کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



مقدس اردبیلی نیز در «مجمع الفائده والبرهان» می‌گوید:

«اگر پزشکی حاذق یا ماهر در علم و عمل باشد و معالجه او منجر به فوت یا تشدید بیماری یا نقص عضو مریض گردد به گفته شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن براج،سلار، ابن زهره طبرسی، کیدری و نجم الدین به دلیل مستند بودن ضمان به فعل او و حرمت هدر رفتن خون مسلمانان و اجماع منقولی که درمورد ضمان آور بودن فعل شبیه به عمد وجود دارد پزشک ضامن است»[۱۵۹]

علامه طباطبایی نیز معتقد است که پزشک در آنچه که ناشی از فعل اوست و منجر به تلف بیمار یا شدت بیماری او شود ضامن است حتی اگر نهایت تلاش و کوشش خود را جهت درمان بیمار به کار گرفته باشد و مأذون از بیمار در معالجه باشد.[۱۶۰]

زین الدین ابوالقاسم علی العاملی الفقعانی در المنضود، فعل پزشک را به دلیل آنکه خطئی محض می‌باشد شبیه به فعل انسان در حال خواب و یا فعل موجب زیان از سوی کودک می‌داند و نتیجه می‌گیرد که پزشک، ضامن پرداخت دیه نیست بلکه عاقله او موظف به پرداخت خسارت است. البته پزشک جاهل که مرتکب تقصیر شده و اذن در معالجه از بیمار نگرفته باشد را به طور اجماعی ضامن می دانند حتی اگر برائت گرفته باشد.[۱۶۱]

استاد ابن فهد حلی در کتاب المهذب البارع ‌در مورد علت عدم ضمان پزشک حاذق و ماهر مأذون در معالجه که مرتکب تقصیر نشده است می‌گوید:

«اذن بیمار درمعالجه، موجب سقوط ضمان پزشک در صورت عدم تقصیر می‌گردد و قول به ضمان او موجب عسر و حرج می‌گردد زیرا پزشکان در این صورت از درمان بیماران خودداری می‌کنند، از این رو به استناد «ما جَعَل عَلیکُم فی الدینِ مِن حَرَج» و نیز «انّما یُریدُالله بکُم الیُسرِ و لا یُریدُ بکُم العُسر» و هم چنین «امَسَح علی المَراره ما جَعل علیکِم فی الدینِ من حَرج» پزشک مذبور ضامن نیست. [۱۶۲]

استاد سید محمد صادق حسینی روحانی نیز معتقد است که پزشک حاذق مأمور به درمان بیمار است و اذن بیمار در معالجه، اذن در اتلاف هست و از این رو موجب ضمان پزشک نمی گردد.[۱۶۳]

ابوالقاسم خویی در کتاب منهاج الصالحین خود چنین می‌گوید: «طبیب ضامن است در صورتی که در معالجه ای که به مباشرت انجام می‌دهد باعث تلف شود، ‌در مورد مجنون و کودک بدون اذن ازولی امر و یا معالجه شخص بالغ و عاقل بدون اذن وی و هم چنین، در صورتی که به طور اتفاقی باعث تلف شود و در اینکه در اینجا ضامن وجود دارد یا خیر دو قول است و نزدیک تر همان قول اول است و …»[۱۶۴]

در این زمینه چند روایت از ائمه معصومین (علیهم السلام) مبنی بر عدم ضمان پزشک حاذق ذکر شده است از جمله:

۱-روایت صحیحه یونس بن یعقوب از امام صادق (ع) است که مضمون آن چنین است: «به ابی عبدالله (ع) عرض کردم، مردی دارویی تجویز کرده یا رگی را قطع ‌کرده‌است که ممکن است از آن دارو یا قطع رگ نتیجه ای نگیرد و منجر به مرگ بیمار شود. امام فرمود: می‌تواند دارو تجویز کند یا رگ را قطع کند»[۱۶۵]

در جواب گفته شده است که روایت ناظر به ضمان یا عدم ضمان نیست بلکه ناظر برجواز اقدام بر معالجه ولو اینکه منجر به فوت بیمار شود، می‌باشد.[۱۶۶]

۲- روایت دوم نیز از امام صادق (ع) است که چنین است:

«من مردی عرب هستم که به دانش پزشکی آشنا هستم و حق طبابت نیز نمی گیرم، امام فرمود: مانعی ندارد عرض کردم، ما زخم را شکافته و با آتش می سوزانیم. امام فرمود: ایرادی ندارد،عرض کردم ما برای بیماران دارویی تجویز می‌کنیم که ممکن است منجر به مرگ او شود، فرمود: ولو اینکه بمیرد مانعی ندارد.»[۱۶۷]

۳- ازحضرت علی (ع) نقل شده است که فرمود:

«اگر پزشک با اجازه و کسب اذن از بیمار یا از ولی و بستگان او به معالجه و درمان بپردازد و در اثر آن بیمار بمیرد و یا متحمل زیان سنگینی شود پزشک ضامن و مسون نیست زیرا با اذن بیمار به درمان اقدام ‌کرده‌است.[۱۶۸]

۴- روایت احمد بن اسحاق که چنین نقل شده است:

احمد گوید من فرزندی داشتم که مبتلا به سنگ (کلیه و مثانه) بود به من گفتند تنها راه چاره جراحی است پس او را جراحی کردم، جان سپرد، پس از آن شیعیان گفتند تو شریک خون فرزندت هستی ناگزیر نامه ای به امام عسکری نوشتم امام پاسخ گفتند: ای احمد، در کاری که کرده ای چیزی بر عهده ات نیست زیرا خواسته ای درمانش کنی و اجلش در آن بود که تو انجام دادی.

حال با توجه با مسائلی که مطرح شد این سوال پیش می‌آید که در تعارض بین قاعده احسان و اتلاف کدامیک حاکم است؟

قاعده ی اتلاف چنین مقرر می‌دارد که «مَن اَتلَفَ مالَ الغیر فُهو لَه ضَامن» «هرکس مال دیگری را تلف کند ضامن است»

به موجب اطلاقات ادله ی قاعده ی اتلاف، در پدید آمدن نوع ضمان، به هیچ وجه عنصر عمدو قصد دخالت ندارد، از این رو شخص که با عمل خویش موجب تلف مال دیگری شده ضامن و ملزم به جبران خسارت وارد شده است، اعم از این که عالماً عامداً چنین کرده باشد یا بدون قصد، عملش چنین نتیجه ای داده باشد. البته عدم دخالت عنصر قصد و عمد در پدید آمدن ضمان بدین معنا نیست که در هیچ یک از مراحل انتساب واستناد تلف به فاعل لازم نیست بلکه احراز انتساب عمل به فاعل ضروری است.[۱۶۹]

در تعارض قاعده ی احسان با اتلاف بایستی چنین گفت که جمله ی «مَن اَتلَف مالَ الغیرِ فَهُو لَهُ ضامن» اطلاق ندارد و نمی توان به اطلاق آن عمل کرد اما جمله ی «ما عَلی المُحسنینِ مِن سبیلٍ» عمومیت و اطلاق داشته و به دلیل وجود حکم عقل ‌در مورد آن قابل تخصیص هم نیست.

تعارض بین این دو قاعده در جایی اتفاق می افتد که از طرفی شخص متلف است و از طرف دیگر محسن، قاعده ی اتلاف می‌گوید شخص متلف ضامن است چه محسن و چه غیر محسن و قاعده ی احسان می‌گوید: محسن، ضامن نیست چه متلف باشد و چه غیر متلف، در حالت تعارض هم مطابق نظر مشهور چنانچه هیچ گونه ترجیحی در بین نباشد، هر دو دلیل از اعتبار ساقط می‌گردد و تساقط پیش می‌آید اما اگر به نحوی موضوع تعارض را بر داریم و بگویم شخص محسن اگر چه ممکن است موجب اتلاف مال شود و متلف به حساب آید لکن تعبداً او را متلف ندانیم،در اینجا دیگر تعارض پیش نمی آید و قاعده ی احسان بر قاعده ی اتلاف مقدم می شود و تقدمش هم از باب حکومت است هم چنین آیه ی شریفه: «ما عَلی المُحسِنینِ مِن سَبیلٍ» هم چون آیه نفی سبیل کافر بر مومنین که اشاره به عدم جعل سبیل و سلطه ی کافر بر علیه مومن دارد« آیه ی ما عَلی المُحسِنینِ مِن سَبیلٍ» هم حکایت از عدم جعل سبیل بر محسنین در قوانین شریعت دارد.[۱۷۰] به عبارت دیگر قاعده ی احسان وادله ومبانی آن به عنوان ادله ثانویه است و قواعد و ادله اثبات کننده ضمان به عنوان ادله و قواعد اولیه می‌باشند ‌بنابرین‏ جمله ی «ماعَلی المُحسِنینِ مِن سَبیلٍ» لسان شرح و تفسیر است که مقصود ادله ی ضمان را تشریح می‌کند و آن ادله را به شکل حکومت، محدود کرده و تخصیص می‌دهد»[۱۷۱]

‌بنابرین‏ با توجه به رأی مشهور بایستی گفت فقهای اسلامی بر این عقیده هستند که پزشک نسبت به تلف نفس یا عضو بیمار مسئول است[۱۷۲]

زیرا تلف مستند به فعل او است و به علاوه اذن بیمار اذن درمعالجه و درمان است و نه در تلف، در نقض نظر ابن ادریس حلی گفته شده است اشکال این قول این است که اصل برائت به سبب وجود اصل احتیاط جاری نمی شود و اذن بیمار مربوط به معالجه است به اتلاف.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 03:03:00 ب.ظ ]




با توجه به مفاهیم فوق هنگامی که مصونیت مطلق اشخاص مورد نظر باشد، باید توجه داشت که دارندگان این نوع مصونیت را نمی توان به هیچ وجه، حتی درصورت ارتکاب جرم (معمولی) و عدم رعایت قوانین داخلی، توسط دادگاه های محلی محاکمه یا مجازات نمود یا بدون رضایت آن ها و دولت متبوعشان دعوایی را علیه آن ها پیگیری کرد و حکم صادره توسط محکمه را اجرا نمود در این مورد دولت میزبان تنها می‌تواند از دولت متبوع فرد دارنده این نوع مصونیت تقاضای احضار ومجازات او را نموده یا وی را اخراج کند. در حالی که اشخاصی که مصونیت نسبی دارند حدودی بر مصونیت آن ها مقرر شده است. برای مثال ممکن است ‌در مورد انجام وظایف رسمی به آن ها مصونیت اعطا شود و در مسائل شخصی مصونیتی نداشته باشند اما در یک تفکیک ظریفتر اگر ‌مصونیت‌ها را نسبت به صلاحیت های جزائی، مدنی و اداری بررسی کنیم فقط ‌در مورد مصونیت جزایی می توان صفت مطلق را به کار برد زیرا کنوانسیون های وین، مصونیت از صلاحیت مدنی واداری یا استثنائاتی پذیرفته شده که در مباحث بعدی به آن ها اشاره خواهیم داشت مشخص خواهد شد که بسیاری از مصونیت های دیپلماتیک به صورت مطلق و بسیاری از ‌مصونیت‌های کنسولی و ‌مصونیت‌های مأموران مأموریت‌ های ویژه نسبی است. اما در هر حال باید توجه داشته باشیم که مصونیت مطلق ‌در مورد اشخاص به معنی مصونیت از مجازات ماهوی در موارد سوء استفاده از مصونیت و ارتکاب جرم نیست و این افراد در کشور متبوعشان قابل مجازاتند. [۱۵۸] وانگهی استمرار این نوع مصونیت بستگی به رفتار صاحب مصونیت در رعایت یا عدم رعایت قوانین داخلی کشور میزبان دارد. امروزه نظریه مصونیت نسبی، چه در حقوق داخلی و چه درحقوق بین‌المللی عمومیت یافته است. [۱۵۹]

بنددوم: مصونیت سیاسی و شغلی

دومین تفکیک ‌بر اساس ماهیت متفاوت مصونیت ها، تقسیم آن ها به مصونیت سیاسی و شغلی است مصونیت سیاسی یکی از جنبه‌های مصونیت دولت است که در رئیس آن دولت تجلی پیدا می‌کند و سپس به نمایندگان و فرستادگان آن دولت در خارج تسری می‌یابد. به دلیل آنکه در روابط کشور ها اصل استقلال و حاکمیت مساوی حاکم است، نمایندگان سیاسی یک کشور برای انجام وظایف خود در خارج کشور، تابع دولت محل مأموریت‌ نبوده و به همین جهت مصونیت هایی به آن ها اعطا می شود. از این رو دارنده مصونیت سیاسی درکشور خود مصونیتی ندارد زیرا نیازی به اعطای آن نیست و حقوق بین الملل در همین جهت برای مأموران سیاسی تبعه یا مقیم دائم مصونیت محدودی را مقرر نموده است. به عبارت دیگر مصونیت سیاسی، مصونیتی است که به دلیل نمایندگی یک کشور و در خارج از کشور متبوع نمایندگان سیاسی به آن ها اعطا می شود. اما منظور از مصونیت شغلی مصونیتی است که ممکن است در خارج یا داخل کشور متبوع به بعضی افراد که در مشاغل مهم و حساس کار می‌کنند، داده شود تا بتوانند وظایف خود را با امنیت و استقلال کامل و به نحو احسن انجام دهند[۱۶۰]. این مصونیت برای فرد تا هنگامی که در حال انجام وظیفه است وجود دارد.

‌در مورد مصادیق مصونیت سیاسی می توان به مصونیت روسای کشورها، وزیر امور خارجه، مأموران دیپلماتیک و تا حدی مأموران کنسولی و غیره، در خارج از کشور متبوع آن ها اشاره نموده و ‌در مورد مصادیق مصونیت شغلی در حقوق بین الملل می توان به مصونیت قضات دیوان بین‌المللی دادگستری، کارمندان رسمی سازمان ملل متحد و سایر سازمان‌های بین‌المللی و تا حدی مأموران کنسولی اشاره کرد.

گفتار ششم: مصونیت قضایی

نوع دیگر مصونیت قضایی است و مقصود از آن این است که مأموران دیپلماتیک برخلاف مردم و اتباع خارجی دیگر، از حیطه قدرت اجرایی قانون کشور پذیرنده خارج هستند مصونیت به نظر بعضی چنین تعبیر شده است که قانون شامل مأموران نمی شود و یا دادگاه صلاحیت رسیدگی ندارد ولی این تعبیر صحیح نیست.

عدم شمول قانون بدین معنی است که اشخاص مورد نظر از مصادیق قانون نباشند و یا مصونیت قضایی دیپلماتیک و یا شخصی دیپلماتها در قوانین داخلی قید نشده باشد. [۱۶۱] عدم صلاحیت دادگاه نیز صحیح نیست زیرا دادگاه های هر کشور نسبت به کلیه مسائلی که مربوط به نظم عمومی کشور است صلاحیت دارند. مصونیت دیپلمات از تعقیب ‌به این معنی است که دادگاه صلاحیت خود را نسبت به او اعمال نمی کند. اما همینکه صفت دیپلمات بودن از شخص زایل شود دادگاه صلاحیت خواهد داشت که او را تعقیب نماید. عدم صلاحیت وقتی صحیح است که موضوع اساسا مربوط به نظام جامعه کشور پذیرنده نباشد و این عدم صلاحیت حتی موقعی نیز که دیپلمات این صفت را از دست می‌دهد باقی می ماند. مثلا اگر یک عضو دیپلماتیک از عدم اجرای مقررات اداری کشور خود از رئیس مأموریت‌ شاکی باشد دادگاه کشور پذیرنده صلاحیت رسیدگی ندارد و این عدم صلاحیت دائمی است زیرا موضوع شکایت امری است مربوط به نظم عمومی کشور دیگر.

مصونیت قضایی اصولا برای مأموران دیپلماتیک است نه سفارتخانه. کلیه اظهار نظرهای حقوقی و عهدنامه ها هم اشاره ای به سفارت خانه از این حیث ندارند و علت آن روشن است. کارهای یک سفارتخانه کارهایی است که منتسب به دولت فرستنده سفارت است و هیچ دولت تابع قوانین دولت دیگر نیست تا مورد مصونیت پیدا کند. [۱۶۲]

‌بنابرین‏ اگر سفارتخانه رسما اعمالی انجام بدهد که خارج از نظم عمومی کشور پذیرنده باشد چون عمل رسمی است موجب اختلاف بین دولت می شود و رسیدگی به آن در صلاحیت دولت پذیرنده نیست، چنان که اگر سفارتخانه یکی از کارمندان محلی خود را اخراج کند شکایت آن کارمند در دادگاه های کشور پذیرنده، اگرچه کشور متبوع اوست، قابل رسیدگی نیست زیرا سفارتخانه جزئی از ارکان دولت خارجی است و طبعا در حیطه صلاحیت دادگاه های دولت دیگر نیست.

اما کار سفارتخانه ها تنها اداره امور کشور خود نیست بلکه اعمال دیگری نیز انجام می‌دهد که مربوط به حقوق خصوصی و جزء نظم داخلی کشور پذیرنده است. مثلا سفارت برای محل خود خانه اجاره می‌کند، یا لوازم دیگر می خرد، یا قرارداد تعمیر می بندد، یا اتوموبیل خریداری می‌کند و یا اتوموبیل سفارت در حادثه رانندگی به شخصی خسارت وارد می‌کند. موارد این موضوع زیاد است. کلیه این اعمال حقوقی در شمول قوانین داخلی کشور پذیرنده هستند. اگر در این گونه موارد دادگاه ها نتوانند قوانین را اجرا کنند حقوق عده ای از اتباع کشور پذیرنده که با سفارت وارد معامله شده اند تلف می شود، و اگر قوانین را اجرا کنند مصونیت قضایی مأموران دیپلمات به میان می‌آید. اعمال معاملاتی سفارتها زیاد است و احتراز از آن ها هم امکان ندارد، ‌به این جهت از قدیم هم مشکلاتی راجع به تعقیب و احقاق حقوق مردم طرف معامله با سفارتها وجود داشته است، و ‌به این جهت لوترپاخت[۱۶۳] معتقد به مصونیت قضایی در مسائل حقوقی خصوصی و مسئولیت مدنی برای سفارت نیست و دلیل او این است که اگر خود دولت پذیرنده برای اعمال حقوقی مشابه خود مصونیت قضایی در کشور خود ندارد، قائل شدن مصونیت قضایی در همان موارد برای دولت فرستنده سفارت صحیح نیست. اما رویه معمول در کشورها یکسان نیست و به علت نبودن قاعده کلی بین‌المللی، هریک از دولت‌ها تبعیت از قواعد جداگانه ای دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]




‌بنابرین‏ بطلان شرکت لزوماًً به طرح دعوای بطلان و یا رأی بطلان منجر نمی‌شود زیرا اولاً چه بسا همه‌ شرکا بطلان شرکت را پذیرفته و به آثار آن تن دردهند که در صورت عدم حصول توافق و اصرار بعضی از شرکا یا اشخاص ثالث ذینفع بطلان شرکت، گریزی از طرح دعوای بطلان نخواهد بود و دوماً امکان دارد حتی در صورت طرح دعوای بطلان با رفع موجبات بطلان در مهلت مقرر از سوی دادگاه، این موجبات مرتفع گردد.

اما چنانچه این دعوا مطرح شود باید دانست که خواهان و خوانده این دعوا چه کسانی هستند؟ زیرا در دعوای بطلان شرکت نیز مثل هر دعوای حقوقی دیگر وجود دوطرف دعوا یعنی خواهان و خوانده دعوا ضروری است. در اینکه خواهان دعوای بطلان باید ذینفع باشد، تردیدی نیست. (بند ۱۰ ماده ۸۴ ل.ایین دادرسی مدنی نیز متضمن این قاعده عمومی است که یکی از ایرادات خوانده به ماهیت دعوا می‌تواند «ذینفع نبودن خواهان در دعوای مطروحه باشد.) اما تشخیص مصادیق ذینفع دعوا به دلیل ابهام در مفهوم نفع و امکان برداشت‌های متفاوت از آن، بسیار دشوار است هر چند در مباحث قبلی ملاک‌هایی ارائه شد اما این موارد را نمی‌توان به طور قطع موارد مورد نظر مقنن دانست. شریکی که با قصد معیوب به عضویت شرکت درآمده است مسلماًً ذینفع دعوای بطلان است اما آیا دیگر شرکا نیز می‌توانند با استناد به همین عیب، خویش را ذینفع دعوای بطلان بدانند؟

آیا شرکتی که رقیب چنین شرکتی است می‌تواند با استناد ‌به این حقیقت که در حذف رقیب خویش ذینفع است، خواهان بطلان آن گردد؟!

پیمانکاری که از اجرای قرارداذد منعقده با شرکت پشیمان شده است می‌تواند با یافتن نقصی در شرایط ایجاد شرکت طرف قرارداد خواستار بطلان آن شده و بدین ترتیب خویش را از قید تعهد برهاند؟!

پاسخ ‌به این پرسش‌ها منوط بر بررسی دقیق و یافتن نقطه تعادل میان نفع ناشی از بقای شرکت و نفع ناشی از بطلان آن است. با گرایش به محدود نمودن دعاوی بطلان می‌توان دو اصل زیر را تأسیس نمود:

۱- هر یک از شرکای صرف‌نظر از علت بطلان، ذینفع دعوای بطلان است مگر در مواردی که علت بطلان کاملاً به حقوق یکی از شرکا وابسته است و از قبل آن زیانی متوجه سایر شرکا نمی‌گردد.

۲- اصولاً اشخاص ثالث ذینفع دعوای بطلان نیستند مگر اینکه شرکت تعهداتی در برابر ثالث داشته باشد که منشأ عدم اجرای آن ها نقصی در شرایط ایجاد شرکت تجارتی بوده و بطلانی شرکت راه را برای اجرای آن ها توسط شرکا فراهم آورد.

‌در مورد خوانده دعوای بطلان شرکت سهامی این فرضیه را هم می‌توان مطرح نمود که چنانچه نقص شرکت منافع عمومی را تهدید نماید دادستان اختیار و تکلیف مطرح دعوای بطلان را دارا است مثلاً شرکتی بدون سرمایه به ثبت رسیده باشد و اشخاص ثالث با اعتماد به سرمایه ثبت شده مبادرت به معامله با شرکت نماید؛ اما با توجه به سکوت قانون در این زمینه اثبات این فرضیه منوط به ‌پاسخ‌گویی‌ ‌به این پرسش کلی است که اختیارات دادستان محدود به موارد مطرح در ل.است و یا اینکه وجود نفع عمومی برای مداخله وی کافی می‌باشد؟

اما ‌در مورد خوانده دعوای بطلان شرکت سهامی باید گفت، از آنجا که در دعوای بطلان، خواهان دعوی مدعی عدم موجودیت شرکت است این پرسش مطرح می‌گردد که دعوی به طرفیت چه شخصی مطرح گردد؟ شرکت یا شرکا؟

پاسخ منطقی آن است که طرح دعوی به طرفیت شرکت با ادعای خواهان که شرکت را موجود نمی‌داند تعارض دارد اما چه بسا بتوان از این ایراد منطقی چشم پوشی نموده و شرکت ظاهراًً موجود را خوانده دعوی قرار داد. به علاوه درم ورد شرکتی که به ثبت رسیده است، مرجع ثبت نیز باید خوانده دعوی قرار گیرد (البته همان‌ طور که قبلاً ذکر شد نظر برخی مخالف این موضوع است).

در حقوق فرانسه، دعوای بطلان ظرف سه سال از تاریخی که علت بطلان ایجاد شده است، مشمول مرور زمان می‌شود. قانون‌گذار ما برای دعوای بطلان مروز زمان ویژه‌ای پیش‌بینی نکرده است و مرور زمان آن در صورتی که در نظام ما قابل قبول باشد، تابع قواعد عام است.

ماده ۲۷ لایحه‌ی قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت دادگاه صادرکننده حکم بطلان شرکت سهامی را به تعیین مدیر تصفیه نیز مکلف نموده است. ماده ۲۷۴ لایحه‌ی اصلاح قسمتی از قانون تجارتت در این باره می‌گوید: «دادگاهی که حکم بطلان شرکت را صادر می‌کند باید ضمن حکم خود یک یا چند نفر را به عنوان مدیر تصفیه تعیین کند تا طبق مقررات این ل.انجام وظیفه نمایند. »؛ تصفیه‌ی ناشی از بطلان شرکت سهامی مانند تصفیه‌ی ناشی از انحلال آن است.

۴-۵٫ موارد احصاء شده بطلان

در رابطه با بطلان شرکت باید گفت: موارد زیر که از موارد مذکور در لایحه قانونی مصوب ۱۳۴۷ می‎باشد موجب بطلان شرکت خواهد بود.

۱- درصورتی که تعداد شرکای شرکت سهامی خاص کمتر از سه نفر و تعداد شرکای شرکت سهامی عام کمتر از پنج نفر باشد، شرکت سهامی باطل خواهد بود. (مواد ۳و۱۰۷ ل.ا.ق.ت)

۲- هرگاه در موقع تأسیس شرکت سهامی، سرمایه شرکت سهامی عام کمتر از پنج میلیون ریال و سرمایه شرکت سهامی خاص کمتر از یک میلیون ریال باشد، شرکت سهامی باطل می‎گردد. (ماده ۵ ل.ا.ق.ت)

۳- اگر مؤسسان شرکت سهامی عام حداقل بیست درصد سرمایه شرکت را خود تعهد نکرده باشند و حداقل سی و پنج درصد مبلغ تعهدشده را در حسابی به نام شرکت در شرف تأسیس نزد یکی از بانک‌ها پرداخت ننموده باشند، شرکت باطل خواهد بود. (ماده ۶ ل.ا.ق.ت)

۴- درصورتی که طرح اعلامیه پذیره‎نویسی سهام، اظهارنامه یا طرح اساسنامه فاقد یکی از مندرجات قانونی مذکور در مواد شش به بعد لایحه قانونی ۱۳۴۷ باشد، این امر موجب بطلان شرکت خواهد بود.

۵- هرگاه پذیره‎نویسی و تعهد سهام مطابق مقررات قانونی انجام نگرفته باشد.

۶- هرگاه احراز پذیره‎نویسی تمام سهام شرکت، تأدیه‎ی مبالغ لازم، مشورت در خصوص اساسنامه شرکت و تصویب آن، انتخاب اولین مدیران و بازرس یا بازرسان شرکت و قبول کتبی این سمت توسط آن ها رعایت نشده باشد، شرکت باطل خواهد بود. (ماده ۱۷ ل.ا.ق.ت)

۷- چنان‎چه مقررات مربوط به تشکیل شرکت سهامی خاص از قبیل امضای اساسنامه توسط کلیه سهام‌داران، پرداخت قسمت نقدی سرمایه، تعهد تمام سرمایه، تقویم و تسلیم سرمایه غیرنقدی و تعیین مدیران و بازرسان رعایت نشود، این شرکت باطل محسوب می‎شود. (ماده ۲۰ ل.ا.ق.ت)

همان طور که مشخص می‌باشد بیشتر موارد بطلان مربوط به مرحله تأسیس شرکت می‌باشد .

۴-۶٫ بطلان تصمیمات مجامع و هیئت مدیره شرکت سهامی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]




مبحث اول- نظریه بطلان شرط مجهول

در میان فقهای طرفدار این نظریه، عده ای این شرط را به دلیل نظریه « للشرط قسط من الثمن» و اینکه شرط ضمن عقد موجب تقیید عقد می شود، باطل دانسته و عده ای هم آن را به خاطر اینکه فاقد یکی از شرایط اساسی صحت معاملات است، باطل دانسته اند:

الف-دسته ای از فقها شرط مجهولی را که موجب جهل به عوضین نشود باطل دانسته و معتقدند بطلان هر شرطی به عقد نیز سرایت نموده و آن را باطل می‌کند.[۵۲] زیرا، به عقیده آنان شرط ضمن عقد موجب تقیید عقد می شود. یعنی رضای طرفین عقدف مقید به شرط است و ‌بنابرین‏ با انتفای قید، مقید نیز منتفی خواهد شد.[۵۳] به علاوه گفته اند که شرط همواره در ثمن مؤثر است « للشرط قسط من الثمن» این عده وجود شرط را موجب زیادتی در مالیت می دانند و براین اساس معتقدند که بذل مال برای آن ایجاب می شود به گونه ای که اگر چنین شرطی نبود، به ازاء آن این مقدار از ثمن یا مثمن پرداخت نمی شد. بدین ترتیب نمی توان ادعای غیرمقصود بودن آن را در عقد صحیح دانست. در واقع این عده معتقدند که با وجود شرط مجهول، عقد هم باطل می شود. زیرا شرط به عنوان ضمیمه به یکی از عوضین منظور شده است و به همین دلیل مجهول بودن آن ضرورتاً موجب جهل به عوضین می‌گردد. علاوه بر این، اطلاق «‌نهی النبی عن بین الغرر» بطلان عقد متضمن چنین شرطی را اقتضا می‌کند.

ب- نظر دیگر این است که چنانچه جهالت شرط به عوضین سرایت نکند، شرط فاسد است، ولی عقد باطل نمی شود و در این مورد به دلایلی استناد کرده‌اند از جمله آنکه: شرط ضمن عقد، تعهد مستقلی است که در ضمن عقد اصلی درج شده است و باید شرایط صحت معاملات از جمله معلوم بودن مورد معامله که مورد بحث ماست، در آن رعایت شود. در حقیقت طرفین عقد با انعقاد آن، دو عهد را به عهده می گیرند؛ یکی عقد و دیگری عهد ضمن آن که همان مفاد شرط است. اگر یکی از دو عهد به دلیل عدم رعایت شرایط صحت معاملات باطل باشد، فاسد و بی اثر شدن یکی از دو عهد، نمی تواند موجب فساد و بی اثر شدن دیگری شود.[۵۴]

در انتقاد به ادله مذکور در فوق می توان گفت که :

  1. اگر این اصل را بپذیریم که « للشرط قسط من الثمن» به نظر می‌رسد همواره در بیع و تمام عقود معاوضی شرط مجهول موجب جهل به عوضین است و چنین نیست که در این گونه معاملات دو نوع شرط داشته باشیم که ‌در مورد بعضی، جهل موجب مجهول شدن عوضین بشود و در بعضی دیگر نشود که دسته اخیر را باید در عقود غیرمعاوضی جستجو کرد و دسته اول را در عقود معاوضی.

پیروان نظریه نخستین در ارائه مثال و نمونه موردی که جهل به شرط موجب جهل به عوضین نشود در عقود معاوضی کاملاً ناموفق بوده اند، چرا که با توجه به تاثیر وجود هر گونه شرط در ارزیابی مورد معامله نمی توان پذیرفت که جهل اثری در عوضین نگذارد.

    1. به نظر می‌رسد قانون مدنی براین نظر است که شرط مجهول در عقودی که عوضین دارند (عقود معاوضی) با توجه به سرایت جهل به عوضین، همواره باطل و مبطل است و در سایر موارد، یعنی در مواردی که به علت عدم وجود عوضین (عقود غیرمعاوضی) جهل به شرط اثری در مجهول کردن مورد معامله ندارد، شرط نه باطل است و نه مبطل. دلیل ما برای این استنباط علاوه بر نظرها و آرای فقها که معتبرترین مرجع تفسیر قانون مدنی در موارد ابهام است، متن قانون مزبوراست. قانون مدنی در ماده ۲۳۲ با آوردن عبارت : «شروط مفصله ذیل باطل است، ولی مفسد عقد نیست…» شروط فاسد غیرمفسد را کاملاً منحصر در سه دسته ‌کرده‌است:

    1. شرطی که انجام آن غیرمقدور باشد.

    1. شرطی که در آن نفع و فایده نباشد،

  1. شرطی که نامشروع باشد.

قانون مدنی شرط مجهول را در زمره این دسته نیاورده و در ماده بعد به ذکر شروط باطل و مبطل عقد پرداخته و آن ها را به دو دسته منحصر ‌کرده‌است:

    1. شرط خلاف مقتضای عقد،

  1. شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود.

‌بر اساس مراتب فوق کاملاً روشن است که شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین نشود از نظر قانون مدنی نه باطل است و نه مبطل عقد.

این دسته از شروط مجهول یعنی شروطی را که جهل به آن ها موجب جهل به عوضین نمی شود، نمی توان در عقود معاوضی یافت. شاهد این مدعا مواردی است که در قانون مدنی به علت وجود شرط مجهول، بیع باطل محسوب شده که با بررسی آن ها کاملاً می توان ‌به این حقیقت دست یافت. برای نمونه در ماده ۴۰۱ ق. م آمده است: «اگر برای خیار شرط مدت معین نشده باشد، هم شرط خیار و هم بیع باطل است».

با توجه به انحصار شروط باطل و مبطل در دو مورد، بی گمان مورد ماده ۴۰۱ را باید از مصادیق شرط مجهول به شمار آورد. یعنی شرطی که جهل به آن موجب جهل به عوضین است، و چنین تحلیل کرد که مدت خیار در ارزش مورد معامله مؤثر است.[۵۵] بدیهی است که این گونه تاثیر در همه موارد عقود معاوضی وجود دارد. پس باید موارد غیرموثر را در عقود غیرمعاوضی یافت و با توجه به مطالبی که گفته شد، شروط مجهولی را که جهل به آ‌نها موجب جهل به عوضین نمی شود در عقود غیرمعاوضی صحیح و نافذ دانست.

مبحث دوم – نظریه صحت شرط مجهول

برطبق نظر دیگر اصولاً شرط مجهولی که موجب جهل به عوضین نباشد، فاسد نیست. یکی از فقهای پیرو این نظریه معتقد است: « در عقد بیع، شرط است که غرری نباشد.»[۵۶] از این سخن اینگونه برداشت می شود که آنچه مسلماً به موجب ادله شرعی مورد نهی و منع قرار گرفته فقط بیع غرری است ( نهی النبی عن بیع الغرر) و تعمیم و توسعه منع غرر به سایر موارد فاقد دلیل شرعی است. ‌بنابرین‏ شرطی که در ضمن عقد بیع ملحوظ گردد و جهل به آن موجب جهل به عوضین شود، هم فاسد است و هم مفسد،‌ زیرا بیع را غرری می‌سازد و در نتیجه مشمول ادله منع غرر می‌گردد، ولی در سایر موارد دلیلی بر بطلان وجود ندارد. در ماده ۲۳۲ ق. م از مجهول بودن شرط به عنوان سبب بطلان شرط، ذکری به میان نیامده است. ممکن است به نظر برسد با توجه به مبانی قواعد عمومی قراردادها و به ویژه شرایط مورد معامله شرط مجهول نیز به دلیل غرری شدن باطل است اما این نظر صحیح نیست. زیرا، اولاً ماده ۲۳۲ ق. م در مقام بیان شرط باطل نسبت به شرط مجهول سکوت ‌کرده‌است و سکوت در مقام بیان اماره عدم شرطیت یا عدم دخالت امر مسکوت می‌باشد.[۵۷] ثانیاًً : در بند دوم ماده ۲۳۳ ق. م شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود، شرط باطل مبطل معرفی شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]




ابزار اندازه گیری یا روش های عملی جمع‌ آوری داده ­ها

در این پژوهش در ازای هر کدام از مؤلفه‌ های مطرح شده از یک پرسشنامه استفاده خواهد شد که در زیر به توضیح مختصری از هر کدام پرداخته می شود.

۱) پرسشنامه عمل به باورهای دینی معبد. این آزمون توسط گلزاری (۱۳۸۰) در فرم بلند ۶۵ سوالی و فرم کوتاه ۲۵ سوالی (که در این پژوهش مورد استفاده قرار می‌گیرد) به منظور اندازه گیری عمل به باورهای اسلامی در چهار حوزه عمل به واجبات، مستحبات، فعالیت های مذهبی (عضویت در ‌گروه‌های مذهبی) و در نظر گرفتن در تصمیم گیری ها و انتخاب های زندگی تنظیم شده است. سوالات آزمون با توجه به رفتارهای دینی رایج در جوانان متدین به اسلام انتخاب شده است. کمترین نمره کل در این آزمون صفر است و به معنای هیچ گونه عمل به باورهای دینی قلمداد می شود و بیشترین نمره ۱۰۰ که نشان دهنده عمل به همه باورهای دینی محسوب می شود. (گلزاری، ۱۳۸۰ به نقل از گلگلی، ۱۳۹۰)

نمره گذاری: پرسشنامه دارای ۲۵ سوال ۵ گزینه ای است که به گزینه الف(۴)، ب(۳)، ج(۲)، د(۱) و ه(۰) امتیاز داده می شود. نمرات پایین ۵۰ نشانگر ضعف در عمل به باور دینی و بالای ۵۰ نشانگر عمل به باورهای دینی است. حداقل نمره قابل کسب ۰ و حداکثر ۱۰۰ است.

۲) پرسشنامه رفتار منطقی شُرکی و وایتمن. این پرسشنامه توسط روان درمانگرانی تهیه شده که می خواستند منطقی بودن رفتار بیماران خود را اندازه بگیرند. سوالات در این پرسشنامه از روان درمانی عقلانی –هیجانی آلبرت الیس الهام گرفته شده است. (شرتکی و وایتمن، ترجمه گنجی، ۱۹۷۷)

نمره گذاری: مولفان این مقیاس نمراتی را تعیین کرده‌اند که اصطلاحاً نمرات “حد” نامیده شده است. اگر نمره یک سوال با نمره حد برابر یا بیشتر از آن باشد، ۱ امتیاز به آن تعلق می‌گیرد. اگر نمره ای که به سوال داده شده کمتر از نمره حد باشد امتیاز آن صفر در نظر گرفته می شود. البته سوالات ۲۴و ۳۶ این پرسشنامه باید در جهت عکس ترجمه شوند. اگر به هر یک از این دو سوال امتیاز ۱ داده شده باید آن ها را به صفر تبدیل کرد و امتیاز صفر آن ها باید به ۱ تغییر یابد. پس از انجام این کار همه امتیازات ۱ باهم جمع شده و نمره نهایی اینگونه به دست می‌آید.

۳) پرسشنامه سازگاری “بل”. این پرسشنامه در سال ۱۹۶۱ توسط بل تدوین گردید. وی در زمینه سازگاری دو پرسشنامه ارائه ‌کرده‌است که یکی مربوط به دانش آموزان و دیگری مربوط به بزرگسالان است (که در این تحقیق مورد استفاده قرار می‌گیرد). پرسشنامه بزرگسالان از یکصد و شصت سوال تشکیل شده است.

فرم سازگاری (بزرگسالان) پنج سطح اندازه گیری جداگانه سازگاری شخصی و اجتماعی را در بر می‌گیرد که عبارتند از:

    • سازگاری در خانه

    • سازگاری تندرستی

    • سازگاری اجتماعی

    • سازگاری عاطفی

  • سازگاری شغلی

این پرسشنامه درمورد هر دو جنس زن و مرد کاربرد دارد. اعتبار هر یک از مراحل جداگانه بالا، امکان مقایسه افراد را با یکدیگر ممکن می‌سازد. ارزیابی این ۵ نوع سازگاری به وسیله یک برگه، امکان تعیین نمره سازگاری را در موقعیت های مختلف مشخص می‌کند. نمره کل به دست آمده نیز برای نشان دادن سازگاری عمومی به کار می رود. (بل، ۱۹۶۱)

نمره گذاری: نمره گذاری در این پرسشنامه بدین صورت انجام می‌گیرد که نمرات مربوط به هر یک از زمینه‌های سازگاری را باهم جمع کرده و ‌به این ترتیب نمره کل به دست می‌آید. علاوه بر این، پاسخنامه ‌بر اساس “فقدان سازگاری” نمره گذاری می شود.

روش تجزیه و تحلیل داده ها

از آنجا که طیف لیکرت، یک طیف کمی و با مقیاس فاصله‌ای در نظر گرفته شده است، ‌بنابرین‏، تجزیه و تحلیل‌های آماری به کارگرفته شده، با توجه به کمّی فرض شدن داده ها انتخاب شده‌اند. در این تحقیق، اطلاعات به دست آمده با بهره گرفتن از شیوه های آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند. لذا در تحلیل توصیفی از جدول توزیع فراوانی مربوطه استفاده شده است. در تحلیل استنباطی از نیز از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است.

فصل چهارم

(تجزیه و تحلیل داده ها)

مقدمه

این فصل به تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه‌ها، جهت سنجش فرضیه‌های تحقیق و نیل به اهداف آن اختصاص داده شده است.

بخش اول تحلیل‌ها، در برگیرندۀ تحلیل‌های توصیفی بوده و آمار توصیفی از میزان تحصیلات مشارکت کنندگان بیان شده است. بخش دوم تحلیل‌ها، در برگیرندۀ تحلیل‌های استنباطی بوده و در آن، همبستگی بین متیغرهای اصلی و فرعی بررسی شده، معنی‌داری آن مورد آزمون قرار گرفته و سپس ارتباط بین متغیرهای تحقیق با بهره گرفتن از آزمون همبستگی، مورد بررسی قرار گرفته است. فرضیات تحقیق با بهره گرفتن از آزمون رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار شده است.

وضعیت جمعیت شناختی نمونۀ مورد بررسی:

در این تحقیق، تعداد ۴۰۰ عدد پرسشنامه بین دانشجویان دختر دانشگاه تهران توزیع گردیده که حدود ۳۸۰ پرسشنامه تکمیل شده جمع‌ آوری شد. از آنجایی که نمونه مورد بررسی از لحاظ جنسیت دختر بوده لذا از بین متغیرهای جمعیت شناختی صرفا متغیر میزان تحصیلات دانشجویان محاسبه شده است. در ادامه جدول فراوانی مشاهده شده و نمودارهای فراوانی برای این متغیر ذکر شده است.

توزیع فراوانی نمونه بر حسب تحصیلات:

جدول توزیع فراوانی داده های نمونه و همچنین نمودار فراوانی برحسب تحصیلات در نمونه مورد بررسی در زیر نشان داده شده است.

جدول ۱-۴) : توزیع فراوانی داده ­های نمونه برحسب تحصیلات

فراوانی تجمعی
درصد فراوانی
فراوانی
تحصیلات
۶۳٫۹۵
۶۳٫۹۵
۲۴۳
کارشناسی
۹۲٫۱۱
۲۸٫۱۶
۱۰۷
کارشناسی ارشد

    1. .Aron ↑

    1. . Adaptability ↑

    1. . Saterland ↑

    1. . Shuhan ↑

    1. . Flamen ↑

    1. . Aiken ↑

    1. . Grassman‌ ↑

    1. . McCavei ↑

    1. . Self- regulation ↑

    1. . Bass ↑

    1. . Flomin ↑

    1. . Hartop ↑

    1. . Conformity ↑

    1. . Positive Regard ↑

    1. . Skinner ↑

    1. . Bandura ↑

    1. . Shultz ↑

    1. .Obejcts ↑

    1. . Self-motivation ↑

    1. . Norman Tallen ↑

    1. . Laughton ↑

    1. . Scott ↑

    1. . Raymond Boudon ↑

    1. . Prot ↑

    1. . Brown ↑

    1. . Wright ↑

    1. . Strauter ↑

    1. . Lusting ↑

    1. . Williams ↑

    1. . Cooper ↑

    1. . Delfgauw ↑

    1. . Glenn ↑

    1. . Baker ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم