دانلود فایل های دانشگاهی | ۲-۳٫ نظریه هیجان – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲-۳٫ نظریه هیجان
نظریه های متعدد درباره هیجان در رشتههای مختلف مانند فلسفه، عصب شناسی، تکامل زیستی و روانشناسی مطرح شده اند. هیجان ها چند بعدی هستند. آن ها به صورت پدیدههای ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی وجود دارند (ایزارد، ۱۹۹۳؛ به نقل از ریو، ۱۹۹۵، ترجمه سیدمحمدی،۱۳۹۰).
داروین[۱] (۱۹۶۵،۱۸۷۲) این بحث را مطرح کرد که ابرازگری های هیجانی دارای کارکرد انطباقی هستند که علائم و اطلاعاتی را برای ارتباط با دیگران فراهم میکنند (مانند نشان دادن دندان ها هنگام خشم در مواجهه با حمله). در سال ۱۸۸۰ فیلسوف و روانشناس معروف ویلیام جیمز[۲]، بیان کرد که تغییرات بدنی و هیجانی (مانند تنش عضلانی، بالا رفتن ضربان قلب و سریع شدن تنفس) از ادراک فرد از تغییرات فیزیولوژیک به وجود آمده از یک موقعیت فعال ساز نتیجه می شود (جیمز، ۱۸۹۰، به نقل از کاپلان[۳] و سادوک[۴]، ۲۰۰۷).
نظریه جیمز بعداً به وسیله فیزیولوژیستی به نام کنون[۵] (۱۹۲۹) به چالش کشیده شد. کنون ادعا میکند که هیجان ها ابتدا تجربه میشوند و تغییرات فیزیولوژیکی از ارزیابی شناختی هیجان به وجود میآید (مثلاً فردی یک خرس را می بیند احساس ترس میکند و آماده فرار می شود). بنابرین محرک در سطوح فیزیولوژیک و ذهنی قابل ادراک است. در فاصله سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰، شاختر[۶] و سینگر[۷] (۱۹۶۲) یک نظریه دو عاملی برانگیختگی-شناختی را معرفی کردند که ادعا می کرد هیجان شامل تفسیر شناختی برانگیختگی فیزیولوژیک می شود. این نظریه مطرح میکند زمانی که افراد برانگیخته میشوند به دنبال نشانه هایی برای تبیین احساسات خود میگردند. بر اساس آزمایش های ساختار شکن خود، شاختار و سینگر، سه مفروضه اساسی را ذکر میکنند: ۱- وقتی برای فردی برانگیختگی رخ میدهد و او تبیین فوری برای آن ندارد، حالت خود را با تبیین های شناختی که در دسترس هستند توضیح میدهد. ۲- وقتی برانگیختگی فیزیولوژیک برای فرد رخ میدهد که تبیین مناسب و کاملی از آن دارد، نیاز به ارزیابی وجود ندارد و فرد دوست ندارد احساساتش را با هیچ گونه اصطلاح شناختی در دسترسی برچسب بزند و سرانجام ۳- وقتی فرد در موقعیت شناختی مشابهی قرار میگیرد به صورت هیجانی به آن پاسخ داده و احساساتش را در آن موقعیت به عنوان هیجانات توصیف میکند، فقط زمانی که حالت های برانگیختگی فیزیولوژیکی را تجربه کند. به عبارت دیگر هم برانگیختگی هم برانگیختگی هیجانی و هم برانگیختگی فیزیولوژیکی و هم ارزیابی شناختی لازم است و هیچکدام به تنهایی برای تولید حالت های هیجانی کافی نیستند (ماندر[۸]، ۲۰۰۳).
هماهنگی شناخت و هیجان جایگاه اصلی تداوم رشد شناختی بزرگسال است. در حمایت از این دیدگاه لامبوویف و همکاران (۱۹۸۹) اهمیت ظهور مجدد توجه به تجربه ذهنی و هیجانی بالنده و یکپارچگی چنین تجربه ای را با کاربرد شناختی مورد بحث قرار میدهند (به نقل از ملک محمدی، ۱۳۹۳).
۲-۳-۱٫ دیدگاه تکاملی
در دیدگاه تکاملی همواره هیجانات واکنشهای فطری هستند که به تعابیر شناختی کمی نیاز دارند. نظریه های هیجانی جدید علاقه مند به مؤلفه های تکاملی در شناخت هیجان ها هستند (پلاچیک، ۱۹۸۰) که به موجب آن موقعیت های خاص، چالش های سازگارانه را برمی انگیزد و افراد با یک تمایل ژنتیک به سازگاری با تقاضاهای موقعیت مکانی، توانایی خود را برای سازش و موفقیت افزایش میدهند. اکمن مطالعه هیجان ها را با پژوهش های تجربی از بازنمایی های چهره و بیانگری هیجانی توسعه داده است (اکمن و دیویدسون، ۱۹۹۴).
اکمن (۱۹۷۵) شش هیجان اساسی ذاتی را شناسایی میکند (تعجب، ترس، اضطراب، خشم، شادی، غم) که هرکدام بیانات چهره ای و عملکرد مختلفی دارند (پلاچیک، ۱۹۸۰). آن ها به عنوان سخت افزار پاسخ های حرکتی- بیانی مفهوم بندی میشوند که حرکت سازگارانه را باعث شده و وجوه ارتباطی اصلی در روابط هستند.
طبق نظریه روانی- تکاملی پلاچیک درمورد هیجان (۱۹۸۰) انسان ها دارای هشت هیجان اولیه هستند (خشم، ترس، غم، اضطراب، تعجب، کنجکاوی، انتظار و شادی) که در شدت، شباهت و قطبیت با هم متفاوت هستند.
از دیدگاه شناختی آرنولد (۱۹۷۰) هیجان ها را به عنوان «تمایل عملی به سمت هرچیزی که به صورت شهودی، خوب ارزیابی می شود (سودمند است) و یا دوری از هرچیزی که به صورت شهودی، بد ارزیابی می شود (مضر است)» تعریف میکند که مربوط به نگاه ابزاری داشتن به هیجان ها می شود. به عبارت دیگر پردازش های هیجانی با توجه به معنایی که برای وقایع در نظر می گیریم برای ما بازخورد فراهم میکنند که به عملکرد سازگارانه ما کمک میکنند (آرنولد، ۱۹۷۰). هالیدی[۹] و چاندر[۱۰] در (۱۹۸۶) در خصوص نقش هیجان موضع مشابهی را پذیرفته اند. از نظر آن ها فرد:
توسط ویژگی هایی از حیطه های شناختی، میان فردی، و تجربه ای تعریف می شود. در حیطه خردمندی، شخص باید شایسته و به لحاظ میان فردی حاذق و دارای مهارتهای ارتباطی و قضاوت باشد که قابل کاربرد در چارچوبی باشد که در بر گیرنده دانش واقعی از دلواپسی های اجتماعی انسان است (هالیدی و چاندر، ۱۹۸۶).
۲-۳-۲٫ دیدگاه روان پویشی درباره هیجان
از دیدگاه روان پویشی، فروید[۱۱] (۱۹۲۱) خاطرنشان میکند که هیجان از تعارض سایق های ناهشیار غریزی و نیروهای روانی شخصیت مشتق می شود. فروید معتقد است آسیب روانی در نتیجه سرکوبی وقایع تروماتیک حاصل می شود (شفیع آبادی، ۱۳۸۷).
بر خلاف فروید، نظریه های روان تحلیلی بعدی خاطرنشان میکنند که هیجانات، فرایندهای مجزایی مربوط به انگیزش هستند و تنها به تکانه های غریزی نهاد مربوط نمی شوند. روانشناسان خود مانند هارتمن[۱۲] (۱۹۶۴) مطرح میکنند که هیجانات هم کارکردهای انطباقی و هم ذاتی دارند (استین[۱۳] و همکاران، ۲۰۰۷). او همچنین پیشنهاد میکند که هیجان به رشد عاطفی مربوط می شود که به توانایی تجارب متفاوت عاطفی ربط دارد (مانند بلوغ ایگو). همچنین خاطرنشان شده است که الگوهای عاطفی میتواند سیستم های مفهومی و شناختی را که منجر به رفتارهای ناسازگارانه می شود، اصلاح کند (گرینبرگ و سافران[۱۴]، ۱۹۸۷). همچنین نظریه های اخیر از این اندیشه فروید نیز که هیجانات مشتق شده از انرژی زیاد هستند را زیر سؤال برده و معتقدند هیجانات به خودی خود وجود داشته و مقدم هستند (استین و همکاران، ۲۰۰۷). مشابه با پارادایم انسانگرایی، استین (۱۹۹۱) خاطرنشان میکند که درمان های روان پویشی رایج غالباً به مراجعان کمک میکنند که از تجارب هیجانی خود آگاه شده و آن ها را بپذیرند.
۲-۳-۳٫ نظریه انسانگرایی درباره هیجان
از همان اوایل پیدایش، رویکردهای انسانگرا به هیجان به عنوان یک عامل انگیزش مهم و یک فرایند سازماندهی اصلی برای تغییر نگاه کردهاند (گرینبرگ و دیگران، ۲۰۰۲). تمایل به خودشکوفایی هنگامی آشکار می شود که افراد هیجانات و احساسات لحظه به لحظه خود را تجربه و همراهی کنند. بنابرین عملکرد روانشناختی سالم مربوط می شود به توانایی دسترسی، بیان، تجربه و نمادسازی احساسات و هیجانات. این فرایند به عنوان فرایند تجربه کردن مشخص می شود که به موجب آن فرد معانی جدیدی را از طریق کشف احساسات و هیجانات ، ادراکات و مالک شدن جنبههای خود می آفریند (راجرز[۱۵] و مازلو[۱۶]، ۲۰۰۸). در مقابل هنگامی که فرد احساسات را انکار یا از آن ها چشم پوشی میکند مشکلات روانشناختی ایجاد می شود.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 03:19:00 ب.ظ ]
|