کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



-انجام مقلیسات زوجی بین شاخصها
-انجام مقایسات زوجی بین گزینه ها به ازای هر شاخص
– به هنجار کردن ماتریس مقایسات زوجی
-بدست اوردن میانگین حسابی هر سطر ماتریس به هنجار شده مقایسات زوجی
-ضرب وزن های نسبی شاخصها در میانگین حسابی گزینه ها
-سنجش نرخ ناسازگاری
این روش توسط فردی عراقی الاصل به نام ساعتی در دهه ۱۹۷۰ پیشنهاد شد. این روش مانند آنچه در مغز انسان انجام می شود، به تجزیه و تحلیل مسایل می پردازد. این روش تصمیم گیرندگان را قادر می سازد، اثرات متقابل و همزمان بسیاری از وضعیتهای پیچیده و نامعین را تعیین کنند. این فرایند، تصمیم گیرندگان را قادر می سازد تا اولویتها را بر اساس اهداف و دانش و تجربه خود تنظیم کند، به نحوی که احساسات و قضاوتهای خود را بطور کامل در نظر بگیرد.
برای حل مسایل تصمیم گیری از طریق AHP می بایست مسأله را به دقت و با همه جزئیات، تعیین و تبیین کرد و جزئیات آنرا به صورت ساختارسلسله مراتبی ترسیم نمود. AHP در سه اصل درخت سلسله مراتبی، تعیین اولویت، و سازگاری منطقی قضاوتها استوار می باشد.

(آریا نژاد،۱۳۸۲،ص۱۲۲)
۲-۳-۴- ۱-۶ ارزیابی مدلهای امتیازی
مزیتهای مدلهای امتیازی:
این مدلها می توانند از معیار های چندگانه برلی ارزیابی و تصمیم گیری استفاده کنند.
آنها از نظر ساختاری ساده بوده و بنابراین درک و استفاده آنها آسان است.
آنها خط مشی های مدیریتی را به خوبی منعکس می کنند.
این مدلها امکان تحلیل حساسیت را به آسانی می دهند و تعامل بین معیارها در آن به آسانی قابل مشاهده می باشد.
نارسایی های این مدلها عبارتند از:
خروجی این مدلها بصورت مقیاس نسبی است. در این مدلها امتیازهای پروژه در واقع ارزش یا تسهیلات تخصیص داده شده به پروژه را نشان نمی دهند.
سهولت استفاده ازچنین مدلهایی منجر به شمول تعداد زیادی از معیار ها می شود، که باعث می شود که اکثر این معیار ها وزن کمی داشت باشند و در نتیجه تأثیر آنها بر روی امتیاز پروژه ناچیز است.
مدلهای امتیازی به شکل خطی می باشند و عناصر چنین مدلهایی به صورت مستقل فرض می شوند.
۲-۳-۴-۱-۷ مدلهای برنا مه ریزی ریاضی
این دسته از مدلها در پی انتخاب مجموعه ای از پروژه های نامزد شده می باشند، به طوری که منافع حداکثری را با توجه به محدودیتهای مربوطه در پی داشته باشند.
این مدلها اساسا” بر پایه بعضی از اشکال برنامه ریزی ریاضی استوار هستند، که نه تنها فرایند یافتن ترکیب بهینه را حمایت می کنند، بلکه اثر متقابل بین پروژه ها را مانند وابستگی منابع، محدودیتهای بودجه ای و بازار مابین گزینه ها را لحاظ می کنند. این مدلها همچنین از تجزیه و تحلیل حساسیت حمایت می کنند که این جنبه در تصمیم گیری نهایی در مورد ترکیب پروژه ها می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. (آرچر و قاسم زاده،۱۹۹۹،ص۳۲۴)
اگرچه به نظر می رسد که این مدلها در عمل بطور گسترده مورد استفاده قرار نمی گیرند، ولی دلیل عمده این امر احتمالا” نیاز این مدلها به جمع آوری حجم وسیعی از داده های ورودی یا ناتوانی آنها در لحاظ کردن ملاحظات ریسک و در بعضی از موارد پیچیدگی آنها می باشد. انواع محختلف این مدلها شامل مدل برنامه ریزی عدد صحیح ( خطی – غیر خطی) ، مدل برنامه ریزی صف و یک ( خطی – غیر خطی)، مدل برنامه ریزی هدف(صفر و یک و خطی – غیر خطی)، می باشد که این مدلها را می توان همراه با دیگر روشها نیز بکار برد.در ادامه بعضی از این مدلها به اختصار توضیح داده شده اند.
الف) مدل برنامه ریزی صفر و یک
برنامه ریزی ۰-۱یک روش بهینه یاب برای انتخاب پورتفولیوی پروژه می باشد. این روش سعی در یافتن بهترین ترکیب و بیشترین سودمندی در محدوده منطقه موجه را دارد و تابع هدف این روش می تواند بصورت چندین تابع وزن داده شده اهداف یا معیارهای فرعی باشد. این مدلها به دلیل ماهیت صفر و یک بودن آنها و با توجه به اینکه متغیرهای ما فقط مقدار صفر یا یک را اختیار می کنند متناسب با موقعیتهایی است که با انتخاب گزینه ها مواجه باشیم.
ب) مدل برنامه ریزی هدف
برای یک مسأله تخصیص یا تصمیم گیری در انتخاب پروژه، برنامه ریزی هدف ابزار مناسبی جهت یافتن جواب بهینه می باشد. این مدل به منظور بررسی یا حل مسائلی با چندین هدف متضاد طراحی شده است. با این مدل می توان چندین معیار را با هم درآویخت و مشکل تک معیاره بودن را حل کرد. دو اشکال عمده در این مدلها وجود دارد؛ که اولی در تعیین اهداف و اولویت بندی آنها توسط تصمیم گیرندگان می باشد و اشکال دوم فقدان روشی سیستماتیک برای تعیین اولویت اهداف و مصالحه بین مقصودها و معیارها می باشد و این مشکل زمانی حاد می شود که معیارهای کمی و کیفی بطور ملموس در انتخاب وجود داشته باشد.
ارزیابی مدلهای برنامه ریزی ریاضی
مزایا:
– روش های برنامه ریزی ریاضی به حداکثر کردن تمامی اهداف سبد پروژه می پردازند.
-این روشها در لحاظ کردن وابستگی ها بین پروژه ها و محدودیتهای دیگر کارا هستند.
-مدل می تواند در بر گیرنده تجزیه و تحلیل حساسیت و ایجاد کننده فرصت برای تجزیه و تحلیل اثر تغییر در عرضه یک منبع باشد.
معایب:
-به طور کل ساختار این مدل نیازمند جمع آوری حجم زیادی از داده های ورودی می باشند.
-ساختار این مدلها اکثرا” پیچیده بوده و به آسانی برای مدیران شرکت قابل لمس نیست.
-به طور کلی نمی توانند در برگیرنده ملاحظات مربوط به ریسک باشند. (سودر ،۱۹۹۸،ص۱۶۲)
۲-۳-۴- ۱- ۸مدل BCG(گروه مشاوران بوستون)
این مدل جزء اولین مدلهای تدوین استرانژی در عرصه اقتصاد و برنامه ریزی توسعه جوامع به شمار می رود. در این مدل ساده‌ترین راه شناسایی وضعیت سرمایه‌‌گذاری معرفی شده است. مدل BCG براساس محور مختصات یک جدول چهارخانه‌ای (شکل زیر) زیر را تشکیل می‌دهد که روی محورx ها موقعیت رقابتی نسبی و روی محور yها نرخ رشد صنعت نشان داده می‌شود. هر یک از خطوط تولید یا واحدهای کسب و کار براساس نرخ رشد صنعت و نیز سهم نسبی آن در بازارهای مربوط روی این ماتریس ترسیم می‌شوند. موقعیت رقابت نسبی شرکت عبارت است از سهمی که آن واحد در بازار صنعت دارد تقسیم بر سهم بازار واحد مشابه که به بزرگترین رقیب تعلق دارد. نرخ رشد صنعت عبارت است از درصد رشد بازار یعنی درصد افزایش فروش محصولات یک واحد تجاری خاص. در این ماتریس فرض بر جذابیت بازار تحت بررسی است. براساس موقعیت شرکت مورد بررسی در یکی از چهارخانه (۱ـ رشد بالاــ سهم بالا ۲ـ رشد بالا ــ سهم پائین ۳ـ رشد پائین ــ سهم بالا ۴ـ رشد پائین ــ سهم پائین) قرار می‌گیرد که به ترتیب:
۱ـ خانه ستاره‌ها ۲ـ خانه سوال‌ها ۳ـ خانه گاوهای شیرده ۴ـ خانه سگ‌های هار نام می‌گیرند. (هانگر و ویلن، ۱۳۸۱،ص۱۷۰ )
(شکل ۲-۲۵) مدل گروه مشاوران بوستون
مدل BCG یکی از سه مدلی است که در چارچوب پورتفولیوی یا مجموعه دارایی‌های شرکت جای گرفته است. همانگونه که ملاحظه شد، این مدل در سطح استراتژی‌های کسب و کار طرح شده و سازمانها را یاری می‌رساند که دریابند در کدام نوع محصول یا خدمات سرمایه‌گذاری کنند. با وجود اینکه BCG مدلی است که به دلیل کمی و سادگی از مقبولیت خاصی برخوردار است اما انتقاداتی نیز به آن وارد است از جمله:
ساده‌نگری ناشی از معیارهای “بالا و پائین بودن موقعیت” (سهم بازار ــ رشد صنعت) برای طبقه‌بندی محصولات و خدمات در حالیکه در این رابطه وجود یک طیف وسیع قابل تعریف است.
بالا بودن سهم بازار الزاماً معیار مناسبی برای میزان سود آور بودن آن نیست چه بسا سهم یک محصول و خدمات از بازار بالا باشد اما سوددهی آن کم و یا بالعکس باشد.
نرخ رشد صرفاً یکی از ویژگی‌های جذابیت صنعت است و نمی‌تواند به عنوان تنها شاخص مطرح باشد.
ماتریس BCG خط تولید یک محصول یا واحد کسب و کار را صرفاً در مقایسه با یک رقیب می‌سنجد و آن ‌هم پیشگام بازار است و به رقبای کوچکتر توجه نمی‌شود، در حالیکه توجه به همه رقبای صاحب سهم ضرورت دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:33:00 ب.ظ ]




۲۳/۰-

۰۱/۰

شرایط و الزامات فردی (مجموع)

۸۱/۲

۶۶/۰

۰۷/۰

۳۶/۲-

۱۸/۰-

۰۲/۰

همان طور که در جدول فوق مشاهده می شود، در مؤلفه شرایط و الزامات مربی نیز سه گویه مورد پرسش قرار گرفته است. در گویه اول (وجود افرادی با توانایی و مهارت های ارتباطی سطح بالا) محاسبه شده برابر با ۰۳/۱- است که با درجه آزادی ۷۰ و در سطح ۰۵/۰ = α، کوچک تر از مقدار بحرانی t (96/1) می باشد، بنابراین فرض صفر تأیید می گردد. با رجوع به میانگین ها مشاهده می‌شود که میانگین تجربی از میانگین نظری پایین تر است، بنابراین می توان اذعان داشت که از نظر مدیران مدارس شهر رباط کریم، این گویه از حد متوسط پایین تر بوده و وضعیت مثبت و مناسبی را نشان می دهد، چرا که نشان می دهد در این سازمان افراد با روش مربی گری آشنایی چندانی ندارند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اما در گویه های دوم و سوم (وجود مربیانی که علاقه مند به آموزش دادن به این شیوه هستند و وجود افرادی که دارای دانش و تخصص لازم برای آموزش دادن بدین شیوه هستند چون میزان t در هر دو گویه در سطح معناداری ۰۱/۰ = α بیش تر از مقدار بحرانی t (96/1) است. فرض صفرد رد می گردد. اما با رجوع به میانگین ها مشاهده می شود که میانگین تجربی این گویه ها از میانگین نظری پایین تر است، بنابراین می توان اذعان داشت که از نظر مدیران مدارس شهر رباط کریم، این گویه ها از حد متوسط پایین تر بوده و وضعیت مثبت و مناسبی را نشان نمی دهد، از این رو می توان گفت این گویه ها در سطح نسبتاً مطلوب و مناسبی قرار ندارند.
در نتیجه با در نظر گرفتن نتایج حاصل از میزان t مربوط به “شرایط و الزامات مربی” (۳۶/۲-) می‌توان گفت که تفاوت معناداری میانگین تجربی و میانگین نظری وجود دارد. بنابراین می توان اذعان داشت از نظر مدیران مدارس شهر رباط کریم، این گویه ها از حد متوسط پایین تر می باشند. در نتیجه می‌توان گفت “بعد شرایط مربی” شرایط و الزامات مربی گری، برای استقرار مربی گری در فعالیت های آموزشی مدارس شهر رباط کریم از وضعیت مطلوب و مناسبی برخوردار نمی باشد.
ج: شرایط و الزامات سازمانی:
جدول ۱۰-۴: بررسی “شرایط و الزامات سازمانی” بکارگیری مربی گری در مدارس شهر رباط کریم

