نرم افزار با کیفیت و کارآ از نظر هر کاربر می‌تواند دارای ویژگی ها و قابلیت های متفاوتی باشد. ‌بنابرین‏ تولید نرم افزارهایی که بتواند رضایتمندی گروه قابل توجهی از کاربران را جلب نماید بسیار دشوار و پیچیده می کند. به طور کلی بررسی های آماری صورت گرفته در میان نرم افزارهای تولید شده در سراسر دنیا این نکته را اذعان می‌کند که تیم هایی در زمینه تولید نرم افزار موفق عمل کرده‌اند که در یک حوزه مشخص به صورت تخصصی با بهره گیری از افراد زبده و ماهر از رشته ها و شاخه های علمی متفاوت اقدام به تولید نرم افزار نموده اند[۴۷]. کراس بای و همکارانش[۴۸] معتقدند: کیفیت هیچ معنی و مفهومی به جز هر آنچه که واقعاً مشتری می‌خواهد ندارد. به عبارت دیگر یک محصول زمانی با کیفیت است که با خواسته ها و نیازهای مشتری انطباق داشته باشد. کیفیت باید به عنوان انطباق محصول با نیاز مشتری تعریف شود[۴۹].

امروزه کیفیت محصولات نرم افزاری ‌بر اساس میزان برآورده ساختن نیازها و انتظارات کاربران و جلب رضایت آن ها تعریف می شود به عبارت دیگر رضایت کاربران هنگامی محقق می‌گردد که مشخصه‌ های محصول کمترین میزان انحراف را نسبت به انتظارات کاربران داشته باشد، از این رو در راستای بهبود بخشیدن کیفیت محصولات و افزایش قدرت رقابتی می بایست نیازهای کلیدی و مؤثر در افزایش رضایت کاربران، شناسایی شده و با توجه به میزان اهمیت، آن ها را در طراحی و پیاده سازی محصول لحاظ نمود (تجهد، درجه، تابنده، ۱۳۸۸).

کیفیت در بر گیرنده مجموعه ای از خصوصیات کیفیت بوده و هر یک از این خصوصیات کیفیت، با چندین ویژگی قابل حصول از طریق مهندسی نرم افزار مرتبط است. بعبارتی دیگر با بهره گیری از روش های مهندسی نرم افزار برای ایجاد هر یک از ویژگی ها، محصول نرم افزاری از نظر خصوصیات کیفیت مرتبط با آن ویژگی، تحت الشعاع قرار می‌گیرد. ویژگی های قابل حصول از طریق مهندسی نرم افزار عبارتند از: ۱- مناسبت[۵۰] ۲- درستی و دقت در ارائه نتایج و تأثیرات[۵۱] ۳- توانایی برقراری روابط مورد نظر با دیگر سیستم های تعیین شده[۵۲] ۴- رعایت استاندارد های مرتبط با کاربرد[۵۳] ۵- امنیت[۵۴] ۶- پختگی یا بلوغ[۵۵] ۷- تحمل خرابی[۵۶] ۸- قابلیت بازگرداندن[۵۷] ۹- قابل فهم بودن[۵۸] ۱۰- قابلیت یادگیری[۵۹] ۱۱- قابلیت اجرا[۶۰] ۱۲- کارایی از نظر زمان[۶۱] ۱۳- کارایی از نظر منابع[۶۲] ۱۴- قابل تحلیل بودن[۶۳] ۱۵-قابلیت تغییر[۶۴] ۱۶- ثبات یا پایداری[۶۵] ۱۷- آزمون پذیری[۶۶] ۱۸- تطبیق پذیری محیطی[۶۷] ۱۹- قابلیت نصب[۶۸] ۲۰- رعایت استانداردهای مرتبط با قابلیت حمل[۶۹] (نیک نفس، ۱۳۸۹).

بخش دوم: پیشینه تحقیق

ارزیابی عملکرد

به طور کلی بحث ارزیابی عملکرد تمامی سطوح و جنبه‌های سازمان، یکی از مباحث مهم و عمده در مدیریت می‌باشد. هر مدیری نیاز دارد که اطلاعاتی درباره نحوه عملکرد سازمان خود بداند. ارزیابی عملکرد مدیر را قادر می‌سازد که بتواند با توجه به عملکرد واحدهای خود و رقبا نسبت به اتخاذ استراتژی بر اساس نقاط قوت و ضعف سازمان اقدام نماید. کارایی[۷۰]، اثربخشی[۷۱] و بهره وری[۷۲] از جمله معیارهایی هستند که نحوه عملکرد و فعالیت یک سازمان را نشان می‌دهند (عیسی خانی، ۱۳۸۱).

ارزیابی عملکرد در سازمان ها و شرکت های مختلف را می‌توان به ستون فقرات انسان تشبیه کرد. دقیقاً مانند عملکرد ستون فقرات در بدن انسان، سیستم ارزیابی عملکرد، اطلاعات را به مرکز تصمیم‌گیری و عمل در مغز سازمان فرستاده و تصمیمات اتخاذ شده را از آنجا به تمام بدن می‌فرستد و از این رو بخش حیاتی هر سازمان محسوب می‌شود. ستون فقرات سالم که وظیفه خود را دقیق انجام دهد، این امکان را به مغز می‌دهد تا با تمام ورودی‌های حساس که در دسترس است دائما در تماس باشد. سازمان ها هم دقیقا همین حالت را دارند.

در عصر کنونی تحولات شگرف دانش مدیریت، وجود نظام ارزشیابی را اجتناب ناپذیر نموده است، بگونه ای که فقدان نظام ارزیابی در ابعاد مختلف سازمان اعم از ارزیابی در استفاده از منابع و امکانات، اهداف و استراتژی ها و مدیران و کارکنان را به عنوان یکی از علائم بیماری های سازمان قلمداد می نمایند. هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیت های خود بالاخص در محیط‌های پیچیده و پویا نیاز مبرم به نظام ارزیابی دارد. از سوی دیگر فقدان وجود نظام ارزیابی و کنترل در یک سیستم به معنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمانی تلقی می‌گردد که پیامد آن کهولت و نهایتاً مرگ سازمان است. ممکن است بروز پدیده مرگ سازمانی به علت عدم وقوع یکباره آن از سوی مدیران عالی سازمان ها احساس نشود. لکن مطالعات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیت های سازمان را غیر ممکن می کند. سرانجام این پدیده، مرگ سازمانی است. در چند دهه گذشته از روش های گوناگونی برای طرح ریزی محتوای برنامه های ارزیابی عملکرد و اجرای آن ها استفاده شده است. مطالعات وسیعی نیز در زمینه اثر بخشی هر یک از روش ها به عمل آمده و اصلاحات لازم نسبت به آن ها به عمل آمده است. از جمله مهمترین مسائل در طراحی سیستم های ارزیابی عملکرد، تعیین معیارهای صحیح ارزیابی می‌باشد. از سوی دیگر یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت برنامه های ارزیابی، به روش های اندازه گیری و سنجش ارزیابی و استفاده از شیوه های ذهنی ارزیابی کنندگان بر می‌گردد. مدیریت عملکرد فرآیندی استراتژیک و جامع است که موفقیت پایدار سازمان را از طریق بهبود عملکرد فراهم می کند. این مفهوم که امروزه جایگزین ارزیابی عملکرد شده است، ضمن داشتن بار مثبت نسبت به مفهوم ارزیابی که اغلب با واکنش منفی مدیران به ویژه در جامعه ما روبروست، نشان دهنده اهمیت پرداختن به عملکرد سازمان از سوی مدیریت به ‌عنوان یک وظیفه اساسی است. از طرف دیگر، هیچ سازمانی نمی تواند چندان اثر بخش باشد مگر اینکه برای آنچه که می‌خواهد انجام دهد، برنامه ای داشته باشد. دستیابی به عملکرد برتر و کسب نتایج عالی نیز بدون داشتن برنامه ای که در قالب یک نظام منسجم و یکپارچه تدوین شده و به اجرا دربیاید، بسیار دشوار خواهد بود. این نظام تحت عنوان نظام مدیریت عملکرد شناخته می شود (رفیع زاده، ۱۳۵۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...