از آیات شریفه استفاده می‌شود که بین مناسبات انسانی و محیط زیست طبیعی رابطه و نسبت مستقیم برقرار است. همان گونه که مناسبات ناپسند انسان‌ها موجب ظهور فساد در بر و بحر می‌شود. «ظَهَرَ الفَسَادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِمَا کَسَبَت أیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُم یرجِعُونَ[۱۶۱]» و مناسبات اخلاقی انسان‌ها موجب گشایش درهای برکات آسمان و زمین به روی آنان می‌گردد؛ «وَ لَو أنَّ أهلَ القُرَی ءَامَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنَا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الأرض»[۱۶۲]. لذا آموزه‌هایی که مشتمل بر رعایت اصول اخلاقی در مناسبات انسانی است نتایج ارزشمندی برای شکوفایی و توسعه‌ محیط زیست طبیعی به همراه خواهد داشت. علاوه بر آن در متون دینی برای توسعه بخشیدن عناصر طبیعت، ثواب و پاداش مقرر شده است. چنان که از پیامبر اکرم(صلّی‌الله علیه و آله و سلم) نقل است که فرمود: «من سقی طلحه أو سدره فکأنّما سقی مؤمناً من ظلمأ»[۱۶۳]. یعنی آبیاری درخت مانند سیراب کردن مؤمن تشنه، دارای ثواب و پاداش ا ست و ثواب ‌درخت‌کاری، جاری ساختن نهر، کندن چاه برای عمران آبادانی در کنار تعلیم دانش، ساختن مسجد و توریث قرآن و به جای گذاشتن فرزندی که برای انسان، بعد از مرگش، استغفار کند، بعد از موت به انسان بازگشت می‌کند[۱۶۴].

توسعه فضای سبز، صدقه جاریه برای غارس درخت به شمار آمده[۱۶۵].(نهج الفصاحه، ج۲، ص۵۶۳) در برخی روایات زندگی بدون هوای پاک و تمیز، آب فراوان و گوارا، زمین حاصل خیز و قابل کشت و زرع، زندگی ناگوار به شمار آمده است[۱۶۶]. در بعضی روایات آمده است «اگر قیامت برپا شود و در دست فردی نهالی باشد باید آن را بکارد[۱۶۷]. و ده‌ها گزاره‌ی ایجابی دیگر، که بر ضرورت حفظ محیط زیست و توسعه آن دلالت دارد، علاوه بر گزاره‌های اثباتی، گزاره‌های سلبی نیز در متون روایی مشاهده می‌شود که از آن ها ممنوعیت تعدی و تجاوز به محیط زیست استظهار می‌شود؛ چنان که از رسول اکرم(صلّی‌الله علیه و آله و سلم) نقل است که فرمودند: «درختان را قطع نکنید که خداوند بر شما عذاب می‌فرستد»[۱۶۸]. از مجموع گزاره‌های سلبی و ایجابی حداقل بایدها و نبایدهای ارشادی و اخلاقی یا احکام تکلیفی استحباب و کراهت استظهار می‌شود. قرآن کریم در برخی از آموزه‌های خود باید و نباید را در کنار هم مطرح نموده و به بهره‌مندی از محصول طبیعت امر نموده است و از عدم تعادل در مصرف آن نهی فرموده و اسراف را عامل از دست دادن محبت خداوند دانسته است. «…وَ کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ المُسرِفِینَ»،[۱۶۹] و مسرفان را از اهل آتش جهنم معرف نموده است…» و أنّالمسرفین هُم أصحابُ النَّارِ. [۱۷۰]» با تأمل در این دسته از آیات می‌توان قواعد الزامی‌و حقوقی و احکام تکلیفی حرمت تخریب طبیعت و استفاده ناروای از آن وجوب حفظ محیط زیست را به دست آورد.

از مفاهیمی‌چون رحمت، آیه، خلافت، تسخیر و نعمت در قرآن کریم دریافتیم که محیط زیست طبیعی میراث خداوند متعال برای موجودات زنده و آدمیان است، تا آدمی‌با رعایت سنت‌های الهی بر حفظ و توسعه‌ آن همت ورزد و آن را از آلودگی‌ها و تخریب مصون نماید؛ از این رو انسان در برابر خداوند، موجودات و بلکه تمامی‌آفرینش مسئول است.

برخی از محققان نوشته‌اند «قوانین الهی شریعت» وظایف انسان‌ها را نسبت به نظم طبیعی و محیط زیست، به صراحت معین ‌کرده‌است. انسان، به موجب احکام شرعی، نه تنها موظف است به انسان‌های دیگر کمک کند و نیازهای بینوایان را برآورده کند، بلکه علاوه بر آن موظف است از آلوده کردن آب و خاک پرهیز نماید[۱۷۱]. او نه تنها موظف است به پدر و مادر خود مهربانی کند بلکه باید درخت بکارد و حیوانات را با رأفت و مهربانی ترتبیت نماید و از آنان حمایت کند و آشیانه آنان را از تباهی و آلودگی حفظ نماید[۱۷۲]. خداوند متعال در قرآن کریم به موجودات گوناگون طبیعت سوگند یاد نموده است «وَالتِّینِ وَ الزِّیتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ»،«والفجر»، «والنجم»، «والطور»، «والضحی»، «والذاریات»، «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاهَا وَ القَمَرِ إِذَا تَلاهَا…»، این سوگندها بر جایگاه مهم عناصر طبیعت در نزد خداوند حکایت دارد که باید در حفظ این عناصر کوشید و نام‌گذاری سوره‌های قرآن به نام یکی از عناصر طبیعت مانند بقره، رعد، نحل، نور، نمل، عنکبوت، دخان، نجم، جن، فجر، شمس، حدید، لیل، ضحی، قمر، تین، علق، ناس، فلق و بروج بر اهمیت آن عناصر، در فرهنگ قرآنی و ضرورت انس با آن ها دلالت دارد.

چگونه می‌توان عناصر یاد شده را نادیده گرفت و به تخریب و آسیب آفریده‌هایی مبادرت ورزید، که در نزد خالق و جهان از جایگاه ویژه‌ای در آفرینش برخوردارند. تنها غفلت از ذات باری تعالی است که موجب تجاوز و تعدی ‌به این عناصر و به هم زدن مناسبات متعادل محیط زیست می‌گردد. انسانی که به آموزه‌هایی همچون «منشأ آفرینش موجود زنده، آب است»، «…وَ جَعَلنَا مِنَ المَاءِ کُلَّ شَیءٍ حَی…»[۱۷۳] ایمان دارد و رویش هر گیاه را به وسیله آب از ناحیه خداوند متعال می‌داند، «وَ هُوَ الَّذِی أنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأخرَجنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیءٍ…[۱۷۴]» و آن را میراث مشترک انسان‌ها تلقی می‌کند[۱۷۵] و خلقت آن را مانند پدیده‌های طبیعی دیگر به اندازه معین می‌داند، «إِنَّا کُلَّ شَیءٍ خَلَقناهُ بِقَدَرٍ[۱۷۶]» و رویش گیاهان در زمین را موزون به شمار می‌آورد، «وَالأرضَ مَدَدناها وَ ألقَینَا فِیهَا رَواسِی وَ أنبَتنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیءٍ مَّوزُونٍ[۱۷۷]» به خود اجازه نمی‌دهد که با آلوده سازی عناصر طبیعت تعادل محیط زیست را به هم بزند. باور عمیق به موهبت الهی بودن آب، خاک، هوا، مؤمن را به گرامی‌داشتن و حرمت نهادن این میراث مشترک انسان‌ها و موجودات دیگر رهمنون می‌کند.

مبحث دوم:

ضمان در مقابل استفاده سوء از محیط زیست

گفتار اول: استفاده سوء از محیط زیست

تجاوز و تعدی نسبت به محیط زیست باعث افساد در زمین است. قرآن کریم از تعدل محیط زیست با واژه موزون یاد می‌کند زیرا می‌فرماید: «و زمین را گستردیم و در آن کوه‌های استوار برنهادیم و در آن از هر چیز متناسب و موزون رویاندیم…»؛ «وَالأرضَ مَدَدناها وَ ألقینَا فِیهَا رَوَاسِی وَ أنبَتَنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیءٍ مَّوزُنٍ»[۱۷۸]. بدیهی است هر گونه تصرف در طبیعت که موزون و متناسب بودن عناصر و موجودات طبیعت را برهم زند افساد در ارض است. قرآن کریم تخریب محیط زیست را فساد در زمین می‌داند، لذا می‌فرماید: «و در زمین از پس اصلاح آن فساد نکنید»؛ «…وَ لا تُفسِدُوا فِی الأرضِ بَعدَ إصلاحِهَا…[۱۷۹]». رعایت تعادل محیط زیست و اصلاح در زمین از مصادیق برجسته عهد و میثاق خداوند با آدمی‌است بدیهی است نادیده گرفتن چنین عهدی موجب خسران است؛ «وَ الَّذِینَ ینقُصُونَ عَهدَاللَّهِ مِن بَعدِ مِیثَقِه وَ یقطَعُونَ مَا أمَرَاللَّهُ بِهِ أن یوصَلَ وَ یفسِدُونَ فِی الأرضِ أولئِکَ لَهُمُ اللَّعنَهٌ وَ لَهُم سُوءُ الدَّارِ.[۱۸۰]»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...