دانلود پایان نامه و مقاله | ۲-۲- عدالت سازمانی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
لذا سازمانها و بخصوص مراکز آموزش عالی توانمند، سازمانهای هستند که با ارائه ساختارها و فرایندهای منعطف، فراهم کردن زمینه تسهیل مشارکت یاددهندگان جهت توسعه تکنولوژی آموزشی اثربخش، توسعه قابلیتها و اعتماد به نفس یاددهندگان و شفافسازی اهداف و رسالتهای خود از سازمانهای بازدارنده جدا از جمله مزایای ساختار تواناساز این است که این نوع ساختار از یک طرف سادگی را تشویق میکند و از طرف دیگر تصور غیرهمکارانه و غیرمشارکتی را که ساختار بازدارنده بر آن تأکید دارد را به تصوری ماهرانه و دقیق تبدیل می کند. مدیران در ترغیب زیردستان و طراحی ساختارهای تسهیل گر فرایند گردانید خودکار کارآمدی حرفهای آن ها را فراهم نمود. که بر انطباق و همنوایی تأکید داشته به حل مسائل به صورت مشارکتی توجه دارند (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱).
با توجه به مطالب یاد شده میتوان گفت ساختار سازمانی بیانگر الگوی روابط بین اجزای سازمان است که برحسب ویژگی عناصر سازنده آن و همچنین شرایط موجود سازمان قابل تفکیک به اشکال و انواع متعددی از جمله تواناساز و بازدارنده (هوی و میسکل، ۲۰۰۸)، می باشد. بر این اساس ساختار تواناساز با ویژگیهایی چون برقراری رابطه دوطرفه، اعتماد، یادگیری از اشتباهات و پذیرش تفاوت ها مشخص می شود. ساختار بازدارنده با تأکید بر ارتباطات یک طرفه ترس از وقایع غیرمنتظره فقدان اعتماد و مجازات اشتباهات در مقابل ساختار تواناساز قرار میگیرد. بنابرین توجه به نوع ساختار سازمانی جهت برقراری مناسب بین فرایندهای سازمانها با نوع ساختار سازمانی موجود امری اجتنابناپذیر است که باید مدیران و مسئولان دانشگاه به آن توجه ویژه نمایند.
در ساختار بازدارنده با سلسله مراتبی انعطافناپذیر و سیستمی از قواعد و مقررات تنبیه بر اجابت و همنوای اعضای سازمان متمرکز است (تایلوس ۲۰۰۹؛ آدامز، و فورسینت ۲۰۰۶؛ گگ، ۲۰۰۳؛ هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۰) از طرفی ساختار بازدارنده منجر به تقویت قدرت مدیران جهت اعمال کنترل بر کارکنان می شود (هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸؛ گگ، ۲۰۰۳) و البته از طرفی دیگر احساس بیقدرتی (عدم نفوذ) در کارکنان را موجب میگردد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰؛ هوی و همکاران، ۲۰۰۲؛ هوی، ۲۰۰۳ و همکاران ۲۰۰۴).
در ساختار بازدارنده، بهره وری مفهومی از دست رفته است و همین امر خود به عدم کارکرد مناسب سیستم سازمانی میانجامد. این نوع ساختار بیزاری کارمندان را به دنبال خواهد داشت و نه تعهد آنان را (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰) به علاوه پیامدهای ناشی از این نوع ساختار اثرات منفی از قبیل غیبت، استرس، احساس بیگانگی و نارضایتی را موجب میگردد (گگ ۲۰۰۳؛ هوی و سوئیتلند ۲۰۰۰؛ آرچیز ۱۹۹۱).
ساختار تواناساز به طور مفهومی ساختار مفیدی به حساب می آید (مک گویان، ۲۰۰۵)، و ادراک استقرار و گسترش آن برای مدیریت سازمان یک نیاز میباشد (گیلمور[۴۵]، ۲۰۰۷). ساختار تواناساز کلیدی برای توسعهسازمانهای یادگیرنده اثربخش است. همچنین برای تغییر و مدیریت پویای آن متغیری ضروری میباشد (هوی و سوئیتلتد، ۲۰۰۱) زیرا ساختار تواناساز منجر به تواناسازی اعضای سازمان برای پاسخگویی به سیستمهای متفاوت به شیوه های پویا و منعطف می شود (هوی، ۲۰۰۳؛ مک گویان، ۲۰۰۵؛ کلارک، ۲۰۰۸؛ رد[۴۶] و همکاران، ۲۰۰۹؛ واتس[۴۷]، ۲۰۰۹)، وپیامدهای مثبت سازمانی را ارتفا میبخشد (هوی، ۲۰۰۳).
علاوه بر این ساختار تواناساز ارتقادهنده دانش تواناساز که خود مؤلفهای کاربردی و عنصری پویا برای حل مسائل سازمانی است (هوی و سوئیلند، ۲۰۰۱؛ تایلوس، ۲۰۰۹)، و استفاده از دانش تواناساز برای مدیریت تغییر ضروری است (مرز نو و همکاران، ۲۰۰۵). از این رو ساختار تواناساز به رهبری سازمانی در موقعیت های پیچیده اشاره دارد (هوی و دیپااولا[۴۸]، ۲۰۰۷). ساختار تواناساز رهبری کلیدی مؤثر برای اثربخشی و خودکارآمدی است و هدف آن تناسب بین سبک رهبری و موقعیت به منظور کسب و توسعه پیامدهای مثبت و پویا است (زید، ۲۰۰۵). بر این اساس میتوان گفت رهبری تواناساز از طریق انگیزش، جهتدهی و ارتباطات تواناساز به طراحی ساختار تواناساز میانجامد و بدین ترتیب سرمایه انسانی سازمان را در راستای احصاء و ارتقای کیفی پیامدهای سازمانی معنادار، توانا میسازد. همچنین ساختار تواناساز منجر به رهبری تواناساز میگردد و از این طریق نفوذ بر فرایند رهبری تواناسازی سرمایه انسانی را به دنبال خواهد داشت.
به عبارت دیگر طراحی ساختار تواناساز منجر به پدید آمدن و گسترش فرهنگ تواناساز میگردد (کلارک[۴۹]، ۲۰۰۸). همچنین این نوع ساختار با ابداع گسترش هنجارها، ارزشها و باورهای سازمانی تواناساز بستر لازم برای طراحی ساختار تواناساز و گسترش رهبری تواناساز را تدارک میبیند. همچنین ساختار تواناساز فضای از اعتماد را در سازمان پرورش میدهد (گیت[۵۰]، ۲۰۰۲؛ کلارک، ۲۰۰۸). بر این اساس میتوان اذعان نمود که ساختار تواناساز کلیدی برای موفقیت سازمانی است (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱).
ساختار تواناساز، توانایی اعضای سازمان را به دنبال خواهد داشت (مک گویان ۲۰۰۵، کلارک ۲۰۰۸؛ رد و همکاران، ۲۰۰۹؛ واتس، ۲۰۰۹). زیرا درگیری کارکنان در طراحی سیستم ارتقای ایدهای جدید (تایلوس، ۲۰۰۹)، ارائه استانداردهای دارای عملکردی، امکان اعمال کنترل بر کار خویش (آدلر[۵۱]، ۱۹۹۲)، اعمال قدرت و نفوذ در انجام نقشهای حرفهای خود و در پایان اثر بخشیسازمان را موجب میگردد (هوی و میسکل، ۲۰۰۸).
۲-۲- عدالت سازمانی
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 04:17:00 ب.ظ ]
|