گویه

میانگین

انحراف معیار

خطای استاندارد میانگین

میزان t

تفاوت میانگین‌ها

سطح معنی‌داری

در سازمان شما تا چه میزان مدیران آموزش از اجرای آموزش به شیوه های حین کار نظیر مربی گری حمایت بعمل می آورند؟

۸۶/۲

۰۷/۱

۱۲/۰

۱۰/۱-

۱۴/۰-

۲۷/۰

فرهنگ حاکم در سازمان شما تا چه میزان حامی آموزش و یادگیری است و آموزش و یادگیری به شیوه مربی گری ارزشمند شناخته می شود؟

۸۹/۲

۸۳/۰

۰۹/۰

۱۳/۱-

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]




حذف COD، BODوDOC در شبکه‌های جمع‌ آوری فاضلاب
خصوصیات فاضلاب مانند COD، BODوDOC هنگام انتقال فاضلاب در شبکه‌های جمع‌ آوری تغییر می‌کند]۶-۵[. تبدیلات میکروبی مواد آلی فاضلاب در شبکه جمع‌ آوری به دلیل فرآیندهای بیوشیمیایی است. اصولا فرآیندهای بیوشیمیایی در بایومس هتروتروفیک فاضلاب، بایوفیلم شبکه و مواد ته نشین شده شبکه جمع‌ آوری رخ می‌دهد. بایومس و بایوفیلم موجود در شبکه‌ها، مواد آلی فاضلاب را به دو منظور مصرف می‌کند: مصرف مواد آلی (سوبسترا) به عنوان منبع کربن، برای رشد میکروبی و تشکیل سلول‌های جدید نیاز است، همچنین مواد آلی فاضلاب، منبع انرژی مورد نیاز برای بقا و نگهداری هستند (شکل۲-۶). فرآیندهای آنابولیک، مواد ضروری جهت رشد بایومس جدید را فراهم می‌کند. فرآیندهای کاتابولیک، انرژی لازم را برای تولید سلول‌های جدید و نگهداری بایومس موجود فراهم می‌کند] ۸[.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

انرژی
محصولات فاضلاب
CO2, H2O, NH3/, …
(مانند ملکول‌های آلی سبک)
بایومس جدید
فاضلاب: بایومس وسوبسترای آلی
کاتابولیسم
نگهداری
آنابولیسم
تولید مجدد
خطوط سیر کلی مواد آلی فاضلاب در شبکه‌های جمع‌ آوری ]۸[
کاتابولیسم، انرژی آلی انباشته شده در مواد آلی را در دسترس میکروارگانیسم قرار می‌دهد، برای مثال فرآیندهای تجزیه، با اکسیداسیون مواد آلی (سوبسترا) انجام می‌شود که در آن مواد آلی، دهنده الکترون هستند و کاهش توسط ‌‌یک الکترون پذیرنده خارجی انجام می‌‌شود. در صورتی که پذیرنده الکترون، اکسیژن محلول باشد فرایند هوازی است، اگر نیترات پذیرنده الکترون باشد فرایند آنوکسیک و در مواردی که سولفات این نقش را داشته باشد، فرایند بی‌هوازی خواهد بود.
این واکنش‌های تولید انرژی، دم و بازدم[۸] نامیده می‌شوند که در زنجیر انتقال الکترون نیاز به ‌‌یک‌‌‌ ترکیب خارجی به عنوان دریافت کننده الکترون دارند. با این حال، تحت شرایط بی‌هوازی فرآیندهای تخمیر که به مشارکت الکترون پذیرنده خارجی نیاز ندارند نیز می‌توانند انجام شوند. در این مورد، مواد آلی تحت‌‌ یک مجموعه متعادل واکنش‌های اکسید کننده و کاهش دهنده قرار دارد، به عنوان مثال مواد آلی کاهش‌‌ یافته در‌‌یک مرحله، در مرحله دیگر اکسید می‌شوند. اساس فرآیندهای میکروبی فاضلاب، این واقعیت است که مصرف سوبسترا برای رشد بایومس و حذف آن جهت تامین انرژی، به موازات هم و توسط ‌‌یک الکترون پذیرنده اتفاق می‌افتند. شکل ۲-۷ بیان گر این مفهوم کلی است و نمونه‌هایی را که در آن الکترون پذیرنده خارجی وجود دارد نشان می‌دهد. این تبدیلات میکروبی در فاز آب، بایوفیلم تشکیل شده و فاز مواد ته نشین شده فاضلاب شکل می‌گیرد.

انواع الکترون پذیرنده خارجی تعیین کننده شرایط واکنش ]۸[
عمده تبدیلات بیولوژیکی و تجزیه مواد آلی در شبکه، توسط میکروارگانیسم‌های هتروتروفیک صورت می‌گیرد. این فرآیندها تحت شرایط اکسایش-کاهش رخ می‌دهد که توسط نوع پذیرنده الکترون تعیین می‌شود. شرایط اکسایش-کاهش تا حد زیادی توسط ویژگی‌های طراحی و نحوه‌ بهره‌بردادی از شبکه جمع‌ آوری تعیین می‌شود.
جدول ۲-۱ ‌‌یک مرور کلی از ویژگی‌های شبکه جمع‌ آوری در ارتباط با شرایط فرایند است. در درجه اول، شرایط هوازی و بی‌هوازی به وجود می‌آیند، درحالی که شرایط آنوکسیک فقط در حضور نیترات و‌‌ یا مواد نیتروژنی معدنی اکسید شده ایجاد می‌شود.
خصوصیات شبکه‌های جمع‌ آوری در ارتباط با شرایط فرآیندی ] ۸[

شرایط فرآیندها

پذیرنده الکترون

خصوصیات شبکه جمع‌ آوری

هوازی

اکسیژن

فاضلاب‌روهای ثقلی نیمه پر، فاضلاب‌روهای تحت فشار باهوادهی

بی‌هوازی

سولفات

شبکه‌های تحت فشار وشبکه‌های ثقلی تمام پر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]




