کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



«فِسْق» به معنی عصیان ،نافرمانی،ترک فرمان خداوخروج از راه حق است و«فََسُقَ»‏ ؛یعنی گناه کرد ودر کلام خداوندکه می فرماید:«فَفَسَقَ‏ عَنْ أَمْرِ رَبِّه[۱۲]؛یعنی از امرپروردگارش خارج شد»وعرب هرگاه رطب از پوست خود خارج شود می گوید: «فَسَقَت‏ الرُّطَبهُ من قشرها »وفسوق به معنی خروج از دین ومیل به معصیت است همچنان که شیطان از امر پروردگارش خارج شد.(همان،۱۰ :۳۰۸).این واژه با مشتقاتش ۵۳ بار در قرآن آمده است.
*فساد:
«فساد»؛مقابل درستکاری است و مفسده خلاف مصلحت واستفساد( فساد خواهی) در مقابل
اصلاح طلبی است.خداوند می فرماید:«وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْ‌ضِ فَسَادًا[۱۳]» ودر آیه ی: «ظَهَرَ‌ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ‌
وَالْبَحْرِ[۱۴]»به معنی خشکی وخشکسالی است(ابن منظور،۱۴۱۴ق،۳: ۳۳۵).
*فجور:
دراصل به معنی شکافتن است،سپس در برانگیخته گردیدن گناهان ومحرمات،زنا وانجام هرکارزشت ازقبیل سوگنددروغ استعمال شده(مرتضی زبیدی،۱۲۰۵،۷: ۳۳۸).بیشتر درفارسی مرادف فسق و به همراه آن بکارمی رود(دهخدا،۱۳۷۳،۱۰:۱۴۹۷۵) و۶ بار در قرآن آمده است[۱۵] .
*منکر:
ضد ونقیض «معروف» ؛یعنی ،هرآن چه راکه شرع ودین آن را زشت وناپسند وحرام می داند
(ابن منظور،۱۴۱۴،۵: ۲۳۳).این کلمه ۱۶باردرقرآن آمده است[۱۶].
*فاحشه:
فُحش ،فَحشاء وفاحشه:یعنی سخن وکاروعمل قبیح وزشت و هرآن چه از گناهان ومعاصی که قباحت وزشتی آن ها بزرگ وغلیظ باشدواغلب «فاحشه» به معنی «زنا» به کار می رود.خداوند متعال می فرماید:«إِلَّاأَنْ یَأْتِینَ‏ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَه[۱۷]».هرچیزی که ازاندازه خویش تجاوز کند«فاحش» خوانده می شود(جوهری،۱۳۷۶ق ،۳: ۱۰۱۴).این واژه با مشتقاتش ۲۵ بار در قرآن آمده است[۱۸].
*خبث:
«خبیث ضدطیّب به معنای پاک وخوب ازرزق وروزی ،فرزندومردم است وبه مردان نیرنگ- بازومکاروخدعه گرنیز«خبیث»گویندومجازاًبه هرامرزشت خبیث گفته می شود(مرتضی زبیدی،۱۲۰۵ ق،۳ :۲۰۲)خداوند در آیه ی ۵۸ سوره ی اعراف می فرماید:«وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُ‌جُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَ‌بِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُ‌جُ إِلَّا نَکِدًا[۱۹]».این واژه در۱۶ مورد از قرآن به کار رفته است[۲۰].
*لمم:
به معنی نزدیکی به گناه است وآن گناه کوچک است ؛الَّذینَ یَجتَنِبونَ کَبآئِرَالاِثمِ و الفَواحِشَ اِلاَّ اللَمَمَ [۲۱]…)و در قرآن یکبار آمده است[۲۲](ابن منظور،۱۴۱۴ق، ۱۲ :۵۴۹).
* وِزر:
به معنى بارسنگینى ازگناه است و«وزیـر»کسى است که بارکارهای سنگین پادشاه را تحمل می کند(فراهیدی،۱۴۰۹ ق،۷ : ۳۸۱).این واژه با مشتقاتش درقرآن ۲۷بار آمده است[۲۳].
*حنث:
حِنْث درلغت به معنای«گناه بزرگ»،شکستن سوگندو میل به حق یاباطل است(فراهیدی ، ۱۴۰۹ق ،۳ : ۲۰۶ ).این واژه دوبار در قرآن آمده است[۲۴].
درکـتاب نثرطـوبی درخصـوص ارتباط مـاده«اثم»بادیگرموادی که با این لفـظ قریب المعنی هستند، آمده است:اگرچه معصیت،خطیئه،فواحش،منکر،جناح وامثال آنها باگناه،زشت،ناپسندو…نزدیک به یک دیگرند،امادرهریک ازاین الفاظ،خصوصیتی لحاظ شده است که به نظرمی رسد؛چون،گناه در فاعل آن نقصی می آورد،آن را«اثم» گویندوچون مخالفت امرخداست،«عصیان» وچون انحراف ازطریق راست است،«خطیئه»وچون شناعت آن درنظرمردم،شدید است،«فاحشه»وچون تعدی به حقوق دیگران باشد،«عدوان» نامند؛گرچه در بسیاری از آیات نمی توان یکی را به جای دیگری به کار برد(شعرانی ، ۱۳۸۰،۱ :۳۸۹).
این واژه‌هاى هفده‌گانه هر کدام بیانگر بخشى ازآثار شوم گناه و حاکى از گوناگونى گناه مى‌باشندو هر یک با پیام مخصوص و هشدار ویژه‌اى،انسان‌ها را از ارتکاب گناه برحذر مى‌دارند.
۲-۱-۳- راه های ارتکاب گناه در انسان
خدای متعال درفطرت همگان شناخت نیک وبدرا قرار داده وتوسط انبیای الهی انسان را از شیطان برحذر داشته است وبسیاری از مؤمنان نیز به تأثیر منفی شیطان و هوای نفس ایمان دارند؛ولی دراثر وجود عواملی نمی‌توانند،آنچنان که باید،مقاومت نمایند و دچار لغزش و گناه می‌شوند. لذ،ابرای گناه نکردن یاپیمودن راهی که به تدریج باعث استحکام صفت عدالت درانسان می شود،چاره ای جز این نیست که ابتدا باراه هاوریشه های تمایل انسان به گناه آشنا شویم وسعی کنیم این ریشه ها را دروجود خویش،خنثی نماییم.که دراین جا به برخی از راه ها وریشه های ارتکاب گناه می پردازیم:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۳-۱ضعف درخداشناسی وسستی درایمان
اگر کسی‌ خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و واقعاً به‌ این‌ مطلب‌ اعتقاد پیدا کند هرگز دست‌ به‌ گناه‌ و آلودگی‌ها نمی‌آلاید. کسی‌ که‌ در برابر دیدگان‌ مردم‌ گناه‌ نمی‌کند قطعاً در برابر دیدگان‌ خدا،خود را از گناه‌ حفظ‌ می‌کند.کسی‌ که‌ اعتقاد دارد به‌: «وَاللَّـهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعْمَلُونَ[۲۵]»وبه:«وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ۚوَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ‌[۲۶]».هرگز به‌ دنبال‌ گناه‌ نمی‌رود . امیر المؤمنین‌ (ع‌) می‌فرماید:«خدا رحمت‌ کند انسانی‌ را که‌ همیشه‌ پروردگارش‌ را در نظر داشته‌ باشد، از گناه‌ کناره‌ گیرد و باخواهش‌ دل‌ بجنگد و آرزوی‌ دنیایی‌ خود را تکذیب‌ کند.آن‌ انسانی‌ که‌ نفس‌ سر کش‌ خودرا با تقوا و پرهیزکاری‌ مهار کند وبا لگام‌ ترس‌ از پروردگار بردهانش‌ دهنه زند و مهارش‌ را به‌ سوی‌ طاعت‌ و فرمان‌ برداری‌ خدا کشاندواز نافرمانی‌ ومعصیت‌ بازش‌ دارد»(کلینی،۱۳۶۵، ‌۸: ‌۱۷۲).
۱-۳-۲- ضعف در خودشناسی وفروکاستن ارزش انسانی
وقتی انسان خود را بشناسد و به مقام و جایگاه انسانی و گوهر عظیم و گرانقدر خود،واقف باشدوعظمت وجود انسانی رادرک کند،هرگز حاضرنمی شود که وجودخودرا بادنباله روی از شهوات وخواهش های نفسانی تا سرحد حیواناتی چون خوک و خروس پایین آورد.بدون تردید، هیچ یک از کسانی که دنبال شهوترانی وارضای خواهش های پست حیوانی خودهستند،تصور درستی از وجود انسانی وفلسفه ی آفرینش خویشتن ندارند.حضرت امام باقر (ع)در سفارش خود به جابر جعفى، می فرماید:«لا مَعرِفهَ کَمَعرِفَتِکَ بِنَفسِکَ[۲۷]»(تحف العقول ،۱۳۶۲: ۲۸۶).
۱-۳-۳- تبعیت از هوای نفس
پیروی از خواهش های نفسانی، گناه رادردل وذهن انسان زینت مى‏دهدوموجب فراموشى و غفلت مى‏گردد.کسى که دراثر شهوت، انگیزه‏اى قوى براى ارتکاب گناه یافته باشد، معرفت خود به خدا و قیامت و احکام الهى را مزاحم اطفای شهوت خویش مى‏یابد و به طور ناخودآگاه آن معرفت را ازذهـن خویش دور مى‏کند و ترجیـح مى‏دهد به آن اندیشه نکند ؛ رفته رفته حالت غفلت براوعارض مى‏شود وبه کمک توجیهات شیـطانى، گناه بودن معاصى را انکاریا فراموش مى‏کندو رو به گنـاه مى‏آورد.
امیرمؤمنان على(ع)فرمودند:«لا تکنْ ممَنْ…اذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَهٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَهَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَهَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَهٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّهِ»[۲۸]( نهج البلاغه، ۱۳۶۹: ۳۸۹).این سخن امام على نشان مى‏دهد که حداقل برخى از گناه کاران به سبب ناشکیبایى در برابر خواسته‏هاى نفسانى به گناه مبتلا مى‏شوند و کسى که تاب مقاومت در برابر شهوات راندارد، تاب رنج‏هاى دیندارى وتبعت از شرع را نیز ندارد.
۱-۳-۴- جهل و غفلت
جهل وحماقت زمینه ی گناه را در انسان بوجود می آورده وبه سوی گناه می کشاند.جهل به خدا،جهل به هدف آفرینش،جهـل به قوانین خلـقت،جهل به زشتـی گنـاه وآثارآن.چنانکه یک فرد جاهـل وبی سواد غذای آلوده به میکروب را براثر جهل به آسانی می خورد ولی یک دکتر میکروب شناس ، هرگزآن را نمی خورد(قرائتی ،۱۳۷۵: ۲۰).غفلت نیز یکی از بیماری‎های قلب است که انسان را از یاد خدا، مرگ، قیامت و ثواب و عقاب اُخروی باز می‎دارد و در نتیجه، انسان اقدام به انجام هر کاری می‎کند و هر گناهی را مرتکب می‎شود.رسول گرامی (ص)در این باره می‎فرمایند: « أَلا وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَهً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ, وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ, أَلا وَهِیَ الْقَلْبُ[۲۹]»( نهج الفصاحه،۱۳۸۹: ۴۴۸).
۱-۳-۵- وجود رذایل اخلاقی
رذایل اخلاقى،هر یک منشأ گناه یا گناهانى هستند. امام امیرالمؤمنین(ع)می فرماید:«َالْحِرْصُ وَالْکِبْرُوَالْحَسَدُ دَواع اِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنُوبِ[۳۰]»(نهج البلاغه،۱۳۶۹ :۴۲۷).رذائلى از این دست،خود ریشه دردنیاپرستى وسوءظن به خدا دارند.کسى که مى‏خواهدبه گناه مبتلا نشود،بایدباریشه‏هاى آن مبارزه کند؛یعنى،ملکات ناپسند را ازنفس خود بزدایدو مبارزه با ملکات نفسانى درسایه ی عقاید صحیح و ایمان حقیقى به خداوندوصفات نیکوى اوامکان‏پذیر است.ازسویى، نادرستى رابطه معرفتى انسان با خدا، منشأ رذایل مى‏شود وازسوى دیگر،رذایل نفسانى موجب گناه مى‏شود و به رابطه انسان و خدا آسیب مى‏رساندو بزرگ‏ترین اثر سوء را بررابطه ی انسان با خدا مى‏گذارد.این تأثیر سوء، ناشى از همین رابطه دو سویه است.
۱-۳-۶ -کوچک شمردن گناه
یکى ازعومل بسیارمهم روى آوردن به گناه،کوچک شمردن آن است.کسى که گناهى راکوچک مى‏شمارد،برانجام آن گناه جرأت مى‏یابدوبه هنگام ارتکاب آن گناه، دچاراحساس گناه نمى‏شود؛در نتیجه به انجام آن گناه عادت مى‏کندوهر بارکه آن رامرتکب شود،آخرت خویش راتباه‏تر مى‏سازد؛از این روست که علی(ع)می فرماید:«أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ [۳۱]»(نهج البلاغه،۱۳۶۹: ۴۲۲)وبرگناه خرد خود ایمن مباش، شاید که تو را برآن عذاب کنند . کسى که گناهى را کوچک مى‏شمارد،علاوه بر آن که احتمال تکرارآن را افزایش مى‏دهد،بى‏دلیل خودرا از کیفرآن گناه در امان دانسته است و این با خوف مثبت و سازنده در تنافى است.
۱-۳-۷ – عادت های مذموم
گاهی بـرخی عادت ها کار انسـان راسـخت می کنندوزمیـنه سازگـناه هستند.چشـم چـرانی ازجمله ی این عادت هاست.چشم چران،کسی است که کنترل چشم خودرانداردوبه هـرطـرفی خیره می شود و چه بسانگهداری چشم ازاختیاراوخارج شده و به صورت عادت درآمده است که ترک آن مشکل به نظرمی آید.چشم چرانی قبل ازاین که برای دیگران مزاحمت وناراحتی ایجاد کند،برای خود شخص مضرّاست وموجب آشفتگی، اضطراب،عدم اعتماد به نفس،بی حالی ورخوت نسبت به معنویات،مخصوصاً نماز می گردد.خداوند سبحان زن ومردرا از چشم چرانی نهی نموده است.آن جا که فرموده است:«قُل للمؤمنینَ یغُضّوا مِن أَبصارِهِم…وقُل لِلمُؤمِناتِ یغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ[۳۲]…».
کسی که معتادبه چشم چرانی شد،فکروخیال وقلبش مشغول دیده می شودوروحش آشفته و ذهنش مشوّش می‌گرددوهنگام عبادت،قوّه ی خیالش با این آشفتگی به پروازدرمی آیدوبه شاخه هایی پرواز می کند که با چشم خود مشاهده کرده است.
۱-۳-۸ – حب دنیا
از موانع و دام‌های مهم بر سر راه تکامل انسان، دنیا گروی و گرایش به اعتباریات آن است . در تعالیم آسمانی، دنیاطلبی اساس همه خطاهای انسانی است؛«همان گونه که منشأ همه معارف، معرفت نفس است وکسی که عارف به خود شد،از اندیشه‏های توحیدی طرفی می‏بندد:«من عرف نفسه فقد عرف ربه[۳۳]».منشأ هر گناه هم حبّ جاه است و اگر در بعضی از نصوص حبّ دنیا مطرح است،آن هم به حبّ نفس برمی‏گردد.حبّ جاه که درحقیقت همان دنیای اصیل است،رأس همه خطایاست»(جوادی آملی ،۱۳۸۷ب،۹: ۳۵۷).
رسول اکرم(ص)فرموده اند:«حُبُّ الدُّنیارَأس کَلِّ خَطِیئَه[۳۴]»(کلینی ،۱۳۶۵،۲: ۱۳۰)..شریعت، مطلقاً کسی را ازحصول ثروت منع نکرده است؛بلکه فقط درفکرترقی دنیا بودن ودنیارامقصود بالذّات قراردادن رامنع نموده است.مهم‏ترین عاملی که انسان رامحبّ خدامی‏کند،بغض دنیاست.زیرا،دوستی دنیا ریشه ی همه خطاهاست.بنابراین،برای رسیدن به محبت حق تعالی، هیچ راهی بهترازانزجار از دنیا نیست.هرکس به دنیاعلاقه‏مند باشد،هرگز نمی تواندمحبّ خدا شود؛ همان ‏گونه که حبّ دنیا،زمینه ی هر خطا وگناهی است، بغض آن نیز زمینه ی محبت خدارا فراهم می‏کندوانسان را ازعوامل سقوط می‏رهاند(جوادی آملی ۱۳۸۹الف، ۱۴: ۶۳).
برای فرق حبّ دنیا وکسب دنیا معیاری هست وآن این است که وقتی که مقابله دین و دنیامی آیدانسان کدامیک راترجیح می دهد؟اگردین را پشت سر انداخته،دنیا را ترجیح داده معلوم است که این حب ّدنیا است؛ولی اگربعدازآمدن حکم شریعت تمام کارهای دنیارارها کرده،حکم الله تعالی رابجا آورد، پس این ،حبّ دنیا نیست .
امروزه ما طوری دردنیاودر حصول دنیامصروف هستیم که گویابرای همیشه دردنیاماندگاریم وقناعت پسندی،زهدوتوکل برای ما بی معنی شده اند؛حال آنکه رسول اکرم(ص)می فرماید:«مَالِی وَ لِلدُّنیا[۳۵]»(کلینی،۱۳۶۵،۲: ۱۳۴)ونیزمی فرمود:«إِنَّماأَناکَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَ الشَّجَرَهِ ثُمَّ رَاحَ وَتَرَکَهَا[۳۶]» (همان).همین طورمی فرماید:« کُن فِی الدُّنیا َأَنَّکَ غَرِیبٌ أَوعَابِرِ سَبِیل[۳۷]»(مجلسی،۱۴۰۴ق ،۱۶: ۲۳۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:22:00 ب.ظ ]




البته باید توجه داشت که p4 دید فروشنده را به بازار نشان می­دهد، اما از نقطه نظر خریدار بهتر است که c4 در نظر گرفته شود. بنابراین زمانی که بازاریابان به عنوان فروشندگان محصولات به خود می­نگرند مشتری به دنبال خرید ارزش و یا خرید راه حلی برای مشکل خود می­باشد. مشتری فقط به قیمت محصول به تنهایی توجه نمی­کند بلکه به کل هزینه­ به دست آوردن محصول، هزینه استفاده و هزینه کنار گذاشتن آن می­اندیشد. مشتریان علاقه مند هستند که کالا و یا خدمات تا حد ممکن به راحتی در اختیار آن­ها قرار گیرد و همچنین می­خواهند که ارتباط دو جانبه با فروشنده داشته باشند. با توجه به موارد یاد شده، بازاریابان ابتدا باید به c4 بیندیشند و سپس بر اساس آن استراتژی­ های p4 خود را مشخص کنند(اسماعیل پور، ۱۳۸۴)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳٫۳٫۲٫ مفاهیم عرضه و تقاضا:
الف: تقاضای بازار یک کالا:
تقاضای کل یا تقاضای بازار یک کالا نشان دهنده مقادیر مختلف تقاضای کالا از سوی تمام مصرف کنندگان بازار در قیمت­های مختلف و در یک دوره زمانی است. بنابراین تقاضای بازار یک کالا تابع تمام عوامل تعیین کننده تقاضا به اضافه تعداد خریداران آن کالا در بازار است. از نظر هندسی منحنی تقاضای بازار یک کالا از جمع افقی منحی­های تقاضای یکایک مصرف کنندگان در هر قیمت خاص بدست می ­آید. مقدار تقاضا برای هر کالا یا خدماتی، به عوامل مختلفی بستگی دارد عواملی مثل قیمت کالا، درآمد فرد، قیمت کالا­های دیگر، تبلیغات، انتظارات و. . . می ­تواند بر تقاضای کالا اثر بگذارد.
اگر بجز قیمت کالا، سایر عوامل موثر بر تقاضا را ثبات در نظر بگیریم، می­توانیم بنویسیم که مقداز تقاضای X با فرض ثابت بودن سایرعوامل به قیمت کالا بستگی دارد می­توان تابع فوق را به صورت جدول یا نمودار نشان داد (حمید رضا ارباب، ۱۳۹۰).
ب: جابجایی منحنی تقاضا:
اگر بجزقیمت، سایر عوامل موثر در تقاضا تغییر کند مثل درآمد، قیمت سایر کالا­ها و … . باعث جابجایی منحنی تقاضا می­ شود که این به تغییر در تقاضا معروف می­باشد و اکنون به بررسی عواملی که باعث جابجایی منحنی تقاضا می­ شود می­پردازیم:
۱- تغییر در درآمد مصرف کنندگان: قبل از اینکه به بررسی اثر تغییر درآمد مصرف کنندگان بر تقاضا بپردازیم، لازم است بدانیم کالا­ها براساس درآمد به سه دسته تقسیم می­شوند، کالا­های عادی، کالا­های پست و کالا­های مستقل از درآمد، اگر با افزایش درآمد تقاضا یا مصرف کالایی افزایش یابد، کالا عادی نام دارد اگر با افزایش درآمد تقاضا کاهش یابد، کالا پست و اگر تقاضای کالا تغییر نکند، کالا مستقل از درامد نامیده می­ شود. بنابراین می­توان گفت که اگر درآمد و مصرف کالا رابطه مستقیم داشته باشند، کالای عادی و اگر رابطه معکوس داشته باشند، کالا پست و اگر با یکدیگر رابطه­ای نداشته باشند کالا مستقل از درآمد نامیده می­ شود (حمید رضا اربابف ۱۳۹۰).
۲- اثر تغییر در قیمت سایر کالا­ها بر منحنی تقاضای کالای: کالای X و Y را در نظر بگیرید اگر با افزایش قیمت کالای X مقدار تقاضای کالای Y افزایش یابد، دو کالای X و Y را جانشین یکدیگر می­گویند
اگر با افزایش قیمت کالای X تقاضای کالای Y کاهش یابد گفته می­ شود دو کالای X و Y مکمل یکدیگرمی باشند. اگر با افزایش قیمت کالای X تقاضای کالای Y تغییر نکند، دو کالا مستقل از یکدیگر نامیده می­شوند
۳- اثر تبلیغات بر منحنی تقاضا: تبلیغات می ­تواند به صورت مثبت یا منفی صورت گیرد اگر تبلیغات مثبت برای X صورت پذیرد، تقاضا به سمت راست انتقال می­یابد بعنوان مثال اگر پزشکان اعلام نمایند که مصرف سیب باعث کاهش سکته قلبی می­ شود، تقاضای سیب به سمت راست انتقال می­یابد و یا اگر اعلام شود کالا X استاندارد نمی ­باشد و خطرات بهداشتی دارد، تقاضا X به سمت چپ انتقال می­یابد
به طور کلی می­توان گفت هر عاملی بجز قیمت کالای اگر تغییر کند، باعث جابجایی منحنی تقاضای X می­ شود. اگر مردم انتظار داشته باشند که در آینده قیمت کالای X بالا می­رود تقاضای X در دوره فعلی به سمت راست انتقال می­یابد یعنی مقدار بیشتری تقاضا می­گردد. تغییر قیمت کالا باعث حرکت روی منحنی تقاضا می­ شود.
ج: عرضه محصول:
مقدار کالا یا خدمتی را که طی دوره­ای معین به بازار ارائه می­ شود عرضه می­گویند. مقدار کالایی که یک تولید کننده حاضر است در یک دوره زمانی خاص بفروشد به قیمت کالا و هزینه­ های تولید کننده بستگی دارد. عرضه هر کالا تحت تاثیر قیمت آن کالا، هزینه­ های تولید، تکنولوژی، شرایط سیاسی و اقتصادی کشور و. . . می­باشد (حمید رضا ارباب، ۱۳۹۰)
د: عرضه و تقاضا درورزش:
تولید کنندگان ذخیره­ای در مدیریت موجودی کالا دارند و این امکان دارن که تسهیلات لازم را برای نوسانات عرضه و تقاضا فراهم کند از این رو احتمال رویارویی بازاریاب خدمات با مسئله دشوار در عرضه و تقاضای بیشتر است مفاهیم فنا پذیری، تفکیک ناپذیری و ناملموس بودن بدین معنا است که وسایل و راهبرد­های عادی و در دسترس بازاریابان احتمالا برای بازاریابان خدماتی بکار گرفته نمی­ شود که با مجموعه ثابتی از سازگاری­ها و تنظیمات برای برابری زود گذر تلاش­ های عرضه و تقاضا رو به رو می­ شود.
ار دیدگاه عرضه بازاریاب خدمات غالبا از لحاظ ظرفیت پذیرش محدود می­ شود. در موقعیت ورزشی بسیاری از سازمان­ها به لحاظ مقتضیات خاص لیگهایشان و قوانین دولتی درباره حدود قابل پذیرش عرضه و تقاضا در تنگنا قرار می­گیرند.
بیشتر سازمان­های خدماتی، برای بر آوردن تنوع تقاضای معقول یا پیش بینی شدنی، می­توانند برنامه ریزی وتلاش کنند. وقتی ورزشگاهی سطح عملکردی بهینه­ای دارد احتمالا می ­تواند بالاتر یا پایینتر از این سطح عمل می­ کند، باید (از طریق تنوع تقاضا) نیاز به این سطح پیش آید. بدین ترتیب می­توان مربیان بیشتری برای نوبت عصر به کار گرفت، برای دستگا­های خاص محدودیت زمانی قادل شد و از روش­های انحرافی تقاضا – مانند تخفیف در ظهر استفاده کرد.
از دیگر مسائل تقاضای نامنظم یا تقاضای کمتر پیش بینی پذیر است. اگر سازمان بالاتر از سطح بهینه تولید خدمات پذیرش کند همانطور که در شکل ۲٫۲ می­بینید این احتمال وجود دارد که کیفیت خدمات کاهش یابد و مسئله ازدحام و صف کشی پیش آید از طرف دیگر عملکرد پایین­تر از سطح بهینه خدماتی نیز مسئله خواهد بود زیرا در چنین موردی از همه ظرفیت خدماتی استفاده نمی­ شود و در این مسئله احتمال برگشت سرمایه وجود دارد. بنابراین، اساسا مدیریت محیط خدماتی باید در باره آنچه سطح مطلوب تقاضا محسوب می­ شود تصمیم گیری و سپس برای دستیابی به آن سطح تدابیر شایسته­ای اتخاذ کند. این تدابیر در حیطه یکی از دو عنوان زیر قرار می­گیرند:
۱- تدبیر عرضه خدمات برای برابری الگوی تقاضای مشتری
۲- کنترل وضع تقاضا برای هماهنگی با اوج مصر
تقاضای ناراضیان
سطح تقاضا برای خدمات
حداکثر ظرفیت ارائه خدمات فنی
کاهش کیفیت
خدمات که در اثر
سطح بهینه خدمات ازدحام روی می­دهد تجهیزات
ظرفیت خدمات
بدون استفاده
زمان در روز
شکل ۲٫۲٫ الزام­های تقاضای نابرابر خدماتی نسبت به ظرفیت
مدیریت ظرفیت خدمات: تجهیزات و کارکنان بتوانند به منظور همراهی با الگوی متفاوتی از تقاضا برای خدمات گوناگون، درباره کاربرد­های مختلف تعقیر وضع دهند. برای مثال ورزشگاه کولین ملبورن دارای ۵۲ هزار صندلی است و سقفی دارد که با توجه به شرایط هوایی باز وبسته می­ شود. صندلی­های ورزشگاه در بسیاری از جا­ها متحرک هستند و این امکان را فراهم می­ کند که اندازه زمین برای مسابقات ورزشی متفاوت تعقیر یابد (خبیری، ۱۳۹۰).
ظرفیت به ویژه در دوره­ های به حداکثر رسیدن تقاضا، به صورت نیمه وقت فروخته شود.
فعالیت­ها به گونه ­ای سازمانده­ای شوند که کار پشتیبانی در طول دوره­ های رکود تقاضا بیشتر انجام شود.
میدریت الگود تقاضای مصرف کننده: با بهره گرفتن از همه عناصر معمول آمیخته بازاریابی
(قیمت، ترویج، محصول و توزیع) می­توات تقاضارا در دوره­ های رکود آن رونق بخشید یا در
دوره­ های اوج فرد خواباند. قیمت­ها روش فعالیتی ساده برای تقاضا به شمار می­آیدد. به همین ترتیب می­توان به پیشنهاد­های تولید محصول شگل تازه­ای داد، روش­های دیگرتوزیع را به کار گرفت و فعالیت­های ترویج فروش را گسترش داد (خبیری، ۱۳۹۰).
حفظ رابطه با مشتری: اداره کردن تقاضا یعنی اداره کردن مشتری. تقاضا معمولا از دو گرو به وجود می ­آید: مشتریان جدید و مشتریان قدیمی. مدیران علاوه بر تدوین استراتژی­هایی برای جای مشتری جدید در صدد برآمده تا مشتریان کنونی را حفظ کند در اثر عوامل گوناگون مثل رقابت پیچیده سازمان­ها نمی­ توان تعداد زیادی مشتری جدیدی یافت. بنابراین هزینه جذب مشتریان جدید ۵ برابر هزینه حفظ مشتریان کنونی است (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۹۹).
مدیریت تقاضا: سازمان برای محصولات خود دارای سطح مطلوبی از تقاضاست. در هر مقطع زمانی شرکت با یکی از شرایط تقاضا رو به رو می­ شود: هیچ تقاضایی وجود ندارد، تقاضا به میزان کافی وجود دارد، تقانامنظم است یا بیش از حد است. در هر یک از شرایط بالا باید بازاریابی مناسب را اتخاذ کند
جدول ۲٫۲٫ وضعیت­های مختلف تقاضا و وظایف مدیران بازاریاب ورزشی

نوع تقاصا
وظیفه بازاریاب
نام رسمی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:22:00 ب.ظ ]




دوک و سانتر ۱۹۸۳، از محققان روابط صمیمی معتقدند «معاشقه زوجین با یکدیگر به اندازه ی سختی تعامل افراد با یکدیگر و به اندازه ی روابط آنان با خانواده و وظایف اجتماعی پیچیده است». یکی از رویکردهای بین فردی مطالعات خود را روی روندی که زوج های مختلف برای ازدواج در آن گام برداشته اند قرار داده است. براساس مطالعات، زوج های بسیاری نقطه نظرات خود را مورد فراز و نشیب های زندگی و تأثیر آن بر روابط آنان توصیف کرده اند. مشخص شد برخی به سرعت روابط خود را با هم مستحکم کرده اند (تحویل شتابان)؛ برخی دیگر به آهستگی و به سختی با همدیگر رابطه برقرار کرده اند (تحویل تأخیری)؛ و برخی دیگر در گام های متوسط رابطه برقرار کرده اند و مشکلات کمی در این راه داشته اند (تحویل متوسط).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نظریه مبادله
در نظریه مبادله کماتی مانند پاداش و ارزش از اهمیت ویژه ای در تحلیل روابط بین افراد برخوردار است. راسبت و دیگران (۱۹۸۳)، الگویی مبتنی بر رویکردهای تبادلی را بنا نهادند: دیدگاه اول این رویکرد عقیده دارد رضایت از روابط، زمانی حاصل می شود که اشخاص پاداش های بزرگ تر و ارزشمندی برحسب آن چه مستحق آن هستند دریافت کنند.
دوم اینکه تعهد افراد به تنهایی با افزایش رضایت از روابط افزایش می یابد و منافع نیروبخش (مانند منابع مالی و هیجانی) از شقوق شایستگی در روابط محسوب می شوند. افرادی که در ایجاد رابطه صمیمی پاداش بیشتری دریافت کرده اند، احساس رضایت و تعهدشان نسبت به همسرشان افزایش یافته است (سورا ۱۹۹۰). با این وجود به نظر نمی رسد پاداش ها پیش بینی کننده های کیفی خوبی باشند. هر اندازه زوجین انرژی و وقت زیادتری را صرف برقراری روابط با یکدیگر کنند (منابع نیروگذاری)، هر دو از این روابط لذت بیشتری می برند (احساس پاداش گرفتن) و رضایت و تعهدشان نسبت به یکدیگر بیش تر می شود.
به نظر می رسد اعتماد، هم یک پدیده ی درون فردی و هم یک پدیده ی بین فردی است. هولمز و رمپل (۱۹۸۹) عقیده دارند زوجینی که از اعتماد بالایی نسبت به هم برخوردارند، به مسائل، ضعف ها و شکست های همدیگر ناآگاه نیستند. بلکه آنان مفهوم بالایی از اعتماد را در نظر دارند و هر کدام می خواهند به حال دیگری مفید و سودمند باشند. اعتماد پایین در روابط زوجین شبیه به نمره ندادن و ایجاد تعامل منفی به جای مثبت است.
تمایلات جنسی
کیفیت رابطه جنس در ایجاد رضایت زناشویی عامل مهمی قلمداد شده است و این کیفیت از ایمنی یا ناایمنی همسران متأثر می باشد. بیشترین لذت فیزیکی متقابل به دلیل خودافشایی های جنسی بالا، در زوج های ایمن دیده می شود. غالب اوقات ایمن ها با هدف نشان دادن علاقه به همسرشان روابط جنسی را طلب کنند (کوپر، ۲۰۰۳). پژوهش ترسی و همکاران (۲۰۰۳) آشکار ساخت که سبک های بی قرار بیش از دیگر سبک ها در پی کسب لذت جنسی از همسرشان می باشند، شاید به این دلیل که بدین واسطه از بی قراری شان کاسته می شود. اسمیت و باس (۲۰۰۰)، می گویند که اجتنابی ها بالاترین نمره منفی را در آزمون «روابط انحصاری» کسب نموده اند (ترجمه بیتا حسینی، ۱۳۸۹، ص ۷۸).
کیفیت زندگی جنسی زوجین، عامل مهم در رضایتمندی ارتباطی و تحت تأثیر دلبستگی ایمن یا ناایمن قرار می گیرد. اگر هر دو زوج ایمن باشند، شروع فعالیت جنسی دو جانبه بوده و نزدیکی و صمیمیت فیزیکی و جسمی لذت بخش است. در ابتدا افراد ایمن آغازگر فعالیت های جنسی می شوند تا عشق خودشان را نسبت به همسرشان نشان دهند (ترسی، شاور، آلبینو و کوپر، ۲۰۰۳).
مکانیسم دلبستگی در روابط زناشویی نوعی از تماس جسمانی است که دلبستگی را از دیگر روابط اجتماعی متمایز می کند. همان گونه که هارلو (۱۹۸۵) ثابت کرد، هم آغوشی یا تماس همراه با آرامش در ایجاد رابطه دلبستگی بسیار مؤثر است. اگر یک رابطه جنسی آزادسازی هورمون را به همراه داشته باشد، که باعث افزایش میل به ایجاد تماس می شود، در نتیجه به طور مؤثری شانس ایجاد دلبستگی هیجانی در رابطه زناشویی را افزایش می دهد (جانسون و ویفن، ۱۳۸۷، ص ۶۵، ۹۷).
بسیاری از افراد مضطرب، ابعاد و جنبه های صمیمیت و محبت جنسی مانند در آغوش گرفتن و نوازش کردن را نسبت به ابعاد و جنبه های صرفاً جنسی آن ترجیح می دهند، در حالی که افراد اجتنابی به اندازه افراد غیر اجتنابی تمایل ندارند از فعالیت جنسی لذت ببرند. تحقیق بر روی افراد در سن بلوغ نشان می دهد که افراد مضطرب از آن جهت آغازگر فعالیت های جنسی می شوند تا همسرانشان را خشنود و راضی کنند، احساس مورد پذیرش و قبول واقع شدن کنند و از طرد و ترک شدن جلوگیری کنند. افراد اجتنابی علی رغم پایین بود لذت و رضایت جنسی شان، نسبت به افراد مضطرب و ایمن، بیشتر طالب فعالیت جنسی ناگهانی و یک شبه هستند (فرالی، ۱۹۹۸). افراد اجتنابی دوست دارند تا در روابط جنسی شان بیشتر غیر انحصاری و به صورت بی قید عمل کنند (اسچانر و شاور، ۲۰۰۲). افراد مضطرب تمایل به ابراز نگرانی در خصوص از دست دادن همسر یا شریک جنسی شان دارند (جانسون و ویفن، ۱۳۸۷، ص ۶۵).
ویژگی زوج های باثبات
زوج های شاد و باثبات منصفانه می جنگند
زوج های خوشبخت هم همیشه شاد و راضی نیستند. آن ها هم بحث می کنند و نسبت به رابطه احساس ناکامی را تجربه می کنند. تفاوت میان زوج های راضی و ناراضی در «سبک تعارض» آن هاست. روند سبک های منفی حل تعارض به گونه ای است که دو عنصر تفسیرهای منفی و بی اعتمادی همواره در آن ها جریان دارد. سبک های منفی حل تعارض، آن هایی هستند که هر همسر، رفتارها و واکنش های دیگران را به شیوه ای منفی تفسیر می کند و همین تفسیرهای منفی باعث می شود که تفسیرکننده، نسبت به تمام گفته ها و کردارهای دیگری بی اعتماد شود.
سنتلی و همکاران ۱۹۹۹، چهار نوع از مهم ترین رفتارهای تعارضی که باعث فرسایش روابط زوجی می گردند را شناسایی کرده اند:

    1. شدت گیری (تدریجی): سبک محاوره ای رایج در روابط فرسایشی که در آن، جریان تعارض به تدریج شدت می یابد و موجب پیدایی هیجاناتی شدید می گردد.
    1. نامعتبر شماری: زمانی رخ می دهد که یک همسر، تجربه ای ابراز شده توسط دیگری را مورد انکار (نفی)، نادیده انگاری، و یا مقابله گری قرار می دهد. منظور از مقابله گری، واکنش های متقابل و تلافی جویانه ای است که با هدف تلافی انجام می شوند.
    1. تفسیر منفی: وقتی انجام می شود که همسران در کلام نفر دیگر به دنبال انگیزه های منفی او می گردند. عموماً جستجو برای یافتن انگیزه های منفی، براساس تجارب ناخوشایند گذشته صورت می گیرد.
    1. اجتناب: در صورتی که یکی یا هر دوی همسران، بدون احساس شنیده شدن و یا یافتن راه حل، صحنه ی تعارض را ترک می کنند.

شدت یابی، بی اعتباری کردن، برداشت سوءاستفاده و فاصله گزینی (که در بالا به آن ها اشاره شد)، به اصلی ترین رفتارهای فرسایشی در روابط زناشویی نیز معروف اند (حسینی، ۱۳۸۹، ص ۴۴۲).
زوج های شاد و باثبات دوستان یکدیگرند
همسران رضایتمند با یکدیگر با عشق و احترام رفتار می کنند؛ آن ها واقعاً با هم دوستند. آن ها همواره به فرک برآوردن نیازها، خواسته ها، هیجانات، آرزوها و جبران ناکامی های یکدیگرند. این زوج ها برای ارتباط برقرار کردن با هم از مهارت های همدلانه استفاده می کنند. زوج های شاد و باثبات آگاهند که هر انسان متأهل، هم به عنوان یک فرد، نیازهای ویژه ای دارد و هم به عنوان یک همسر. همسران دوست و همتا، نسبت به نیازهای دیگری همدلی می کنند و پاسخ دهی هایشان به گونه ای است که دیگری را دلگرم و بانشا می گرداند. در زمان های تعارض، آن ها برای مذاکره کردن اشتیاق نشان می دهند و بازی «برنده ـ برنده» را سرلوحه ی رابطه شان قرار می دهند. پپر شوارتز ۱۹۴۴، با مفهومی تحت عنوان «ازدواج های همسان» روابط دوستانه ی همسران را توصیف می کند: «در ازدواج های همسان و همتا، همسران رفیق یکدیگرند و با همکاری عشق و تلاش، مشارکتانه صمیمیتی عمیق و احترامی متقابل را خلق می نمایند». این پژوهشگر چهار اصل مهم را در ازدواج های همسان مورد تأکید قرار می دهد:

    1. درک همدلانه همراه با تحمل (صبوری) و احترام
    1. وجود دنیاهای مشترک
    1. توانایی برای مذاکره پیرامون تفاوت ها
    1. قابلیت مستقل بودن از یکدیگر و لذت بردن از تنهایی.

در ازدواج های همسان، زوج ها با نیازهای شخصی خود آگاهند و یکدیگر را به رشد شخصی تشویق می کنند. این همسران برای لذت بردن دیگری، برای او فعالین های لذت بخش و معقول تدارک می بینند. همسان دوست، به نفع بهبود رابطه، مشتاق تغییر کردنند و از آنجا که هر یک احترام عمیقی برای دیگری قائل است، به خود اجازه می دهد که از او تأثیرپذیری کند. آن ها با دیدن نشانه های تخریب در رابطه، تلاش می کنند تا نگرش ها و رفتارهای شخصی شان را تغییر دهند و باور دارند که ناکامی ها، نشانه ای هستند که نیاز به گفتگو را نمایان می کنند. زوج های رضایتمند به این تشخیص رسیده اند که نمی توانند همه چیز را عوض کنند. برخی خصیصه ها آن چنان در شخصیت همسران تثبیت شده اند که واقعاً نمی توان تغییرشان داد. البته میزان برون ریزی خصایصی همچون گستاخی، زیاد اجتماعی بودن، سرخوشی و جسارت، ممکن است که در افراد تعدیل شود اما خودشان عموماً پایدار خواهند ماند (حسینی، ۱۳۸۹، ص ۴۴۷).
زوج های شاد و باثبات قادرند که به جای واکنش نشان دادن، پاسخ دهی کنند
تمام روابط، لحظات تنش زدایی دار که پاسخ های منفی هیجانی یا رفتاری را در همسران برمی انگیزد. واکنش های ناکارساز زوجی، تجارت طغیانگری هستند که خود کنترلی همسران را در خود فرو می برد. زوج های شادمان، با قبول اجتناب ناپذیری تعارضات زناشویی، برای مقابله با هیجانات شدید در پی راهکار برمی آیند. آنها به دنبال تلاش برای رهایی از واکنش دهی و عموماً با مراجعه به حرفه ای ها، به مفهوم پاسخدهی برمی خورند. به گفته گلمن ۱۹۹۵، «چنان چه زوج ها بخواهند تعارضاتشان را در سطح پاسخدهی متوقف نمایند، باید در استفاده از سه راهبرد: خود آرام کردن، زهرزدایی خودگویی های درونی و گفتن و شنیدن غیر دفاعی مهارت پیدا کنند» (همان منبع).
صمیمت هیجانی
زوج هایی که رضایت زناشویی را تجربه کرده اند، نسبت به یکدیگر و نیز رابطه ای که شکل داده اند احساس دلبستگی می کنند. به دلیل وجود همین دلبستگی آن ها از نظر هیجانی باز و نسبت به یکدیگر آسیب پذیرند. این زوج ها از این که موجوداتی اجتماعی هستند، آگاهند و درک کرده اند که وقتی در رابطه ای توأم با دلبستگی قرار داشته باشند و این علاقه مشترک را حس نمایند، بسیار شادمان تر خواهند بود. جانسن (۲۰۰۴)، می گوید: «هدف نهایی زوج درمانی ایجاد پیوندی ایمن و آمیخته با پذیرش در میان همسران است». همسرانی که در کنار یکدیگر احساس آسودگی و امنیت می کنند، قادرند از نظر هیجانی نسبت به هم باز و گشوده باشند و همین گشودگی هیجانی موجب می شود که همدلی و پیوند را احساس کنند. پژوهش میلر و کورالز و واکمن گزارش می دهد: «وقتی دو همسر (زن و شوهر) از سبک های محاوره ای توأم با خودافشایی بالا استفاده می کنند، سطوح بالاتری از رضایت زناشویی گزارش می شود. این رضامندی زمانی بیشتر می شود که هم زن و هم شوهر توانایی درک درست و دقیق دیدگاه های دیگری را داشته باشند». به نظر می رسد «همدلی» کلید گشایش صمیمیت هیجانی باشد. زوج های شاد و رضامند قادرند که تجربه ی درونی یکدیگر را درک و احساس کنند و اگر این احساسات، ظاهری ناخوشایند داشته باشد، باز هم با همدلی به آنها می نگرند. زمانی که همسران به واسطه ی همدلی قادر به تجربه ی خالصانه یکدیگر شوند، رابطه به دگرگونی های زیاد دچار خواهد شد. تغییرات اساسی نه فقط از طریق بینش و نه مذاکرات منطقی، که به واسطه ی تجارب جدید هیجانی و رخدادهای نوین تعاملی شکل می گیرند (حسینی، ص ۴۴۱).
یکی از سازه هایی که تغییرات زیادی را تبیین می کند، فضای هیجانی حاکم بر ازدواج است. منظور از فضای هیجانی حاکم بر ازدواج، وجود ترکیبی از هیجانات مثبت و منفی است که از ازدواج خا را با هم متفاوت می کند. به گفته کریستنسن و والزینسکی (۱۹۹۷)، فضای هیجانی ازدواج می تواند در محوری با دو کرانه «مهرورزی» و «هم ستیزی» خلاصه شود. چهار گوشه این محور نیز نمایانگر «چهار نوع فضای اصلی هیجانی» حاکم بر روابط زناشویی است: گرم (مهرورزی بالا و هم ستیزی بالا)، خصمانه (مهرورزی اندک و هم ستیزی بالا)، ملایم (مهرورزی اندک و هم ستیزی پایین)، جنجالی یا طوفانی (مهرورزی بالا و هم ستیزی شدید) (همان منبع، ص ۶۵۴).
محور ۱-۲: فضای هیجانی حاکم بر ازدواج
تعارض
تعارض عبارت است از یک حالت هیجانی منفی که به علت ناتوانی در انتخاب، دست کم یکی از دو هدف ناسازگار و سازگار به وجود می آید. تعارض زمانی پیش می آید که فرد نتواند دست کم از دو راه سازش ناپذیر، یکی را انتخاب کند. زندگی مشترک همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز می شود و همچنین عدم شناخت کافی، پس از چندی مشکلاتی بروز می کند که همچنین با تدبیر و درایت با آن ها برخورد نشد، می توان بنیان زندگی را به مخاطره بیاندازد. با انتظارات سطح بالایی که افراد از ازدواج دارند، احتمالاً جای تعجبی نیست اگر خیلی از افراد دریابند که روابطشان این انتظارات را برآورده نمی کند (مارکن و هالوگ ۱۹۹۸).
به گفته جاکوبسن و کریستنس (۱۹۹۸)، ایجاد تغییر در تعارضات زناشویی به مرحله ای که خانواده در آن قرار دارد بستگی تام دارد. این محققان معتقدند درمان زوج های جوان تر، آسان تر از کسانی است که سال ها با هم زندگی کنند. به گفته ی بل و بلکنی (۱۹۹۷)، «تعارض زناشویی» یعنی تعاملاتی که در آن ها، همسران اهداف ناسازگارانه ای با یکدیگر داشته باشند. تعارض مجادله ای است بر سر اثبات ارزش ها و ادعاها برای دستیابی به موقعیت، قدرت و منابعی که باعث صدمه، تخریب و حذف طرف مقابل می شود (به نقل از ویلموت و ماکر ۲۰۰۱). تعارض وقتی بروز می کند که یکی از طرفین درگیر نیازمند تغییر باشد، تا ادامه رابطه و رشد امکان پذیر گردد. سطح رضایت زناشویی در اوایل ازدواج بالاست اما کم کم، و با آهنگی ثابت، افت می کند تا اینکه در میانسالی به کمترین حد خود می رسد، و درست در زمانی که فرزندان خانه را ترک می کنند باز هم افزایش می یابد (گاتمن و نوتراریوس، ۲۰۰۲).
عوامل تعارض ساز در روابط زناشویی

    1. زمینه خانوادگی
    1. هیجان خواهی همسران
    1. مرحله استحاله خانواده
    1. افسردگی: مدیریت ضعف تعارض، خطر افسردگی همسران را افزایش می دهد و این رابطه به طور چرخه ای متقابل، تکرار و قدرتمند می گردد.
    1. فیزیولوژی: همسرانی که هنگام بروز تعارض، میزان بیشتری از هورمون استرس را ترشح می کنند، با احتمال بیشتری در معرض طلاق قرار خواهند داشت (کوهان، بون و گنگر ۲۰۰۳). به گفته لوینسون و گاتمن، پاسخ های فیزیولوژیکی افراد هنگام تعارض ۶۰ درصد از واریانس رضایت زناشویی را آشکار می کند (بیتا حسینی، ۱۳۸۹، ص ۶۶۴).

مهم ترین موانع رفع تعارض در روابط زناشویی
۱) شخصیت: خصایص شخصیت با شیوه های حل تعارض زناشویی در ارتباطند. از مهم ترین عوامل رفع کارساز تعارضات، پاسخ های همدلانه به همسر، تلاش برای درک نقطه نظرات او، تجربه جانشینی هیجانات غالب همسر، استنباط هیجانات درونی همسر از روی رفتارهای آشکار او و رفتار کردن به شیوه ای گرم و پذیرا است. روان شناسی شخصیت به طور کلی سه هدف فراگیر دارد:
* شناسایی جنبه های اساسی شخصیت
* درک ساختار این جنبه های مهم
* مستند کردن روش هایی که این جنبه ها با ساختارشان، بر شیوه تفکر، احساس و رفتار افراد در بافتار مهم اجتماعی تأثیر می گذارند.
۲) شدت استرس
۳) مشکلات اقتصادی دیرپا
۴) تفاوت سبک های مقابله همسران: اکثر مردها هنگام بروز تعارضات زناشویی از راهبردهای اجتناب هیجانی و پناه بردن به کار و دوستان خارج از خانه استفاده می کنند. این در حالی است که اکثر زن ها نگرانی و اضطراب درونی شان زیادتر می شود و برون ریزی هیجانی را بیشتر می کنند.
۵) انتظارات مغایر: وقتی یک نسبت به رابطه خوش بین و دیگری منفی نگر است.
۶) هیجان ها: مثلاً ترس فزاینده و فراگیر عاملی است که شیوه های حل تعارض را از بین می برد. قربانیان خشم و افسردگی شدید به ندرت می توانند برتعارضات زناشویی غلبه کنند.
۷) فشارهای درون زناشویی ناگریز: مواردی چون داشتن فرزند لاعلاج (بودنمن، ۲۰۰۵) (ترجمه بیتا حسینی، ۱۳۸۹، ص ۶۶۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:22:00 ب.ظ ]




موضوع داستان (جمعه خاکستری، روایت دیگر، در غربت، مشنگ و دل فولاد) تقریبا شبیه هم است در همه این داستان‌ها نویسنده به وضع زندگی زنان روشنفکری که از خانه طرد شده‌اند و در عین حال مطلقه هستند اشاره کرده است. در واقع دل فولاد روانی‌پور صورت کامل شده این داستان‌ها است.
«روایت دیگر» از مجموعه سنگهای شیطان نیز روایت این زنان است با این تفاوت که در آنجا زن مورد بحث به محض وارد شدن به دانشگاه قید خانواده را می‌زند«در دانشگاه دو اتفاق ساده برایش رخ می‌دهد یکی اینکه بالکل خانواده‌اش را فراموش می‌کند و بخشی از قشر خاکستری مغز او، آن قسمت که مربوط به خانواده بخصوص پدر و مادر و خواهرانش می‌شد، به نحوی مرموز آسیب می‌بیند» (همان،۱۳۶۹ج:۷۲) همان قدر که خانوادهای این زنان از وضعیت زنان روشنفکر و تحصیل‌کرده جامعه بیزار است آنها نیز از وضعیت خانواده‌هایشان راضی نیستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۲-۱-۲-۲ نفرت از زندگی اشرافی:
تفاوتی که زنان روشنفکر با خواهران و زنان نزدیک به خود دارند در توجه آنها به زندگی و اشراف‌زدگی است.
«خواهر اولش را دید که روی دست شوهرش غش کرده بود، همانی که با او حرف نمی‌زد و تمام کاغذ و کتابهایش را سوزانده بود. شوهرش باکت چرمی ‌و عینک دودی بالا بلند و قوی بنیه در کنارش ایستاده بود، علاقهمند به مشاعره و ادبیات. کسی که دوست می‌داشت همیشه «ش» بدهد تا بگوید: شاها تو زمردی و دشمن افعی….(روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۱۲۸).
نویسنده برای توصیف سرمایه‌زدگی این خانواده‌ها حتی از توصیف سگشان و محیط زندگی‌شان نیز استفاده می‌کند «بلاکی سگشان بود سگ اسکاتلندی وفادار که بارها بجای استخوان او را گاز گرفته بود» (همان،۱۳۶۹الف:۱۲۸).
اشراف‌گری این خانواده‌ها تا آنجاست که در مراسم تشییع خواهر‌شان تمام تلاش آنها در جهت نشان دادن نشانه‌های فخر و ثروت است و اینها چیزهای است که زن روشنفکر جامعه روانی‌پور از آن بیزار است. انسانهایی که تمام وجودشان سرشار از ریاکاری، تفاخر و تظاهر است.
«وقتی او را به طرف آمبولانس بردند روی نعش‌کش نیمه خیز شد، آمبولانس را آذین بسته بودند و مانند ماشین عروس گلکاری کرده بودند.
وقتی او را در آمبولانس گذاشتند نفسی به راحتی کشید. خوشحال بود که ردیف ماشین‌های اعیان و اشراف را که با خوشحالی پشت آمبولانس بوق می‌زدند نمی‌بیند.» (همان،۱۳۶۹الف:۱۲۹).
همان‌گونه که بیان شد وجود این زن هیچ ارزشی برای خانواده ندارد و در مراسم مرگ او برای ابراز وجود مراسم را با احترامات ویژه برگزار می‌کنند. نکته جالب این است که این خواهران در روز مرگ او با آرایش کامل بر جنازه او حاضر می‌شوند و با هم یکصدا شیون می‌کنند. «بعد از تو ماچه کنیم؟ این در حالی است که قبلاً همیشه با این جمله او را از خود دور می‌کردند. الهی از دار دنیا بری و وانگردی. و این رفتار خواهرانش که چشمان سرمه کشیده‌شان زیر تورهای سیاه برق می‌زد و درخشش النگوهایشان چشم زنی را که مرده بود خسته می‌کرد برای زن مرده غیرقابل تحمل بود» (همان،۱۳۶۹الف:۱۲۷).
در داستان «روایت دیگر» همین رفتار باز به چشم می‌خورد. خواهران ثروتمند که گوشوارهایشان از زیر تور سیاه چشم نوزاد را می‌زد و باز هم به کتاب‌ها و کاغذ‌های او پیله کرده‌اند (ر.ک.روانی‌پور،۱۳۶۹ج:۷۸). رفتار بد این خواهران آن زمان اوج می‌گیرد که بالای قبر خواهرشان قرار می‌گیرند در حالی که به شدت از مرگ او خوشحال هستند تظاهر به ناراحتی می‌کنند.
«او را دراز به دراز توی گودالی می‌خوابانند و در اینجا نوزاد ضجه خواهران عزادار را می‌شنود که فریاد می‌کشیدند: بعد از تو ما چه کنیم! و او غیرتی می‌شود برای اولین بار در زندگیش احساس گناه می‌کند، قلبش می‌گیرد، در قبر تکان می‌خورد و خواهرانش ناگهان با وحشت عقب می‌نشینند و همگی با هم او را با انگشت بهم نشان می‌دهند و فریاد می‌کشند (جوری فریاد می‌کشند که انگار عقرب دیده‌اند) وای بازم می‌خواد زنده بمونه!» (همان،۱۳۶۹ج:۸۰).
نویسنده نه تنها به این نوع خانواده‌های اشرافی اشاره می‌کند، بلکه به نمونه‌هایی از این مرفهان بی‌درد که در بحبوبه جنگ و انقلاب زندگی می‌کردند نیز اشاره کرده است. در مقابل این نوع خانواده‌ها، زنان بی‌سرپرست و تنها و طرد شده هستند که از کمترین امکانات زندگی محروم‌اند. نمونه‌های این نوع زنان را در (دل فولاد، جمعه خاکستری، کولی‌کنارآتش، سه تصویر) قابل مشاهده است که در مقابل این خانواده‌های اشرافی قرار می‌گیرند.«کنار دیوار در کوچه‌ها راه میرفت، از پنجره بسته خانه‌ها صدای خنده و موسیقی میامد. از کنار در بزرگی گذشت، سگی پارس می‌کرد، غریبه بود، محله را نمیشناخت، در خیابان فرعی پیچید، ماشینهای شخصی بوق میزدند، چراغشان را روشن میکردند و با نیش قرمزی او را از جا میپراندند» (روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۱۳۴).
«مرد خریدار چاق بود با صورتی سرخ و تپل و لهجه غلیظ ترکی و با مرد فروشنده چونه می‌زد و هر از گاهی برمی‌گشت و به زنهای توی صف نگاه می‌کرد و می‌خندید، دو تا دندان طلایی داشت و سرجایش وول می‌خورد و خوشحال بود، خیلی خوشحال» (روانی‌پور،۱۳۶۹ج:۸۷).
در مجموعه «نازلی»، در اولین داستان این مجموعه «رعنا» زنی ثروتمند و غرب زده است که قهرمان داستان را با ثروت و چک‌های بی‌حساب خود در جمع دوستانش تحقیر می‌کند و تمام فکر او مجالس مختلف است که برپا می‌کند و شاعران و نویسندگان فقر‌زده را در چنگ خود نگه می‌دارد. قهرمان داستان نازلی با وارد کردن پهلوان همه دوران سعی در تحقیر او دارد و به این صورت ثروتش را در چشمش خوار می‌کند (ر.ک.روانی‌پور،۱۳۸۱: ۱۴).
در کولی‌کنارآتش «آینه» وقتی وارد تهران می‌شود تا مدتها دربه دری را تحمل می‌کند و با آشنایی با قمر و سحر به خانه آنان راه پیدا می‌کند اما با نبودن کار و شلوغی‌های سال ۵۹ مواجه می‌شود و مجبور به گدایی لباس کهنه‌های در محل‌های بالای شهر می‌شود و با واکنش مختلف این قشر از جامعه روبرو می‌شود (ر.ک.روانی‌پور،۲۲۳:۱۳۸۸).
۳-۲-۱-۲-۳-کار و نوشتن:
وجه تمایز زنان روشنفکر با دیگر زنان جامعه در این است که این زنان برای اینکه مستقل باشند و روی پای خود بایستند، به کار کردن بیرون از خانه رو می‌آورند گرچه گاهی احساس نارضایتی می‌کنند «کار، کاری که آنچنان مشتاق، زندگی زنانه‌اش را به خاطر آن رها کرده بود مثل وزنه‌ای سنگین و سربی روی زندگیش فشار میاورد» (روانی‌پور،۱۳۳:۱۳۸۳). کار و نوشتن و مطرح شدن، مهمترین بخش زندگی زنان روشنفکر جامعه روانی‌پور است. عشق به نقد و تحلیل و نوشتن برخستگی‌های آنان چیره می‌شود. زندگی این زنان با کار و تلاش عجین است. اما بعدها این نگاه نویسنده عوض می‌شود و در کنار نوشتن به زندگی، فرزند، همسر توجه دارد و در زن فرودگاه فرانکفورت این مسأله شکلی کاملا متمایز می‌گیرد.
در دل فولاد اوج زندگی گریزی و تلاش برای کار و نوشتن است به گونه‌ای که فکر زمان تمام زندگی نویسنده را پر می‌کند و مدام نگران زمان است که می‌گذرد «جلسه نقد و تحلیل، خونی انگار در رگهایش دوید. جانی تازه گرفت و دید که آن زن، هم او که آنسوی سیم جیغ می‌کشید، با صدایش که از آب نمک بود عقب نشست» (همان،۲۷:۱۳۸۳). با نوشتن است که قهرمان هویت پیدا می‌کند و مشکلات را فراموش می‌کند در حقیقت به هر چیزی چنگ می‌زند تا زمان را از دست ندهد و نوشتن هجوم زندگی و بودن برای اوست.«همان وقت بود که با خودم گفتم باید روزانه زندگی کنی و یا مثل پروانه که مهلت هشت روزه‌ای بیشتر ندارد. تمام این مدت کار کرده ام، چه آرامشی!» (روانی‌پور،۹:۱۳۸۱).
تمام فکر این زنان، تلاش برای نوشتن است و نوشتن راهی است که آنان را از فشارها و ظلمی‌که بر آنان وارد شده است نجات می‌دهد. به اعتقاد روانی‌پور نوشتن پناه اوست. روانی‌پور در «چندین هزار و یک شب» با الگوبرداری از هزار و یک شب و داستان شهرزاد قصّه‌گو، نجات این زنان را نیز در نوشتن می‌داند. اگر شهرزاد باید قصه می‌گفت تا به این صوت خود را از چنگ مرگ نجات دهد، این زنان نیز باید بنویسند تا از خرد شدن و نابود شدن در امان بمانند. زمان برای آنان ارزشی بی‌نهایت دارد همانگونه که در چندین هزار و یک شب شهرزاد باید قصه‌ای برای بیان کردن داشته باشد و زن قهرمان هر شب در شهر می‌گردد با قصه‌ای نزد شهرزاد بازمی‌گردد تا او را نجات دهد(ر.ک.روانی‌پور،۹۷:۱۳۷۲).
افسانه سربلند در دل‌فولاد نیز باید از زمان نهایت استفاده را بکند تا از اتهام‌های وارد شده جلوگیری کند و چهره واقعی خود را به پدر نشان دهد.او باید ثابت کند که زور آن زنی که می‌نویسد بیشتر از زنی است که با لباس نارنجی نصف شب در خیابان سرگردان است. تمام استرس افسانه زمان است، زمان چون اتوبوس است که ممکن است از رفتن او غافل شود و وقتی برسد که اتوبوس رفته باشد. «دیروقت شب بود، کار کرده بود و اتوبوس از دستش در نرفته بود و دیکتاتور طوری توی پنجره نشسته بود که هیکلش تمام قاب را پوشانده بود» (روانی‌پور،۱۰۱:۱۳۸۳). دیکتار نماد نوشتن است که مدام بر افسانه امر و نهی می‌کند و او را وادار به نوشتن می‌کند و قطار و اتوبوس نماد زمان و سرعت گذشت عمر است «آدمی‌که به خاطر یک درخت نارنج در چهارچوب دری نیمه باز زندگیش را حداقل بخشی از زندگیش را کنده است و گذاشته تا زیر چرخ‌های اتوبوس و یا قطار له ‌شود. ناگهان می‌بیند که چیزی ندارد، دستان خالی، ذهن پریشان و یک درخت خشک شده نارنج و قطاری که راه افتاد و اتوبوسی که رفته است» (همان،۲۲:۱۳۸۳). این نگرانی دایمی‌ روانی‌پور است که در دل فولاد در قالب افسانه سربلند او را شکل می‌دهد که نگران زمان است «زمان چه آسان از بغل گوش آدمی‌‌می‌گذرد به سرعت باد، به سرعت برق. و همیشه خیال می‌کنی آماده‌ای، همه کارهایت را کرده ای و آماده تا وقتی اتوبوس برسد سوار شوی و با آن بروی در همان خطی که می‌خواهی، اما پلک می‌زنی و اتوبوس رفته است. همیشه اتوبوس رفته است و تو مانده‌ای» (همان،۲۲:۱۳۸۳).
نویسنده نگرانی از دست دادن زمان و فرصت نداشتن را در (داستان پرشنگ و رمان دل فولاد) به بهترین وجه نشان می‌دهد. این سالها اوج فعالیت‌های کاری روانی‌پور است به همین دلیل تمام استرس‌ها و نگرانی‌های او در این بخش قابل ملاحظه است. روانی‌پور نگران از اینکه مبادا وقت را از دست بدهد. در تمام رمان دل فولاد براین نکته تاکید دارد. نوشتن، ثبت کردن مبارزات مردم، قصه خواندن و نقد و تحلیل تمام ذهن نویسنده را پر کرده است. «برای کارهای اساسی وقت لازم است و این زندگی، زندگی بیست و پنج ساله چه زود تمام می‌شد، زمان می‌گذشت به سرعت باد و فرصتی نبود تا کتاب بخواند، قصه بنویسید و زندگی و مبارزات مردم را ثبت کند، نه، دیگر زندگی به آخر رسیده بود» (روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۱۱۰).
۳-۲-۱-۲-۴-نداشتن خانه و سرپناه:
ویرجینیا وولف در کتابی از آن خود می‌نویسد «زنی که می‌خواهد داستان بنویسد باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد» (وولف،۲۴:۱۳۸۴). آنچه که ذهن روانی‌پور را در این سال‌ها سخت به خود مشغول می‌کند دغدغه نوشتن و مطرح شدن زنان چون خود اوست اما در این راه مشکلات زیادی وجود دارد. یکی از مشکلات قهرمانان داستان او در‌بدری در شهرها و نداشتن خانه و مسکن و سرپناه است. آنچه که مدام ذهن افسانه سربلند را اذیت می‌کند، بی‌پناهی و نداشتن خانه است«خواهد گفت خانه‌اش آتش گرفته است و این خیلی بهتر است که خانه آدمی ‌آتش گرفته باشد تا اصلاً خانه‌ای نداشته باشد. یک خانه آتش گرفته وجود دارد و هرچه وجود داشته باشد می‌توانی رویش قیمت بگذاری» (روانی‌پور،۱۶۰:۱۳۸۳).
داشتن این خانه چقدر در حل مشکلات و نوشتن بی‌دغدغه، به او کمک می‌کند به طوری که وقتی افسانه خانه‌ای پیدا می‌کند، حسی که از این خانه و استقلال دارد قابل توصیف نیست.
«تا دیروقت شب کار کرده بود و حالا اولین بار بود که بعد از سالها در خانه خودش بیدار می‌شد و نه در اطاق خودش!؟ خانه خودش حسی گم شده و آشنا: دو تا اطاق و همه چیز از آن خودش. یک خانه مستقل یک جای خوب. می‌توانست درِ خانه‌اش را ببندد و برود و باز برگردد و توی راه به خودش بگوید که می‌روم خانه خودم و این هم کلید!» (همان،۸۳:۱۳۸۳).
در کولی‌کنارآتش نویسنده به سراغ بی‌سرپناهی آینه می‌رود و نداشتن خانه و سرپناه زنان مطلقه و روشنفکر جامعه را بیان می‌کند. آینه معتقد است هنگامی‌که می‌تواند آینه بخرد پس می‌تواند خانه‌ای نیز داشته باشد«به دستانش می‌اندیشید که از پس خریدن آینه‌ای برآمده بود…. هرکس بتواند آینه‌ای بخرد از پس خریدن همه چیز برمی‌آید…. در جایی نامعلوم و دور خانه‌ای ساخت، سنگهایش همه سبز در سرایش گل کاشت و درختان، ناگهان از زمین قد کشیدند» (روانی‌پور،۱۱۵:۱۳۸۸).
بی‌سرپناهی سخت‌ترین درد و مشکل زنان است. در کولی‌کنارآتش زنان بدون سرپناه شب‌های زیادی را در قبرستان‌ها، بیمارستان و ترمینال می‌گذرانند«خانه، خانه خودش…. دلش از شوق می‌لرزید، در دل زندگی بودند، در دل جهان، نه در نکبت قبرستان و آویخته بر گردن این و آن» (همان،۱۰۱:۱۳۸۸). روانی‌پور خود بیان می‌کند که اینها همه نشانه‌هایی از زندگی خود اوست. با اینکه او به عنوان یک زن تحصیل‌کرده و نویسنده به تهران قدم گذاشته بود، شب‌های زیادی آوارگی کشیده و در سخت‌ترین شرایط زندگی کرده و شغل‌ها زیادی را نیز تجربه کرده بود. شب‌های تاریک زندگی آینه، شب‌های سخت و طاقت فرسای زندگی اوست. «انگار کسی همه عالم را خبر کرده است که تو جا و مکان نداری ، که باز توی خیابان افتاده‌ای و تو می‌خواهی نشان بدهی که هیچ اتفاقی نیفتاده که امروز، دیروز است و دیروز فردا و پس فردا» (همان،۱۹۴:۱۳۸۸).
۳-۲-۱-۲-۵-تنهایی:
تنهایی بزرگترین جرم زنان روشنفکر است. به خاطر این تنهایی روزهای تعطیل برای آنان خسته کننده و کسالت‌بار است. «زن غلتی زد، پتو را دور خود پیچید و به ساعت دیواری خیره شد. حرکت پاندول یکنواخت و منظم بود، مثل دیروز مثل روزهای پیشین. روی صفحه ساعت غبار نشسته بود و عنکبوتی پر حوصله دور بر ساعت تار تنیده بود» (روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۱۳۳). «جمعه خاکستری» حکایت تلخ تنهایی زنی است که تنها زندگی می‌کند؛ زنی که در پایان روز به پرنده‌ای پناه می‌برد که او نیز به زودی می‌میرد و اندوهی تلخ برای او به جا می‌گذارد. روانی‌پور با بیان این داستان‌ها، مشکلات و سختی‌ها زنان جامعه خویش را بیان می‌کند. این تنهایی بهانه‌ای است در دست مردان تا به او نزدیک شوند و خنجری است در دست زنان تا به او ضربه بزنند.
«دیگر فهمیده بود که مجرم است. تنها زندگی می‌کرد و یک درخت نارنج را خشکانده بود اما آنها از کجا بو برده بردند که آن شب را گم کرده ، تنگی آب نمک برداشته و تمام نارنج‌ها را خشکانده …. و صداهای آن سوی سیم از او وحشت داشتند، می‌ترسیدند و گاهی رگه‌دار و خفه، شنگول و مست از او خواسته بودند که بیاید….
یک درختهایی اینجا هست که نگو، نارنج‌هایی دارد که بیا و ببین. و زنها مثل تمام گربه‌های دنیا چنگال کشیده بودند و می‌ترسیدند که بیاید و بر تنه درختشان خنج بزند» (روانی‌پور،۲۶:۱۳۸۳).
رفتار جامعه با آنان بی‌رحمانه است. مردان برای هوا و هوس می‌خواهند و زنان از آنان بیزار هستند. نویسنده حتی در سالهای پس از انقلاب نیز به زندگی این زنان بی‌سرپرست و شرح بی‌پناهی آنان پرداخته است «و سال ۵۹ هنوز مسافرخانه‌ها را نمی‌گشتند و زنان تنها می‌توانستند اتاقی در مهمانخانه‌ای، هتلی پیدا کنند بی‌آنکه به اداره اماکن عمومی ‌بروند و اجازه بگیرند» (روانی‌پور،۱۷۹:۱۳۸۸). نویسنده دید انتقادی خود را متوجه انقلاب می‌کند که در این زمان وضع زنان بدتر می‌شود و آنان باید بی سرپناهی خود را به گونه‌ای دیگر حل کنند.
روانی‌پور در«زن فرودگاه فرانکفورت» به یکباره تغییر موضع می‌دهد. اکثر زنانی که بیان می‌شوند، زنانی هستند که نقش منجی را بازی می‌کنند و از آه و ناله‌های زنانه خود را رها کرده‌اند و شیوه منطقی و جنگ و مبارزه را برگزیده‌اند. در این مجموعه زنان روشنفکر جامعه او دیگر خانواده را ترک نمی‌کنند بلکه می‌مانند در عین حال که دارای خانه و خانواده هستند به کار و نوشتن می‌پردازند.
نکته بسیار مهمی‌که در مورد زنان روشنفکر و نویسنده روانی‌پور باید به آن اشاره کرد، اشاره نویسنده به نقش مزاحم‌هایی است که در جای جای داستان‌ها در مقابل این زنان قد علم می‌کنند. خواهران چندگانه در داستان مشنگ، دل فولاد و روایت دیگر که در بعضی جاها نویسنده با عنوان خواهران بافنده باردار از آنها نام برد. دومین گروه پیرزنان هستند که مدام رفتار این زنان را کنترل می‌کنند پیرزن خانه نسرین دوست افسانه سربلند، پیرزن خانه افسانه که اگرچه متفاوت‌تر است اما تقریباً ویژگی بازدارنده دارد. مادر سیاووش، پیرزنان داستان چندین هزار و یک شب که منتظر کشته شدن شهرزاد هستند. که نماد روز‌مرگی هستند.
۳-۲-۱-۳-زنان و خانواده
از دیگر مباحث مورد توجه روانی‌پور در اندیشه زنان توجه به خانواده و کانون خانواده است. روانی‌پور در اهل‌غرق به گرمی‌ و صمیمیت اهل جفره و همدلی و روابط صمیمانه خانواده اشاره می‌کند و به این نهاد مقدس ارج و بهایی ویژه می‌دهد. زنان محیط روستایی و آبادی روانی‌پور عاشق خانه و خانواده خود هستند. زن در نقش همسر و مادر مهمترین رکن خانواده است. آنچه برای این زنان مهم است رضایت شوهرانشان از آنان است و در عوض مردان این محیط نیز چون زنان خود در حفظ این روابط تلاش ویژه می‌کنند اما در جامعه شهری روانی‌پور دیگر از صمیمیت جفره‌ای خبری نیست. اینجا با زنان متفاوتی سروکار داریم که یا به خاطر محیط کار و شغل و فعالیت از جمع خانوادگی دور می‌شوند و با حسرت نوستالژیک‌وار از روزهای گذشته یاد می‌کنند یا با زنانی فقیر، رقاصه‌ها و فاحشه‌ها مواجه‌ایم که اگرچه خواهان داشتن زندگی آرام هستند به خاطر وضعیت خاص که دارند از آن محروم هستند.
«رفته بود، خیابان قصرالدشت، دیروقت شب، وقتی تمام زنانی که خانه و کاشانه‌ای دارند، دیگر نمی‌آیند، رفته بود با چادر سیاه و بسته‌های شمع، روشن کرده بود. و نشسته بود تا صبح و گریه کرده بود تا صمد که پیدایش نبود برگردد و مرد آمده بود اما یک روز غروب، دیگر خودش نبود، سکوتی درندشت و بی‌حصار و جیران روبه ستاره‌ها نالیده بود…..» (روانی‌پور،۱۳۶۹ج:۴۵).
داشتن خانواده‌ای که در آن احساس آرامش کند حتی اگر مرد سالاری برآن حکمفرما باشد از آرزوهای این زنان است. آرزوی «جیران» این است که سایه مردی بالای سرش باشد و اتاقی که بتواند نام خانواده برآن بگذارد.« بیا با من، هر کجا که هست، هرکجا که نیست، وقتی نباشی باغ بی‌حصارم. و می‌پائید مرد: در جایی آشنا اگر نباشد…. و آنچه داشت و نداشت در حساب مرد. خوش داشت بگوید، خرجی! و مرد مثل همه مردان عالم، پولی از جبیش درآورد و پرت کند روی دامنش و مرد فقط می‌گفت: آخر چه ربطی به من دارد.» (همان،۱۳۶۹ج:۴۸). نویسنده با بیان زندگی جیران، عشق به زندگی و همسرداری و خانه‌داری او را بیان می‌کند. حتی برای زنان این طبقه نیز نگران است و داشتن زندگی و خانواده سالم را حق آنان می‌داند«خوش داشت که مرد از سر کار بیاید خسته، با دوتا نان بربری و او در چهارچوب پنجره به انتظار بنشیند و بعد آبی روی دستش بریزد و حوله‌ای بدستش بدهد، حوله‌ای که بوی گلاب بدهد و مرد فقط شبها می‌آمد و یا جمعه تا گلویی تازه کند» (همان،۱۳۶۹ج:۴۸).
نویسنده به انتقاد نگاه ابزاری مردان به زنان می‌پردازد و داشتن جامعه سالم را در این می‌داند که زنان در امنیت زندگی کنند. زنان شاغل نیز با اینکه کار را بر زندگی و داشتن خانواده ترجیح می‌دهند در بسیاری مواقع از روزهایی که در کانون خانواده بوده‌اند یاد می‌کنند. این نگاه نه به هر نوع زندگی است بلکه زندگی که در آن مرد سالاری حکم فرما نیست. «انگار سالها پیش بود که هر روز صبح بلند می‌شد، سماور را روشن می‌کرد و بساط صبحانه را می‌چیند تا او که خروپفش تمام اطاق را پر کرده بود با حوصله بلند شود و سر سفره بنشیند، شاید قابل تحمل بود و او نمی‌توانست و یا نتوانسته بود» (روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۱۳۴). نویسنده معتقد است شاید می‌شد بر روی همه این وقایع همچون زنان دیگر چشم بپوشد و هیچ چیز را نبیند اما تحمل مرد‌سالاری و بی‌وفایی مرد چیزی است که زنان تحمل آن را ندارد وگرنه زندگی خانوادگی و پیوند زناشویی محکم را هر زنی دوست دارد.هر زنی از هر قشری از جامعه که باشد داشتن کانون گرم خانواده بر هر چیز ترجیح می‌دهد، اگر عشق و علاقه‌ای که نیاز است تا این کانون را به وجود آورد وجود داشته باشد.
در دل فولاد که اوج نگاه منفی نویسنده به پدیده خانه‌داری و فرزند‌داری است. افسانه سربلند با آنکه دغدغه اصلی‌اش نوشتن و کار است، هر از گاهی دلتنگ زندگی است و دوست دارد که چون زنان خانه‌دار در کنار کار و نوشتن به زندگی بپردازد. بُعد کاری زنان داستان‌های روانی‌پور همیشه بر بُعد خانه‌داری برتری ‌دارد و حتی در زن فرودگاه فرانکفورت نویسنده با اینکه قهرمانی می‌سازد که خانه و زندگی و شوهر و بچه دارد ولی کار را بر آنان ترجیح می‌دهد. در حقیقت این زنان خانواده و زندگی را دوست دارند اما در کنار کار. شاید زمانی نگران لحظه‌هایی شوند که می‌توانستند مادری مهربان و همسری خانه‌دار باشند اما بازهم آنچه مهم است کار است.
«پس، پس این جوری تمام می‌شود تا تو یادت بیاید که روزی خسته می‌آمده با دانه‌های عرق روی پیشانیش، که شبی درگیر کار، بر سرش فریاد کشیده‌ای که صدای تلویزیون را کم کند که هرگز نگفته‌ای دوستش داری پسرک را عاشقانه دوست داری چون نگاه او را دارد….. مثل او می‌خندد و دستانش را مثل او حرکت می‌دهد. همیشه خجالت کشیده‌ای که بگویی تو در کنار او فقط مادر بوده‌ای و نویسنده…..» (روانی‌پور،۵۲:۱۳۸۰).
نویسنده معتقد است آنچه که باعث می‌شود یک زن این قدر در گفتن احساسات کوتاهی کند، گذشته‌ از مسأله کار، غرور خاص زنان است که به او اجازه گفتن این نوع حرفها را نمی‌دهد و خجالت از گفتن احساسات عاشقانه است.
«اینجا… جایی برای رسیدن نداشت، فقط باید به فرودگاه برود توی ایران ایر بنشیند، تا برسد، تا رسیده باشد به آن خانه درندشت و خورشید درخشان پنجره‌هایش و مردی با لبخند شیرین و قدرتمند و سادگی کودکانه‌اش …. چرا آن روز که گفته بود قهوه، از پشت میز بلند نشدم و قهوه‌ای برایش درست نکردم؟ چرا کنارش ننشستم و به آقای پوارو نگاه نکردم که سبیل‌های چرب و چیلی‌اش را تکان می‌داد؟ چرا خانه همیشه آن قدر نامرتب بود،… تو، … تو می‌دانستی که او دوست دارد وقتی که خسته می‌آید، خانه مرتب باشد… و تو همیشه وسط داستانی گیر کرده بودی، دور خودت می‌چرخیدی و فکر می‌کردی….» (همان،۵۴:۱۳۸۰).
نویسنده در کافه‌چی، زن را اسیر چهار دیواری می‌کند و از او یک کافه‌چی به تمام معنا می‌سازد اما در پایان داستان زن با آنکه همه سختی‌ها را کشیده و خانه را زندان می‌بیند، باز انتظار شوهر و پسرش را می‌کشد. او با ساختن کلبه جنگلی و قرار دادن پنجره بزرگ رو به جاده و مرتب کردن خانه در لحظه‌ای که احساس می‌کند همسرش به خانه بازمی‌گردد احساسش را نسبت به خانواده نشان می‌دهد (ر.ک.همان،۱۳۸۰: ۱۸).
۳-۲-۱-۴-فرزند و وابستگی به فرزند:
پدیده فرزند زادن و مادری یکی از وجوه مثبت زنان است. اصولاً هر زنی دوست دارد که روزی طعم مادر شدن را بچشد و فرزندانی زیبا و سالم به دنیا آورد. همان‌قدر که داشتن فرزند یک نیاز روحی در مادر است، نداشتن آن باعث نگرانی و غصه است. روانی‌پور در اهل‌غرق پدیده مادر شدن را یکی از ویژگی‌های مثبت زنان ارزیابی می‌کند. در این محیط تنها زنی که طعم مادری را نچشیده بوبونی است که همیشه نگران از دست دادن ناخدا علی است.« هرچند که بوبونی سالها بود در خانه‌اش بی‌زاد و رود زندگی می‌کرد» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۱۴). این زنان برای درمان نازایی خود دست به خرافات می‌شوند «آدمک‌های آهنی فقط می‌توانند مردها را تو خانه نگه دارند، مردهایی که زن‌هایی مثل بوبونی دارند که بچه نمی‌سازد و همه‌اش جلو آینه خودش را درست می‌کند» (همان،۱۳۶۹ب:۴۹). نگاه این زن به کودکان آبادی حسرت بار است. عشق به بچه از ویژگی مثبت آنان است. «ناخدا علی، بوبونی را نمی‌یافت؟ بوبونی زن بی‌زاد و رودش که بسیار با حسرت به کودکان آبادی خیره گشته بود» (همان،۱۳۶۹ب:۵۳).
عشق مادر و فرزندی در اهل غرق بسیار به چشم می‌خورد. مه‌جمال آن زمان که راهی دریا می‌شود، مادر دریایی او چشم به راهش دارد«مادر دریایی صدای مه‌جمال را شنیده بود و با لبخندی در انتظار ورود او، در جمع آبیان دریا نشسته بود. چه مادری است که بتواند تنها فرزند خود را دور، دور از خود و در دیار غربت رها کند. فرزند اگر مردی بیست ساله باشد، فرزند مادر است، کودکی بیش نیست، صلاح زندگی خود را نمی‌داند…» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۱۰۵). عشق به فرزند، باعث شور و شوق والدین می‌شود «مه‌جمال می‌دید که توانش افزون شده، میل به ماندن و کار کردن در بازوانش او را به تلاش و تکاپو وا می‌داشت. کودکی به دنیا می‌آمد از آن او و جایی برای خود می‌خواست. باید ایوانی به پا می‌کرد با ستونهای بلند که باد از جانب دریا در آن کمانه کند و جان و دل را به آرامش بخواند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۲۴) عشق به فرزند حتی زمانی می‌تواند تمام قانون‌ها را زیر پا بگذارد و هیچ قانونی را چون قانون دل قبول نکند. «کوزه … کوزه پدر…. کوزه‌ای که پول‌هایش را در آن می‌گذاشت و چال می‌کرد… تو هم پدر قانون قافله را به خاطر عشق شکسته‌ای؟ کوزه را در آغوش گرفت، بوی پدر می‌داد. بوی مهربانی او… صدای گریه‌اش میان نخل‌ها پیچید» (روانی‌پور،۳۹:۱۳۸۸).
در اهل‌غرق روانی‌پور از عشق و شوری که در بین آبادی حکمفرماست سخن می‌گوید. آداب زناشویی را ارج می‌نهد و به اعتقاد او آنان در فکر ساختن جهان هستند. «زندگی خوش می‌گذشت و شبها از پشت بامها صدای نفس نفس مردان و زنانی می‌آمد که در کار ساختن جهان بودند و صدای خنده ریز بچه‌ها که خود را به خواب می‌زدند. بچه‌ها به دنیا می‌آمدند و خانه‌ها و کپرها بزرگتر می‌شد» (همان،۱۳۶۹ب:۱۶۴).
در این جامعه نه تنها زنان به فرزند نگاه ویژه دارند که حتی زایر نیز برای بوبونی دعا می‌کند تا بچه‌دار شود و زمین خدا را آباد کند«زایر در آبادی می‌گشت. بوبونی را می‌دید که جارو به دست تا مسافتی دور، دور خانه‌اش جارو می‌کشید و نمک می‌پاشد. لبخندی بر لبانش می‌نشست و در دل برای بوبونی و تمام زنان جفره دعا می‌کرد تا زمین خدا را با بچه‌های خود آباد کنند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۶۵).
مادر شدن و زایمان برای این زنان آن‌چنان راحت و طبیعی است که خیجو در آن هنگام که مشغول سر و سامان دادن کار خانه است، دخترش را به دنیا می‌آورد بدون اینکه درد زایمان او را اذیت کند.
«خیجو پیش از موعد مقرر بادش گرفت. در جمع زنان، کنار تنور نشسته بود و چونه‌های خمیر را گرد می‌کرد که درد چهار باد، فریادش را به هوا برد و تا دی‌منصور و مدینه زیر بغلش را بگیرند و او را به جانب خانه ببرند، زیر درخت گل ابریشم زائید. خیجو همان طور که ایستاده بود، پاهایش را باز کرد تا دخترک شتابزده و عجول، به روی زمین بیفتد» (همان،۱۳۶۹ب:۱۹۷).
با ورود آذر زن روشنفکر آبادی جُفره و عروسی گلپر، آذر دید منفی نسبت به فرزند پیدا می‌کند و بچه‌ها را از ازدواج و فرزندآوری برحذر می‌دارد. البته این سخنان آذر بیشتر به خاطر جامعه‌ای است که، در آن عقب‌ماندگی و فقر و ستم بیداد می‌کند. اگر آذر چنین می‌اندیشد به خاطر وضعیت خاص جامعه است. «حمایل گوش آذر را برده بود، و حالا دیگر می‌دانست که تنها زن است که می‌تواند بچه‌ای به دنیا بیاورد، با کسی عروسی کند، شکمش بالا بیاید و بعد بچه را تحویل جامعه بدهد، آن هم چه جامعه عقب مانده‌ای» (همان،۱۳۶۹ب:۳۵۶). فقر و عقب‌ماندگی جامعه و آگاهی باعث می‌شود که در پایان این داستان زنان آبادی جفره دچار نوعی سرخوردگی شوند و اگر برای خیجو به دنیا آوردن فرزند، عشقی به همراه داشت و از اینکه فرزند سالمی‌ به دنیا می‌آورد احساس شادی می‌کرد برای دختران او و آذر به دنیا آوردن فرزند در چنین وضعیتی حماقت محض است. «به هر حال فرقی نمی‌کرد که آدم از دریا بچه‌دار شود و یا از کسی که با او عروسی کرده، بچه‌دار شدن کار درستی نبود، مصیبت بود. اگر آدم در خارج باشد، باز می‌شود کاری کرد که آنجا بچه‌ها آینده دارند، ولی اینجا…..» (همان،۱۳۶۹ب:۳۵۶).
عشق به بچه نه تنها در اهل غرق وجود دارد بلکه در سنگهای شیطان، جیران که زن رقاصه‌ای است وقتی زن داداش صمد را با بچه‌اش می‌بیند عشق به داشتن فرزند در وجودش شعله‌ور می‌شود و با همه آنچه که بوی زندگی و هستی می‌دهد احساس بیگانگی می‌کند. «توی همان اطاق که روزگاری لباس خیسش را عوض کرده بود، سینه به سینه زنی شد، ذهن پریشانش او را نشناخت زن داداش صمد….. ماند و این بچه که دامنش را گرفته بود…. ماما …. و بیزار از خودش جیران ، و بیگانه با همه چیز، با آنچه بوی هستی می‌داد» (روانی‌پور،۱۳۶۹ج:۴۹). این نوع نگاه به فرزند در دل فولاد به یکباره عوض می‌شود و نویسنده انزجار افسانه سربلند را از بچه به این صورت بیان می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:22:00 ب.ظ ]




ماتریس کوواریانس آمیخته و آماره آزمون عبارت است از:
و
با در نظر گرفتن و با توجه به اینکه است، داریم:
بنابراین با توجه به اینکه است فرض صفر رد نمی­ شود. به عبارت دیگر میانگین نمرات دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند.

آزمون MNV
ماتریس و آماره آزمون عبارت است از:
و
مجدداً با در نظر گرفتن در جه آزادی و مقدار بحرانی عبارت است از:
بنابراین با توجه به اینکه است فرض صفر رد نمی­ شود. به عبارت دیگر میانگین نمرات دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند.
مثال ۵-۲: این مثال به بررسی تغییرات ایجاد شده در برخی از ویژگی­های جمجمه در طول زمان در ۵ جامعه می ­پردازد. (داده ­ها براساس کتاب تامسون (Thomson) و راندال (Randall) جمع­آوری شده است.) بدین منظور از هر کدام از ۵ دوره اوایل دوره قبل از مصر باستان ( حدود ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد )، اواخر دوره قبل از مصر باستان ( حدود ۳۳۰۰ سال قبل از میلاد )، دوره دوازدهمین و سیزدهمین پادشاه مصر ( حدود ۱۸۵۰ سال قبل از میلاد )، دوره بطلمیوسی ( حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد ) و دوره رومی­ها ( حدود ۱۵۰ سال بعد از میلاد ) ۳۰ جمجمه انتخاب شده است و برای هر جمجمه ۴ ویژگی حداکثر پهنا (maximum breadthاندازه استخوان گونه ( zygomatic length طول دندانی (dentoalveolar length) و ارتفاع بینی (nasal height) اندازه ­گیری شده است. (مشخصات ذکر شده از جمجمه­های مردان مصری در منطقه تبس اندازه ­گیری شده و بر حسب میلی­متر می­باشد.) همچنین مشاهدات جمع­آوری شده از توزیع نرمال چند متغیره تبعیت می­ کنند.
به منظور راحتی در انجام محاسبات، ۴ دوره زمانی اول و از هر دوره، ۱۵ مشاهده اول در نظر گرفته شده است. هدف از این مطالعه آگاهی از این موضوع است که آیا مشخصات ذکر شده در طول زمان به طور متوسط تغییر کرده است یا نه.
بنابراین در این مثال ۴ گروه ۴ بعدی داریم به گونه ­ای که تمام اندازه­ های نمونه ۱۵ می­باشد. فرض­های مورد نظر عبارت است از:
براساس داده ­ها بردارهای میانگین نمونه ­ای عبارت است از:
همچنین ماتریس­های زیر را در نظر بگیرید:
بنابراین بردار و آماره برابر است با
و
آزمون جانسن
با توجه به روابط ( ۳-۱-۲ ) و ( ۳-۱-۱ ) مقادیر و محاسبه می­ شود. همچنین مقدار مشاهده شده آماره آزمون جانسن برابر است با:
.
با در نظر گرفتن و با توجه به اینکه و به دست می ­آید، است.
بنابراین به دلیل اینکه نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. همچنین با توجه به اینکه
و کمتر از سطح معنی داری است، نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. به عبارت دیگر مشخصات اندازه ­گیری شده از جمجمه­ها با گذشت زمان تغییر می­ کند.
آزمون متغیر تعمیم یافته
براساس این آزمون ابتدا ماتریس­های و بردارهای را برای ۴ گروه محاسبه می­کنیم. سپس به دفعات زیاد مثلاً ۱۰۰۰۰۰ بار ماتریس­های تصادفی را از توزیع تولید می­کنیم. در هر بار با بهره گرفتن از مقادیر ، و آماره را با بهره گرفتن از رابطه ( ۳-۲-۳ ) به دست می­آوریم. سپس p- مقدار را از طریق نسبت دفعاتی که آماره بزرگتر یا مساوی با مقدار ۱ است محاسبه می­کنیم که برابر با ۰۰۰۹/۰ به دست می ­آید. بنابراین با توجه به اینکه p- مقدار کمتر از سطح معنی داری است، نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. به عبارت دیگر مشخصات اندازه ­گیری شده از جمجمه­ها با گذشت زمان تغییر می­ کند.
آزمون بوت استراپ پارامتری
برای به دست آوردن p- مقدار آزمون PB ضرایب چولسکی را محاسبه می­کنیم. سپس با بهره گرفتن از الگوریتم گفته شده در بخش ۳-۳، p- مقدار بوت استراپ پارامتری را محاسبه کرده که برابر با ۰۴۱۰/۰ می­ شود. بنابراین با توجه به اینکه p- مقدار کمتر از سطح معنی داری است، نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. به عبارت دیگر مشخصات اندازه ­گیری شده از جمجمه­ها با گذشت زمان تغییر می­ کند.
مثال ۵-۳: در این مثال به بررسی انجام شده بر روی سه گونه گل از گل­های سوسن می­پردازیم. (داده ­ها از کتاب اندرسون جدول ۳-۴ جمع­آوری شده است.) در یک تحقیق زیست شناسی سه گونه گل از هر گونه ۱۰ گل به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است. از هر نمونه ۴ ویژگی طول کاسبرگ (sepal length)، پهنای کاسبرگ (sepal width)، طول گلبرگ (petal length) و پهنای گلبرگ (petal width) اندازه ­گیری شده است.حال می­خواهیم بررسی کنیم که آیا ۴ ویژگی مورد نظر به طور متوسط در این سه گونه گل تفاوت دارند یا نه. به عبارت دیگر می­خواهیم فرض زیر را آزمون کنیم:
براساس داده ­ها بردارهای میانگین نمونه ­ای عبارت است از:
همچنین ماتریس­های زیر را در نظر بگیرید:
بنابراین بردار و آماره برابر است با
و
آزمون جانسن
با توجه به روابط ( ۳-۱-۲ ) و ( ۳-۱-۱ ) مقادیر و محاسبه می­ شود. همچنین مقدار مشاهده شده آماره آزمون جانسن برابر است با:
.
با در نظر گرفتن و با توجه به اینکه و به دست می ­آید، است.
بنابراین به دلیل اینکه نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. همچنین با توجه به اینکه
و کمتر از سطح معنی داری است، نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. به عبارت دیگر مشخصات اندازه ­گیری شده از سه گونه گل به طور متوسط متفاوت است.
آزمون متغیر تعمیم یافته
براساس این آزمون ابتدا ماتریس­های و بردارهای را برای ۳ گروه محاسبه کرده و سپس براساس رابطه ( ۳-۲-۳ ) آماره را ۵۰۰۰ به دست می­آوریم. سپس p- مقدار را از طریق نسبت دفعاتی که آماره بزرگتر یا مساوی با مقدار ۱ است محاسبه می­کنیم که برابر با صفر به دست می ­آید. بنابراین با توجه به اینکه p- مقدار کمتر از سطح معنی داری است، نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. به عبارت دیگر مشخصات اندازه ­گیری شده از سه گونه گل به طور متوسط متفاوت است.
آزمون بوت استراپ پارامتری
برای به دست آوردن p- مقدار آزمون PB ضرایب چولسکی را محاسبه می­کنیم. سپس با بهره گرفتن از الگوریتم گفته شده در بخش ۳-۳، p- مقدار بوت استراپ پارامتری را محاسبه کرده که برابر با صفر می­ شود. بنابراین با توجه به اینکه p- مقدار کمتر از سطح معنی داری است، نتیجه می­گیریم فرض صفر رد می­ شود. به عبارت دیگر مشخصات اندازه ­گیری شده از سه گونه گل به طور متوسط متفاوت است.
۵-۲- نتیجه ­گیری
با توجه به مطالعات و بررسی­های انجام شده بر روی نرخ خطای نوع اول می­توان نتیجه گرفت که آزمون GV عملکرد ضعیفی دارد. در حالی که آزمون PB تنها آزمونی است که در تمام شرایط رضایت بخش می­باشد. همچنین در صورت مقایسه دو بردار میانگین نرمال، آزمون PB با آزمون تقریبی MNV یکسان است. علاوه­براین کاربرد آزمون PB در صورت مقایسه چندین بردار میانگین نرمال را می­توان از مزیت­های این آزمون در مقایسه با آزمون MNV به شمار آورد.
پیوست
پیوست۱: قضایای مورد نیاز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:22:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم