کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



رابطه بین ویژگی های سطحی و ظاهری و ویژگی های ذاتی و عمیق و بنیادی نام تجاری
نیاز به توجه و تمرکز مداوم به عناصر کارکردی در نام تجاری( منظور از عناصر کارکردی، اثری است که نام تجاری خلق می کند)
هراکلیتوس می گوید، در دنیای نام های تجاری، هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز در هر لحظه در حال تغییر است.ادراک مصرف کنندگان از نام تجاری و موقعیت شرکت در صحنه رقابت، هر روز متفاوت از روز دیگر می باشد. بر این اساس و در عرصه این تحولات مستمر، نیاز به مدیریت نام تجاری ، اجتناب ناپذیر است.
سخنان سقراط که وی را پدر علم فلسفه می دانند درباره نام تجاری را می توان اینگونه بیان نمود که، در مورد نام تجاری شرکت بایدهمه چیز را زیر سوال برده و هیچ چیز را اثبات شده نپنداریم. همه در تلاش باشید تا به سطح عمیق تری از درک نام تجاری دست یابید و هیچ گاه بر اساس چیزهایی که به نظر با واقعیت ها منافات دارند و دروغین و خیالی هستند ، استراتژی تدوین نشود.
بدون شک افلاطون را می توان یکی از بزرگ ترین و تاثیر گذارترین فلاسفه دانست. از گفته های او می توان دریافت که او نسبت به نام تجاری چگونه می اندیشیده است. نام تجاری باید ۲ ماهیت داشته باشد، در یک بعد، ماهیت سطحی که همواره در حال تغییر و تبدیل شدن به چیز دیگری است- در غیر این صورت نام تجاری از زمانه خود عقب می ماند- و در بعد عمیق تر نیاز به در برداشتن ارزش ها و اصولی است که در طول زمان ثابت هستند و تغییر نمی کنند و در واقع در پس ویژگی های سطحی نام تجاری قرار دارند.
نظریات ارسطو در این رابطه به این صورت است که؛ همواره از خود سوال کنید که نام تجاری شما برای چه ایجاد شده است و چه اثری را از خود به جای می گذارد که سایر رقبا در آن رده محصول ، قادر به خلق آن اثر نیستند. تا زمانی که یک دلیل کارکردی روشن برای خرید یک نام تجاری وجود نداشته باشد، مصرف کننده به سرعت علاقه خود را به آن نام تجاری از دست می دهد. به خاطر داشته باشید که شما نیاز دارید این سوال ها را در تمامی جلوه های ظهور یک نام تجاری از خود بپرسید، به خصوص زمانی که در اندیشه توسعه نام تجاری محصول خود در طبقه محصول دیگری هستید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

قرون هفده و هجده میلادی:
می توان گفت در طول فاصله زمانی دوران ارسطو تا زمان تولد دکارت، هیچ فیلسوفی هم تراز افلاطون و یا ارسطو وارد این عرصه نشد. شاید این مساله به ۲ دلیل به وجود آمده باشد، اول ” دوره تاریک”[۲۵]
در تاریخ غرب و دیگری ظهور مسیحیت. در اعصار تاریک تاریخ غرب ، هیچ تفکر فلسفی نابی که بتواند بر روی مدیریت نام تجاری تاثیرگذار باشد ، بوجود نیامد. در طول این دوران، تمام تمرکز و توجه متفکران غربی (در فاصله بین پایان امپراتوری روم و رنسانس) بر روی مسیحیت و درک و نگرش فلسفه مسیحی متمرکز بود. نویسندگان قرون ۱۷ و ۱۸ نیز هم چنان تحت تاثیر آموخته ها وحکمت دین مسیحیت بودند اما کاوش ها و جستجو های ذهنی آنان بر پایه گذاری بنیان دانش نوین در زمینه مفاهیم دنیایی متمرکز می شد و توجه آنان صرفا بر مسائل معنوی و مذهبی مسیحیت متمرکز نبود. این تغییر نگرش، پایه و اساس مجددی را برای شکل گیری و تکامل مدیریت نام تجاری به وجود آورد و این فلسفه را در چند حوزه توسعه داد :
ایجاد نگرش علمی در رابطه با بحث تدوین و میدیت نام های تجاری بر اساس رویکرد منطقی، بر پایه درک نگرش و تفکر مصرف کنندگان
نیاز به نگرشی جامع در مورد نام های تجاری و اثبات فرضیه ها و عقاید در این حوزه
پایه گذاری مباحث تجربی به عنوان معیار نگرش منطقی متفکران
شناسایی عواطف، احساسات و هیجانات ، به عنوان عوامل موثر بر نام تجاری در فرایند انتخاب مصرف کنندگان
رنه دکارت[۲۶]، یکی از مشهورترین عبارات را وارد تاریخ فلسفه نمود؛ “من فکر می کنم پس هستم” البته جمله دکارت را بگونه دیگری نیز می توان ترجمه نمود” من فکر می کنم پس خود را با نام تجاری خود به دنیا معرفی می کنم”. سخنان وی در مورد نام تجاری را این گونه می توان برداشت کرد: تا زمانی که به هسته و جوهره نام تجاری خود دست نیافتید، آرام نگرفته و از پای ننشینید. هسته و جوهره چیزی است که بین نام تجاری شما و مصرف کنندگان پل می زند. این بدان معناست که باید به ذهن و تفکرات مصرف کنندگان نفوذ کنید و انگیزه های عمیق و پنهان و فرآیندهای تفکر و اندیشه آن ها را شناسایی و درک کنید. زمانی که این نکات برای شما روشن شد، توسعه آمیخته نام تجاری می تواند بصورت کاملا منطقی، براساس جوهره و ذات، شکل بگیرد و کامل شود. جمع بندی نظرات اسپینوزا [۲۷] و لایب نیتس [۲۸] در مورد مدیریت نام تجاری، امری منطقی و هدفمند است. اگرچه این ۲ فیلسوف سبک نگرش و شخصیت کاملا متفاوتی داشتند. به عقیده اسپینوزا ، توسعه ویژگی های عینی و ملموس شناسه و شیوه نگرش و افکار مصرف کنندگان درباره آن، به طور کلی نباید جدای از هم بررسی و مدیریت شوند.
بنابراین در هنگام تدوین استراتژی ها باید اطمینان پیدا کرد که این استراتژی ها در تمام ابعاد و جنبه ها به طور روشن ، با هم هماهنگی و یکپارچگی دارند. لایب نیتس جهت شناسایی تفاوت و تمایز بین آنچه که بی تردید درباره نام تجاری صحت دارد و آنچه که ما دوست داریم در مورد نام تجاری صحت داشته باشد، فلسفه اسپینوزا را تکمیل کرده است. هر عبارتی که ذاتا در مورد نام تجاری قابل اثبات نباشد ، باید با بهره گرفتن از یک فرایند اصلاح شود به نحوی که در ذهن مصرف کنندگان از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب تبدیل شود.
جان لاک[۲۹]، بیش از هر چیز فیلسوفی منطقی و عمل گرا بود. این عبارت می تواند دربردارنده چند مفهوم باشد، نخست آنکه ، او هیچ گاه اسیر نظریه های خود یا هیچ نظریه دیگری نشد، خصوصا زمانی که حس می کرد این نظریه ها و فرضیات ، او را به نتیجه گیری های غلط می رسانند. دوم اینکه ، نگرش او یک قدم از افراد معاصر و هم دوره خود جلوتر بوده و او به نوعی در فکر ایجاد و استقرار جامعه ای دموکراتیک بود و سوم اینکه ، لاک حواس و تجربه ها را به عنوان مرکز و هسته اصلی تفکرات و نظریات فلسفی می دانست و بخصوص در زمینه فلسفه نام تجاری، پایه و اساس فلسفه خود را براساس منطق نهاد. بطور مختصر ، نگرش وی براین اساس بود که تجربه ما از دنیای اطرافمان ، تنها نقطه آغاز پیشرفت ماست و معتقد بود دلیل و منطق نمی تواند تمامی پاسخ هایی را که در جستجوی آن هستیم ، ارائه دهد و بنابراین نمی توانیم به عنوان نقطه شروع به آن اتکا کنیم. یک آزمون بهتر در جهت دریافت حقایق و واقعیت ها این است که به حواس خود اعتماد کنیم. از سخن جان لاک اینگونه برداشت می شود که” به هر شیوه ممکن باید ویژگی ها و خصوصیت های نام تجاری خود را حفظ کرد. اما نگاهمان با این واقعیت باشد که این ویژگی ها ، چیزهایی هستند که مدیران و توسعه دهندگان نام تجاری ،بر اساس کیفیت های اولیه و ثانویه نام تجاری ، خلق کرده اند. نام های تجاری نیازمند مدیریت هستند و باید بیش از هرچیز با دنیای امروز کسب و کار در بازار هدف ، هماهنگ و هم نوا شوند.”
هیوم[۳۰]، شکی نداشت که تمامی دانش ما از طریق تجربه های ما- چه تجربه های مستقیم ما به عنوان یک فرد و یا تجربه های غیرمستقیم یا آگاهی که از تجربه های دیگر بدست می آوریم- بدست می آید. بنابراین ، دانش مجموعه ای از برداشت ها و یافته های ماست. این دانسته ها و دانش ما ، ماهیت درونی و فردی دارند و هیچ تضمین عینی برای این موضوع وجود ندارد که همه چیز آن طوری است که به نظر ما می رسد.
زندگی ما در بهترین حالت براساس یک سری احتمالات شکل می گیرد و در هیچ زمینه ای ، هیچ اطمینان و تضمینی وجود ندارد. همین مساله در زمینه توسعه و مدیریت نام تجاری نیز وجود دارد. براساس عقاید هیوم، تدوین و مدیریت نام تجاری به هیچ عنوان علم نیست. تنها شیوه نگرش به نام های تجاری این است که آن ها را به عنوان خوشه ها یا مجموعه هایی از تجربه ها و تاثیرات احساسی فردی قلمداد کنیم. این خوشه ها و مجموعه ها ممکن است قابل پیش بینی و باهم سازگار باشند یا نباشند. بنابراین از آن جایی که ممکن است قابلیت پیش بینی و سازگاری با هم نداشته باشند، نمی توان آن را علم دانست. وی عقیده داشت که هرگز فعالیت ها و تلاش های خود را صرفا براساس نگرش غالب عقلایی یا منطقی محدود نکنید. دلیل و منطق ما محدود است و چیزی که انتخاب مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار می دهد، دلیل و برهان منطقی نیست. تمرکز تلاش ها و توجه بر احساسات و عواطف مصرف کنندگان، تاثیر چشمگیری بر انتخاب های آن ها خواهد داشت. قبل از هرچیز باید به خاطر داشت که هرگز بنده تئوری ها و نظریه های خود و دیگران در مورد مدیریت نام تجاری نشد.
از روسو تا دوران معاصر:
دیوید هیوم و ژان ژاک روسو[۳۱] دیدگاه های متفاوتی داشتند اما در بعضی عقاید فلسفی خود فاصله بسیاری داشتند. در بریتانیای کبیر توسعه آغاز شده بود و این توسعه تا حد زیادی از نظر اهداف، ساختارها و نهادها مشخص بود. در حالی که تولد روسو در فرانسه، حداقل نیم قرن با انقلاب و مباحث توسعه فلسفی خود فاصله داشت. هم چنین اروپای واحدی که هگل و نیچه قصد بنای پایه های فلسفی آن را داشتند ، یک دنیا با فرهنگ رنسانسی که دکارت آن را شکل داده بود ، تفاوت داشت. از سوی دیگر ، کانت به دور از هرگونه انقلاب یا آشفتگی ، با آرامش در گوشه ای نشسته بود و پایه و اساس فلسفه بزرگی را بنا می کرد. این دوران زمانی بود که فلسفه نام تجاری عمیق می شد و با چالش های جدیدی مواجه شده بود. از اواخر قرن ۱۷ تا اواخر قرن ۱۸ میلادی ، تفکر و فلسفه ای که بر تکوین و توسعه نام تجاری و مدیریت نام تجاری، تاثیر می گذاشت، در ۴ جنبه توسعه یافت؛
احساسات و عواطف، به عنوان هسته و جوهره نام های تجاری، جایگزین نگرش و رویکرد صرفا عقلایی و منطقی شد.
نگرش تجربه گرایی در مدیریت نام تجاری و نگرش بر پایه عقل و منطق صرف با هم آمیخته شده اند و برای اولین بار ، محدودیت های نظریات علمی را در بحث مدیریت نام تجاری، ارائه کردند.