متن روياها و اسطوره­هاي ما در ناخودآگاه جمعي حضور دارد، و يونگ حروف يا نويسه­هاي آن را «كهن­الگوها» مي­نامد. كهن­الگو جزء جدايي­ناپذيري از ناخودآگاه جمعي است، آن صورت­هاي قطعي رواني را نشان مي­دهد كه به نظر مي­رسد همواره و همه جا حضور دارند. در پژوهش­هاي اسطوره­شناختي «نقشمايه یا نماد» ناميده مي­شوند. در روانشناسي اقوام ابتدايي بر مفهوم «بازنمايي­هاي جمعي» منطبق­اند، در مطالعه تطبيقي دين آنها را «مقوله­هاي تخيل» یا انديشه­هاي «اوليه» يا «بنيادين» ناميده­اند. تعریف كهن­الگو ها – يعني نوعي صورت از قبل موجود – تنها به رشته­ های اسطوره­شناسی، نمادشناسی و روانشناسی محدود نمي­شود، بلكه چيزي است كه در عرصه­هاي ديگر پژوهش نيز به رسميت شناخته شده و از آن سخن رفته است. پس معناي واژه «كهن­الگو» در تعبير اسمي آن از رابطه­اي كه با اسطوره، آموزه­هاي عارفانه و قصه­هاي پريان دارد كاملاً روشن است. تا به امروز اسطوره­شناسان همواره به ايده­هاي شمسي، قمري، جوي، نباتي و انواع ديگري از اين نوع توسل جسته­اند. اما اين واقعيت كه اسطوره­ها در وهله اول پديده­هايي رواني (يعني متعلق به روان يا ذهن) هستند كه ماهيت روح را آشكار مي­سازند چيزي است كه آنها تا به امروز به آن توجه نداشته­اند. انسان ابتدايي به تبيين عيني پديده­هاي آشكار چندان علاقمند نيست، بلكه نوعي نياز الزامي دارد … ميلي مقاومت­ناپذير به جذب همه تجربيات بيروني در قالب رويدادهاي دروني و رواني … كليه فرايندهاي اسطوره­شناختي طبيعت، از قبيل تابستان و زمستان، استهلال ماه، فصول بارندگي و نظاير آن، به هيچ وجه تمثيل­هايي از اين تجربيات عيني نيستند. اين پديده­ها بيان نمادين نمايش­هاي دروني و ناخودآگاه روان هستند كه از طريق فرافكني در دسترس خودآگاه انسان قرار مي­گيرند(بیرلین 1393، 388 – 389).
انسان براي انتقال آنچه در ذهن دارد به همگونه­ی خود از گفتار يا نوشتار بهره مي­گيرد. اگر چه زبان انسان سرشار از نمادهاست اما در بسياري موارد از نشانه­ها و نمايه­هايي كه خيلي هم گويا نيستند نيز استفاده مي­كند، مانند ONU ، Unicef و Unesco كه از حرف اول كلمه­هاي پشت هم ساخته شده ­اند، يا نشانه­هاي تجاري و يا نام داروها. كه البته به اينهمه مي­توان نشانه­هاي ثبتي و آرايه­ها را هم افزود. اگر چه تمامي اينها بخودي خود معنايي ندارند، اما يا به سبب كاربرد فراگيرشان در نظر ما معنا يافته­اند و يا اينكه ما به ظنّ خود به آنها مفهوم داده­ايم. ولي هيچكدام اينها نماد نيستند بل تنها تداعي­گر نشانۀ اشياء هستند(یونگ 1961، 15).
بار نشانه همواره كمتر از مفهومي است كه مي­نماياند، در حاليكه نماد هميشه محتوايي بيش از مفهوم روشن و آني خود دارد. افزون بر اين نمادها فرآورده­هاي طبيعي و خودانگيخته هستند(یونگ 1961، 69).
رمز­پردازي يا نمادگرايي يك ابزار مقدس و آیینی در دانش كهن است. نمادگرایی در حقیقت قديمي­ترين و پایه ای­ترين روش بيان مفاهيم است. نمادگرايي عمری دارد به اندازۀ عمر آدمی بر کرۀ خاکی، با رشد و پیشرفت انسان بالیده و در روح جمعی و روياهاي فردی نژادهاي مختلف جا گرفته است. جایگاه نمادگرایی در دنیای ارتباطات بسی برجسته­تر از ارتباطات کلامی است. مشاهدۀ یک نماد، انديشه را به صورت ناخودآگاه برمي­انگيزد و انسان را به گسترۀ تفكر بدون گفتار رهنمون مي­شود. در نمادگرايي، عين و ذهن داراي همگوني و پويايي از پيش انگاشته­اي است. بر خلاف علامت (signe)، كه يك نشان قراردادي است و عين و ذهن نسبت به هم بيگا نه­اند(هال بی تا،1 -10 ).
آنچه ما نمادش مي­ناميم يك اصطلاح است، يك نام يا نمايه­يي كه افزون بر معاني قراردادي و آشكار روزمره­ی خود داراي معاني متناقضي نيز باشد. نماد شامل چيزي گنگ، ناشناخته يا پنهان از ماست. براي مثال بر روي بسياري از صنایع دستی هخامنشی تصاویری نمادین وجود دارند که گرچه ما اين شيء (برونذهن) را مي­شناسيم، اما مفهوم نمادين آن را نمي­دانيم. نمونه­ ديگر، حضور حيوانات عقاب، شير و گاو در نقاشی­های كليسایي است. اين حيوانات نمادهاي چهار قديس مسيحي هستند، نمادهايي بر گرفته از رويت حزقيال پيامبر كه خود او نيز آنها را از خداي خورشيد مصريان، يعني هوروس و چهار پسرش به عاريت گرفته بود. افزون بر اينها اشياء ديگري همانند چرخ و چليپا كه در تمامي دنيا شناخته شده هستند، در پاره­يي شرايط كاربردي نمادين دارند، اما دستيابي به طبيعت واقعي اين همه نياز به بحث و جدل دارد. بنابراين يك كلمه، يا يك نمايه هنگامي نمادين مي­شود كه چيزي بيش از مفهوم آشكار و بدون واسطه­ خود داشته باشد. اين كلمه يا نمايه جنبه­ «ناخودآگاه» گسترده­تري دارد كه هرگز نه مي­تواند به گونه­يي دقيق مشخص شود و نه بطور كامل توضيح داده شود، و هيچكس هم اميدي به انجام اين كار ندارد. هنگامي كه ذهن ما مبادرت به كنكاش در يك نماد مي­كند به انگاره­هايي فراسوي خرد دست مي­يابد. مثلاً نمايه­ی چرخ مي­تواند موجب درك خورشيدي «الهي» شود، اما خرد ما ناگزير در اين مرحله به ناتواني خود گردن مي­نهد چرا كه انسان تعريف وجودي «الهي» را ندارد. از آنجايي كه چيزهاي بيشماري فراسوي حد ادراك انسان وجود دارد، پيوسته ناگزير است به ياري اصطلاح­هاي نمادين برداشت­هايي از آنها ارايه دهد. به همين سبب است كه اساطیر از زباني نمادين بهره مي­گيرند و خود را با نمايه­ها تعريف مي­كنند. اين بهره­گيري خودآگاهانه از نمادها نشان دهنده يك كنش مربوط به روانشناسي بسيار مهم است و افزون بر آن انسان نمادهاي ناخودآگاه و خودانگيخته را نيز بخصوص در آثار هنری مي­آفريند(یونگ 1961، 15 -19).
بسيار نمادهاي گاهاً خيلي مهم مانند نمايه­هاي مذهبي هم وجود دارند كه جنبه­ فردي ندارند و طبيعت و سرچشمه­شان جمعي است. افراد مومن سرچشمه­ی اين نمادها را الهي مي­دانند و ناشي از الهام. افراد شكاك هم آنها را ساختگي مي­انگارند. اما هر دو اشتباه مي­كنند. درست است كه بنابر باور شكاكان نمادها و مفاهيم مذهبي در خلال قرن­ها بگونه­اي ظريف و بسيار آگاهانه ساخته و پرداخته شده ­اند. و همچنين درست است كه بنا بر ادعاي افراد مومن سرچشمه­ی نمادها و مفاهيم مذهبي آنقدر قديم است و پر راز و رمز كه نمي­تواند انساني باشد، اما به هر رو اين هر دو «نمادهاي جمعي» برآمده از روياها و تخيلات خلاق انسان­هاي بسيار قديم مي­باشند و هم از اين رو مظاهر غير عمدي و خودانگيخته مي­باشند و نه ابداع­هاي عمدي(یونگ 1961، 70).
نمادهاي طبيعي از محتويات ناخودآگاه روان سرچشمه مي­گيرند و بنابراين معرف گونه­هاي فراواني از نمايه­هاي كهن­الگوهاي بنيادين مي­باشند. و در بسياري موارد مي­توان اين نمادها را بوسيله­ی انگاره­ها و نمايه­هايي كه در قديم­ترين شواهد تاريخي و جوامع بدوي وجود دارند، تا ريشه­هاي كهن­الگويشان رديابي كرد(یونگ 1961، 134).
نمادهای طبیعی شامل حیوانات و اجرام آسمانی نیز می­شوند. گاو نر موضوع بحث این پژوهش نیز یک نماد طبیعی است که حضور آن در آیین­های مذهبی قدمتی به موازات ظهور نخستین نقاشی­های غارنشینان دارد. قدمت حضور کهن­الگوی ورزا با مفاهیم و اشکال ظاهری مختلف در آثار هنری و ادبیات اساطیری نشان می­دهد که در پس مفهوم پذیرفته شده این نماد در تمام دوران­ها، معنایی کهن وجود داشته است. معنایی درونی و جاودانه که به کهن­الگو جان می­بخشد و موجب تکرار آن در ادیان و ادوار گوناگون می­گردد. در فرگرد آتی مفهوم جاودانه­ی این کهن­الگو با توجه به اساطیر ایران بررسی خواهد شد.
3 -4 -1 نقش نمادها در فرایند کمال­طلبی انسان
امروزه همه چيز از رمز و راز فوق طبيعي خودش تهي است و ديگر هيچ چيز براي انسان امروز مقدس نيست. در دوران گذشته، هنگامي كه ادراكات غريزي هنوز به ذهن آدمي راه داشتند خود آگاه براحتي مي­توانست آنها را به صورت مجموعۀ رواني بهم پيوسته درآورد. اما انسان «متمدن» ديگر توانايي چنين كاري را ندارد. زيرا خودآگاه «هدايت شدۀ» وي از امكان يكسان سازي بخش­هاي تكميلي غرايز ناخودآگاهش محروم شده است. و اين امكانات يكسان­سازي تكميلي دقيقاً همان نمادهاي فوق طبيعي هستند كه همه آنها را مقدس مي­شمارند. مثلاً امروزه مفهوم واژه­ی «ماده» يك مضمون ناب زمخت غير انساني و صرفاً عقلاني شده است و مفهوم رواني ندارد با نمايه­ی باستاني و مادي مادر كبير با توان توصيفش از مفهوم ژرف عاطفي مادر زمين بسیار تفاوت دارد. آن نيروي شگرف عاطفي كه در «پدر ما» بيان مي شده یا «ذهن» كه زماني پدر همگان بود امروزه با عقل يكسان شمرده مي­شود و تا به درجه­ خود محوربيني انسان تنزل كرده است. اين دو اصل كهن­الگويي اساس تضاد نظام­هاي شرقي و غربي است. توده­هاي مردم و رهبرانشان متوجه نيستند كه ميان اصطلاح مذكر پدر (روح) براي نام­گذاري بنيان جهان چنانكه غربي­ها بكار مي­گيرند و اصطلاح مونث مادر (ماده) كه شرقی­ها بكار مي­برند تفاوت چنداني وجود ندارد. اگر در گذشته اين اصول جزو شعائر احترام برانگيز ديني بودند، دست­كم نشان مي­دادند براي انسان اهميت رواني دارند. اما امروزه تنها مفاهيمي گنگ مي­باشند. هر چه شناخت علمي افزايش مي­يابد، دنيا بيشتر غير انساني مي شود. انسان خود را جداي از كائنات احساس مي­كند، چرا كه ديگر با طبيعت سروكار ندارد و مشاركت عاطفي ناخودآگاه خويش را با پديده­هاي طبيعي از دست داده است. و پديده­هاي طبيعي هم بتدريج معناي نمادين خود را از دست داده­اند. ديگر نه تندر، آواي خشماگين خداست و نه آذرخش تير انتقام او. ديگر نه رودخانه پناهگاه ارواح است و نه درخت سرچشمه­ی زندگي انسان. ديگر هيچ غاري ماواي شياطين نيست. ديگر سنگ­ها، گياهان و حيوانات با انسان سخن نمي­گويند و انسان نيز با آنها سخن نمي­گويد، چرا كه مي­انگارد گفته­هايش را نمي­شنوند. تماس انسان با طبيعت قطع شده است و نيروي عاطفي عميق ناشي از اين تماس كه موجب روابط نمادين وي مي­شد از ميان رفته است. نمادها مي­كوشند اين فقدان عظيم تماس را جبران كنند. نمادها، طبيعت اصلي ما را با همه غرايز و شيوه­هاي ويژه­ی انديشه­هايش نشان مي­دهند. دريغا كه نمادها محتويات خود را با زبان طبيعت كه براي ما بيگانه و نامفهوم است بيان مي­كنند. و ما ناگزيريم زبان طبيعت را با واژه ­ها و كلام عقلاني باب روز كه خود را از بند دوران قديم و راز و رمز ويژه­ی آن رهانيده­اند بازگو كنيم. امروزه هنگامي كه ما از اشباح و ساير موجودات فراسوي طبيعي سخن مي­گوييم، ديگر براي فراخواندنشان بسوي خودمان نيست. شكوه و قدرت اين كلمات از ميان رفته است و ما ديگر هيچ جادويي را باور نداريم. قداست اشياء مذهبي و پايبندي به آنها كاهش يافته. گويي دنياي ما خود را از بند «علقه­هاي فوق طبيعي» مانند سحر، جادو، همزاد، ساحر، گرگینه، خون آشام، ارواح جنگلي و تمامي موجودات عجيب ديگري كه در جنگلهاي دوران قديم پرسه مي­زدند رهانيده است. به بياني دقيقي ديگر دنياي ما از تمامي عناصر خرافي و غير عقلاني پاك شده است. اما در اينكه دنياي دروني ما (نه نمايه­هاي خوش­آيندي كه خودمان در آن مي سازيم) هم خود را از بند تمامي اين خصوصيات دوران قديم رهانيده باشد جاي ترديد است. آيا عدد سيزده براي بسياري از مردم نحس نيست؟ و آيا بسياري از افراد گرفتار پيشداورهاي غير عقلاني، فرافكني­ها و پندارهاي كودكانه­ی خود نيستند؟ اگر واقع­گرايانه به ذهن آدمي بنگريم متوجه خواهيم شد بسياري از آثار باقيمانده از دوران قديم هنوز چنان نقش خود را ايفا مي­كنند كه گويي از پانصدسال پيش تاكنون هيچ اتفاقي نيفتاده است. درك اين موضوع كه انسان امروزي آميخته­يي از خصايص ناشي از تكامل بسيار طولاني روان خود مي­باشد بسيار مهم است. و همين درهم­آميختگي انسان و نمادهايش است كه مورد بحث ماست و بايد در آن به دقت مو­شكافي كنيم(یونگ 1961، 135 -138).
پُل زدن میان دو جهان و پذیرفته شدن در جامعه از طریق استفادۀ از «موارد انتقالی» انجام می­گیرد. پدیده ­های انتقالی در جوامع گوناگون بشری به صورت آیین­های راز­آمیز مملو از تجارب دینی یا خلق آثار هنری قدسی با تکیه بر الهامات درونی و مواردی از این دست، به منصۀ ظهور رسیده ­اند. از نظر وينيكوت، پديده هاي انتقالي در فضاهاي روانشناختي كه او آنها را «فضاي بينابين» يا «فضاهاي بالقوه» مي­نامد، قرار دارد. در تحول رواني موفقيّت آميز، اين «فضا» به صورت ميدان همه تجربه­هاي فرهنگي، از جمله دين در مي­آيد كه او آن را با «مهر مادري» هم پيوند مي­زند :«در اينجا، وقتي كه وثوق و اعتماد وجود داشته باشد، فضاي بالقوه هم وجود دارد، فضايي كه بصورت ساحت نامتناهي جدايي درمي­آيد، و اين فضا را نوزاد، كودك و بزرگسال چه بسا به نحوي خلّاقانه با بازي كه بر اثر مرور زمان به صورت لذت بردن از ميراث فرهنگي در مي­آيد، پر مي كند». به طور كلي پژوهشگرانی كه تحت تأثير وينيكوت قرار گرفته­اند – و نظر به تداوم شناخته شدن اهميّت عميق كارش، تعداد آنان محتملاً زيادتر خواهد شد – اهميت موارد يا موضوعات انتقالي را از هر نوع كه باشد، از جمله دين، عقيدۀ ديني و هنر دینی را، بيشتر ارج خواهند گذارد. هدف چنين پژوهشگرانی اين خواهد بود كه استعداد طبيعي و خدادای در زمينه تحول بخشيدن به موضوعات انتقالي راشکوفا سازند تا خود تكيه­گاه خويش براي پل و پيوند زدن بين جهان رواني و اجتماعي باشند. اين پل و پيوند­زدن، تا حدودي از بازي­كردن ناشي مي­شود، يعني نوعي فعاليّت كه وينيكوت تلاش نظريه­پردازانه معتنابهي دربارۀ آن به خرج مي­دهد. فعاليّت­هایی مانند هنر دینی(قدسی) و شعائر و تجربه ديني که در مرحله بينابين واقعيّتهاي دروني و بيروني قرار دارد. پدیده ­های انتقالی را در فضای هنری به صورت مفاهیم نماد­های نقش شده در آثار هنری قدسی به وفور می­توان مشاهده کرد. همبستگي بين هنر دینی و عملكرد ديني نیز زمينه­اي است كه به مدد كاربرد نظریات روانشناسی دینی مورد پژوهش قرار دارد (الیاده 1987، 269 – 272).
4 – بررسی مفهوم جاودانه­ی کهن­الگوی گاو نر در اساطیر و صنایع دستی
امروزه پژوهشگران به لطف نمايه­هاي نمادين و اسطوره­هاي به يادگار مانده، در حال كشف تاريخ باستان هستند. و هر چه باستانشناسان بيشتر به گذشته نزديك مي­شوند دلبستگي­شان به رويدادهاي تاريخي كمتر مي­شود و به پيكره­ها، نقاشي­ها، معابد و خطوطي كه براي ما باورهاي انسان قديم را آشكار مي­كنند بيشتر. پاره­يي نمادها را هم فلاسفه و مورخين ديني با ترجمان اين باورها به زبان قابل فهم امروزي ارايه مي­كنند. مردم­شناسان نشان داده­اند كه هنوز هم شكل­هاي نمادين در آيين­هاي مذهبي و اسطوره­هاي قبايل كوچك امروزي بدون كمترين تغييري در روند قرن­ها يافت مي­شوند(یونگ 1961، 156).
در اينجا مي­توان به دو شيوه­ی كاملاً متمايز بيان هنري یعنی هنر «خيالي» و هنر «حسي كه براي ارايه­ی ويژگي­هايشان كوشش­هاي بسياري نيز انجام گرفته اشاره كرد. هنر «حسي» معمولاً بر پايه­ی بازآفريني مستقيم طبيعت و موضوع مورد نظر استوار است، در حالي كه هنر «خيالي» بيانگر تخيل و تجربه­ هنرمند به شيوه­يي «غير­واقعگرايانه» يا حتا روياگونه و «انتزاعي» ست. اين دو مفهوم بسیار روشن و ساده هستند. هنر خيالي سابقه­ تاريخي بسيار دراز دارد. و شكوفايي آن در حوزه­ مديترانه به هزاره­ی سوم پيش از ميلاد مي­رسد. به تازگي متوجه شده ­اند كه اين آثار هنري قديم محصول ناداني و ناشايستگي نبوده، بلکه بيانگر هيجان­هاي كاملاً مشخص مذهبي و روحاني مي­باشند. اين آثار امروزه داراي تأثير سحرآسايي شده ­اند. زيرا از حدود نيم­قرن پيش به اين­سو هنر يكبار ديگر وارد قلمروي «تخيل» شده است و نمادهای هندسي و «انتزاعي» دوباره نقش قابل توجهي در هنر ايفا مي­كنند (یونگ 1961، 376 – 377).
بسياري كسان چنين مي­پندارند كه مي­توان كهن­الگوها را به مثابه­ی بخشي از يك سيستم مكانيكي بخاطر سپرد، ناگزیر باید تأکید کرد كه آن­ها تنها كلام و مفهوم فلسفي نيستند و گوشه­هايي از خود زندگي هستند و همواره از طريق عواطف با فرد زنده رابطه دارند. مثلاً از نظر يك مسيحي مومن چليپا يك نماد ديني مسیحی است، اما نمي­توان گفت نماد چليپا همواره و در همه دوران­ها تنها يك مفهوم داشته است زيرا اگر چنين بود رمز و راز و طراوت خود را از دست مي­داد و تنها كلامي ساده مي­شد. اگر به آهنگ عاطفي ويژه­ی كهن الگو توجه نشود حاصلی جز دستیابی به مفاهيم اساطيري ،كه به آساني مي­توان با­هم درآميختشان و گفت هر چيز مفهومي دارد يا اينكه هيچ چيز داراي مفهوم نيست،در بر نخواهد داشت. جسد­هاي بيجان همه از نظر شيميايي به يكديگر شبيه هستند، اما افراد زنده چنين نيستند. كهن­الگوها زنده نمي­شوند مگر زماني كه دریافته شود چرا و چگونه براي تك­تك افراد زنده مفهوم مي­يابند. اگر ندانيم كلمات معرّف چه هستند از مفهوم خود تهي مي­شوند. و اين بخصوص در روانشناسي دینی كه مدام از كهن­الگوها، نرينه­ها و مادينه­ها، مادر كبير و غيره سخن مي­گويد مصداق دارد. مي­توان درباره ی قديسين، خردمندان، پيامبران و ربّ­النوع­هاي مورد پرستش در سراسر دنيا همه چيز دانست. اما مادام كه آنها را به منزله­ نمايه­هاي ساده­ی بدون راز و رمز در نظر گرفت، درست مانند اينست كه کسی در خواب سخن بگويد بي­آنكه بداند از چه مي­گويد و كلماتي كه بكار مي­برد همه تهي از مفهوم و بي­ارزش مي­شوند. كهن­الگوها زماني روح مي­گيرند كه كوشش شود جنبه­ معنوي آنها يعني رابطه­شان با فرد زنده در نظر گرفته شود. و در اين صورت است كه همگان متوجه خواهند شد که وجه تسميه­يي آنها اهمييت چنداني ندارد و همه چيز به چگونگي ارتباط آنها با فرد بستگي دارد(یونگ 1961، 139 -140).
پاره­يي از نمادها از آنچه يونگ «ناخودآگاه همگاني» مي­نامد، يعني بخشي از روان كه ميراث رواني مشترك بشرييت است ناشي مي­شوند. اين نمادها آنقدر قديم و ناآشنا هستند كه انسان امروزي قادر نيست آنها را درك و يا مستقيماً جذب كند. به عنوان مثال الگوي نمادگرايي قهرمان که بصورت اساطیر باروري در آيين­هاي مذهبي برای «نجات­دهندگان»، همچون میترا، اوزيريس، تموز، اورفه و بالدر وجود دارد؛ آنها تولدهايي الهي يا نيمه­الهي داشته اند. آنها نيز كامروا شده بودند و آنگاه بدان سبب كشته شده بودند تا دوباره تولد يابند. آنها در واقع بخشي از اديان ادواري بودند كه در آنها مرگ و تولد دوباره­ی خدا -پادشاه، اسطوره­يي تكرار شونده بود. میترا از جمله شخصیت­هایی است که در اساطیر گاو نر را قربانی می­ کند(یونگ 1961، 157 – 159).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اين جزييات يادآور آيين­هاي اروپای قديم است كه در آنها ديونيسوس را به هئيت گاو در مي­آورند. البته آیینی کهن­تر از مراسم ديونيسوس نيز پيش از مسيحيت وجود داشت كه در آن گاو نقشي نمادين ايفا مي­كرد. ميترا خداي خورشيد پارسيان گاوي را قرباني مي­كند. ميترا گوياي آرزويي است براي يك زندگي روحاني كه به انسان اجازه مي­دهد بر عواطف حيواني بدوي خود چيره شود و پس از برگزاري مراسم آيين آموزش به آرامش دست يابد(یونگ 1961، 220 – 221).
نقش مهر به عنوان نمود شهریار زمینی در یمه اوستایی (yima) یا جمشید شاهنامه به عنوان نخستین شهریار تبلور یافته است. جمشید نیز به عنوان نخستین کسی که گاو را قربانی کرده است، شناخته می­ شود. همتای ودایی جمشید، یمه (yama)، خدای جهان زیرین و مرکب او گاوی است که قربانی می­ شود. از طرفی مطالعه­ تحقیقات سایر پژوهشگران نشان می­دهد که اسطوره­ی جمشید کهن­ترین صورت قهرمانی موجود در اوستا و وداهاست که با کهن­الگوی گاو در ارتباط است. در گات­ها آمده است که جمشید از کسانی است که گاو را قربانی کرده است. زرتشت او را سرزنش كرده كه براي خشنود ساختن مردمان، خوردن گوشت گاو را به آنها توصيه كرده است. برپایی آیین نوروز را نیز یادگاری از جمشید می­دانند. مورخینی نظیر هرودوت از مراسم گاو کشی در نوروز و همچنین در مهرگان در میان ایرانیان مطالبی را ذکر کرده ­اند(SKJÆRVØ,2008 ).
قدمت حضور کهن­الگوی ورزا با مفاهیم و اشکال ظاهری مختلف در آثار هنری و ادبیات اساطیری نشان می­دهد که در پس مفهوم پذیرفته شده این نماد در تمام دوران­ها، معنایی کهن وجود داشته است. معنایی درونی که به کهن­الگو جان می­بخشد و موجب تکرار آن در ادیان و ادوار گوناگون می­گردد.
کهن­الگوی گاو در اساطیر قهرمانی بسیاری نقش قربانی را ایفا کرده است و در صنایع دستی ایران در تمام دوران­ها از جمله دوران هخامنشی در مجالس نمادین گوناگون نقش شده است. برای یافتن مفهوم این مجالس به بررسی اسطوره­ی قهرمانی در برخی اساطیر مرتبط با شخصیت جمشید و کهن­الگوهای نهفته در این اساطیر ،که در مجالس تصویری حاوی کهن­الگوی گاو نیز نقش شده ­اند و با آن ارتباط دارند، خواهیم پرداخت.
4 -1 کهن­الگوهای نهفته در اساطیر قهرمانی جمشید و دیگر شخصیت­های مرتبط
جمشید نخستین پادشاه، نخستین انسان، نخستین میرا و به وجود آورندۀ تمدن است. پس از اصلاحات دینی زرتشتی نقش او کم رنگ شده و «گیومرته» به عنوان اولین انسان در متون اساطیری جانشین وی می گردد. شخصیت او نشاندهندۀ اولین انسان -پادشاه اسطوره ای با دو کارکرد مرتبط قهرمان قربانی کننده و شهیدشونده است که در همۀ اساطیر هندو -اروپایی مشترک است(SKJÆRVØ,2008 ).
اسطوره­ی قهرمان از رايج­ترين و شناخته­ترين موضوعات موجود در اساطیر است. و ما آن را در اساطير قديم يونان و روم، در قرون وسطا، در خاور دور، در ميان قبايل بدوي كنوني می­يابيم، و در آثار هنری ما هم پديدار مي­شود. اسطوره داراي جاذبه­يي فريبنده است و اگر چه كمتر بچشم مي­آيد اما اهميت رواني بسيار دارد. هر چند اسطوره­ها در جزئيات بسيار متفاوتند اما هر چه بيشتر موشكافي كنيم بيشتر متوجه مي­شويم كه ساختارشان بسيار شبيه يكديگر است. و گر چه توسط گروه­ ها يا افرادي كه هيچگونه رابطه­ مستقيم فرهنگي با يكديگر نداشته­اند آفريده شده ­اند اما همگي الگويي جهاني و مشابه دارند. ما همواره داستان­هاي مشابهي درباره تولد معجزه­آسا اما مبهم قهرمان مي­شنويم. و شواهدي كه حكايت از نيروي فوق بشري زودرس، رشد سريع در قدرت­گرفتن و والا­شدن، مبارزه­ی پيروزمندانه عليه نيروهاي اهريمني، گرفتار غرور شدن و افول زودهنگام بر اثر خيانت يا فداكاري «قهرمانانه»يي كه به مرگ وي انجاميده دارند. الگوی قهرمانی هم براي فردي كه مي­كوشد شخصييت خود را كشف و تأييد كند مفهوم دارد و هم براي جامعه­يي كه نياز به تثبيت هوييت جمعي خويش دارد. نمادهاي قهرماني، زماني بروز مي­كنند كه من خويشتن نياز به تقويت بيشتر داشته باشد. يعني هنگامي كه خودآگاه براي كاري كه خود به تنهايي يا دست­كم بدون ياري منابع نيرويي كه در ناخودآگاه است نمي­تواند انجام دهد، به ناخودآگاه نياز پيدا مي­کند. اسطوره­ی قهرمان ويژگي بسيار مهم ديگري نيز دارد كه در واقع كليد دستيابي به درك آن است. در بسياري از اين افسانه­ها قدرت­هاي پشتيبان يا «نگاهبانان» ناتواني اوليه­ی قهرمان را جبران مي­كنند و وي را قادر مي­سازند تا عمليات خود را، كه بدون ياري­گرفتن از آنها نمي­تواند انجام دهد، به سر انجام برساند. اين شخصيت­هاي الهي در حقيقت تجلّی نمادين «روان كامل» هستند كه ماهيّتي فراخ­تر و غني­تر دارد و نيرويي را تدارك مي­بيند كه «من خويشتن» فاقد آن است. و از نقش شگرف آنها چنين برمي­آيد كه كار اصلي اسطوره­ی قهرمان انكشاف خودآگاه خويشتن فرد است، يعني آگاهي به ضعف­ها و توانايي­هاي خودش بگونه­يي كه بتواند با مشكلات زندگي روبرو شود. بمحض اينكه فرد توانست آزمايش اوليه را پشت سر بگذارد و وارد مرحله­ پختگي شود اسطوره­ی قهرمان مناسبت خود را از دست مي­دهد. گويي مرگ نمادين قهرمان سرآغاز دوران نوینی است. بايد توجه داشت كه حال و هواي سرگذشت قهرمان در هر دوره­ آن با روند انكشاف خويشتن خودآگاه فرد و مشكلي كه در لحظه­يي خاص از زندگي خود با آن روبرو مي­شود انطباق دارد. به بياني ديگر، تحول نمايه­ی قهرمان در هر مرحله از تحوّلات شخصيّت انساني بازتاب مي­يابد(یونگ 1961، 162 -181).
مراحل قهرمانی فرایند رشد فردیت در رسیدن به خودآگاهی را نمادین می­نماید. اساطیر قهرمانی مرتبط با جمشید مجموعه مفاهیم کهن­الگوهای مهمی را در بر دارد. در واقع می­توان ادعا کرد در صورتیکه همه جوانب اسطوره بررسی گردد مفاهیم همه نمادهای موجود در آثار هنری دریافته خواهد شد. در این پژوهش فقط به نمادهایی پرداخته خواهد شد که در مجالس تصویری فصل تحلیل تصاویر نقش شده ­اند.
4 -1 -1 نمادهای مرتبط با مفاهیم امر متّعال و مسیر تعالی
ايرانيان باستان عقيده داشتند که هستی در مینو آفریده شد. آسمان نخستين بخش از جهان بود كه آفريده شد. پس از آن آب، و سپس زمين آفريده شد. بعد از اينها نوبت به نخستین نمونه حيوانات رسيد و گاو یکتا ( اِوَگدات) آفریده خلق شد. کیومرث نمونه نخستین مردمان پس از گاو آفریده شد»(کرتیس بی­تا، 130).
هنگامي كه اول بار آفريدگان به وجود آمدند، ‌در حالت «مينويي» بودند: درخت بدون پوست و خار بود، و گاو سفيد و درخشنده همچون ماه، و گيومرث كه نمونه نخستين انسان است، همچون خورشيد مي درخشيد(هینلز 1975، 87).
در این اسطوره ارتباط گاو با ماه و ارتباط نخستین انسان یا نمونه شهریار زمینی با خورشید بیان شده است و در فرگردهای آتی بدان­ها پرداخته خواهد شد.
طبق روایات زرتشتی، گيومرث و گاو سه هزار سال را به نیکی سپری کردند اما اهريمن در نخستين حمله اش به جهان گيومرث و گاو نخستين را كشت. اهریمن در حمله به دنیای ساخته اورمزد ديو آز و گرسنگي و مرگ، استويدات، را براي نابودي ورزا، گاو نخستين ‌فرستاد. دیو بر گاو چيره ‌شد و ورزا از لاغري جان ‌سپرد. از از اندام هاي او اين حيوان چندین گونه دانة گياهي و خوراكي و انواع گياهان دارويي آغاز به روئيدن‌كردند. نطفه گاو به ماه رسيد و در آنجا پالوده شد. در ابتدا یک جفت گاو نر و ماده و از آنها انواع مختلف حيوانات و چهارپایان سودمند به وجود آمدند. به همين گونه، چون کیومرث درگذشت، نطفه او را زمين پذیرفت. از تن او كه از فلز بود، انواع مختلف فلزات به زمين رسيد و از نطفه او مشي و مشيانه كه نخستين زوج بشر بودند، از زمين روييدند. اهورامزدا فروهر کیومرث را به خورشید پایه فرستاد و از آنروز تابحال از طریق خورشید می­درخشد( shaki, 2000 )و(Malandra,2001).
پژوهشگران اعتقاد دارند این نسخه­ متأخر از نسخه­ باستانی اسطوره رونویسی شده است و شخصیت های موجود در آن تا حدی دستکاری شده ­اند و در واقع کیومرث همتای پهلوی یمه­ی اوستایی (yima) است. جمشید نخستین انسان و نخستین شهریار است. نسل بشر از پشت جمشید بوجود آمده است. کیومرث نیز مانند جم و همتای کهن ودایی او یمه شخصیتی خورشیدی است. نقش یمه یا جمشید شاهنامه به عنوان نمود شهریار زمینی و یا نخستین شهریار در ایزد مهر نیز تبلور یافته است. در مهرپرستی گاوکشی به میترا و در زرتشتیگری به اهریمن نسبت داده شده است. جمشید نیز به عنوان نخستین کسی که گاو را قربانی کرده است، شناخته می­ شود. همتای ودایی جمشید، یمه (yama)، خدای جهان زیرین و مرکب او گاوی است که قربانی می­ شود. اسطوره­ی جمشید کهن­ترین صورت قهرمانی موجود در اوستا و وداهاست که با کهن­الگوی گاو در ارتباط است. در گات­ها آمده است که جمشید از کسانی است که گاو را قربانی کرده است. زرتشت او را سرزنش كرده كه براي خشنود ساختن مردمان، خوردن گوشت گاو را به آنها توصيه كرده است. برپایی آیین نوروز را نیز یادگاری از جمشید می­دانند. مورخینی نظیر هرودوت از مراسم گاو کشی در نوروز و همچنین در مهرگان (جشن گاهنبار مرتبط با میترا) در میان ایرانیان مطالبی را ذکر کرده ­اند(SKJÆRVØ,2008 ).
در مورد شخصیتهای اساطیری مرتبط با گاو و جمشید در بخشهای آتی بیشتر صحبت خواهد شد.
در امتداد روایت اسطوره آفرینش از گوشورون/ گوشوروان ( روان گاو) یاد می شود که پس از کشته شدن گاو نخستین از بیدادی که بر او روا شده بود و فقدان چوپانی حمایتگر به اهورامزدا شکایت کرد. در پاسخ او اهورامزدا زرتشت را به عنوان پشتیبان او معرفی نمود( Malandra,2001).
مقام گاو در زمين برابر ثور در آسمان است. واژۀ ثور به معنای ورزا یا همان گاو نر است. صورت فلکی ثور در نقشه های نجومی منطقه از دوران باستان تاکنون به شکل گاو نری تصور شده است که خوشه پروین را در کوهان خود حمل می­ کند. این گاو نر گاهی بالدار تصویر شده است. در نقشه­­های باستانی نجومی صورت فلکی کماندار نوک پیکان خود را به سمت ثور نشانه رفته است.
ثور دومین برج از برجهای دوازده گانه است. در تمدن آشور نام دومین ماه «گاو هدایتگر» بوده است. در مُهرهای بابلی، عبارت «گاو روشنایی » یا «گاو آسمانی » دیده می­ شود. در ادبیات فارسی، صورت فلکی ثور با نامهای گاوِ گردون و گاوِ آسمان آمده است(یزدی،1389).
ايرانيان نيز مانند هنديان عقيده دارند كه جهان به هفت كرشور (در فارسي جديد كشور) تقسيم شده است. در بندهش آمده است که اين مناطق هنگامي آفريده شد كه براي اولين بار ایزد تیشتر باران را آفرید و بر زمين فرود آورد. بخش مياني، خونيرث نام دارد و نيمي از همه زمين را تشكيل مي دهد.کیانیان و یلان در خونیرث آفریده شدند. خونیرث به اندازه مجموع شش منطقه ديگر وسعت دارد. مردمان نمی توانستند از کشوری به کشور دیگر سفر کنند مگر بر پشت گاوی آسمانی به نام سریشوَک يا هديوش(هینلز بی­تا، 31)
در کتاب پهلوی زادسپرم مهاجرت ایرانیان از خونیرث به دیگر کشورها سوار بر پشت همین گاو سریشوک صورت گرفته است. سه آتش بر پشت این گاو روشن بود شبي طوفان شديدي رخ داد و آتش ها از پشت گاو به دريا افتادند و در آن جا به سوختن ادامه دادند و در دريا به مردمان روشني بخشيدند. این آتش ها به دریا فروریخت و گوهر آنها یکی بود و به سه بهره شد و دوباره در سه جای فروزان گشت و به آذر فرنبغ (آتش موبدان در فارس) و آذرگشنسب، آتش پادشاهان و ارتشتاران (درآذربایجان) و آذربرزین مهر (آتش کشاورزان در خراسان) موسوم گشت. در این اسطوره به نگهداری آتش های سه گانه، بر پشت گاو آسمانی اشاره شده است. عدد سه نشانه ای از تثلیث مقدس است و در فرگردهای آتی بررسی خواهد شد.
هديوش در اساطير ايراني نام گاوي است كه گوپت شاه از آن نگاهداري مي كند و در هنگام رستاخيز، سوشيانت با يارانش آن را قرباني مي كنند و با چربي آن آميخته به هوم سفيد، مائده­اي مي­سازند و به مردمان مي­دهند و مردمان با خوردن آن عمر جاويدان مي­يابند. اين گاو بنا به سنت ايراني در دژي مستحكم نگهداري شده تا اينكه در روز رستاخيز قرباني شود. (جابز 1370، 161 – 162).
هديه جاودانگي هنگامي اعطا خواهد شد كه سوشيانس، منجی آخرالزمان در آیین زرتشتی، قرباني نهايي را با آخرين حيواني كه براي خدمت به بشر كشته مي­شود، انجام دهد. اين همان قرباني گاو آسمانی است. از پيه آن گاو و شربت هوم سفيد اساطيري كه در درياي گيهاني قرار دارد، اكسير جاودانگي تهيه خواهد شد.
در اساطیر ایران گاو مرد،گوپت شاه نام گرفته است. او موجودی است آسمانی از آن جهت كه اندامش خیالی و ترکیبی است. نيمي از او انسان و نيمي از او گاو است. وظیفه گوپت شاه در اساطیر مراقبت از سريشوك یا هدیوش است. زيرا اين گاو آخرين حيواني است كه در بازسازي جهان كه همه آدميان بايد جاودانه گردند، قرباني مي شود.
میترا مشهورترین گاوکش تاریخ اساطیری جهان است و این شهرت را مدیون رواج مهرپرستی در امپراطوری روم باستان می­باشد. در کتیبه های دولتی هخامنشی میترا و آناهیتا در کنار اهورامزدا یاد شده ­اند، اما اساطیر ایرانیان در دوره­ هخامنشی به متون کتیبه­ها محدود نمی­ شود. ایرانیان و هندیان در دوره­ای با هم می­زیسته­اند و متون کهن ریگ ودا معرف عقاید آنها در این دوره است. از بخشهای اوستا نیز یشت­ها قدمتی پیش هخامنشی دارد . بسیاری ایزدان که در یشت­ها ستایش شده ­اند با ایزدان ودایی در برخی خصوصیات مشترک­اند. بهرام یا ورثرغنه (vərəθraγna) همتای اوستایی ایندرای ودایی است. شخصیت اساطیری فریدون شاهنامه را با ترئتنه (traitana) ودایی و جمشید را با یمه (yama) ودایی تطبیق داده­اند. هوم (haoma) اوستایی با سوم (soma) ودایی منطبق است. تمام شخصیت­هایی که از آنها نام بردیم با گاو ارتباط دارند. این ارتباط در بخش مربوط به هر کدام آورده خواهد شد.
دقیقاً نمی­ توان تأیید کرد که بندگی ذوات اعظم آسمانی، یگانه و نخستین اعتقاد ابتدایی انسان بوده و همۀ اشکال مذهبی دیگر بعدها پدید آمده و پیدایش آنها نمودگار پدیدۀ تنزّل و تدنّی است. همچنین به نظر نمی­رسد که چنین اعتقادی با اشکال دیگر مذهب در یک دورۀ زمانی خاص غیر قابل تلفیق بوده باشد. برخی اشکال دیگر مذهبی عبارت­اند از: توتم­پرستی، نیایش نیاکان و پرستش ارواح، اعتقاد به وجود جفتی ابتدایی، یا مادینه پنداشتن زمین و نرینه­پنداری آسمان و زوج قرار دادن این دو با هم و کیش­هایی با بنیاد خورشیدپرستی و ماه­پرستی.
در کتیبه­های پادشاهان هخامنشی در کنار اهورا مزدا، میترا و آناهیتا قرار داده شده ­اند. به نظر می­رسد میترا و آناهیتا نشانگر جفت ابتدایی آسمان و زمین هستند. چنانکه آناهیتا با رودها و دریاچه­ها ارتباط دارد و میترا با خورشید. علاوه بر آن میترا فرزند آناهیتا است و این خصیصه ارتباط ایزد بانوان باروری و فرزندی نرینه را تکمیل می­ کند. در مورد جفت ابتدایی در اساطیر اشتراکات بسیاری یافت می­ شود و مهم­ترین آنها تا آنجا که به بحث ما مربوط است، گاو سیما بودن این جفت­هاست. مضمون گاو مادر زمین و جفت آسمانیش در بسیاری از مدارک کهن مرتبط با اساطیر یافت می­ شود. ارتباط آناهیتا با گاو در پس ارتباطش با ابرهای باران­زاست که به گاو ماده یا گاو روشنی تشبیه شده ­اند.
میترا نیز در تقابل با اهورامزدا یک جفت فرمانروا را بوجود می ­آورد. شخصیت اوستایی اهورامزدا با وارونای ودایی، به سبب اشتراکات موجود در فرهنگ هندو­ایرانی، تطابق دارد. وارونا در وداها همراه با میترا زوجی می­سازند که فرمانروایی دوجنبه ای روحانی – زمینی را تداعی می­ کند. وارونا خداوند آسمان است نام او به معنای وارونه، کاسۀ واژگون آسمان را تداعی می­ کند. میترا در وداها چشم واروناست و بر همه اعمال بشر نظارت دارد. به عنوان خدای خورشید و در نتیجه خدای پدید آورندۀ روز و شب شناخته می­ شود و همراه با وارونا بر زمین و آسمان حکومت می­ کند.
از سوی دیگر میترا فرزند آناهیتاست. یکی از صور زمینی آناهیتا را رودخانۀ آمو­دریا ( Oxus) است. واژۀ ( Ox) در زبان­های مرتبط با انگلیسی از جمله یونانی به معنای ورزا است. نام باستانی رودخانه (vaxšu ) است که واژۀ اوستایی huvaxša را تداعی می کندکه از القاب آناهیتاست. این رودخانه ایزد نگهبان مخصوصی دارد که با نام های ( vaxš )، ( vaxšu – varta )، به معنای حمایت شده به وسیلۀ وخشو یا آفریده شده به وسیلۀ وخشو، (Vaxšu data ) داده شده به وسیلۀ وخشو، خوانده شده است. این ایزد که برابر با میتراست بر روی مُهری از گنجینۀ آمودریا به شکل ورزاوی بالدار با سر انسان نقش شده است و به زبان یونانی قدیم با نام ( OAX?O ) بر روی سکه­ای کوشانی به شکل پیرمردی نقش شده است که یک ماهی یا دلفین را در دست چپ خود حمل می­ کند( Gray 1929, 60 -61 ).
علاوه بر دلایل ذکر شده میترا داراي دشت­هاي پهن و گله­های بیشمار است و شخصیتی چوپانی دارد که او را با جمشید و گوپت شاه مرتبط می­سازد.
نقش مهر به عنوان نمود شهریار زمینی در ییمای اوستایی (yima) یا جمشید شاهنامه به عنوان نخستین شهریار تبلور یافته است(بهار و شمیسا 1388، 74).
جمشید نیز مانند میترا به عنوان نخستین کسی که گاو را قربانی کرده است، شناخته می­ شود. همتای ودایی جمشید، یمه (yama)، خدای جهان زیرین و مرکب او گاو نر است(SKJÆRVØ,2008).
جم شخصيت ديگري است كه به مجموعه عقايد دوران هندوايراني تعلق دارد. گرچه سنت هاي هندي و ايراني در شماري از جزئيات با هم توافق دارند، با اين همه شخصيت كلي جم مشخصاً با شخصيت يمه در هند تفاوت دارد. مشخصه برجسته يمه در وداها اين است كه وي نخستين كس از بيمرگان است كه مرگ را برگزيد. راه مرگ را سپرد تا راه جاودانان را به مردمان نشان دهد و مردمان با او در خانه سرود به سر برند. چون او شاه مردگان بود، مرگ را ، راه يمه دانستند. زوجۀ یمه در اساطیر یمی نام دارد. در ايران، برعکس هند، جمشيد بيشتر به صورت شاه جلوه گر است تا خدا. جم پيش نمونه آرماني همه شاهان است، و نمونه اي است كه همه فرمانروايان بدو رشك مي برند. از جم همچنين به عنوان گناهكار ياد مي گردد. زردشت او را سرزنش كرده كه براي خشنودي مردمان خوردن گوشت گاو را به آنان توصيه كرده است.یکی از سرودهای باستانی می­گوید که او به دست برادرش سپیتوره( spityura ) به دونیم شد. در روایات بعدی دهاک(ضحاک) نه به عنوان موجودی اساطیری بلکه به عنوان ستمگری نابکار جم را می­کشد و قلمروی زمینی او را تصاحب می­ کند (هینلز 1975، 54 – 57).
میترا، یمه و جمشید شخصیت­هایی خورشیدی هستند. بر پایی آیین نوروز را یادگاری از جمشید می دانند. مورخینی نظیر هرودوت از مراسم گاو کشی در نوروز در میان ایرانیان مطالبی را ذکر کرده اند. (SKJÆRVØ,2008).
جشن نوروز در آغاز فصل بهار و جشن مهرگان نیز در فصل پاییز برگزار می­ شود. ارتباط هر دوی این جشن ها با گردش زمین به دور خورشید و میترا و جمشید به عنوان شخصیت­های خورشیدی مرتبط­است. از طرفی مرکب یمه گاو نر است. مرکب یک خدا در واقع صورت دیگر آن خدا را نشان می دهد. از سوی دیگر یمه با میترا همتاست. اما اینکه یمه راه بی مرگان را خود به انتخاب خود برگزید و همچنین جمشید گاو کشی کرده است. می توان چنین برداشت کرد که این ایزدان خود را قربانی می کنند. مانن خورشید که هر روز غروب قربانی می شود و به دنیای زیرین می رود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]




برای سنجش نگرش ها به جز مقیاس های ذکر شده از روش های دیگری چون مقیاس های تک ماده ای، مصاحبه، روش های فرافکن و فنون پوشیده یا مبدل روش افتراق معنایی، روش های فیزیولوژیابی و روش مشاهدات رفتاری می توان بهره گرفت. همه این روش ها با مسئله تعیین اعتبار و پایانی روبه رو هستند(کریمی ،۱۳۸۶).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱-۵- نظریه ها و الگوهای تغییر نگرش

۲-۱-۵-۱- الگوهای یادگیری تغییر نگرش

نظریه محرک – پاسخ: نظریه های محرک – پاسخ بیشتر بر روابط بین محرکهای ویژه با پاسخ های خاص تاکید می ورزند. از این دیدگاه، هر رفتار قابل تجزیه شدن به واحدهای عادتی خاص یا پاسخهای قابل تفکیک از هم است. اگر پاسخی به تقویت منجر شود، احتمال وقوع مجدد آن زیادتر می شود. از این تحلیل چنین نتیجه می شود که الگوی محرک – پاسخی تغییر نگرش تاکید فراوانی بر ویژگیهای پیام های عرضه شده(پیامها، ترغیبها، جاذبه ها و نظایر آن ) که سعی در تغییر دادن نگرش ما دارند، داشته و توجه زبادی بر پاداش هایی که با تغییر دادن نگرش عاید ما خواهد شد، دارد. یک از اصول بنیادی در رویکرد محرک – پاسخی به تغییر نگرش آن است که تقویت کننده های ارائه شده برای تغییر نگرش باید قوی تر از تقویت کننده هایی باشند که وضع موجود را حفظ می کنند. ممکن است در پشت این اندیشه، بر این عقیده معتقد باشیم که هر فرد دارای شخصیتی یگانه است، از این نظر که برای پیش بینی پاسخ او تاریخچه تقویت های گذشته او را باید در نظر داشته باشیم. زیر بنای چنین عقیده ای این فرض است که اگر تاریخچه تقویت های گذشته یک فرد دانسته و معلوم باشد، پیام دهنده می تواند آن را برای دستکاری نگرش های پیام گیران داشته باشند، و اگر منابع کافی دراختیار آنها باشد، قادر خواهد بود نگرش های هر کسی را با بهره گرفتن از شیوه ها و تکنیک های خاصشان تغییر دهند(کریمی ،۱۳۸۶).
نظریه هاولند: در اواخر سال ۱۹۵۰ یک گروه بسیار فعال و خلاق از روانشناسان اجتماعی تحت سرپرستی هاولند[۳۹](۱۹۵۳) در دانشگاه ییل گرد آمدند(هاولند و همکاران ،۱۹۵۳). این گروه با همکاری یکدیگر الگویی برای تغییر نگرش عرضه کردند که اصول یادگیری را برای تغییر نگرش مورد تایید و تاکید قرار داده بود. به عقیده آنان اصولی که برای کسب مهارتهای بدنی و کلامی به کار می روند می توانند برای درک چگونگی شکل گیری و تغییر نگرشها نیز بکار روند. به گفته آنان در یادگیری نگرشهای تازه سه متغییر مهم وجود دارد که عبارتند از: توجه، ادراک و پذیرش.
نخستین عامل، یعنی توجه به این واقعیت اشاره دارد که همه پیام های محرک مورد توجه قرار نمی گیرند.
عامل دوم، یعنی ادراک به این نکته اشاره می کند که ممکن است برخی پیام ها بسیار پیچیده یا بسیار مبهم باشند. به طوری که گیرندگان مورد نظر از آن سر در نیاورند.
عامل سوم، پیش از آنکه هیچ تغییر نگرشی ایجاد شود، ما باید تصمیم بگیریم که پیام را می پذیریم یا نه. میزان پذیرش عمدتا بستگی به تقویت های عرضه انتظار دریافت پاداش یا تجربه خوشایند دیگری در آن نهفته شده، دارد. پیام دریافتی ممکن است حاوی دلایل و استدلالهایی برای پذیرش دیدگاه مورد نظر باشد(کریمی ،۱۳۸۶).
نظریه مشوق ها و تعارض ها: نظریه مشوق ها و تعارض ها به ویژه به تغییر نگرش مربوط می شود. این چهار چوب نظری موقعیت نگرش را بر حسب یک تعارض گرایشی – اجتنابی در نظر می گیرد. فرد دلایل معینی برای پذیرش یک موضع و دلایل دیگری برای رد کردن آن موضع و حتی کسب موضع مخالف دارد. یک دانش آموز دبیرستانی می داند که مواد مخدر خطرناک و غیر قانونی اند، در عین حال او می خواهد که دبیرستان را تمام کرده و وارد دانشکده حقوق شود. این ملاحظات در وی نسبت به مواد مخدر نگرش منفی ایجاد می کند. اما اگر او شنیده باشد که داروهای مخدر مهیج اند و بداند که بسیاری از دوستان او آنها را مصرف می کنند، درباره مواد مخدر نگرش فرد را تعیین می کنند. اگر نگرش کسب شده اولیه منفی باشد، نگرش جدید تنها هنگامی مثبت خواهد بود که اتخاذ موضع جدید در بر دارنده مشوق بیشتری باشد. این الگو از آن جهت مشابه الگوی شرطی شدن و تقویت است که در این الگو نیز نگرش ها کم و بیش به وسیله مجموع عناصر مثبت و منفی تعیین می شوند. تفاوت این دو در اینجا است که الگوی مشوق تاکید خود را بر آنچه فرد با اتخاذ یک موضع خاص به دست می آورد یا از دست می دهد، متمرکز کرده است(کریمی ،۱۳۸۶).

۲-۱-۵-۲- الگوهای شناختی تغییر نگرش

مفروضات الگو درباره ماهیت آدمی: الگوهای شناختی بر مبنای این فرض وضع شده اند که انسان پذیرنده منفعل اطلاعات ورودی نیست، بلکه به عنوان موجودی دارای شناخت، اطلاعات رسیده را مورد ارزیابی، تجزیه و تحلیل و تعبیر و تفسیر قرار می دهد. در این فرایند نقش تفکر، حافظه، بینش و عواملی از این قبیل اساسی و مهم است و همین طور طبق این الگو، هر کس می داند چه نگرش هایی دارد، از نظر موضع گیری در کجا ایستاده است، چه نگرش هایی را می تواند بپذیرد و کدام نگرش ها را رد خواهد کرد(کریمی ،۱۳۸۶).
نظریه تعادل: نکته اصلی در این دیدگاه و دیگر دیدگاه های هماهنگی شناختی هر فرد ، تمایلی نسبت به حرکت از یک حالت عدم هماهنگی به سوی یک حالت هماهنگی، وجود دارد. به ویژه نظریه تعادل معتقد است که یک سیستم از حالت عدم تعادل به سوی یک حالت تعادل حرکت می کند. بدین ترتیب که یکی از حالتهای عدم تعادل به سمت یکی از حالتهای متعادل حرکت خواهد کرد. دیدگاه تعادل، این نکته را روشن می کند که در یک موقعیت مفروض راه های مختلفی برای حل یک ناهماهنگی وجود دارد. بدین ترتیب ، توجه ما را به یکی از مهمترین جنبه های تغییر نگرش جلب می کند(کریمی ،۱۳۸۶).
نظریه همسازی شناختی: اگر چه نظریه های هماهنگی فرض می کنند که ما اندیشمند هستیم، اما این فرض لزوما بدان معنی نیست که ما معقول هستیم. در واقع، دو تن از صاحب نظران این حوزه، ایبلسون و روزنبرگ[۴۰] (۱۹۵۸) اصطلاح منطق روانی را وضع کرده اند که به فرایندهایی اطلاق می شود که ممکن است باورهای ما را طوری تغییر دهند که از نظر روانشناختی هماهنگ باشند، بدون آنکه لزوما از قوانین دقیق منطق صوری پیروی کنند(کریمی،۱۳۸۶).
نظریه ناهماهنگی شناختی فستینگر: تاکنون نظریات مختلفی در باب هماهنگی وارد شده است اما نظریه ناهماهنگی شناختی فستینگر[۴۱]مشهورترین الگوی همسانی شناختی و شاید تأثیرگذارترین نظریه در روان‌شناسی اجتماعی است. او این نظریه را برای نخستین بار در سال ۱۹۵۶ مطرح کرد. نقطه شروع مهم برای برای فستینگر، مشاهده این وضعیت در زندگی روزمره بود، که اغلب در وضعیتی قرار می‌گیریم که طبق نگرش‌های خود عمل نمی‌کنیم، بلکه هماهنگ با الزامات نقش خود و یا زمینه اجتماعی عمل می‌کنیم(بهنر و وانک[۴۲] ،۱۳۸۴ص۱۹۵).
نظریه‌هایی که تا کنون ارائه شده است به مسئله عدم توافق با دیگران شامل فرد یا منبع اطلاعاتی می‌پرداخت اما این نظریه درباره عدم توافق با خود است. فستینگر معتقد است که تعارض میان دو عنصر شناختی در درون فرد، اساس تغییر نگرش را تشکیل می‌دهد. دو عنصر شناختی زمانی ناهماهنگی پیدا می‌کنند که تائید یکی موجب نفی دیگری می‌شود. این حالت زمانی پیش می‌آید که فرد باورهای متضاد یا حتی نگرش و رفتار مخالف هم داشته باشد. به عقیده فستینگر کسی که می‌داند دو عنصر شناختی ناهماهنگ دارد حالت تنش ناخوشایندی احساس می‌کند. تعارض درونی در واقع با افزایش ناخوشایند برانگیختگی فیزیولوژیک بدن تجلی می‌کند. هر اندازه شناخت‌های مورد نظر مهم و انحراف آن‌ها از یکدیگر بیشتر باشد، ناهماهنگی به همان اندازه بزرگ‌تر خواهد بود(بدار و همکاران[۴۳] ،۱۳۸۱ص ۱۰۹). در این حالت، علاوه بر کوشش برای کاهش ناهماهنگی، شخص فعالانه از موقعیت‌ها و اطلاعاتی که احتمال دارد ناهماهنگی را افزایش دهد پرهیز می‌کند(سورین و تانکارد[۴۴] ،۱۳۸۱ص ۲۲۶). اگرچه دستیابی به اصول تغییر نگرش امری دشوار است ولی نظریه ناهماهنگی شناختی لئون فستینگر به کارورزان این حوزه کمک می‌کند تا با پیش بینی رفتار فردی که دچار ناهماهنگی شناختی شده است، تغییر نگرش او را تا حدی تحت کنترل در آورند. فستینگر و محققان پس از او پیش بینی نمودند که در صورت بروز ناهماهنگی شناخت، فرد به نوعی تعداد یا اهمیت عناصر ناهمسان را کم نموده یا برعکس، تعداد یا همیت عناصر همساز را افزایش می‌دهد. اما راه سومی نیز وجود دارد که همان تغییر نگرش است(فستینگر ،۱۳۷۷).
نظریه خود ادراکی[۴۵] بم: در مورد نظریه ناهماهنگی شناختی توضیحات متفاوتی ارائه شده است که یکی از این مطرح ترین این اظهار نظرها مربوط به داریل بم[۴۶] است، وی که از روانشناسان اجتماعی محسوب می شود بر این عقیده است که یک نظریه ساده تر از نظریه ناهماهنگی شناختی وجود دارد که می تواند بدون توسل به مسئله ناهماهنگی شناختی، انتخاب ها و رفتارهای فرد را در هنگام بروز تضاد و تعارض توجیه کند. نظر بم این بود که نگرش های ما توسط عملکرد ما تعیین می شوند. تفسیر این نظریه این است که ما می توانیم برای بهتر شدن وضعیت، نگرش های ورزشی خود را تغییر دهیم به شرطی که مشارکت بیشتری در ورزش داشته باشیم(جارویس[۴۷] ،۱۹۹۹). برای شرح بیشتر نظریه خود ادراکی، ابتدا مفهوم خود را تعریف می کنیم: خود عبارت از مجموعه ویژگی های فردی است که تفاوت فرد از دیگران یا شباهت او به دیگران را بیان می کند. به عقیده روانشناسان اجتماعی خود بر صفات ذاتی فرد استوار نیست بلکه به تدریج و با سوگیری کنشهای متقابل با محیط ساخته می شود، یعنی محیط به فرد شکل می دهد. منابع شناخت از خود عبارتند از کسب آگاهی از موجودیت خود و توانایی های تفکر درباره خود که از طریق تفکر درباره دیگران آغاز می شود. فرد به همان شیوه ای که سعی می کند ویژگی های دیگران را بشناسد تا بتواند رفتارهای آنان را تبیین و پیش بینی کند، تلاش می کند خود را نیز بشناسد و به باورهایی در مورد خود دست یابد.
طبق نظریه ادراک از خود داریل بم، ما با خودمان نیز مثل دیگران عمل می کنیم یعنی وقتی از صفات و نگرشهای خود مطمئن نیستیم خود را مورد مشاهده قرار می دهیم و بعد نتیجه گیری هایی به عمل می آوریم که با رفتار ما همسو هستند. بم می گوید: چون مردم به شیوه خاصی عمل می کنند، تصور می کنند که به همان صورت نیز ساخته شده اند، برای نمونه فرد سیگاری که سیگار خود را ترک نمی کند به این نتیجه می رسد که فردی بی اراده است. از دید بم علاوه بر رفتار، چهره و قیافه نیز بر ادراک فرد از خود تأثیر گذار است که وی این فرضیه را بازخورد چهره ای نام می دهد.
نظریه خود ادراکی، داریل بم[۴۸]، بطور کلی ناظر بر این مطلب است که ما با همان شیوه ای که دیگران را مشاهده می کنیم، خودمان را نیز مورد مشاهده قرار می دهیم. اگر موقعیت (علت بیرونی) اجازه ندهد که رفتار خود را تبیین کنیم، آن را به یک علت درونی نسبت خواهیم داد. همین نتیجه گیری در مورد آزمودنی هایی که مورد آزمایش ضد نگرشی قرار می گیرند نیز صدق می کند. چون نمی توانند برای تبیین علت رفتارهای خود علت بیرونی پیدا کنند، طبیعتا به این نتیجه می رسند که علت رفتار در وجود خود آنهاست. آنها خود را مشاهده و نتیجه گیری می کنند(بدار و همکاران[۴۹] ،۱۳۸۲).
هرچند دو نظریه خود ادراکی و ناهماهنگی شناختی در مورد تبیین خود از فرایندهای درونی تغییر نگرش توافق ندارند، دست کم در یک نکته به هم می رسند. هر دو قبول دارند که وقتی هدف، متقاعد کردن یک فرد برای اتخاذ یک رفتار است، تقویت نه تنها همیشه لازم نیست، بلکه خوب هم نیست. نکته دوم مورد توافق اینست که اگر نگرش می تواند رفتار را تعیین کند، عکس آن نیز باید درست باشد. یعنی رفتار نیز باید نگرش را تعیین کند. این کار می تواند به یکی از دو علت باشد: ۱- برای توجیه تصمیم گیری، اگر در خلاف جهت اعتقادات خود عمل کنیم، احساس ناراحتی خواهیم کرد. ۲- وقتی نمی توانیم رفتار را با عوامل بیرونی توجیه کنیم، قوانین اسناد موجب می شود که در درون خود به دنبال علت یا علت های آن بگردیم. هردو علت ما را به یک نتیجه می رساند که می توانیم نگرش های خاص خود را از روی رفتارهای خود استنتاج کنیم یا حتی آنها را تغییر دهیم.
تئوری عمل مستدل: این تئوری توسط آجزن و فیش باین[۵۰](۱۹۸۰) در کتاب «باور، نگرش، قصد و رفتار» مقدمه ای بر تئوری مطرح شده و مبتنی بر این فرض است که افراد به طور منطقی عمل می کنند. آنها کلیه اطلاعات در دسترس درباره رفتار هدف را جمع آوری و به طور منظم ارزیابی می کنند، همچنین اثر و نتیجه اعمال را در نظر می گیرند، سپس بر اساس استدلال خود تصمیم می گیرند که عملی را انجام دهند یا ندهند(پیکارانین، کارجالوتو و پانیلا[۵۱] ،۲۰۰۴ ص۲۲۶ ). این نظریه شامل سه سازه عمومی می باشد که عبارتند از: تمایل رفتاری، نگرش و قاعده ذهنی. تئوری عمل مستدل، پیشنهاد می دهد که تمایل رفتاری افراد به نگرش فرد در مورد رفتار و قاعده ذهنی بستگی دارد. اگر یک فرد بخواهد رفتاری را انجام دهد شبیه آ ن است که آن را انجام خواهد داد.(تئوری عمل منطقی[۵۲] ،۲۰۱۰) .نظریه نگرش فیشبین اساسی را برای درک و شناخت نگرش و پیش بینی رفتار نشان می دهد.
آجزن و فیش باین (۱۹۸۰) مدلی از ارتباط بین نگرش ها و عملکردها ارائه داده اند که در روانشناسی ورزشی مشهور است. این نظریه « عمل مستدل » نام گرفته است(TRA)[53] و نسخه ساده ای از TRAدر نمودار ۲-۱ نشان داده شده است که مشارکت در ورزش را توضیح می دهد.
موقعیت ها نگرش به ورزش
مشارکت واقعی
هدف از شرکت در ورزش
درک رضایت اجتماعی
از ورزش

نمودار ۲-۱- کاربرد نظریه عمل مستدل برای توضیح شرکت در ورزش

در مدل TRA، دو عامل هدف فردی شرکت در ورزش را تعیین می کند: ۱- نگرش کلی به ورزش ۲- چگونگی رضایت اجتماعی که از طریق توجه به ورزش کسب می شود.
مطابق نظریه عمل مستدل، نگرش شخص به سوی یک موضوع تابعی از عقاید فرد در مورد موضوع است. به علاوه فیشبین و آجزن استدلال کردند که تمایلات رفتاری، فعالیت های رفتاری خاصی را ایفا می کند که به خوبی می توانند به وسیله نگرش ها و قاعده ذهنی نسبت به آن اقدامات قابل پیش بینی باشند(میچل[۵۴] ،۲۰۰۷). همچنین تئوری آژن و فیشبین در مورد عملکرد منطقی بیشتر توضیح دادند که نگرش ها از اعتقادات جاری شده و اهداف و عملکردها را به بار آوردند. اهداف و عملکرد دو عامل اصلی هستند. یکی نگرش شخصی نسبت به رفتار و نگرش دیگران شامل همکلاسی ها و والدین نسبت به رفتار.
طراحی و اقدام خود جوش دانش آموزان در فعالیت های اجتماعی که به شکل غیر مستقیم عمل می کند، دانش آموزان به طراحی و اقدام دسته جمعی در زمینه فعالیت اجتماعی معینی می پردازند. ممکن است معلم در مقام مشاور نظر دهد اما طراحی و اقدام به طور اساسی به همت خود دانش آموزان صورت گیرد .ترتیب دادن فعالیت های متنوع و توام با اهداف غیر مستقیم، تاثیر این روش ها بر تکوین مبنای ارادی ارزشی است. این شیوه به نوبه خود و با تاثیر ویژه ای که دارد، مبنای ارادی و انتخابی رفتارهای اخلاقی در دانش آموزان فراهم می آورد. زیرا طراحی و فعالیت های اجتماعی مستلزم به کار گیری تسلیم و اراده در زمینه تحقق ارزش مورد نظر است(خسروی و باقری ،۱۳۸۷).
نگرش به سوی باورها نسبت به
رفتار x پیامدرفتارx
رفتار تمایل به انجام
X رفتار X
هنجارهای ذهنی باورهای هنجاری
درباره رفتار x نسبت به رفتارx
تأثیر
بازخورد

شکل ۲-۱- مدل نظریه نگرش فیش باین

۲-۲- آگاهی

پیمان آزاد (۱۳۸۷) در مورد آگاهی می گوید: آگاهی پدیده ای است که همچنان در ابهام بسر می برد، تا کنون تعریف دقیقی از آگاهی نداریم .مقصود از آگاهی همان آشکاربینی یعنی آشکار دیدن محتویات ذهن می باشد. با وجود این که همه خیال می کنند که آگاهند و یا مفهوم آگاهی را بخوبی درک می کنند، ولی متاسفانه کمتر کسی است که از کیفیت این حالت در ذهن آگاه باشد. اندیشمندان می گویند که پدیده آگاهی در دسترس انسان نیست، و از آن مسایلی است که ممکن است هرگز حل نشود.ولی دکارت[۵۵] ذهن را از جسم جدا می داند و می گوید من می اندیشم، پس هستم .او می خواهد این منذهنی را جدای از عین اثبات کند، ولی با اشکال روبرو می شود. آگاهی اجتماعی می تواند ما را در بیان نگرش های مشارکت در ورزش و نظارت بر ورزش کمک نماید(جارویس[۵۶] ،۱۹۹۹).

۲-۲-۱- اهمیت فعالیت بدنی و ورزش

اهمیت فعالیت بدنی در رشد و تکامل طبیعی، به همراه سلامتی و احساس سالم بودن کودکان و نوجوانان کاملاً پذیرفته شده است. به ویژه این که، فعالیت بدنی منظم، با حفظ عملکرد متابولیکی مطلوب و پیش گیری از بیماری طولانی مدت توأم بوده است. مزایای مربوط به فعالیت های منظمی که مستلزم کاهش وزن است، عبارت اند از نقش آن در حفظ سلامتی اسکلتی و ترکیب بدنی. به علاوه، شرکت منظم در فعالیت مطلوب با کنترل وزن و به حداقل رساندن چربی بدن، نقش کلیدی در توسعه ی روانی واجتماعی ایفا می کند. نکته ی مهم این است که فعالیت، هم چنین با مزایای روانی- اجتماعی مانند کاهش علائم افسردگی، استرس، اضطراب و بهبود اعتماد به نفس و عزت نفس توأم است( وکیلی ،۱۳۸۹ص۵۶). لارسون[۵۷] معتقد است فعالیت بدنی یک نظام اصلی می باشد که همۀ نظامهای فرعی دیگر را زیر پوشش خود دارد و فعالیت بدنی تکامل یافته اصطلاح هایی چون تمرین بدنی و فرهنگ بدنی در گذر تاریخ می داند. اینها تعابیری هستند که هنوز هم، با فضایی متفاوت، به کاربرده می شوند؛ مثلاً کشورهایی مانند روسیه و آلمان و برخی از کشورهای شرق اروپا، برای دلالت بر نظام تربیت بدنی و ورزش اصطلاح فرهنگ بدنی را بکار می برند.
برخلاف مزایای مستند فعالیت بدنی برای سلامتی، آمادگی و رشد و تکامل مطلوب افراد جوان، نسبت روبه فزاینده ای از جامعه ی نوجوان، چاق هستند. به نظر می رسد بی اطلاعی در زمینه ی فعالیت بدنی و ترکیب بدنی به خصوص درباره ی سنین پیش دبستانی از علت های این پدیده است. مسئله ی اصلی این است که اکثر کودکان در سطوح مناسب فعالیت بدنی شرکت نمی کنند. کم تحرکی، در کنار عادات غذایی نامناسب در کودکان، نقش اصلی را در چاقی ایفا می کند. اصرار بر ادامه ی چنین شرایطی در میان جوانان، از تجارب فعالیت بدنی «چرخه ی نادرست» به تداوم یک محدود می شود و رفتارهای ساکن و عادات غذایی غلط را به ارمغان می آورد. برای یافتن فرصت های فعالیت مناسب و در پیش گرفتن رفتارهای غذایی صحیح، هیچ وقت زود نیست. برای مثال اگر هدف تطبیق کیفیت شیوه ی زندگی در همه ی افراد نوجوان از بدو تولد باشد، دانش و درک مناسب مادران باردار در این زمینه یک نیاز پایه ای است و رویکردی مناسب و هماهنگ برای پیشگیری و مدیریت اضافه وزن و چاقی برای همه ی بزرگسالانی که بر دانش، نگرش و رفتارهای افراد جوان تأثیر می گذارند، مورد نیاز است. این گروه افراد عبارت اند: از والدین، متخصصان سلامتی، مراقبان بهداشت و معلمان. همان طور که کودکان کم سن و سال برای راهنمایی به بزرگسالان وظیفه شناس، وابسته هستند، بزرگسالان نیز باید الگوهای کلیدی برای رفتار قابل پذیرش باشند و احتیاجات فردی کودکان را به رسمیت بشناسند. به علاوه، بزرگسالان نیاز دارند تا اهمیت فعالیت بدنی ایمن و شاد را درک کنند، به طوری که فعالیت، سکوی پرتاب کلیدی در رشد و تکامل همه ی کودکان باشد. بزرگسالان نیز باید به اهمیت فرح بخش بودن فعالیت بدنی و عوامل محیطی که در فعالیت بدنی کودکان تأثیر دارد، آگاه باشند. به طور خلاصه، نگرش والدین، تشویق فعالیت های خانواده محور و تدارک فرصت هایی برای تسریع فعالیت، باید مورد توجه قرار گیرد( وکیلی ،۱۳۸۹ص۵۷).
هدف از انجام فعالیتهای ورزشی در سطح دانشگاه رشد و توسعه جنبه های جسمانی، اخلاقی و روانی دانشجویان به موازات تحصیل علوم و فنون دیگر است. دانشجویان از طریق درس تربیت بدنی در جریان فعالیتهای ورزشی و بهداشتی قرار می گیرند و با یادگیری مهارتهای حرکتی پایه انتظارمی رود پس از فراغت از تحصیل نیز به سلامت جسمی و روانی خود توجه بیشتری داشته باشند و ورزش را بخشی از برنامه روزانه خود قرار دهند. مرکز کنترل بیماری درسال ۲۰۰۲ بیان کرد، جوانان باید در فعالیت های بدنی شرکت کنند و یک عادت غذایی مناسب را به منظور دفع شیوع چاقی و بیماری مربوط به چاقی مانند فشار خون بالا، دیابت نوع ۲، سکته مغزی، بیماری کیسه صفرا، التهاب مفاصل، قطع موقتی تنفس درخواب، مشکلات تنفسی و برخی سرطان ها مثل سرطان مربوط به مخاط رحم، سینه و روده بزرگ توسعه دهند. هر دو فعالیت بدنی و تغذیه مناسب بر اساس کنترل مستقیم جوانان می باشد و آنها باید بر اساس رهنمون های مرکزی در فعالیت های بدنی شرکت کنند. همچنین انجمن ملی ورزش و تربیت بدنی[۵۸] (۲۰۰۴) اعلام کرد فعالیت بدنی منظم باعث حفظ سطح سلامتی و تندرستی جسمی، تلاش در مهارت های حرکتی و الگوهای حرکتی می شود و مسئول رفتارهای اجتماعی وشخصی است که نسبت به خود و دیگران احترام قائل است و به فعالیت های بدنی برای سلامتی، شادی، مبارزه طلبی، خود بیانگری و یا تعاملات اجتماعی ارزش می دهد. این ارزش ها و عادت ها تاکید شده و در کلاس های تربیت بدنی آموزش داده می شود. این هیئت انجمن ملی ورزش و تربیت بدنی است، که کیفیت بالای تربیت بدنی را از طریق تحقیق، توسعه استانداردها و انتشار اطلاعات برای پایه های کودکستان از طریق پایه دوازدهم برای برقراری بنیان زندگی یک شیوه زندگی فعال را حمایت و ارتقاء می دهد. ترست وهمکاران[۵۹] بیان کردند که قوی ترین همبستگی در فعالیت جسمانی و سودمندی، خود فعالیت جسمانی است.

۲-۲-۲- فواید فعالیتهای بدنی و ورزش

فعالیت بدنی در رشد و نگهداری سیستمهای ارگانیک موثر است. با فعالیت های جسمانی اندامهای بدن به طورمرتب و منظم کارمی کنند و به مرور باعث توسعه و رشد حرکت و کنترل مغزی (عصبی- عضلانی) بهتر حرکات می شوند و در ادامه حرکات زاید و غیر ضروری کمتر شده و در نتیجه هماهنگی مهارتی بهبود می یابد .بنابراین فعالیت بدنی فرد را در روند تکامل کامل خواهد کرد، به طوری که او به عنوان یک موجود سالم و شاد قابلیت بهتری برای انجام وظایف روزمره زندگی کسب خواهد کرد. فعالیت ورزشی برای حفظ سلامت افراد جوان شامل پیشگیری از افزایش وزن و چاقی، توسعه ی سلامتی اسکلتی، افزایش عملکرد قلبی و ریوی و سلامتی روانی بهتر آنها است. برنامه ی ایده آل برای همه نوجوانان، می تواند تثبیت و پایه گذاری تمرینات ورزشی سالم طی دوران نوجوانی و پیگیری حضور منظم در فعالیت های بدنی دوران بزر گسالی باشد(وکیلی ،۱۳۸۹ ص۵۵). تحقیقات نشان داده اند که یکی از عوامل تعیین کننده در انجام فعالیت بدنی، موانعی است که فرد جهت انجام این رفتارها دارد(سالیس و همکاران[۶۰] ،۲۰۰۰) و در مقابل آن، تواناییها جهت غلبه بر موانع انجام فعالیت بدنی، ارتباط مثبت و معنی داری با افزایش فعالیت بدنی دارد(ترست و همکاران ،۱۹۹۷) و از طرفی هم فعالیت بدنی ارتباط مستقیمی با داشتن مکان مناسب برای ورزش، تجهیزات و فراهم نمودن وسیله برای رفتن به محل تمرین یا برنامه ورزشی دارد(مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ،۱۹۹۷). به عقیده لارسون[۶۱]، فعالیت بدنی مفهوم گسترده ای است که سایر مفاهیم حرکت (ورزش، تربیت بدنی و بازی ) زیر مجموعه آن محسوب می شود و منظور از فعالیت بدنی فرایند فعال سازی تمرین و ورزیدگی است(فتحی ،۱۳۸۸).
بطور کلی در یک برنامه تمرینی ورزشی مفید نه تنها سلامت جسمانی تأمین می شود بلکه بر سلامت روانی افراد هم تاثیر شگرفی می گذارد و این دو منجر به ارتقای ارتباط اجتماعی نیز می شود. شواهد متعددی وجود دارد که انجام فعالیت بدنی منظم، منجر به ارتقاء سلامت روان، کاهش علائم افسردگی و نگرانی، رضایتمندی از زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی می شود (آقا ملایی و همکاران ،۱۳۸۸). هیلدربرند و جانسون[۶۲] (۲۰۰۱) اظهار داشتند زندگی یک فعالیت لذت بخشی است که باعث می شود شخص در فعالیت بدنی شرکت کند. این یک امر حیاتی است که پیشرفت اعتماد دانش آموزان در توانایی آنها برای انجام فعالیت بدنی بالا می برد. بنابراین آنها می توانند فعالیت بدنی را در طی دوران زندگی شان ادامه دهند. نیک نژاد(۱۳۷۸) بیان کرد که کارمندان و دانش آموزان بیشترین افراد شرکت کننده در فعالیت های ورزشی اند و آمادگی جسمانی پرطرفدارتری فعالیتی است که زنان در آن شرکت دارند(رمضانی خلیل آباد ،۱۳۷۵).
ورزش به عنوان یکی از روش های درمان فشار روانی نیز به طور قابل ملاحظه ای مورد توجه قرار گرفته است. درنتیجه اجرای تمرینات ورزشی، تنش اضافی عضلات از بین می رود، جریان خون در عروق به سهولت انجام می گیرد و با تجربه لذت در بازیها و فعالیتها اعتماد به نفس افراد بالا می رود. هرچه اعضای سالم و تندرست در جامعه بیشترباشند، جامعه ای سالم تر به وجود می آید که به واسطه این سلامت عمومی، زمینه مساعدی برای ایجاد شرایط زندگی بهتر، کاهش میزان انحرافات اجتماعی و کسب شادابی و نشاط عمومی اعضای خود را مهیا می کند. همچنین ورزش در بهبود فشار خون موثر است و افرادی که ورزش می کنند اگر دچار سکته قلبی شوند زودتر بهبود می یابند و فشار خون آنها در حد طبیعی خواهد ماند(هنریکسون و رینکون[۶۳] ،۱۹۹۸)در نوجوانان، این میزان بیشتر و۶۰ دقیقه فعالیت با شدت متوسط تا شدید روزانه حداقل۵ روز در هفته توصیه شده است(ولک و کربین[۶۴] ،۲۰۰۰).
سازمان مبارزه با بیماریها(۲۰۰۸) در مورد فایده فعالیت بدنی روی بدن اعلام کرد فعالیت بدنی باعث حفظ سلامت استخوانها ، عضلات و مفاصل ، بهبود سلامت ذهنی و خلق و خوی ، بهبود توانایی شخصی برای انجام فعالیت های روزانه زندگی می شود و به طور کلی طول عمر شخص را افزایش می دهد. طبیعی به نظر می رسد افرادی که از تأثیرات فعالیت های حرکتی و ورزشی درجامعه بهره مند می شوند، گرایش و نگرش مثبتی نسبت به آن داشت باشند و اگر بیشتر افراد جامعه چنین نگرش مثبتی داشت باشند، یکی از نقاط قوت و عاملی قوی در پذیرش آن در جامعه خواهد بود(دستغیب ،۱۳۷۸ ؛ مارتیندلا و دولین[۶۵] ،۱۹۹۰) و در مقابل، در صورتی ک اغلب افراد جامعه به دلایلی گرایش و نگرش منفی نسبت به ورزش ابراز دارند، به طور حتم هر نوع برنامه ریزی ها برای توسعه آن با مشکل مواجه خواهد بود(پاترسون[۶۶] ،۱۹۹۰ ؛ تولسون[۶۷] ،۱۹۹۴) و وظایف و مسئولیت های مدیران و برنامه ریزان را مشکل خواهد کرد، بنابراین شناخت نیازها، نگرش ها و گرایش های مردم در حیطۀ تربیت بدنی و ورزش و تفریحات سالم به مسئولان، مدیران و برنامه ریزان تربیت بدنی و ورزش در کلیۀ نهادها ی ورزشی کشور کمک می کند تا برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های عملی، منطقی، مردم پسند و اثربخشی انجام دهند ودر نتیجه از برنامه ریزی های غیرعملی، بی اثر و تکرار برنامه های بی نتیجه و تحمیل برنامه ها ی غیرمنطقی و اجرا نشدنی جلوگیری شود. در ضمن ، در نظر گرفتن نگرش و گرایش های افراد دربرنامه ریزی ها موجب جلب اعتماد و همکاری آن ها می شود(مود و فین کنبرگ[۶۸] ،۱۹۹۴).
فعالیت بدنی فواید روانشناختی متفاوتی روی بدن نیز دارد مانند کنترل وزن ، ساخت عضلات ضعیف ، و کاهش چربی بدن (توث، بکت و پلمان[۶۹] ،۱۹۹۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم