این حالت که از طریق مستهلک کردن داراییهای سرمایهای ، هزینهایکردن مخارج تحقیق و توسعه، استفاده از روش تلاشهای موفقیتآمیز در مورد صنایع نفت وگاز و سایر رویههای فزاینده هزینه یا کاهنده درآمد صورت می پذیرد، مدیریت سعی درکاهش سودهای غیرمنتظره دارد. این الگو در مورد دو نوع از شرکتها کاربرد دارد . گروه اول شامل شرکتهایی میشود که حالت انحصاری داشته و به منظور جلوگیری از رقابتی شدن فعالیتشان، تلاش میکنند از بالفعل شدن سرمایهگذاریهای بالقوه خودداری نمایند. علاوه براین در مورد شرکتهایی که عامالمنفعهاند، مانند شرکتهای فعال در صنایع استراتژیک همانند نفت وگاز یا شرکتهای فعال در صنایع حمل ونقل یا تولید کننده برق، که افزایش بیش از حد سود می تواند با فشار مردم جهت کاهش قیمتها روبرو شود کاربرد دارند. پس مدیران اینگونه شرکتها نیز سعی در حداقلکردن رقم سود گزارششده دارند(همان منبع،ص۴۸).
۲-۲-۲-۴. الگوی هموارسازی سود[۱۵]
این الگو که رایجترین نوع مدیریت سود میباشد، سعی در کاهش نوسان موقتی سود گزارششده به دلیل مغایرت با سود اقتصادی دارد. این الگو به نوعی شامل هر سه الگوی اول می باشد . چرا که برای کاهش در نوسانات سود نیاز به معیار می باشد. پس در صورتی که هدف برآوردن خواسته های سهامداران باشد سود سهام با قیمت مورد انتظار سهامداران مبنای هموار سازی سود خواهد بود و در صورتی که هدف جلوگیری از فعالیت رقبا یا فشارهای اعمال شده توسط مقررات دولتی باشد، حداقل کردن درآمد یا کاهش در نوسانات آن نسبت به گذشته معیار هموارسازی میباشد (همان منبع، ص۴۹).
۲-۲-۳ . تکنیکهای مدیریت سود
برای اندازهگیری میزان دستکاری سود، توجه تحقیقات گذشته بر انتخاب روش حسابداری (برای مثال، لایفو در مقابل، فایفو، استهلاک سریع در مقابل استهلاک خط مستقیم) یا تحلیل اقلام تعهدی بوده است (تفاوت بین سودها و جریانات نقدی). تحلیل اقلام تعهدی جامعتر است، چون هم اثر انتخاب روشهای حسابداری و هم تصمیمات عملیاتی، تامین مالی وسرمایهگذاری را به دلیل تاثیر بر اقلام تعهدی اندازهگیری میکند. بر اساس ادبیات تحقیق، اقلام تعهدی حسابداری در کل، سنجش اختیاری اقلام تعهدی به طور خاص اثر تعداد زیادی از تکنیکهای مدیریت سود برشمرده را دارد. (ابراهیم، ۲۰۰۴).
اگر چه در اکثر تحقیقات جاری بر اقلام تعهدی اختیاری به عنوان ابزاری برای تعدیل سودهای گزارش شده توسط مدیران تمرکز شده است،اما مدیران ممکن است از سایر تکنیکها نیز استفاده نمایند. برخی از تکنیکهای مدیریت سود تکنیکهای واقعی هستند که از طریق زمان بندی وقوع رویدادها یا شناسایی در صورتهای مالی، سودها را کنترل میکنند. سایر تکنیکها، تکنیکهای غیر واقعی هستند که از طریق تعدیل سودهای گزارش شده بوسیله انتخابهای حسابداری، تغییرات و یا طبقهبندی اجزای سود در صورتهای مالی، سودها را مدیریت میکنند.
۲-۲-۳-۱. مدیریت سود از طریق زمابندی
مدیران میتوانند معاملات واقعی را زمانبندی کنند بطوری که اثرات آنها بر سودهای گزارش شده در جهت مطلوب قرار گیرد. به عنوان مثال مدیران میتوانند برخی از داراییهای دائمی را در دورههایی که میخواهند سودهای گزارش شده را کاهش دهند، به حساب نیاورند. بارتو (۱۹۹۳) استدلال کرد که مدیران سودهای گزارش شده را از طریق زمانبندی شناسایی سود یا زیانهای ناشی از فروش داراییهای بلند مدت و سرمایهگذاریها کنترل میکنند. از آنجاییکه سود یا زیانهای ناشی از فروش فقط در زمان فروش گزارش میشوند،مدیران فرصت دستکاری سود را از طریق زمانبندی فروش داراییها خواهندداشت. بارتو(۱۹۹۳) دریافت که سود ناشی از فروش داراییها در شرکتهایی که بدهی بالایی دارند به طور معنیداری بالاتر از شرکتهایی است که بدهی پایینتری دارند. پویتراس و دیگران (۲۰۰۲) با بهره گرفتن از شرکتهای سهامی سنگاپور شواهدی فراهم کردند که مدیران شرکتهایی که سود خالص هر سهم آنها کاهش داشته از فروش داراییها برای هموار سازی روبه بالای سودها استفاده میکنند.
مدیران میتوانند برای دستکاری سودها از یک مجموعه بزرگ و روشهای دستکاری استفاده کنند. برخی از روشها تصمیمات واقعی را میطلبد (بعبارت دیگر تصمیمات عملیاتی، تامین مالی و سرمایهگذاری) و برخی از آنها تصمیمات خالص حسابداری است. تصمیمات عملیاتی ممکن است شامل تاخیر یا تسریع در شناسایی مخارج تحقیق و توسعه، مخارج نگهداری یا فروش باشد. انگیزه برای فروش اوراق بهادار و داراییهای ثابت که مثالهایی از تصمیمات سرمایهگذاری است در اصل به خاطر افزایش سودهای گزارش شده میباشد نه تمایل به افزایش ارزش شرکت.
۲-۲-۳-۲.مدیریت سود از طریق تغییرات و انتخابهای حسابداری
اگر چه تمام انتخابهای حسابداری مدیریت سود را در برنمیگیرند و اصطلاح مدیریت سود فراتر از انتخاب حسابداری است، کاربردهای انتخابهای حسابداری برای دستیابی به یک هدف با عقیده مدیریت سود سازگار است. سودهای حسابداری میتوانند از طریق پذیرش برخی اصول حسابداری و با تعامل بین اصول، مدیریت شوند. به خاطر انعطاف پذیری ذاتی در بیشتر استانداردهای حسابداری و کاربردهای آنها، مدیران اختیار انتخاب آن کاربردها و یا رجوع به سایر کاربردهای دارای سطوح مطلوب سود را دارند. بیتی و وبر (۲۰۰۳) شواهدی را گزارش کردند که استقراض کنندگان بانکی تمایل دارند تغییرات حسابداری افزاینده درآمد را به انجام برسانند تا اثر محدودیتهای بدهی را کاهش دهند. فیلدز و دیگران (۲۰۰۱) انتخابهای حسابداری را به سه مقوله حسابداری طبقهبندی کردند. مقوله اول، انتخابهای حسابداری ناشی از هزینههای نمایندگی و بازارهای کامل است. در این مقوله، هدف انتخابهای حسابداری اثرگذاری بر ترتیبات قرارداری مثل طرحهای پاداشی و شرایط بدهی میباشد. مقوله دوم انتخابهای حسابداری بوسیله عدم تقارن اطلاعاتی و تلاش برای تاثیرگذاری بر قیمتهای سهام ایجاد میشود و مقوله سوم به منظور تاثیر بر بخشهای ثالث به غیر از مالکان شرکت مثل مقامات دولتی تعیین میگردد. مثالهایی از حیطههای حسابداری که دارای چنان انعطافپذیری است عبارتست از حسابداری استهلاک و حسابداری موجودی کالا(چالاکی،۱۳۸۹).
۲-۲-۳-۳. مدیریت سود از طریق طبقهبندی
صورتهای مالی شامل اجزای مختلف سود قبل از گزارش سود خالص میباشد. از آنجاییکه تعداد زیادی از سرمایهگذاران و استفاده کنندگان از صورتهای مالی ممکن است به سود عملیاتی یا عادی قبل از اقلام غیرمترقبه تاکید کنند، لذا احتمالا مدیران انگیزههای زیادی برای مدیریت اندازه عملیاتی سود داشته باشند.
۲-۳ . مدل های شناسایی مدیریت سود
پدیده مدیریت سود بطور مستقیم قابل اندازهگیری نیست لذا تبیین مدلی مناسب بر ای کشف و اندازهگیری آن بسیار مهم است. با شروع مطالعات هیلی(۱۹۸۵) پیشنهاداتی برای انواع روشهای شناسایی مدیریت سود ارائه شد. مک نیکول (۲۰۰۰) روشهای شناسایی مدیریت سود را به سه دسته تقسیم میکند. دسته اول روش های مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری( هیلی ۱۹۸۵، دی انجلو ۱۹۸۶، جونز ۱۹۹۱، دچو و همکاران ۱۹۹۵ یا همان جونز تعدیل شده، ریس و دیگران ۱۹۹۵، کوتاری و همکاران ۲۰۰۵، استابن ۲۰۰۱، دچو و همکاران ۲۰۱۲) هستند. دسته دوم روشهای مبتنی بر اقلان تعهدی خاص( مک ونیکولز و ویلسون ۱۹۸۸، پت رونی ۱۹۹۲، بیور و انجل ۱۹۹۶، بینش ۱۹۹۷، بیور و مک نیکولز ۱۹۹۸) می باشند. دسته سوم شامل روشهای غیرتعهدی است و شامل مدل توزیع(بروگستلر و دیچف ۱۹۹۷، دجورج و دیگران ۱۹۹۹، میرو و اسکینر۱۹۹۹) ، مدل تغییرات حسابداری و مدل علائم هشدار (۲۰۰۷) میباشد.
از بینِ این سه گروه ؛ مدل های گروه نخست با اقبال بیشتری روبرو بوده اند . توان تبین مدل های مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری بیش از سایر مدلهاست(دچو، اسلون و سویینی۱۹۹۵؛ یونگ ۱۹۹۹؛ مک نیکولز ۲۰۰۰). لذا در اینجا صرفا به مدلهای مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری میپردازیم.
۲-۳-۱. هیلی (۱۹۸۵)
اولین مدل توسط هیلی (۱۹۸۵) معرفی شد. وی میانگین اقلام تعهدی را به عنوان معیاری از مدیریت سود میدانست. هیلی اقلام تعهدی اختیاری را به وسیله روابط زیر محاسبه میکرد:
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:52:00 ب.ظ ]
|