ایده جدیدی مبتنی بر ایجاد یک فرایند برای ایجاد و مدیریت نام تجاری ، پایه گذاری شد و این ایده، هسته اصلی مدیریت نام تجاری را تشکیل داد.
لزوم توجه به آفرینش و رجحان دادن به تعدادی از ارزش ها در هسته و ذات نام تجاری، برای مدیران بصورت الزام مطرح شد.
ژان ژانک روسو عقیده داشت که دلیل و استدلال ،برهان، پاسخگوی نیازهای مدیران بازاریابی نیستند. مدیریت نام تجاری با احساسات، عواطف و هیجانات افراد سرو کار دارد و با طبیعت و غرایز بشر مرتبط است. قدرت نام های تجاری، دور شدن از محدودیت های دلیل و برهان منطق است. یک مدیر بازاریابی باید به احساسات و عواطف خود اعتماد کرده و هیچ گاه قدرتی را که افراد با یکپارچگی عقایدشان ، تحت ارزش های عاطفی و احساسی پیدا می کنند ، دست کم نگیرد
اگر کسی بپرسد که بزرگترین و تاثیرگذار ترین این فلاسفه چه کسانی بودند، می توان با اطمینان از ۲ نفر از آن ها نام برد:
افلاطون ۲- کانت.
کانت بیان کرد که ، با این تصور که همه چیز را درباره بازارها ،نام های تجاری و مصرف کنندگان می دانید ، خود را فریب ندهید . شما صرفا چیزی را می بینید ، می شنوید ، یا حس می کنید که امکانات شما اجازه می دهند. آیا به این نکته اندیشیده اید که خود را هرچه بیشتر به ابزار و امکاناتی مجهز کنید که بتوانید هر پرسشی را که به ذهنتان خطور می کند پاسخ گویید؟ این نکته را به خاطر بسپارید که بخش ها و طبقه بندی های مصرف کنندگان، بازارها و هر چیزی در دنیای کسب و کارتان وجود دارد فقط مدل های ذهنی شما هستند و کمتر با دنیای واقعیت سرو کار دارند. اغلب، بزرگ ترین تحولات در کسب و کار شما از طریق تغییر و تحول در نگرش و ادراک شما نسبت به این بخش بندی ها ( مثلا برداشت شما نسبت به بخش های مختلف بازار) ایجاد می شود.
هگل[۳۲] می گوید: تحول فرآیندی است که نیاز به درک شدن دارد و بازاریابی مرتبط با نام تجاری ، تا حد زیادی به این معنی است که شما بتوانید نام تجاری خود را به عنوان اولین نام تجاری ، به مرحله تولید برسانید. به جای آنکه نگران اقدام رقابایتان در بازار باشید، تلاش کنید با بهره گرفتن از ترکیب ها و سنتزهای جدید و خلاقانه از یک گزاره و پادگزاره آن، به موفقیت دست یابید. اگر از نام تجاری خود و بازارهایی که در آن فعال هستید درک درستی در یک چارچوب و قالب تاریخی و فرایند محور داشته باشید، احتمال دستیابی شما به موفقیت ، چندین برابر خواهد شد.
نیچه[۳۳] نیز اعتقاد دارد که ارزش ها جوهره نام تجاری هستند اما این جایگاه نام های تجاری در دل نام های تجاری ، بسیار پنهان تر و زیرکانه تر ازچیزی است که فکر می کنیم. ارزش های نام تجاری نباید فقط وابسته به یک محصول یا خدمت باشد بلکه باید نیروی محرک و پیش برنده ای باشد که نام تجاری با تکیه بر آن ارزش ها ، تغییر و دگرگونی پیدا کند. مزیت رقابتی نام تجاری در ایجاد و خلق ارزش های جدید است( حتی اگر این ارزش ها، ارزش هایی مخاطره ای باشند) نه در تغییر ظاهر دادن ارزش های موجود در بازار.
تنها راه خلق نام های تجاری برتر از طریق هرآن چیزی است که به نحوی با آن ارزش ها مرتبط است.
دوران معاصر:
متفکران قرن بیستم، بسیاری از باورهایی را که مردم جوامع در طول ۵۰۰ سال قبل به آن ها عادت کرده بودند و با یقین پذیرفته بودند را زیر سوال بردند. کم کم عدم وجود ساختار ،و نظم در مباحث هنری ، عادت ها و سنت هایی که افراد احساس می کردند تا ابد همین گونه باقی می ماند و حتی موقعیت اجتماعی و خانوادگی که با آن خو گرفته بودند و به عنوان باور و یقین در ذهن مردمان جا افتاده بود، بطور روزافزونی تغییر چهره داد و دیگر مردم نتوانستند با آن ارتباط برقرار سازند. در چنین شرایطی مباحث اعتقادی و فلسفی، نقش خود را تغییر دادند و به نقش مفسری تبدیل شدند که روح و پیکره اصول اعتقادی و فلسفه را آموزش می داد و در مقابل ابهام ها و سردرگمی های علمی و فردی که مطرح می شد، پاسخگو نبود. فلسفه ، بیشتر سال های قرن بیستم را با جدل بر سر واژه ها گذراند. با این وجود، در چنین شرایطی نیز برخی از روشنفکران و متفکران در زمینه فلسفه نام تجاری، تلاش های زیادی کردند. نظرات و فلسفه آن ها به نوعی دنیای پرهیاهو و چالش برانگیز زمان خود را انعکاس می داد که در چنین شرایطی نقش ویژه و برجسته مدیریت نام تجاری کاملا مورد تایید قرار گرفته شد و پر رنگ تر شد. این تغییر نگرش، پایه و اساس مجددی را برای شکل گیری و تکامل مدیریت نام تجاری، به وجود آورد و این فلسفه را در چند حوزه توسعه داد:
نقطه عطف تفکر در نگرش بازاریابان این بود که آن ها دیگر نام تجاری را صرفا به چشم مارک یا نشانه بر روی کالاها یا خدمات نمی دیدند و رفته رفته درک کردند که نام تجاری می تواند ابزاری در جهت رشد کسب و کارشان باشد.
به موازات ایجاد این نگرش ، مدیران و متفکران بازاریابی دریافتند که نام های تجاری چیزی که فقط قابل مدیریت و کنترل باشند ، نیستند. بلکه علاوه براین برای خود هویتی مستقل می باشند که حق و حقوق تعریف شده ای دارند.
انتقاد سازنده در این عصر، وارد مبحث مدیریت نام تجاری شد و مدیران بازاریابی دریافتند که با بهره گرفتن از انتقادات سازنده، می توانند به دیدگاهی دست یابند که بهترین مدل را برای رشد روزافزون موقعیت نام های تجاریشان فراهم سازند.
در این عصر، اولین تلاش ها برای ترغیب و تحریک کنکاش در مورد نام تجاری با الهام گرفتن از مباحث فلسفی ، آغاز شد.
ویتگن اشتاین[۳۴]، معتقد بود که هرگز با تفکر نسبت به نام تجاری خود به عنوان مترادف چیزی (مانند یک تصویر که فقط بر روی یک فرد یا مکان، متمرکز می شود و حاشیه ها را در بر نمی گیرد)، رشد نام تجاری خود را محدود نکنید. نام تجاری را به عنوان ابزاری درنظربگیرید که می تواند( و باید) کاربردهای مختلفی داشته باشد. نام تجاری، صرفا یک مفهوم را در برنمی گیرد. مفهوم نام تجاری ، ترکیبی از تمام کاربردها و ارزش هایی است که در بردارد. براین اساس مدیریت مفهوم یک نام تجاری، جوهره و چکیده مدیریت نام تجاری در دنیای امروز است.
اگزیستا لیسم[۳۵] ها، می گفتند که؛ از این وسوسه ای که شما را به رفتن به دنبال فرآیندها و سیستم ها ترغیب می کند، اجتناب کنید، هر نام تجاری برای خود، هویتی فردی دارد که این هویت برای خود ، وجود و حیات دارد. اگر نام تجاری این هویت را نداشته باشد آن گاه به معنای واقعی نیست و نمی تواند با مصرف کنندگان خود ارتباط برقرار کند. بنابراین به نام تجاری خود به عنوان یک فرد احترام بگذارید و از جانب او تصمیمات حیاتی اتخاذ کنید و فضای کافی را فراهم کنید تا خود را با شیوه های جدید ، اثرگذار و شاید حتی تعجب برانگیز به شما نشان دهد.
پوپر نیز بیان کرد که دست از اندیشه های قطعی و یقینی و صددرصدی بردارید ، چون این تفکرات وجود ندارند. همیشه باید تلاش کنید که شیوه های فعلی تفکر را با مدل ها و اندیشه های جدیدتر و بهتر ، جایگزین کنید. بنابراین انتقاد سازنده جایی انجام می شود که پیشرفت و رشد راه خود را آغاز کرده باشد نکته کلیدی آن است که توسعه و تقویت نام تجاری را در قالب نگرش حل مساله مستمر ببینیم
۷-۲٫ نقش و اهمیت نام تجاری:
در ادبیات کلاسیک اقتصاد، نیروی کار ، سرمایه و زمین(مواد خام) سه عنصر اصلی تولید و سرچشمه های اصلی ثروت بشمار می آید. در روش های سنتی حسابداری صنعتی نیز برای محاسبه قیمت فروش، هزینه دستمزد، مواد اولیه ، سربار با یک میزان سود معقول جمع زده می شود. ولی هیچ یکی از این دو الگو قادر نیستند توضیح دهند که چگونه یک ساعت رولکس با کارایی ، کیفیت و زیبایی مشابه ، به سه برابر قیمت یک ساعت سیکو به فروش می رسد. رویکردهای نوین بازاریابی این پدیده را با هویتی که نام تجاری برای مشتری به همراه دارد توضیح می دهد. در واقع ما با بازاریابی، نام تجاری خود را معرفی کرده و به ثبت آن می پردازیم. امروزه سرمایه اصلی بسیاری از کسب و کارها، نام های تجاری آن هاست. برای دهه ها، ارزش یک شرکت بر حسب املاک، سپس دارایی های ملموس، کارخانه ها و تجهیزاتش اندازه گیری می شد. با این حال اخیرا به این نتیجه رسیده اند که ارزش واقعی یک شرکت جایی بیرون از آن ، یعنی در اذهان خریداران بالقوه قرار دارد( کاپفرر، ۱۳۸۵) در حالی که قیمت یک محصول ، ارزش پولی آن را می سنجد ، نام تجاری آن محصول را می شناساند و جنبه های متمایزش را آشکار می کند( همان منبع،۱۳۸۵). نام تجاری وسیله دفاعی در برابر رقابت قیمت ها می باشد. نام تجاری قوی و نیرومند در مقایسه با نام هایی که شهرت کمتری دارند، اعتماد و آسایش بیشتر و تصویر ذهنی بهتری در خصوص کیفیت ارائه می کند. افراد، مایل و حاضر هستند اضافه بهایی را بابت نام تجاری قوی بپردازند. نقطه قوت نهایی یک نام تجاری، بر مبنای عملکرد آن بنا شده است نه بر اساس ارتقای فروش آن (کاتلر،۱۳۸۶). در بازاریابی ، نام های تجاری تاثیر ویژه ای بر ذهنیت و برداشت های مشتریان دارد. در بازار فوق العاده پویای عصر امروز مشتری از سازمان انتظار دارد که بیشترین ارزش ها را با مناسب ترین قیمت عرضه کند و سازمان ها نیز مدام به دنبال روش های جدید و ایجاد نوآوری در خلق و ارائه ارزش هستند و حتی از ارزش مشتری تحت عنوان” منبع آتی مزیت رقابتی” خویش نام می برند.( همان منبع ،۱۳۸۵)
بازاریابان معتقدند” تعیین نام تجاری هنر و بنیان بازاریابی است”
به نظر کلر(۱۹۹۶) نام های تجاری قوی و موفق دارای دو وجه شاخض انسانی هستند. این دو وجه عبارتند از ” قلب و عقل” . نام های تجاری قوی قادرند قلب و عقل مردم یا مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار دهند.
تولید کنندگان محصولات را تولید می کنند، خریداران نام های تجاری را می خرند ، آزمایشگاههای داروسازی به مولکول ها شکل می دهند، پزشکان نام های تجاری را تجویز می کنند. در یک نظام اقتصادی که نام های تجاری در مرکز تقاضا و تجویز قرار می گیرند ، یک نام تجاری به طور طبیعی نقش برجسته ای به خود می گیرد(کاپفرر،۱۳۸۵).
نام های تجاری اغلب به عنوان یکی از ارزشمندترین دارایی های سازمان دیده می شوند(آکر،۱۹۹۱). به بیان ساده یک نام تجاری می تواند به ارزش کالاها یا خدمات بیفزاید و مانع از کپی برداری رقبا شود. برای بسیاری از کسب و کارها ، نام تجاری و آنچه که برای ارائه دارد مهمترین دارایی و پایه مزیت رقابتی و جریانات نقدی آتی است (همان منبع،۱۹۹۱). ولی هنوز نام تجاری با این دید که باید نگهداری و قدرتمند شود ، به طرز هماهنگ و منسجم مدیریت نمی شود.. از دیدگاه های گوناگون می توان درباره ارزش نام تجاری هم برای مصرف کننده و هم برای شرکت صحبت نمود (کلر ،۲۰۰۸).
نقش و اهمیت نام گذاری محصولات به قبل از انقلاب صنعتی می رسد. شواهد و مدارک نشان می دهد کسب و کارها در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی جهت تثبیت موقعیت و فروش محصولات خود فعالانه از نامگذاری تجاری استفاده نموده اند. امروزه عامل اصلی موفقیت شرکت ها در داشتن تفکر والا و متمایز در استراتژی نام تجاری است. نام های تجاری موجب رمزگذاری ارزش های کارکردی و عاطفی در ذهن مصرف کنندگان می شود. تصاویر ذهنی مصرف کنندگان به شناسایی نقاط تمایز میان نام های تجاری در حال رقابت کمک می نماید. امروزه نام های تجاری دارایی های ارزشمندی محسوب می شوند. آن ها به وجودآورنده فرصتی مناسب جهت سرمایه گذاری بر شایستگی های محوری و استفاده از فرهنگ سازمانی به منظور تصرف فکر و قلب مصرف کنندگان هستند(مارتینز& چماتونگ[۳۶]، ۲۰۰۸).
امروزه در نامگذاری تجاری متخصصان بازاریابی نوین شور و شوق بیشتری را از خود نشان می دهند. مطالعه سیستماتیک و علمی نامگذاری تجاری به اوایل دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ می رسد. در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی، علایق برخی از محققان در زمینه نامگذاری تجاری منجر گردید تا موضوع نامگذاری به عنوان یکی از موضوعات بسیار مهم دهه های ۸۰ و ۹۰ مطرح گردد. این شورو اشتیاق به دلیل تغییرات صورت گرفته در شرایط بازار بود. به عبارت دیگر علایق مدیریتی و آکادمیک در مطالعه توسعه نام تجاری به دلیل از بین رفتن بازار نام های تجاری ملی و خصوصی شدن نام های تجاری ایجاد شد. (هاوارد و ماهونی[۳۷]۲۰۰۱) اظهار نمودند به علت روبرو شدن صنایع یا مسائلی همچون افزایش رقابت، ارتباط ضعیف با مصرف کنندگان و… صنایع تولیدی حرفه ای برای ادامه بقای خود نیازمند به کارگیری استراتژی های خلاق هستند.
در مورد اهمیت نام های تجاری، مدارک تاریخی وجود دارد. در قدیم، اسامی تجاری روی محصولاتی مانند آجر، جهت شناسایی آنها حک می شد (فرکوهر[۳۸]­، ۱۹۸۹). همچنین اتحادیه های تجاری قرون وسطی ازنام تجاری برای تضمین دادن به مشتری و تأمین حمایت قانونی برای تولید کننده، استفاده می کردند. دراوایل قرن شانزدهم تولیدکنندگان ویسکی محصولات خود را در بشکه های چوبی که نام تولیدکننده درداخل آن حک شده بود، عرضه می کردند.نام مورد نظر به مشتری نشان می داد که سازنده چه کسی است و از عرضه محصولات ارزانتر و نامرغوب تر جلوگیری می کرد. در سال ۱۸۳۵ یک ویسکی اسکاتلندی به نام تجاری «قاچاقچی پیر[۳۹]» جهت سود بردن از شهرت محصولات قاچاقچیان و مشروب که از یک فرایند تقطیر ویژه استفاده می کردند، وارد بازار گردید. (کیتانگ[۴۰]، ۲۰۰۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:42:00 ب.ظ ]




شکل ۴-۴: مدل ساختاری و اعداد معناداری بین متغیرهای اصلی پژوهش…………………………………………۱۴۳
چکیده:
هدف این تحقیق، بررسی تاثیر کاربرد فناوری اطلاعات بر عملکرد مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان است. سؤالات تحقیق عبارتند از: چه رابطه ای بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد مدیریت منابع انسانی وجود دارد؟چه رابطه ای بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد سازمانی وجود دارد؟چه رابطه ای بین عملکرد مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی وجود دارد؟
این پژوهش از نوع توصیفی- کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان کاشان است. برای جمع آوری داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی شامل کتب، مقالات و مطالعات موردی استفاده شده است. جهت گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به منظور بررسی فرضیات تحقیق از پرسشنامه استفاده شده است. به منظور تایید روایی، از نظر خبرگان در این زمینه بهره گرفته شده و به منظور تایید پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن ۸۹۴/۰ است که نشان دهنده پایایی بالای آن است. یافته‌های پژوهش بر وجود رابطه بین کاربرد فناوری اطلاعات، عملکرد مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی صحه می‌گذارد اما با این حال نتایج نشان می‌دهد که با وجود این رابطه، هنوز فناوری اطلاعات به عنوان یک کارکرد پشتیبان در سازمان نگاه می‌شود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا از آزمون همبستگی اسپیرمن به منظور بررسی فرضیات استفاده شده است. در پایان نیز با بهره گرفتن از تحلیل عاملی تاییدی برازش کلی مدل پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کلمات کلیدی: فناروی اطلاعات ،سیستم های اطلاعاتی، عملکرد مدیریت منابع انسانی ، عملکرد سازمان ، اداره ثبت اسناد و املاک کاشان
. فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
افزایش چالش های محیطی به صورت اجتناب ناپذیری روش های انجام کار را تغییر داده، چالش‌هایی نظیر تغییر سریع ، ظهور اینترنت، تنوع نیروی کار، جهانی شدن، تکامل یافتن و متحول شدن نقش‌های کاری و خانوادگی، فقدان و کمبود مهارت ها، و ظهور بخش خدمات تنها بر ساختار سازمانی اثر نداشته بلکه ماهیت و نقش عاملیت کسب و کار را نیز تغییر داده است. بعلاوه در دهه اخیر ، سرعت و گستره چالش های محیطی شدیداً رقابت را تحت تاثیر قرار داده و سازمان‌ها را بدین سمت سوق می دهد که ابزارها، فناوری ها و دانش، مهارت و توانایی های مورد نیاز خودشان را به منظور حداکثر سازی توان رقابتی خود به صورت استراتژیک هم تراز و هم راستا کنند.
سازمانها به منظور افزایش کارایی ، اثربخشی و نهایتاً بهره وری خود به سمت دو تسهیل کننده تغییر جهت داده‌اند: ” مدیریت منابع انسانی[۱] ” و ” فناوری اطلاعات[۲] “. این دو تسهیل‌گر اثرات زیادی روی محیط کار، مهندسی مجدد عاملیت کسب و کار، تعریف مجدد نقش های واحد های کسب و کار و طراحی مجدد فرایندهای کسب و کار داشته است. به عقیده پیتر دراکر هر سازمان یا موسسه تنها یک منبع راستین دارد و آن افراد آن سازمان است. بعد از فراز و نشیب‌های زیادی که مدیریت منابع انسانی داشته و بعد از گذشت دو قرن از عمر مدیریت منابع انسانی، دهه هشتاد میلادی را می توان دهه ظهور مدیریت منابع انسانی الکترونیکی دانست. در طول این دهه فناوری برای اجرای فعالیت های مدیریت منابع انسانی بکار گرفته شده است. فناوری اینترنت در دهه ۹۰میلادی به عنوان نیروی برتری خواه و سلطه گرایی در آمده بود که انقلابی در مدل های کسب و کار ایجاد کرد و در نتیجه مدیریت منابع انسانی را نیز تحت تاثیر قرار داد و از سال ۲۰۰۰ میلادی تا کنون سیستم‌های مدیریت منابع انسانی الکترونیکی به طور وسیعی به کار گرفته شده است و می تواند به صورت مجازی هر فعالیتی را اداره کند و روز به روز بر اهمیت مدیریت منابع انسانی الکترونیکی افزوده می شود.
بیان مسئله
اسلیزر و همکاران(۲۰۰۲) فناوری اطلاعات را به عنوان یک چتر تعریف کرده‌اند که حجم وسیعی از سخت‌افزار، نرم افزار و خدمات بکارگرفته شده برای جمع ‌آوری، ذخیره سازی ، بازیابی و مخابره اطلاعات را در برمی‌گیرد. تاریخچه بکار گیری فناوری اطلاعات به دهه های ۴۰ و ۵۰ میلادی بر میگردد که شرکت هایی از قبیل جنرال موتورز[۳] فناوری اطلاعات را در سیستم پرسنلی و پرداخت حقوق بکار گرفتند. البته باید تذکر داد که این نوع سیستم ها بسیار ابتدایی بودند. اما رشد سریع هم برای مدیریت منابع انسانی و هم برای فناوری اطلاعات به این منجر شده که امروزه اکثر قریب به اتفاق شرکت های و سازمانها اعم از دولتی و غیر دولتی به‌ سمت بکارگیری فناوری اطلاعات در بخش منابع انسانی روی آورده اند. اصطلاح بکار گرفته شده برای مدیریت منابع انسانی الکترونیکی[۴] شامل منطقه وسیعی از مسئولیت ‌های مدیریت منابع انسانی است از قبیل: انتخاب الکترونیکی، یادگیری از راه دور، مدیریت عملکرد الکترونیکی، و جبران خدمات الکترونیکی و غیره.
بعضی از محققان از جمله هنسن(۲۰۰۵) نیروی کار و فناوری را به عنوان ضربان قلب و مجموعه ابزار کسب و کار منابع انسانی امروز تعریف کرده‌اند. مدیریت منابع انسانی بدون شک مهمترین واحد هر سازمان برای مدیریت و توسعه نیروی کار است و فناوری اطلاعات نیز بدون شک توانا ساز مدیریت منابع انسانی در کسب چنین اهدافی است.
در مورد اینکه چرا مدیریت منابع انسانی به فناوری اطلاعات نیاز دارد و آنرا به کار می گیرد، می توان سه دلیل کلی و اصلی را بیان کرد: ظرفیت‌های بالقوه فناوری اطلاعات در تسریع و سرعت بخشیدن به فرآیندها، در اداره کردن پیچیدگی همه مباحث و موضوعات مدیریت منابع انسانی وهمچنین ظرفیت آن در ارزیابی و اطلاع‌رسانی نیازهای یادگیری که مدیریت منابع انسانی برای انجام رویه های خود نیاز دارد.
مبحث اصلی در مورد مدیریت منابع انسانی و فناوری اطلاعات عدم همترازی و همسویی این دو است و این عدم همترازی ناشی از شبهه‌ای است که در مورد اثر فناوری اطلاعات بر عملکرد مدیریت منابع انسانی وجود دارد. محققان و متخصصان بسیاری در مورد اینکه فناوری اطلاعات بر مدیریت منابع انسانی اثر دارد اتفاق نظر دارند اما پذیرفته اند که اثر آن نامحدود نیست و بیشتر، بکار گرفته می شود به جای اینکه به عنوان یک متخصص یا سیستم خبره جایگزین شود و همچنین محققان معتقدند که فناوری اطلاعات تنها یک ابزار برای حمایت از اهداف مدیریت منابع انسانی سازمان است و نباید به عناون یک ابزار کارکردی کامل[۵] به حساب بیاید و تنها کارکرد مدیریت منابع انسانی را ساده‌تر، کاراتر و اثربخش‌تر می‌سازد(لی،۲۰۰۸).
به طورکلی، به منظور بهبود عملکرد مدیریت منابع انسانی و کاهش عدم همترازی و همسویی بین فناوری اطلاعات و مدیریت منابع انسانی، کارگزاران منابع انسانی اولاً باید فناوری اطلاعات را به عنوان شریک استراتژیک برسمیت بشناسند به جای اینکه صرفاً به عنوان یک ابزار به آن نگاه کنند، بعلاوه، باید دانش خود را در مورد فناوری اطلاعات افزایش دهند و همچنین حمایت کاملی از مهندسی مجدد فناوری اطلاعات بعمل آورند. با مطالعه متون مرتبط در این زمینه به وضوح درک می شود که نقاط کور و ابهامات فراوانی در زمینه رابطه بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد سازمان و به خصوص عملکرد مدیریت منابع انسانی سازمان وجود دارد که در این پژوهش به بررسی قسمتهایی از آن پرداخته خواهد شد.
ضرورت انجام پژوهش
در محیط رقابتی امروزی، سازمانها برای بقا ناگزیر از ارتقاء بهره وری، کارایی و اثر بخشی خود از طریق بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمانهای خود هستند. یکی از بخشهای اصلی سازمان که نقش اساسی در موفقیت سازمان دارد، واحد مدیریت منابع انسانی سازمان است -که به قول دراکر(۲۰۰۱) سازمانها تنها یک منبع راستین دارند و آن منابع انسانی آن سازمان است و ناگزیر این بخش نیز به منظور افزایش کارایی، اثربخشی و نهایتا بهره وری خود ملزم به بکارگیری فناوری اطلاعات در اداره امور خود به عنوان یک تسهیل کننده و تواناساز در انجام امور خواهند بود.
اما با مطالعه متون در این زمینه مشخص می شود که در رابطه با سازمان و عملکرد مدیریت منابع انسانی و ارتباط آن با فناوری اطلاعات ، پژوهشهای چندانی انجام نشده است و با توجه به اینکه به نظر می رسد IT به شکل موثری در سازمان مربوطه مورد استفاده قرار نگرفته است محقق برآن شد تا بخشی از این ابهامات را مورد بررسی قرار دهد.
با توجه به نسبتاً جدید بودن فناوری اطلاعات در سازمانهای امروزه ایران، امید بر این است که انجام این پژوهش و بررسی رابطه بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد مدیریت منابع انسانی تاثیر شایانی بر دیدگاه کارگزاران منابع انسانی و میزان و نحوه بکارگیری این فناوری در سازمان ها داشته باشد و همچنین پیش بینی شده است نتایج این پژوهش هم برای کارگزاران منابع انسانی و هم برای محققان دانشگاهی مفید باشد.
اهداف پژوهش
پیشرفت های صورت گرفته در فناوری، ارائه دهندگان خدمت را قادر می کند تا فناوری‌های گوناگون را برای تحویل خدماتشان با یکدیگر ترکیب کنند. استفاده مشتریان از خدمات فراهم شده توسط این تکنولوژی ها با درجات متفاوتی از موفقیت همراه بوده است. هدف این پژوهش، روشن نمودن ابهاماتی است که در ارتباط بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد مدیریت منابع انسانی وجود دارد و یا به عبارت بهتر بررسی رابطه بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکردهای مدیریت منابع انسانی است. . این پژوهش بدین منظور انجام خواهد شد تا قسمت های مبهم تعاملات بین اجرای فناوری اطلاعاتی و مدیریت منابع انسانی را روشن کند و همچنین رابطه بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد مدیریت منابع انسانی را مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور که بر درک بهتر از طراحی، اجرا و بهبود سیستم های منابع انسانی الکترونیکی پذیرفته شده بوسیله کارگزاران منابع انسانی، اثر داشته باشد.
فرضیات و سوالات پژوهش
این پژوهش شامل ۳ سوال می باشد که فرضیات پژوهش بر مبنای آن طراحی شده که در ادامه شرح داده خواهد شد.
سوال ۱
چه رابطه ای بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد مدیریت منابع انسانی وجود دارد؟
سوال ۲
چه رابطه ای بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد سازمانی وجود دارد؟
سوال ۳
چه رابطه ای بین عملکرد مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی وجود دارد؟
برای پاسخگویی به سوالات تحقیق بالا ، فرضیات آزمون پذیر زیر در نظر گرفته شده اند :
فرضیه اول: بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد مدیریت منابع انسانی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد سازمان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین عملکرد مدیریت منابع انسانی و عمکلرد سازمان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
متغیر مستقل تحقیق:
متغیر مستقل این تحقیق ، کاربرد فناوری اطلاعات است که در این پژوهش به منظور بررسی کاربرد فناوری اطلاعات، محققان هشت ویژگی کلیدی را به عنوان مبنا انتخاب کرده اند:

متغیر مستقل
ابعاد
کاربرد فناوری اطلاعات
حمایت مدیریت ارشد از کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان
میزان بودجه و سرمایه‌گذاری سازمان بر کاربرد فناوری اطلاعات
کیفیت پرسنل فناوری اطلاعات سازمان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]




نظریه سوم معتقد است افزایش سرمایه و صدور سهام جدید هیچ تاثیری بر بازده سهام و ثروت سهامداران ندارد. اینان معتقدند که از نظر تامین مالی نظریه مطلقی وجود ندارد و هزینه سرمایه با توجه به نوع فعالیت و وضعیت بازار قیمت سهام برای هر شرکت مشخص می شود. در بعد تغییرات بازده سهام پس از افزایش سرمایه نیز این گروه معتقدند که با توجه به قیمت تئوریک سهم پس از صدور سهام جدید که متناسب با میزان صدور سهام جدید تغییر می کند، ثروت سهامداران تغییری نخواهد داشت (گلریز، حسن، ۱۳۷۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱۳ پیشینه نظری تحقیق
۲-۱۳-۱ تئوری توازن ثابت۱ یا پایدار
این تئوری بیان می کند که مزیت مالیاتی بدهی، ارزش شرکت بدهی دار را افزایش می دهد. از سوی دیگر، هزینه های بحران مالی و ورشکستگی احتمالی ناشی از عدم ایفای به موقع تعهدات بدهی، ارزش شرکت (بدهی دار) را کاهش می دهد. لذا ساختار سرمایه شرکت را می توان به منزله توازن بین مزیتهای مالیاتی بدهی و هزینه های بحران مالی و ورشکستگی احتمالی(ناشی از بدهی) تلقی نمود. از این رو، این دو عامل خنثی کننده یکدیگر(توازن مزایا و مخارج ناشی از بدهی)، به استفاده بهینه از بدهی در ساختار سرمایه منجر می شود (بریلی و مایرز،۱۳۸۳).
۲-۱۳-۲ فرضیه عدم تقارن اطلاعات۲
این فرضیه بر این پندار شکل گرفته است که مدیران درباره جریانهای نقدی، فرصتهای سرمایه گذاری و بطور کلی چشم انداز آتی و ارزش واقعی شرکت، اطلاعاتی بیش از اطلاعات سرمایه گذاران برون سازمانی در اختیار دارند. به عنوان مثال، مایرز و ماجلوف (۱۹۸۴) چنین عنوان می نمایند که اگر سرمایه گذاران درباره ارزش واقعی شرکت اطلاعات کمتری داشته باشند، در چنین شرایطی ممکن است سهام شرکت را درست قیمت گذاری نکنند.
اگر شرکت ناگزیر باشد پروژه های جدید خود را از محل انتشار سهام تامین مالی کند، ممکن است قیمت گذاری کمتر از واقع بازار به حدی شدید باشد که سرمایه گذاران جدید ارزشی بیش از ارزش فعلی خالص پروژه جدید بدست آورند و در نتیجه، سهامداران فعلی زیان ببینند. بنابراین، در چنین مواقعی شرکت ناگزیر می شود از قبول و اجرای پروژه های سرمایه گذاری دارای ارزش فعلی خالص مثبت چشم پوشی کند(هریس۳و رویو ،۱۹۹۱).
در چنین شرایطی، شرکت ها ترجیح می دهند پروژه های سرمایه گذاری خود را از محل منابع داخلی شرکت تامین مالی کنند، بدین ترتیب از انتشار سهام خودداری نموده و میزان استقراض آنها را تفاضل بین سرمایه گذاری مطلوب و میزان سود انباشته یا اندوخته ها تعیین می کند. اما در صورت عدم تکافوی منابع داخلی، برای اجتناب از رد فرصتهای سرمایه گذاری ارزشمند، شرکت می تواند پروژه جدید را از محل اوراق بهاداری که احتمال قیمت گذاری کمتر از واقع آن در بازار کمتر است، تامین مالی کند. مایرز (۱۹۸۴) از این قاعده به عنوان «تئوری سلسله مراتب گزینه های تامین مالی» یاد می کند.
۲-۱۳-۳ تئوری سلسله مراتب گزینه های تامین مالی[۸]
این تئوری بیان میکند که شرکت ها در تامین منابع مالی مورد نیاز خود، سلسله مراتب معینی را طی می کنند. شکل گیری این سلسله مراتب، نتیجه عدم تقارن اطلاعات است. طبق این تئوری، در مواردی که بین مدیران و سرمایه گذاران برون سازمانی عدم تقارن اطلاعاتی وجود داشته باشد، تامین مالی از محل منابع داخلی شرکت را ترجیح می دهند، یعنی ابتدا از محل سود انباشته یا اندوخته ها تامین مالی می کنند، سپس اگر منابع داخلی تکافو نکرد، از بین منابع خارج از شرکت، ابتدا به انتشار کم ریسک ترین اوراق بهادار یعنی اوراق قرضه (استقراض) متوسل می شوند و در صورتی که استقراض تکافو نکند و به منالع مالی بیشتری نیاز باشد، دست آخر به انتشار سهام مبادرت می ورزند.
در این تئوری، بر خلاف تئوری توازن ثابت یا پایدار، هیچ ترکیب بدهی به حقوق صاحبان سهام هدف و از قبل تعریف شده ای وجود ندارد، زیرا دو نوع حقوق مالکانه وجود دارد : داخلی و خارجی، یکی در اولویت اول و یکی در اولویت آخر. از این رو، نسبت بدهی هر شرکتی نیازهای انباشته آن شرکت برای تامین مالی خارجی را منعکس می سازد (بریلی و مایرز،۱۳۸۳).
تئوری سلسله مراتب گزینه های تامین مالی بازتاب های مهمی به دنبال دارد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱- برای شرکت ها نسبت بدهی هدف یا مطلوب وجود ندارد (راس[۹] و دیگران،۲۰۰۲).
۲- شرکت های سودآور، کمتر استقراض می کنند (ساندرز۳ ومایرز،۱۹۹۹).
۳- شرکت ها تمایل به حفظ و انباشت وجه نقد دارند.
۲-۱۳-۴- تئوری هزینه های نمایندگی
در این تئوری که برای نخستین بار توسط جنسن و مکلینگ در سال ۱۹۷۶ ارائه شد، ساختار سرمایه شرکت از طریق هزینه های نمایندگی ناشی از تضاد منافع بین ذینفعان مختلف شر کت تعیین می گردد. جنین و مکلینگ در چارچوب واحد اقتصادی دو نوع تضاد منافع شناسایی می کنند:
الف) تضاد منافع بین مدیران و صاحبان سهام
ب) تضاد منافع بین صاحبان سهام و دارندگان اوراق بدهی شرکت.
بدین ترتیب، به نظر جنسن[۱۰] و مکلینگ[۱۱] (۱۹۷۶) می توان با ایجاد توازن بین مزایای حاصل از بدهی و هزینه های نمایندگی بدهی، به یک ساختار مطلوب (بهینه) سرمایه دست پیدا کرد. از جمله بازتاب های این
تئوری می توان به این موارد اشاره نمود:
اول: اینکه انتظار می رود وام دهندگان در قراردادهای بدهی محدودیت های خاصی را از قبیل حفظ سطح معینی از سرمایه در گردش، عدم تحصیل دارایی های جدید، عدم سرمایه گذاری در فعالیت های تجاری جدید و غیر مرتبط با تجارت فعلی و عدم پرداخت سود سهام، برای وام گیرندگان قائل شوند.
دوم؛ اینکه صنایعی که از فرصت های رشد کمتری بر خوردارند، برای تامین منابع مالی مورد نیاز خود، بیشتر از استقراض استفاده خواهند کرد تا انتشار سهام.
سوم؛ اینکه شرکت هایی که با فرصت های رشد اندک یا منفی اما در عین حال از جریان نقدی آزاد بیشتر بر خوردارند، انتظار می رود بدهی زیادی داشته باشند. دارا بودن جریان نقدی آزاد زیاد بدون برخورداری از فرصت های سرمایه گذاری مطلوب سبب می گردد مدیران در استفاده از مزایا زیاده روی نموده، در راستای تامین اهداف شخصی بر آمده و حتی به زیردستان خود حقوق و مزایای بیش از اندازه پرداخت کنند. در نتیجه، افزایش سطح بدهی در ساختار سرمایه میزان جریان نقدی آزاد را کاهش داده و مالکیت مدیران در حقوق مالکانه نهایی شرکت را افزایش می دهد (باقرزاده، سعید،۱۳۸۲).
تئوری سلسله مراتبی ساختار سرمایه را به شرح زیر استدلال می کند:
۱- سیاست تقسیم سود یک ضرورت انکار ناپذیر است.
۲- شرکت ها تامین مالی داخلی را به تامین مالی خارجی ترجیح می دهند.با این حال، اگر خالص ارزش فعلی ناشی از سرمایه گذاری مثبت باشد، تامین مالی خارجی نیز موجه است.
۳- اگر شرکت ها به تامین مالی خارجی نیاز داشته باشند، تامین مالی از طریق بدهی را به تامین مالی از طریق حقوق صاحبان سهام ترجیح خواهند داد.
۴- اگر شرکت ها بدنبال تامین مالی خارجی بیشتری باشند، ابتدا بدهی دارای ریسک کمتر و سپس بدهی های پر مخاطره تر و بعد بدهی قابل تبدیل یا سایر معادلهای حقوق صاحبان سهام و در نهایت ابزارهای حقوق صاحبان سهام را به عنوان آخرین راه کار انتخاب خواهند نمود. در تئوری سلسله مراتبی، نسبت بدهی که از قبل بطور کامل برنامه ریزی شده باشد، وجود ندارد. جذابیت مزایا ی مالیاتی ناشی از بهره بدهی ها و تهدید و نگرانی های ناشی از اهرم مالی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. بر اساس این تئوری نسبت بدهی زمانی تغییر می کند که یک عدم توازن بین جریان داخلی، سود قابل تقسیم و فرصت های سرمایه گذاری واقعی وجود داشته باشد. شرکت های با سودآوری بالا که دارای فرصت های سرمایه گذاری محدود هستند سطح پایینی از نسبت بدهی را اتخاذ می کنند.
شرکت هایی که وجوه داخلی شان تکافوی فرصتهای سرمایه گذاری شان را نمی کند سعی می نمایند تا هر چه بیش تر استقراض کنند. این تئوری همبستگی منفی بین سودآوری و اهرم را در درون صنعت بطور واضح تشریح می کند. در صورتی که فرض شود شرکت ها برای حفظ رشد صنعت سرمایه گذاری می کنند، سرمایه گذاری واقعی در داخل صنعت مشابه خواهد شد. اتخاذ سیاست پرداخت سود سهام ثابت می شود تا شرکت هایی که دارای سودآوری پایینی هستند برای سرمایه گذاری جدید به وجوه داخلی اندکی دست پیدا کنند و به استقراض بیشتر روی آورند.
مطالب فوق سه پیام دارد. نخست اینکه، تامین مالی از طریق سود انباشته بهتر از تامین مالی از طریق صدور سهام جدید است(لازم به توضیح است که تئوری موازنه ایستا بین سود انباشته و صدور سهام هیچ تفاوتی قائل نشده است). از آنجا که انباشت وجوه نقدی عملیاتی مازاد تحت تاثیر تقسیم سود سهام و بدهی همواره دستخوش تغییر می شود، بنابر این از طریق آن اطلاعاتی به سهامداران ارائه نمی گردد. دوم اینکه، نگهداری وجه نقد، اوراق بهادار قابل معامله و دارایی های آماده برای فروش یا ظرفیت استقراض بدهی بدون ریسک عدم پرداخت، ارزشمند است زیرا موجب اطمینان خاطر مدیریت می شود. سوم اینکه، اگر نیاز به تامین مالی خارجی باشد، بدهی بهتر از حقوق صاحبان سهام است زیرا بدهی معمولاً از ریسک کمتری برخوردار است. اطلاعات نا متقارن، شرکت را بسوی انتشار اوراق بهادار مطمئن تر سوق می دهد و باعث ایجاد سلسله مراتبی برای صدور اوراق بهادار می شود (اسماعیل زاده مقری،علی ).
۲-۱۳-۵ الگوی میلر- مودیلیانی با اثر مالیات شرکت ها
فرض بی‌ارتباطی میلر و مودیلیانی حاکی از آن است که خط ‌مشی‌های تامین مالی تنها وقتی بر ارزش شرکت اثر می‌گذارد که تغییری در جریان‌های نقدی شرکت ایجاد شود، توزیع جریان‌های نقدی ممکن است به دلایل زیر متأثر از خط‌مشی‌های تامین مالی انتخاب شده باشد: وجود پیامدهای مالیاتی مهم، وجود هزینه‌های عمده قرارداد و نمایندگی و یا وجود سایر وابستگی‌های متقابل بین خط‌مشی تامین مالی و انتخاب خط‌مشی سرمایه‌گذاری. میلر و مودیلیانی پس از آن مقاله‌ای( ۱۹۶۳) منتشر کردند که در آن فرض نبودن مالیات شرکت تا حدود زیادی تعدیل شد. قانون مالیات به شرکت ها این اجازه را می‌دهد بهره را به عنوان هزینه کم کنند در نتیجه تفاوت در شیوهء عمل باعث می‌شود که اهرم مالی منافعی را به‌وجود آورد. میلر و مودیلیانی استدلال کردند که چون در محاسبات مالیات بر درآمد شرکت، پرداخت‌های بهره کم می‌شود، هر قدر در بافت سرمایه بدهی بیش‌تر باشد، بدهی مالیاتی شرکت کم‌تر و جریان نقدی بعد مالیات بیش‌تر می‌شود و ارزش بازار شرکت افزایش می‌یابد. بنابر این شرایطی به‌وجود می‌آید که ایجاب می‌کند، صددرصد وجوه مورد نیاز از محل وام تامین شود ( عزیزیان، افشین، ۱۳۸۶).
۲-۱۳-۶ تئوری ترجیحی
بر اساس این تئوری شرکت ها تامین مالی از طریق منابع داخلی را به تامین مالی از طریق منابع خارجی ترجیح می دهند. در صورت انتشار اوراق بهادار، اوراق بهادار متضمن بدهی را به سهام ترجیح می دهند. طبق این تئوری نسبت بدهی بهینه و مشخصی برای شرکت ها وجود ندارد. تئوری ترجیحی بر پایه چهار منطق اصلی بنا شده است:
۱- شرکت ها تامین مالی داخلی را ترجیح می دهند.
۲- درصد سود تقسیمی شرکت ها بر مبنای فرصتهای سرمایه گذاری تنظیم می شود هر چند که سود سهام و میزان آن طی زمان ثابت است ولی اگر فرصتهای سرمایه گذاری شرکت ها تغییر یابد آنها درصد سود تقسیمی را بصورت کند و آهسته تغییر می دهند.
۳- اگر نیاز به سرمایه از منابع خارجی احساس شود، شرکت ها ایمن ترین اوراق بهادار یعنی اوراق قرضه را منتشر خواهند کرد و بعد از استفاده از بدهی و اوراق قرضه در نهایت از سهام به عنوان آخرین منبع استفاده خواهد کرد.
۴- سیاست های باثبات تقسیم سود سهام و همچنین نوسانات غیر قابل پیش بینی در سود آوری و فرصتهای سرمایه گذاری به این معناست که جریانات نقدی ایجاد شده از درون ممکن است کمتر یا بیشتر از هزینه های سرمایه گذاری باشد. در صورتیکه جریانات نقدی از میزان هزینه های سرمایه گذاری کمتر باشد، شرکت در ابتدا از موجودی نقدی و یا از اوراق بهادار کوتاه مدت استفاده می کند (جهانخانی، علی. کنعانی امیری، منصور، ۱۳۸۵).
۲-۱۳-۷ مدل گوردون و والتر
این صاحبنظران عقیده دارند سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت موثر است و بستگی به جایگاه موسسات در نمودار رشد موسسات دارد. از نظر آنها موسسات به سه گروه به شرح زیر تقسیم میشوند:
۱- موسسات در حال رشد: موسساتی که در آنها نرخ هزینه سرمایه کمتر از نرخ بازده مورد انتظار است و از فرصت های مناسب سرمایه گذاری برخوردارند.
در این موسسات با انباشته کردن سود و انتقال آن به سرمایه گذاری در طرح ها موجب افزایش قیمت سهام خواهد شد.
۲- موسسات در حال بلوغ: در این نوع مؤسسات نرخ هزینه سرمایه مساوی نرخ بازده مورد انتظار است و فرصت مناسبی برای سرمایه گذاری ندارند سیاست تقسیم سود تاثیری بر قیمت سهام آنها ندارد.
۳- موسسات در حال افول: این موسسات در شرایطی قرار دارند که منحنی عمر آنها مراحل نهایی را طی می کند و نرخ بازده وسرمایه گذاری آنها کمتر از نرخ هزینه آنهاست. عدم تقسیم سود موجب کاهش قیمت سهام خواهد شد. لذا این موسسات اقدام به تقسیم سود خود بطور کامل می کنند (خوش طینت، محسن، ۱۳۸۷).
۲-۱۳-۸ نظریه ساختار سرمایه و عدم تقارن اطلاعات
انتخاب ساختار سرمایه از طریق مدیریت، موجب انتقال برخی اطلاعات داخلی شرکت به سرمایه گذاران خارجی می شود و به دلیل عدم تقارن اطلاعات، نظریه ترجیحی مطرح می شود. شرکت ها، روش های تأمین مالی داخلی را به خارجی ترجیح می دهند و در صورت نیاز به تأمین مالی خارجی، اوراق قرضه را به سهام مرجح می دانند. از دلایل مطرح در این مورد می توان به هزینه های انتشار اشاره کرد. با تأمین مالی داخلی از هزینه های انتشار جلوگیری می شود هزینه های انتشار بدهی از سهام کمتر می باشد.از طرفی، با تأمین مالی از طریق سهام، ممکن است منافع سهامداران قبلی کاهش یابد و حرکت از مسیر قبلی خود (حداکثر کردن ارزش سهام ) دور شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]




در بعد معرفت شناختی دین، سوالی که مطرح می شود این است که آیا عقل می تواند میزان دین و معیار سنجش محتوای دین از عقاید و اخلاق تا احکام و قوانین حقوقی و فقهی باشد و به عبارت دیگر، آیا عقل داور و معیار نهایی برای قبول و نکول آن ها است؟ آیت الله جوادی آملی در پاسخ به این سوال می فرمایند: “عقل در عالم تشریع و احکام الهی و دینی از خود مطلبی برای ارائه ندارد، بلکه فقط می تواند منبعی برای ادراک احکام الهی باشد. تشخیص حسن و قبح توسط عقل و بیان آن در قالب باید و نباید همانند اوامر ارشادی طبیب است؛ در حقیقت همه گزاره های انشایی طبیب به گزاره های اخباری باز می گردد. طبیب نمی تواند دستور مولوی دهد که اگر بیمار تخطی کرد او را مجازات و عقاب کند، او با ارشاد خود در واقع فقط می تواند در مبادی تحریک بیمار اثر گذارد و او را به خوردن دارو یا تداوم مسیر بهبودی ترغیب و تحریص کند. عقل آدمی نیز درباره افعال اختیاری انسان چنین وضعیتی را دارد و با ادراک حسن و قبح افعال و بیان آن در قالب بایدها و نبایدها، سهم ارشادی خود را ایفا می کند. عقل چون ظاهر الفاظ کتاب و سنت، کشاف و پرده بردار از احکام الهی است و همچنان که ظاهر قرآن و روایت فاقد مولویت هستند و عقوبت و پاداش ندارند، بلکه بیانگر پاداش خدا و کیفر الهی هستند، عقل نیز نسبت به قوانین فردی و اجتماعی فاقد چنین شانی است. عقل، احکام ارشادی دارد و حکم ارشادی تابع مرشدُ الیه است. ارشادی بودن امر و نهی عقلی به معنا آزادی عمل فرد و اینکه وی در فعل و ترک آزاد و رهاست، نیست؛ اگر مرشدُ الیه امر یا نهی الزامی باشد، مکلف ملزم به انجام دادن یا ترک آن است. این الزام از ناحیه حکم ارشادی عقل نیامده، بلکه عقل تنها وجود آن را کشف می کند و از آن خبر می دهد. هرچند در قالب انشای باید و نباید باشد. لذا همه گزاره های ارشادی و انشایی عقل مانند گزاره های انشایی طبیب به گزاره های اخباری بر می گردد. عقل مانند طبیب اهل درایت و معرفت است نه اهل ولایت و حکومت. پس عقل مصدر صدور هیچ قانون و حکمی کلی نیست و نمی تواند در قلمرو احکام و قوانین دینی سهمی داشته باشد و در حریم هستی شناختی دین موثر باشد. آن که حکم خدا را می فهمد و ادراک می کند، عقل نظری است که شان حکم کردن ندارد و آن که در حوزه شخصی حکم می کند و می تواند ولایت و آمریت فردی داشته باشد عقل عملی[۱۳۹] است که در حریم خود شخص این کار از او برمی آید و ربطی به دیگر انسان ها نداشته، چنان که ارتباطی به حریم دین ندارد. مرز این دو عقل باید به خوبی مشخص شود. عالم بی عمل کسی است که عقل نظری او به خوبی کار می کند؛ اما عقل عملی وی از امارت افتاده است و هوای نفس غالب است و عقل عملی او تحت اسارت هوای نفس به سر می برد. بنابراین، در حوزه شخصی افراد، یا عقل عملی حاکم است یا هوای نفس. امیر مومنان علی (علیه سلام ) می فرمایند: “کم مِن عقلٍ اسیر تحتَ هوی امیر”؛ [۱۴۰] یعنی چه بسا عقل که اسیر و زیر دست هوی و هوس است. طبق این روایت نورانی، اگر هوای نفس، امارت و حاکمیت بر وجود فردی را برعهده گرفت؛ عقل عملی وی به اسارت هوا درآید. قرآن کریم می فرماید:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

« اَفَرَاَیتَ مَنِ اَتَّخَذَ اِلهَه هَواه…» (سوره جاثیه، آیه ۲۳)؛ آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده است.
چنان که عقل، اگر برمسند حکومت نشست، هوا را رام، و هوس را اسیر و نفس مسوله و اماره را عزل خواهد کرد و شخص را بسوی رستگاری و طاعت الهی رهبری می کند؛ چنان که در روایتی آمده است: «العقل….ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»؛[۱۴۱] عقل وسیله ای است که با آن پروردگار عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید.”[۱۴۲]
بنابراین، خداوند متعال به واسطه پیامبران و تعالیم آن ها، عقل و اندیشه انسان را در مسیر کمال سوق میدهد و طریقه درست تعقل را به او می نمایاند. امام موسی کاظم(ع) در روایتی به هشام بن حکم می فرمایند: “ای هشام! همانا خدای متعال به واسطه عقل حجت را برمردم تمام کرده و پیامبران را به وسیله بیان یاری نموده و به سبب برهان ها به ربوبیت خویش دلالتشان نمود…..ای هشام! لقمان به پسرش گفت: پسر عزیزم! دنیا دریای ژرفی است که خلقی بسیار در آن غرق شدند. باید کشتنی تو در این دریا تقوای الهی و آکنده آن، ایمان و بادبانش، توکل و ناخدایش، عقل و رهبرش، دانش و لنگرش، شکیبایی باشد….. ای هشام! خدا پیامبران و رسولانش را به سوی بندگانش نفرستاد مگر برای آن که از خدا خردمند شوند، پس هر که نیکوتر پذیرد، معرفتش بهتر است و آن که به فرمان خدا داناتر است عقلش نیکوتر است و کسی که عقلش کامل تر باشد، مقامش در دنیا و آخرت بالاتر است.”[۱۴۳]
یکی دیگر از ممیزات انسان، اراده می باشد؛ زیرا انسان دارای یک سلسله اعمال ارادی و یک سلسله اعمال انعکاسی و فاقد اراده است که به مدد الهام غریزی روی می دهد، در حالی که تمام اعمال حیوان از نوع اعمال انعکاسی است، چون حیوان فاقد اراده بازدارنده و کنترل کننده است، لذا نمی تواند بیندیشد واز میان انواع رفتار، رفتار ویژه ای را انتخاب کند. اراده از نظر لغت به معنی شوق و کشش و گرایش نفس بسوی انجام عمل می باشد؛ البته در صورتی که نفس را به عمل و رفتار وادارد. فلاسفه اسلامی، اراده را “تمایل عقلی” می نامند.[۱۴۴] اراده از نظر غزالی دارای اهمیت زیادی است؛ او معتقد است انسانیت انسان به آن است که می تواند سائقه ها و تمایلات درونی خود را ضبط و تعدیل و تنظیم کند. لذا اراده و انتخاب اختیار، شرط مسئولیت و محور شخصیت انسان است و عمل بدون اراده، فاقد هر گونه اعتبار و ارزش است. زیرا اراده، روح و اساس عمل رفتار انسان می باشد. بر این اساس که اعمال ارادی، شخصیت انسان را به رنگ خود در می آورد، غزالی میان سه نوع اعمال فرق و امتیاز می گذارد:
۱- نوعی از اعمال ارادی که دارای رنگ تهور و بی بند باری و عدم ضبط و کنترل و سیطره انگیزش و انعکاسات غریزی است.( نفس اماره )
۲- نوعی از اعمال که آمیخته با ضبط و کنترل و تعدیل و حکومت اراده ای است که با ایده های عالی در ارتباط است.( نفس مطمئنه)
۳-نوع دیگری از اراده است که از نظر تصمیم گیری، با تردید توام است و رنگ خاصی به شخصیت آدمی نمی دهد، و در نتیجه نمی توانیم داوری صریح و مستقیمی درباره انعکاسات ارادی او ارئه کنیم.( نفس لوامه )
غزالی از موضوع مجاهدت نفس برای تربیت اراده استفاده می کند و معتقد است که تربیت اراده از طریق تکرار تمایل به رفتار نیکو و نیز تکرار مجاهدت و مبارزه با رفتار مذموم و نکوهیده صورت می گیرد. [۱۴۵]
بنابراین، از دیدگاه اسلام، عدم اجبار مردم بر ایمان، یک اصل ثابت می باشد؛ و لذا ایمان به خدا و مبانى اسلام، هیچگونه جنبه تحمیلى نمى‏تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروى کند؛ زیرا ایمان اجبارى ارزشى ندارد، مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.[۱۴۶] قرآن کریم بارها در آیات مختلف روى این حقیقت تاکید کرده است.[۱۴۷] لذا خوشبختی و بدبختی انسان نتیجه عملکرد خود اوست؛ و اوست که بار مسئولیت زندگی را به دوش می کشد و به عنوان موجود آزاد و آگاه وارد میدان عمل می شود، و همین عمل اوست که سعادت دنیا و آخرت او را رقم می زند.[۱۴۸]. قرآن کریم در این باره می فرماید:
“قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا(۹)وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا”(سوره شمس، آیات ۹-۸)؛ که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده (۹) و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است.
این که رواقیون، اهتمام در وارستگی و آزادی را چنان برای انسان واجب می دانند که بیان می کنند جهت استخلاص از قیود و ناملایمات (فرد با اراده خود) به خودکشی هم اگر محتاج شود، باکی نیست، این نیز با آموزه های دین اسلام سازگار نیست؛ زیرا یکی از معجزات دین اسلام همین است که می تواند به عنوان یک نظام سیاسی برای تمام مردم جهان، یک زندگی عقلانی دنیوی همراه با یک معنویت زندگی ساز، ارائه دهد. در سخنانی از حضرت علی (ع) است که راز تحقیر دنیا را در عین اهمیت آن توضیح می دهد:
علی (ع) وقتی سخنان فردی را شنید که دنیا را توبیخ می کند، فرمود: (ای سرزنش کننده دنیا)، آیا تو گول عوامل فریبنده دنیا را خورده ای و فریفته پدیده های باطلش شدی، یا دنیا درباره تو ؟….. دنیا جایگاهی است راستین، برای کسی که با واقعیت آن درست رویاروی شود و خانه عافیت و گوارایی است، برای کسی که آن را شناخت(یا معرفت از آن حاصل نمود.) این خانه بی نیازی است، برای کسی که از آن توشه برداشت و جایگاه پند گیری است برای کسی که از آن نصیحت پذیرفت. این دنیا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان الهی و جایگاه نزول وحی خداوند و تجارتگاه اولیاء الله است.(انسان های خردمند و عارف)، رحمت خداوندی را در این دنیا اندوختند و بهشت را از آن سود بردند، پس کیست که این دنیا را توبیخ کند، در حالی که جدایی از وی را اعلان نموده و به مفارقت او، ندا در داده….. لذا مردانی در هنگام پشیمانی(به هنگام قیامت)، این دنیا را مذمت کردند و مردانی دیگر، روز قیامت آن را سپاس گفتند؛ دنیا به آنان تذکر داد،آانان نیز پذیرفتند؛ و سخن گفت، آنان تصدیقش کردند و پند داد، آنان قبول نمودند. [۱۴۹]
نتیجه بحث: همان طور که گفته شد، زیر بنای فکری و فلسفی دو نظریه روان شناس آمریکایی”آلبرت الیس” و “آرون بک” به فلسفه رواقی و به خصوص، حوزه اخلاقی این مذهب بر می گردد، بنابراین، پس از نقد و بررسی “عقل و اراده” در مبانی نظری اصول اخلاقی مکتب رواقیون با آموزه های دین مبین اسلام، مشخص می شود که زیر مبنای فکری و فلسفی این دو روان شناس آمریکایی، با آموزه های دین مبین اسلام منطبق نیست.
فصل سوم: بررسی تطبیقی باورهای غیر عقلانی و تحریفهای شناختی در حوزه روان شناسی از منظر قرآن
اساساً یادگیری، عملی است که در جریان آن، افکار، گرایش ها، عادت ها و رفتارهای انسان تعدیل می شود و تغییر می یابد. کار روان درمانی در اصل، تصحیح یادگیری های نادرست گذشته است که بیمار در جریان آن با افکاری اشتباه یا اوهامی درباره خود و دیگران و زندگی و مشکلات اضطراب انگیزی مواجه بوده است. قرآن نیز به منظور تغییر افکار و گرایش ها و رفتارهای مردم و هدایت آن ها به صلاح و خیر، و نجات از گمراهی و جهل و ایجاد افکاری تازه درباره ماهیت و رسالت انسان و ارزش های اخلاقی و الگوهای والای زندگی، نازل شد.[۱۵۰]
این فصل که مهمترین بخش این پایان نامه می باشد، به نقد و بررسی باور های غیر عقلانی و تحریف های شناختی از منظر قرآن پرداخته می شود. اما با توجه به این که باورها و بینش های افراد، بنا بر اهداف آنان در زندگی متفاوت می باشد، لذا قبل از ورود به بحث تطبیق و بررسی، لازم است به سه طیف شخصیت در قرآن اشاره ای داشته باشیم:
قرآن کریم، مردم را بر اساس عقیده به سه نوع تقسیم کرده است: مومنان،کافران و منافقان. و برای هر یک از این شخصیتهای سه گانه، خصوصیات و علایم ویژه ای ذکر می کند که به واسطه آن از دو نوع دیگر متمایز می شود؛ یکی از این خصوصیات و علایم ویژه، خصوصیات عقلانی و شناختی این سه طیف شخصیت است که به آن اشاره می شود:
الف: خصوصیات عقلانی– شناختی شخصیت مومنان؛ تفکر در هستی و آفرینش خداوند، طلب شناخت و دانش، عدم پیروی از گمان، جستجوی حقیقت و آزادی فکر و عقیده است.
ب: خصوصیات عقلانی – شناختی شخصیت کافران؛ جمود فکری و ناتوانی در ادراک و تعقل، تقلید کورکورانه از عقاید و سنتهای پدران و فریب دادن خود.
ج: خصوصیات عقلانی- شناختی شخصیت منافقان؛ تردید در انتخاب ایمان و کفر و ناتوانی در اتخاذ موضعی روشن و صریح در برابر توحید. این خصیصه که منبعث از ترسو بودن و عدم اعتماد به نفس منافق می باشد، به خاطر این است که او هم از مومنان و هم از مشرکان، می ترسد. بنابراین موضعی بینابین اتخاذ می کند و نمی تواند حکمی آشکار و صریح نسبت به گروهی که واقعاً به آن گرایش دارد، صادر کند. اتخاذ چنین موضعی، منافق را به دروغ، ریا، فریب کاری و پنهان کردن احساس واقعی خود که همان نفرت، کینه و حسد نسبت به مسلمانان است، وامی دارد و این عمل به نوبه خود باعث می شود که او به طور پنهانی و با بهره گرفتن از سلاح شایعه پراکنی، علیه مسلمانان فتنه انگیزی کند. و از آن جایی که شخصیت منافق در ژرفای نفس خود، احساس ناتوانی می کند، از این رو، سعی دارد با توجیه کارهایش و دلیل تراشی، از خود دفاع کند. [۱۵۱]
۳-۱٫ تطبیق و بررسی باورهای غیر عقلانی در حوزه روان شناسی از منظر قرآن
در این بخش بعد از تبیین باور های غیر عقلانی در روان شناسی، به نقد و بررسی آن از منظر قرآن پرداخته شده است.
۳-۱-۱٫ باور غیر عقلانی شماره یک
اعتقاد فرد مبنی بر این که ضرورت دارد و باید مورد تایید و محبوبیت دیگران واقع شود.[۱۵۲]
“الیس”، معتقد است فردی که به دنبال چنین خواسته ای(جلب تایید دیگران) باشد، در خود احساس بی ارزشی و بیشتر ناامن و مضطرب و ناقض نفس خویش خواهد بود.[۱۵۳]
۳-۱-۱-۱٫تبیین این باور در روان شناسی
نیاز به وابستگی اجتماعی در راس نیازهای انسانی به حساب می آید؛ و نیاز تقدیر اجتماعی[۱۵۴]، از نظر روان شناسان با دو عنصر همراه است که آن دو عبارتند از نیاز به محبت و نیاز به قدر شناسی. مراد از نیاز به محبت این است که فرد نیاز دارد تا دیگران او را دوست بدارند و او را به عنوان انسان بشناسند و موجودیت و شخصیت وی را محترم بشمارند؛ نه این که مورد نفرت و اکراه و بی توجهی دیگران واقع شود. اما مراد از قدر شناسی این است که فرد دریابد دیگران برای اعمال و کرداری که او انجام می دهد، ارزش قائل هستند و نوعی سپاسگزاری معنوی برای اعمالش انجام می دهند؛ مانند اعطای شهرت، متناسب با میزان کاری که انجام داده است. روان شناسان، به واسطه وجود واقعیت کار یا عمل و احساس رضایت ناشی از آن، حس تایید اجتماع را به هنجار تلقی می کنند و در مقابل، مغالطه در واقعیت و بزرگ جلوه دادن آن را، نامشروع و غیر مجاز می دانند.[۱۵۵]
۳-۱-۱-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
محبت، در اسلام، به عنوان کارآمدی ترین وسیله تقرب، و قاعده ای استوار که ستون های اسلام بر آن بنا نهاده شده است، از مقامات بلند اهل ایمان، قلمداد شده است.[۱۵۶] لذا شارع اسلام بر آن تاکید کرده است و عقیده دارد که از صفات مومن است که: “ان یالف و یولف”.[۱۵۷]یعنی{مومن}، انس و علاقه می ورزد و خود نیز مورد انس و علاقه واقع می شود. یعنی دیگران را دوست داشته و دیگران نیز او را دوست می دارند و محبت ورزیدن و محبوب بودن به عنوان معیار سلامتی فرد وضع شده است؛ نیاز به جلب محبت در اسلام، در ارتباط با محبتی است که متوجه خداست.[۱۵۸] پیامبراسلام حضرت محمد(ص) در روایتی می فرمایند:”ود المومن للمومن فی الله من اعظم شعب الایمان”[۱۵۹] ؛یکی از بزرگترین ابعاد ایمان این است که مومنی، مومن دیگر را برای خداوند دوست بدارد. و در روایت دیگری از پیامبر(ص) درباره محبوب بودن فرد آمده است: “هر گاه خداوند، بنده ای از امت مرا دوست بدارد، محبت او را در دل بندگان برگزیده، ارواح فرشتگان و ساکنان عرش خود قرار می دهد تا او را دوست بدارند. چنین کسی دوست حقیقی خداست. خوشا به حال او، خوشا به حال او و او در روز قیامت، حق شفاعت دارد.[۱۶۰] بنابراین، وقتی انسان محبوب خداوند قرار گرفت، محبوب سایر موجودات نیز قرار می گیرد؛ قرآن کریم در این باره می فرماید:
“إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا”(سوره مریم، آیه ۹۶)؛ مسلّماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده ‏اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مى‏دهد.
و لذا در فرازی از “زیارت امین الله”می خوانیم:”اللهم اجعلنی محبوبه فی ارضک و سمائک”[۱۶۱] یعنی خداوندا! مرا در زمین و آسمانت محبوب بگردان.
آیه الله مکارم درباره جاذبه ایمان و عمل صالح می فرمایند: “ایمان و عمل صالح” جاذبه و کشش فوق- العاده‏اى دارد؛ اعتقاد به یگانگى خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح و فکر و گفتار و کردار انسان به صورت اخلاق عالیه انسانى، تقوا و پاکى و درستى و امانت و شجاعت و ایثار و گذشت، تجلى کند، همچون نیروهاى عظیم مغناطیس، کشیده و رباینده است.”[۱۶۲]
اما محبت، گاهی به کژ راه افراط و زمانی به بی راه تفریط می رود. چنان که حضرت علی(ع) می فرماید:”سیهلک فی صنفان: محب مفرط یذهب به الحب الی غیر الحق و مبغض مفرط یذهب به الحب الی غیر الحق…” ؛ به زودی دو طایفه درباره من هلاک خواهند شد: یکی دوستی که در دوستی، افراط کند به طوری که محبت بی اندازه او را به راه باطل بکشد و دیگر دشمنی که از حد، تجاوز کرده و دشمنی بی اندازه او را به غیر حق وادارد. [۱۶۳]
در قرآن کریم، آیات بسیاری اشاره به عدم تایید و جلب رضایت همه افراد دارد،که ما آن را به دو بخش تقسیم نموده ایم؛ در بخش اول به دیدگاه شناختی[۱۶۴]-رفتاری قرآن نسبت به شخصیت مومنان و پاداش های آنان و در بخش دوم به دیدگاه شناختی-رفتاری قرآن نسبت به شخصیت منافقان و عذاب های آنان، پرداخته شده است.
۳-۱-۱-۲-۱٫ دیدگاه شناختی-رفتاری قرآن نسبت به شخصیت مومنان
الف: دیدگاه شناختی قرآن نسبت به شخصیت مومنان؛ عدم امکان جلب رضایت همه افراد
پیامبر اعظم اسلام (صلى اللّه علیه و آله) بقدرى براى اسلام آوردن یهود و نصارا و کفار، فعالیت و تبلیغ رسالت می نمود تا شاید به هر وسیله‏اى بشود رضایت آنان را حاصل و آنان را بدین مقدس اسلام مشرف نماید. و لذا خداوند سبحان به پیامبر(ص) می فرماید:
“وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ….”(سوره بقره ،آیه ۱۲۰)؛هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‏هاى آنها شوى، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروى کنى.
در شان نزول آیه از ابن عباس چنین نقل شده که یهود مدینه و نصاراى نجران انتظار داشتند که پیامبر اسلام ص همواره در قبله با آنها موافقت کند، هنگامى که خداوند قبله مسلمانان را از بیت المقدس به سوى کعبه گردانید آنها از پیامبر ص مایوس شدند (و شاید در این میان بعضى از طوائف مسلمان ایراد مى‏کردند که نباید کارى کرد که باعث رنجش یهود و نصارى گردد)،آیه فوق نازل شد و به پیامبر اعلام کرد که این گروه از یهود و نصارى نه با هماهنگى در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضى نخواهند شد، جز اینکه آئین آنها را دربست بپذیرى. بعضى دیگر نقل کرده‏اند که پیامبر ص اصرار فراوان داشت که این دو گروه را راضى کند، شاید اسلام را پذیرا گردند، آیه فوق نازل شد و به پیامبر ص اعلام کرد که این فکر را از سر بدر کن چرا که آنها به هیچ قیمت راضى نخواهند شد جز به پیروى از آئین آنها.[۱۶۵]
بنا بر تصریح قرآن بر عدم علم و آگاهی بیشتر افراد،[۱۶۶] خداوند در آیاتی بیان می فرماید که علم واقعی نزد خداست؛[۱۶۷] و ایمان واقعی در رضایت خدا و رسولش می باشد.[۱۶۸] خداوند متعال، در اولین آیه سوره تحریم، به پیامبرش دستور می دهد که به رضایت الهی راضی باشد و خود را به خاطر رضایت دیگران، به رنج و عذاب گرفتار نکند:
“یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغی‏ مَرْضاتَ أَزْواجِکَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ “(سوره تحریم، آیه ۱)؛ اى پیامبر، چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده است، به خاطر خشنودساختن زنانت بر خود حرام مى‏کنى؟ و خدا آمرزنده و مهربان است.[۱۶۹]
اصولا شخصیت یک انسان سالم، شخصیتی واحد، و خط فکرى او خط واحدى است؛ در تنهایى و اجتماع، در ظاهر و باطن، در درون و برون، در فکر و عمل، همه باید یکى باشد، هر گونه نفاق و دوگانگى در وجود انسان امرى تحمیلى است و بر خلاف اقتضاى طبیعت اوست و لذا خداوند براى هیچکس دو قلب در درون وجودش قرار نداده است:
“ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی‏ جَوْفِه….”(سوره احزاب، آیه ۴)؛ خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده است.
در حدیثى از امیر مؤمنان على ع در تفسیر این آیه مى‏خوانیم که می فرمایند:
“لا یجتمع حبنا و حب عدونا فى جوف انسان، ان اللَّه لم یجعل لرجل قلبین فى جوفه، فیحب بهذا و یبغض بهذا فاما محبنا فیخلص الحب لنا کما یخلص الذهب بالنار لا کدر فیه فمن اراد ان یعلم فلیمتحن قلبه فان شارک فى حبنا حب عدونا فلیس منا و لسنا منه”؛دوستى ما و دوستى دشمن ما در یک قلب نمى‏گنجد؛ چرا که خدا براى یک انسان دو قلب قرار نداده است که با یکى دوست بدارد و با دیگرى دشمن، دوستان ما در دوستى ما خالصند همانگونه که طلا در کوره خالص مى‏شود هر کس مى‏خواهد این حقیقت را بداند، قلب خود را آزمایش کند اگر چیزى از محبت دشمنان ما در قلبش با محبت ما آمیخته است از ما نیست و ما هم از او نیستیم.”[۱۷۰]
ب: دیدگاه رفتاری قرآن نسبت به شخصیت مومنان؛ عزت مندی مومنان و عدم نیاز آنان در رفتارشان به جلب رضایت و تایید همه افراد
خداوند در قرآن، عزت را از آن خود و برای رسول و مومناش معرفی می نماید:
“….وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ ….”(سوره منافقون،آیه۸)؛ عزت از آنِ خدا و پیامبرش و مؤمنان است.
گرچه در فارسى روزمره” عزت” به معنى احترام و آبرو یا گرانبها بودن است، ولى در لغت عرب چنین نیست، بلکه عزت به معنى قدرت شکست ناپذیر است.[۱۷۱] “عزت” به گفته” راغب” در” مفردات” در اصل آن حالتى است که انسان را مقاوم و شکست ناپذیر مى‏سازد، به زمینهاى صلب و محکم نیز به همین جهت عزاز (بر وزن اساس) مى‏گویند.[۱۷۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]




  • امنیت ملی: حوزه تعریف امنیت ملی، دارای پیچیدگی­های خاصی می­باشد که منجر شده است تاصاحب­نظران در خصوص آنها برداشت­های متفاوتی مطرح نمایند ولی در مفهوم کلی امنیت را در معنای عینی آن یعنی فقدان تهدید نسبت به ارزش­های کسب شده و در معنای ذهنی یعنی فقدان هراس از اینکه ارزش­های مزبور مورد حمله قرار گیرد توصیف می­نمایند. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۷۶-۷۵)
  • امنیت نظامی: که به اثرات متقابل توانایی­های تهاجمی و دفاعی مسلحانه دولت­ها و نیز برداشت آنها از مقاصد یکدیگر مربوط است.(گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
  • امنیت سیاسی: ناظر بر ثبات سازمانی و دولت­ها، سیستم­های حکومتی و ایدئولوژی­هایی است که به آنها مشروعیت می­بخشد. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
    • امنیت اقتصادی: یعنی دسترسی به منابع، مالیه و بازارهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبولی از رفاه و قدرت دولت. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
    • (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • امنیت فرهنگی: که به قابلیت حفظ الگوهای سنتی زبان، فرهنگ، مذهب وهویت وعرف ملی، با شرایط قابل قبولی از تحول مربوط است.(گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۲)
  • امنیت عمومی و اجتماعی: به معنی امنیت جان، مال، آبرو و موقعیت اجتماعی شخص از جانب عوامل اجتماعی می­باشد. (گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی،۱۳۹۰: ۸۳)
  • سازمان تجارت جهانی: سازمانی که از طریق موافقتنامه­های گمرکی و تعرفه­ای سعی بر جهانی کردن اقتصاد و گسترش تجارت خارجی در سطح بین‌الملل دارد که اعتقادی به نظارت دولتی بر تنظیم بازار و اعمال محدودیت از سوی واحدهای سیاسی در فعالیت اقتصادی ندارد.

۲-۲ چهارچوب نظری پژوهش
۲-۲-۱ مقدمه
طرح نظری مسئله مورد پژوهش و یا آنچه که در عرف رساله نویسی از آن با عنوان چارچوب نظری یاد می­ شود به لحاظ اینکه زمینه و بنیاد نظری پژوهش را تشکیل می­دهد از اهمیت ویژه­ای در سامان دادن به فرایند تحقیق علمی برخوردار می­باشد در هر موضوع می­بایست ابتدا تئوری­های مرتبط با آن موضوع بررسی شده و نظر اساتید و خبرگان و سایر کسانی که در مورد آن موضوع به بررسی و پژوهش پرداخته­اند بیان گردد تا چهارچوب نظری بحث مشخص و بر اساس آن به سوالات پاسخ داده شود. کشورهای موفق قرن بیست ویکم ، کشورهایی هستند که از توان و ظرفیت اقتصاد جهانی و جامعه بین ­المللی در راستای اهداف و چشم­اندازهای خود استفاده می­ کنند. تجارت همه جانبه و بین ­المللی علاوه بر نقش موثر اقتصادی خود بر جامعه، می ­تواند بر سایر شئون زندگی افراد نیز موثر باشد. با باز شدن درهای اقتصاد بر روی تجارت جهانی نه تنها انتقال کالا، خدمات و منابع مالی میسر می­ شود، بلکه جامعه نیز پذیرای اثرات توسعه­ای (یا ضد توسعه ای) انتقال فناوری، الگوهای مصرفی و فرهنگی، ترتیبات نهادی و سازماندهی اجتماعی، نظام­های آموزشی- بهداشتی- اجتماعی، ارزش­ها، آرمان­ها و سبک زندگی ملل دیگر شده و اینگونه انتقالات در خصوصیت فرایند رشد، نمود می­یابد.
بطور طبیعی کشورهایی چون ایران که دارای امتیازات منطقه­ای عمده­ای هستند به نحو ویژه­ای در معرض وجوه گسترده­تری از منافع یا مضرات جهانی شدن واقع می­شوند و تقریبا قادر به انزواگزینی یا جداسازی خود از سیطره جهانی سازی نخواهند بود. لذا ضروری است با بررسی دقیق و همه جانبه و با اتخاذ رویه­های مدبرانه و هوشمندانه در سطح کلان، در به حداقل رساندن مضرات و به حداکثر رساندن منافع آن تلاش نمود. سوال این است که بطور کلی جهانی شدن از نظر اقتصادی- تجاری، فرهنگی- ارتباطی و سیاسی، چگونه و در چه سطحی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر می­ گذارد؟ (آل اسحاق، ۱۳۹۰: ۲۲۰)
۲-۲-۲ سازمان تجارت جهانی
۲-۲-۲-۱ مقدمه
جهانی شدن واژه رایج دهه ۱۹۹۰ است. جهانی شدن بعنوان روندی از دگرگونی، از مرزهای سیاست و اقتصاد فراتر می‌رود و علم، فرهنگ و سبک زندگی را در برمی‌گیرد. از این جهت جهانی شدن پدیده‌ای چند بعدی است که قابل تسری به اشکال گوناگون عمل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی، فناوری و همچنین عرصه‌های عمل اجتماعی همچون زیست محیطی است. بین دانشمندان اتفاق ‌نظری در مورد تعریف جهانی شدن موجود نیست، گاهی آن را بعنوان یک مفهوم صرفا سیاسی تعریف می‌کنند، در حالی که دیگران این مفهوم را در چارچوب تحولات اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی تبیین کرد‌ه‌اند. برخی از دانشمندان به آثار مثبت جهانی شدن پرداخته‌اند. در حالی که برخی دیگر تنها بر آثار نامطلوب آن بر توزیع درآمدها، نابرابری اجتماعی، زنان و تهیدستان توجه کرده‌اند. این یک جانبه‌گرایی موجب شده که در تبیین جهانی شدن نظرات مختلفی ارائه شود که بسیار متفاوت با یکدیگرند و در خیلی از موارد، کاملا در تضاد با یکدیگر قرار دارند. در این ارتباط سه مفهوم مورد توجه قرار می­گیرند: جهانی شدن، جهانی‌سازی، درهم‌آمیزی.
جهانی شدن، فرآیندی است که براساس ضـرورت‌های دنیای فعلی، در حال طی شدن است که در آن
مجموعه تحـولات و تغییرات در مقیاس‌های جهـانی تعریف می‌شود و در چارچوب مرزها محصـور
نیست و دارای روال و روند رو به رشد است. (آذری، ۱۳۸۶: ۵)
جهانی‌سازی، برخلاف جهانی شدن که یک پروسه است، بیشتر شبیه به یک پروژه است. مقوله جهانی‌سازی ناظر بر یک اداره و یک قدرت در ورای فرایند جهانی شدن است، که آن را براساس میل و گرایش‌ها و اولویت‌های خود هدایت و رهبری می‌کند. (آذری، ۱۳۸۶: ۶)
درهم‌آمیزی، در شرایط جدید جهانی شدن موجود جدیدی خلق می‌شود که ماهیت آن با آنچه قبلا بود، فرق می‌کند و مقیاس منطقه‌ای ندارد و جهانی است. بسته به میزان حضور و نفوذ هر حوزه، این موجود جدید به آن سمت گرایش پیدا می‌کند. برای مثال یورو نمادی است از درهم‌آمیزی اقتصاد کشورهای اروپایی. (آذری، ۱۳۸۶: ۶)
در حال حاضر سازمان‌های بین‌المللی اقتصادی و به ویژه سه سازمان جهانی و مهم صندوق بین‌المللی
پول[۵] (IMF)، بانک جهانی[۶] (WB) و سازمان تجارت جهانی[۷] (WTO) نقش مهم و قابل توجهی را در پیشبرد و فرایند جهانی شدن اقتصاد برعهده گرفته‌اند. این سه سازمان با توصیه‌هایی که بسیار الزام‌آور هستند، اقتصادهای ملی را به سمت اقتصاد جهانی و حضور در آن هدایت می‌نمایند. به طوری که نظم نوین آتی اقتصاد جهانی در چارچوب اهداف و ماموریت‌های موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت گات و سازمان تجارت جهانی (WTO) قابل تبیین خواهد بود. (آذری، ۱۳۸۶: ۶)
۲-۲-۲-۲ سازمان تجارت جهانی، ویژگی‌ها و مختصات
۲-۲-۲-۲-۱ ویژگی‌های سازمان‌های بین‌المللی

  • عضویت اکثر کشورها در این سازمان
  • قدرت نفوذ و تاثیرگذاری بر کشور
  • تاثیرپذیری از سیاست‌ها و اهداف کشورهای قدرتمند
  • قدرت ایجاد و مدیریت بحران‌های سیاسی، اقتصادی بین‌المللی
  • همسویی با نظام اقتصاد سرمایه‌داری
  • اشراف و دسترسی به دنیای اطلاعات و مدیریتی بالا دستی نسبت به اقتصاد ملی و جهانی
  • تمرکز محیطی و اداری سازمان‌های بین‌المللی در حیطه کشورهای قدرتمند
  • ظرفیت‌های علمی و کارشناسی بالا در جهت اقناع‌سازی کشورها(آذری، ۱۳۸۶: ۷)

۲-۲-۲-۲-۲ مختصات و ویژگی‌های تحولات اقتصادی بین‌الملل

  • برخورداری از ابعاد و مختصات جهانی
  • تاثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم کشورها از تحولات
  • چندوجهی بودن تحولات
  • تاثیرگذاری و تاثیرپذیری تحولات و ابعاد آنها در یکدیگر
  • پیوند ارگانیک درونی اقتصادی، سیاسی کشورها با تحولات اقتصادی بین‌الملل
  • نقش مکمل نهادها و سازمان‌های اقتصادی بین‌الملل در تحولات
  • مشارکت در تحولات براساس سلسله مراتب قدرت اقتصادی در نظام بین‌المللی
  • درهم‌آمیزی نظام‌های اقتصادی، سیاسی، ملی و شکل‌گیری نظام نوین با ویژگی خاص
  • استمرار و افزایش روزافزون سرعت تحولات
  • شکل‌گیری وگسترش­تحولات­اقتصادی، سیاسی­بین‌الملل درفضای مجازی­درکنار دنیای حقیقی
  • سرایت سریع و گسترش آثار و پیامدهای تحولات به کشورها
  • نقش و تاثیرگذاری حداقلی کشورهای در حال توسعه
  • نظام‌مندی و قاعده‌بندی تحولات اقتصادی بین‌الملل و تعامل با آن(آذری، ۱۳۸۶: ۸)

۲-۲-۲-۳ تاریخچه سازمان تجارت جهانی
پس از عدم توفیق در تشکیل سازمان تجارت بین‌المللی در سال ۱۹۴۷ و سازمان همکاری‌های تجاری در سال ۱۹۵۵، دیدگاه‌هایی مبنی بر تاسیس سازمان تجارت جهانی مجددا با شروع مذاکرات دور اروگوئه در سال ۱۹۸۶ مطرح شد. تا اینکه در سال ۱۹۹۱، پیشنهاد تشکیل نهادی به نام سازمان تجارت چندجانبه جهانی از سوی کشورهای کانادا، اتحادیه اروپا و مکزیک به دور اروگوئه ارائه شد که با مخالفت شدید کشور آمریکا مواجه گردید، اما به دلیل پافشاری سایر اعضای گات، در روزهای پایانی مذاکرات دور اروگوئه، تاسیس سازمان تجارت جهانی (WTO) مورد توافق اکثریت اعضا قرار گرفت و نهایتا کشور آمریکا نیز رسما تشکیل این نهاد را پذیرفت و مقرر شد که از اول ژانویه ۱۹۹۵ سازمان تجارت جهانی کار خود را آغاز کند و مدت ۲ سال نیز برای کشورهای عضو گات که سند نهایی دور اروگوئه را امضا کرده بودند، در نظر گرفته شد تا شرایط الحاق خود به سازمان تجارت جهانی را فراهم آورند. سازمان تجارت جهانی(WTO) سازمانی است که برای گسترش تجارت خارجی در سطح بین‌الملل به وجود آمد. البته سازمان تجارت جهانی، سازمان جدیدی نبود. قبل از آن سازمانی تحت عنوان «توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت» (گات[۸]) بااختیارات کمتری وجود داشت. نمایندگان ۲۲ کشور جهان در سال ۱۹۷۴ میلادی در شهر ژنو سوئیس با امضای مفاد موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت، در حقیقت به تفاهمی کلی درباره ایجاد تسهیلات برای مبادله تجاری میان خود برآمدند. این موافقتنامه، توافقی چندجانبه میان کشورهای امضاکننده پیمان بود که خواستار ایجاد تسهیلاتی بیشتر برای مبادلات آزاد و فارغ از محدودیت‌های سنگین گمرکی میان خود بودند. (آذری، ۱۳۸۶: ۱۰-۹)
در اکتبر ۱۹۸۶ در یکی از کنفرانس‌های گات که در اروگوئه برگزار شد، دور مذاکرات برای موافقتنامه جدیدی بین بیش از ۱۰۰ کشور شرکت‌کننده آغاز گردید. در روز اول ژانویه ۱۹۹۵ موافقتنامه دوره اروگوئه به مرحله عمل درآمد که نهایتاً ۳۳ درصد کاهش در تعرفه‌های گمرکی و تغییراتی شگرف در تجارت بین‌الملل به وجود آورد. سازمان تجارت جهانی با الهام از نظریات اقتصاد بازار آزاد، اعتقادی به نظارت دولتی بر تنظیم بازار و اعمال محدودیت از سوی واحدهای سیاسی در فعالیت اقتصادی ندارد. یکسان بودن نرخ ارز در کشورهای عضو و توانایی سیستم‌های بانکی و خدماتی این کشورها در همسانی با نظم حاکم بر بازار جهانی ارز و خدمات از جمله اصول ثابت و به رسمیت شناخته شده در این سازمان است. (آذری، ۱۳۸۶: ۱۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم