والدینی که از سبک اقتدار منطقی استفاده می‌کنند به فرزندان خود می آموزند که درگیری و اختلاف نظر با در نظر گرفتن نقطه نظر فرد دیگر و در چارچوب گفتگو، به طور مؤثر حل خواهد شد. آن ها متناسب با سن فرزندانشان به آن ها مسئولیت می‌دهند و برای رسیدن فرزندان به حداکثر سطح رشدی لازم برای دستیابی به یک فردیت مطمئن و مستقل، ساختار لازم را فراهم می آورند(زیگلمن،۱۹۹۹).

والدین مستبد: این والدین قوانین را به طور انعطاف ناپذیری تحمیل می‌کنند. از نظر تربیتی خشن و تنبیه گرند. با رفتار بد مقابله می‌کنند و کودک بدرفتار را تنبیه می‌کنند. ابراز محبت و صمیمیت آن ها نسبت به کودکان در سطح پایین است. آن ها امیال کودکان را در ‌نظر نمی گیرند و عقایدشان را جویا نمی شوند. کودکان دارای چنین والدین ثبات روحی و فکری ندارند و خویشتن را بدبخت می پندارند. آن ها زود ناراحت می‌شوند و در برابر فشارهای روانی آسیب پذیرند.

والدین مستبد از نظر درخواست کنندگی و دستوردادن در سطح بالایی هستند اما پاسخ دهنده نیستند. آن ها قدرت مدار و واضع قانون هستند و انتظار دارند دستوراتشان بدون توضیح دادن اطاعت شود. همچنین آن ها محیط های ساختار یافته با قواعد واضح فراهم نمی کنند(زیگلمن،۱۹۹۹).

والدین سهل گیر : این والدین نسبت به آموزش رفتارهای اجتماعی سهل انگار هستند. نظم و ترتیب و قانون کلی در این نوع خانواده حاکم است و پایبندی اعضا به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی بسیار کم است. هر کس هر کاری که بخواهد می‌تواند انجام دهد. فرزندان در چنین خانواده هایی دارای استقلال فکری وعملی هستند و به سبب هرج و مرج،نوعی تزلزل روحی در این گونه خانواده ها به چشم می‌خورد.
این تزلزل باعث بی بند و باری کودکان شده و سبب می شود آنان نسبت به زندگی احساس مسئولیت نکنند. همچنین از ویژگی های فرزندان رشدیافته در چنین خانواده هایی می توان گفت آن ها در مقابل بزگسالان مقاوم و لجوج هستند. آن ها دارای اتکای به نفس پایینی هستند، زود خشمگین و زود خوشحال می‌شوند، تکانشی و پرخاشگراند و در مقابله با فشارهای روانی دچار مشکل می‌شوند (زیگلمن،۱۹۹۹).

والدین مسامحه گر یا بی اعتنا ( بی کفایت یا طرد کننده):

والدینی که کنترل پایین و پذیرش پایین را ترکیب می‌کنند، نسبتا در پرورش کودکانشان غیرمداخله گر هستند. به نظر می‌رسد آن ها از فرزندانشان مواظبت نمی کنند و ممکن است آن ها را طرد کنند. به عبارت دیگر آن ها به گونه ای غرق در مشکلات خود شده اند که نمی توانند نیروی کافی برای برقراری و اجرای قوانین اجتماعی انجام دهند (زیگلمن،۱۹۹۹).

والدین بی توجه ،هم کم توقع و هم طردکننده هستند. فرزندان آن ها یعنی کودکانی که محبت یا پذیرش ناچیزی از جانب والدین خود تجربه کرده‌اند و همزمان انضباط کم یا نظارت ناهماهنگ والدین ‌در مورد آن ها اعمال شده است، در سال های بعدی مشکلات سازگاری نشان می‌دهند; به ویژه زمانی که تنبیه بدنی روی آن ها اعمال شده باشد. وقتی کودکان تنبیه بدنی تجربه می‌کنند، می آموزند که استفاده از خشونت روش مناسبی برای حل درگیری و اختلافات است. در نتیجه تمایل پیدا می‌کنند از چنین روشی برای حل درگیری و اختلافات استفاده کنند. از همین رو کودکانی که تنبیه جدی شده اند در خطر ابتلا به مشکلات رفتاری قرار دارند و به آزار و اذیت دیگران می پردازند (زیگلمن،۱۹۹۹).

با اندکی تأمل متوجه می‌شویم دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده از سوی شیفر علی‌رغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترل کننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترل کننده شیفر، والدین سهل گیر زیگلمن همان والدین گرم و آزاد گذارنده شیفر و والدین مسامحه گر زیگلمن همان خانواده سرد و آزاد گذارنده شیفر می‌باشد.درپژوهشی توسط لطف آبادی(۱۳۸۱)،درمورد چگونگی فرزندپروری درایران صورت گرفته،تقسیم بندی نسبتاجدیدی ازسبک های فرزندپروری که با ویژگی های ملی ایران همخوانی بیشتری داردبه عمل آمده است.در این مطالعات که به عنوان وضعیت ونگرش ومسائل نوجوانان سراسر ایران روی یک نمونه بسیار وسیع ۷۵هزارنفری صورت گرفته و موضعات مختلفی را شامل می شود،پنج نوع خانواده به شرح زیرازیکدیگر تفکیک شده اند:

خانواده بی تفاوت ،خانواده مستبد،خانواده آشفته،خانواده منسجم وصمیمی و خانواده پاسخگو.فرزندان آن ها برحسب آن که متعلق به کدام دسته ازاین خانواده هاباشند،نگرش ویژه ای نسبت به والدین خودابراز داشته اند.

۱-خانواده های منسجم وصمیمی:وجود ارتباط نزدیک بین اعضا،فراهم آوردن محیط گرم وصمیمی درخانه ،وجود انتظار از یکدیگراز نظردریافت صمیمیت ومحبت ورفتارهای موردقبول،وجوداعتماد بین اعضای خانواده ها وحل مشکلات خانواده هاازطریق گفتگوهای آرام وصمیمانه.

۲-خانواده پاسخ گو:وجودقدرت وابهت احترام برانگیزه درپدرومادربه کارهای فرزندان وشرکت دادن فرزندان درتصمیم گیری ها و واگذاری فرصت های تصمیم گیری شخصی به فرزندان،ودرک وضعیت فرزندان وپاسخ گویی به نیازهای آنان

۳-خانواده بی تفاوت:بی توجهی اعضاءخانواده به یکدیگر وحمایت نکردن ‌از فرزندان،عملکردداخواه هریک از اعضای خانواده،رها شدگی هریک ازاعضای خانواده به حال خود،عدم دخالت پدر و مادر در کارها و رفتارفرزندانشان،فقدان انتظارازفرزند،علاقه اندک پدرومادربه مسائل زندگی فرزندان ودل مشغولی هریک از اعضای خانواده به مسائل خود.

۴-خانواده مستبد:زورگیری بزرگترها از کوچیکترها درخانواده،انتقال محبت اندک وفشارفراوان به فرزندان انتظاربیش از حدازفرزندان،تعین مقررات دشواربرای فرزندان بدون توجه به نیازهای آنان،انتظاراطاعت بی چون وچرا از فرزندان،محدود کردن آزادی های طبیعی فرزندان ‌و فقدان اجازه بده-بستان ‌و گفتگوی متقابل بین والدین با فرزندانشان

۵-خانواده آشفته:ناآرامی درفضای خانواده بین پدر ومادر،وجود اختلاف ودرگیری بین والدین و فرزندان، وجودتنبیه بدنی وکتک کاری درخانواده،وجودتنبیه کلامی واهانت به فرزندان درخانواده ‌و فقدان احترام وروابط دوستانه درخانواده.

رابطه نگرش مذهبی باتاب آوری:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...