پایان نامه -تحقیق-مقاله – قسمت 20 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
انسان نیز باید در انتخاب معلّمان و دوستان خود دقّت فراوان به عمل آورد و فرزانهترین افراد را برای معاشرت برگزیند و پیامبر اکرم صلوات الله علیه در این باره به اباذر می فرمایند: «ای اباذر خوشا به حال کسی که … معاشرت با اهل فقه و حکمت نماید …» (رضایی، ۱۳۶۴، ص ۱۰۲) و این گونه به انتخاب دوست راهنمایی می فرمایند: «ای اباذر هرگاه دیدی برادرت پارسای در دنیا شد، سخنش را گوش ده زیرا که او حکمت می افکند، عرض کردم: ای رسول خدا پارساترین مردم کیست؟ فرمود: کسی که گورستان و کهنگی را فراموش نکند و واگذارد زیادی آرایش دنیا را و اختیار کند آن چه را که به جا می ماند بر آن چه که نابود می شود و فردا را از روزهایش نشمارد و خود را در حساب مردگان آورد» (همان، ص۹۰). اهمیت دوست در دعای مکارم الاخلاق آورده شده: «وَ لاَ بِالتَّعَرُّضِ لِخِلاَفِ مَحَبَّتِکَ وَ لاَ مُجَامَعَهِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ وَ لاَ مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْک، ( و مبتلایم مکن) به دست زدن آنچه مخالف دوستی توست و نه به همراه شدن با کسی که از تو جدا شده و نه جدا شدن از آنکس که با تو همراه گشته» (ص۱۸۴). پس معلم باید شاگردانش را امر به دوستی و همنشینی با پارسایان و حکما بنماید: «با پارسایان و حکماء بنشین و با آنها بسیار گفتگو کن. زیرا که تو اگر نادان باشی دانشمندت کنند، و اگر دانشمند باشی علم و دانشت را زیاد خواهی کرد» (انصاری قمی ، بی تا الف ، ص ۳۷۳).
همچنین انسان باید در انتخاب برنامه های مختلف زندگی اعم از کتابهای مورد مطالعه، فیلمهای مورد استفاده، مکانهایی که در آن حضور مییابد، انسانهایی که معاشرت می نماید و به طور کلّی آن چه را که از طریق حواس او را آموزش میدهند بسیار حساب شده و حکیمانه عمل نماید تا جز حکمت و دانش راستین به وجود خود القا ننماید و از هر چه غیر آن پرهیز نماید.
دانش آموز باید حکیم بودن مربی خود را آن قدر باور داشته باشد که برای هر حرکت و گفتاری، به دنبال دلیلی باشد و حتّی تغییر چهره و لحن مربی نیز برای او آموزنده باشد و با خود بگوید که حتماً دلیلی در این رفتار وجود دارد و به دنبال علّت آن، خود و شرایط را جستجو کند و در این خلال آن چه را باید بیاموزد، درک نماید. مربی نیز باید دلایل آن چه را که میگوید و انجام میدهد ـ به عنوان مثال تشویق ها و تنبیه ها ـ را برای کودک بیان نماید و در پرورش حکمت در وجود کودک او را یاری نماید.
وقتی کودک عملی را انجام داد و یا گفتاری را بر زبان آورد، وی را کندوکاو نموده، دلیل آن را جویا شده و به او یاد داده شود که اعمال و گفتار خود را متقن و مستدل انجام دهد و از گفتار و اعمال لهو، بیهوده و بدون دلیل برحذر باشد. آموزش معنای صحیح کلمات، کودک را یاری میدهد تا بتواند منظور خود را به طور صحیح به زبان آورده و اندیشه های خود را راست و درست بیان کند و با به کارگیری به جای کلمات، هم مفهوم و منظور اندیشههای دیگران را متوجّه شود و هم خودش بتواند مکنونات خود را به طور صحیح انتقال دهد و با اصلاح گفتارهای خود و در پس آن اندیشه ها و در پی آن اعمال خود بتواند به سمت حکمت هم در بُعد نظر و هم در بُعد عمل پیش برود؛ که این موضوع اهمیت درس ادبیات را کاملاً تبیین می کند.
مربّی حکیم، باید دارای ویژگی های خاصی باشد که در آیات، روایات و احادیث مختلف در مورد آن بحث گردیده است که باید درباره معلّمان مد نظر قرار بگیرند. ملاصدرا در کتاب الأسفارالأربعه حکمت را همانند شدن به پروردگار میداند (ج ۱، ص ۲۲، به نقل از خمینی، ۱۳۷۸ب) پس حکیمی که قرار است نقش معلم انسان ها را ایفا نماید لازم است که از هر لحاظ در تزکیه نفس خود بکوشد و خود را به صفات پروردگار نزدیک نماید و معلمین باید همانندترین افراد به صفات الهی باشند.
درباره لقمان حکیم، در قرآن کریم می خوانیم که خداوند ایشان را امر به شکرگزاری نمود پس از آن که وی را حکمت عطا کرد (لقمان: ۱۲)[۳۶] پس می توان صفت شکرگزاری را ملازم حکمت دانست چرا که انسانی که از لحاظ اندیشه راست و درست گردید، مقام خداوند را شایسته تر خواهد شناخت و خضوع و شکر در وجود او شکوفا خواهد گردید. « … أَنْ لَوْ حَاوَلْتُ وَ اجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصَارِ وَ الْأَحْقَابِ لَوْ عُمِّرْتُهَا أَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ وَاحِدَهٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذَلِکَ إِلا بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَیَّ بِهِ شُکْرُکَ أَبَدا جَدِیدا وَ ثَنَاءً طَارِفا عَتِیدا، (گواهی دهم) که اگر تصمیم بگیرم و بکوشم در طول قرون و اعصار، بر فرض که چنین عمری کنم و بخواهم شکر یکی از نعمتهای تو را بجا آورم، نخواهم توانست جز به لطف خود که آن خود واجب کند بر من سپاسگزاریت را از نو، و موجب ستایشی تازه و ریشه دار گردد» (دعای عرفه، ص۸۶۲).
از ملازمات حکمت، پرهیز از کلام بی فایده است. «شخصی از لقمان پرسید که: «دانایی و حکمت تو به چه چیز است؟ گفت: سؤال نمی کنم از چیزی که کفایت کرده شده ام از آن؛ و برخود نمی بندم چیز بی فایده را» و آن چه در فضیلت ترک فضول کلام و سخن بی فایده وارد شده است در اخبار ائمه اطهار و حکماء اکابر اهل دین، از حد تحریر و تقریر متجاوز است» (نراقی، ۱۳۷۷، ص ۴۵۵) و به همین دلیل امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: «قلب احمق در زبان اوست و زبان حکیم در قلبش» (خسروی، ۱۳۶۴، ص ۳۲۰) یعنی این که حکیم از سخنان بی فایده، نسنجیده و اندیشه نشده می پرهیزد و همیشه در پس سخنانش، دریایی از تفکّر و تعمّق وجود دارد در صورتی که نادان بدون اندیشیدن سخن میگوید و هر چه را که بر زبان آمد بدون تدبیر و تعقّل بیان می کند (صحّت، ۱۳۶۴).
تفکر و اندیشیدن نیز از اموری است که لازمه حکمت است. امام صادق علیه السّلام در وصف صاحبان عقل و خردمندان میفرمایند که فکر زمینه کسب محبت خداوند را فراهم آورده و پس از بهره مندی دل از محبت خدا، دل لطیف گشته و آمادگی جذب الطاف خدا را خواهد یافت و سپس سخنان حکیمانه بر زبان او جاری می شود، پس از گفتن سخنان حکیمانه دارای فراستی خواهد شد که با امداد از قدرت الهی، کارهایش را انجام خواهد داد و به آسمانها احاطه علمی یافته و همیشه با بینش و حکمت و روشنی در افکار خود غوطهور خواهد بود و پس از آن، همه امیال او در راستای خداوند شکل خواهد گرفت و به مقامی نائل می آید که خدا را در دل دیده و حکمت را به دست میآورد (موسوی همدانی، بیتا ب)، پس زمینه ساز همگی این مقامات، تفکر و اندیشه است که در انتها با طی مراتبی به «حکمت» ختم میگردد و این اهمیت تفکر و اندیشه را در وادی حکمت به اثبات میرساند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 04:16:00 ب.ظ ]
|