بررسی وضعیت مسکن پاسخگویان نشان داد که ۳۴ نفر(۹/۱۸ درصد) شخصی، ۱۰ نفر(۶/۵ درصد) استیجاری، ۲۱ نفر(۷/۱۱ درصد) منزل پدر، ۲۳ نفر (۸/۱۲ درصد) منزل اقوام و آشنایان، ۲۰ نفر (۱/۱۱ درصد) رهنی، ۷۱ نفر (۴/۳۹ درصد) رهن و اجاره و ۱ نفر (۶ درصد) پانسیون می­باشد. در نتیجه وضعیت مسکن بیشتر جمعیت مورد مطالعه رهن و اجاره می­باشد.
همان­طور که مشاهده شد، وضعیت مسکن ۱۰ نفر استجاری، ۲۰ نفر رهن و ۷۱ نفر رهن و اجاره می­باشد که نرخ اجاره­بهای این جمعیت اجاره­نشین نسبت به کل نمونه ۴۲ نفر (۶/۲۵ درصد) کم(۲۰۰۰۰۰ تا ۸۵۰۰۰۰ تومان)، ۴۰ نفر(۲/۲۲ درصد) متوسط(۸۶۰۰۰۰ تا ۱۴۵۰۰۰۰تومان)، ۱۵ نفر(۳/۸ درصد ) زیاد (۱۵۰۰۰۰۰ تا ۱۱۰۰۰۰۰ تومان) می­باشد. همچنین نرخ اجاره­بها پاسخگویان نسبت به جمعیت اجاره­نشین­ها، ۵/۴۵ درصد کم، ۶/۳۹ درصد متوسط، ۹/۱۴ درصد زیاد می­باشد. در کل نرخ اجاره­بهای کم دارای بیشترین فراوانی بوده است. همچنین میانگین نرخ اجاره­بهای نمونه مورد مطالعه برابر با ۹۶۰۰۰۰ تومان می­باشد.
بررسی مساحت مسکن پاسخگویان نشان داد که ۱۲۵ نفر (۴/۶۹ درصد) از مسکنی با مساحت کم(۳۰ تا۶۰ متر مربع)، ۴۹ نفر(۲/۲۷ درصد) با مساحت متوسط(۶۱ تا ۹۰ متر مربع) و۶ نفر(۳/۳ درصد) با مساحت زیاد( ۹۱ تا ۱۲۰ متر مربع) برخوردار هستند. همچنین اطلاعات نشان داد که میانگین مساحت مسکن پاسخگویان ۱۴/۵۷ متر مربع می­باشد و داشتن مسکن با مساحت کم بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است.
بررسی کیفیت مسکن پاسخگویان نشان داد که مسکن ۳۱ نفر(۲/۱۷ درصد) پاسخگویان زیرزمین، ۷۳ نفر(۶/۴۰ درصد) قدیمی،۶ نفر(۳/۳ درصد) نوساز و ۷۰ نفر(۹/۳۸ درصد) آپارتمانی می­باشد. همچنین کیفیت مسکن بیشتر پاسخگویان قدیمی و کمترین آن­ها نوساز بوده است.
بررسی تعداد افراد تحت تکفل پاسخگویان نشان داد که ۱۱۵ نفر(۹/۶۳ درصد ) از پاسخگویان ۱ یا ۲ نفر (تعداد کم)، ۵۴ نفر(۳۰ درصد) آن­ها ۳ یا ۴ نفر ( تعداد متوسط) و۱۱ نفر(۱/۶ درصد) هم ۵ تا ۶ نفر( تعداد زیاد) را تحت تکفل داشتند. همان­طور که مشاهده می­ شود بیشتر پاسخگویان تعداد افراد کمی را تحت تکفل دارند.
بررسی تعداد سال­های سرپرست بودن پاسخگویان نشان داد که ۱۲۶ نفر(۷۰ درصد) ا تا ۱۱ سال،۴۲ نفر( ۳/۲۳ درصد) ۱۲ تا ۲۲ سال،۱۱ نفر(۱/۶ درصد) ۲۳ تا ۳۲ سال، سرپرست خانوار بوده ­اند. همان­طور که مشاهده می­ شود بیشتر پاسخگویان ۱ تا ۱۱ سال سرپرست خانوار بوده ­اند.
بررسی جمعیت مورد مطالعه بر حسب علت سرپرستی نشان داد که ۵۳ نفر(۴/۲۹ درصد) طلاق، ۴۲ نفر(۳/۲۳ درصد) فوت همسر، ۸ نفر(۴/۴ درصد) زندانی شدن همسر، ۲۷ نفر(۱۵ درصد) متواری و مفقودالاثر شدن همسر، ۱۷ نفر( ۴/۹ درصد) اعتیاد همسر، ۱۷ نفر(۴/۹ درصد) بیماری همسر و ۱۶ نفر( ۹/۸ درصد) از کارافتادگی همسر علت سرپرستی آن­ها بوده است. همچنین بیشترین علت سرپرستی را طلاق و کمترین هم زندانی شدن همسر به خود اختصاص داده است.
۵-۱-۱ -۱-۲. نتیجه ­گیری از ویژگی­های فردی زنان سرپرست خانوار
توصیف ویژگی­های فردی زنان سرپرست خانوار حاکی دسترسی نامناسب آن­ها به نیازهای اقتصادی و اجتماعی می­باشد در یک جمع­بندی کلی از ویژگی­های فردی این قشر از زنان می­توان گفت که میانگین سن این جمعیت برابر با ۴۷ سال می­باشد. همچنین داشتن تحصیلاتی با دیپلم بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است و تنها ۱/۱۶ درصد این جمعیت تحصیلات دانشگاهی نداشتند که این موضوع می ­تواند بیان­گر عدم پاسخگویی مؤثر به نیاز فرهنگی آن­ها باشد. وضعیت فعالیت آن­ها نشان داد که ۶۰ درصد از این جمعیت شاغل می­باشند؛ با توجه به اینکه درصد شاغلین بالا بود ولی نوع اشتغال این قشر از زنان به گونه ­ای بود که آن­ها را به کفایت اقتصادی و خوداشتغالی مناسب نمی­رساند. میانگین درآمد آن­ها برابر با ۶۸۰۰۰۰ تومان بود و بیشتر آن­ها در دسته­ای با درآمد کم قرار داشتند با توجه به اطلاعات بدست آمده، وضعیت اشتغال این قشر از زنان بیشتر روزمزد و نوع اشتغال آن­ها هم خوداشتغالی بود. همچنین طبق دسته­بندی مشاغل شغل بیشتر این جمعیت خیاطی، بافندگی، پرده­دوزی، آرایشگری، مغازه­دار، غرفه­دار و فروشندگی بوده است. در کل با توجه به اینکه بیشتر زنان سرپرست خانوار شاغل بودند ولی نوع اشتغال آن­ها (به جز ۱/۶) که در مشاغل رسمی قرار داشته به هیچ وجه از لحاظ درآمد، وضعیت و نوع اشتغال مناسب نبوده است. همان­طور که در مصاحبه های پیش از اجرای این پیمایش هم مشخص شد اکثریت این زنان از نظر جایگاه فرهنگی و سطح تحصیلات در مرتبه پایین­تری از دیگر زنان قرار داشتند و از آنجا که بین شغل و تحصیلات رابطه‌ی مستقیم وجود دارد علت آن را به زمینه‌ی خانوادگی خود برمی­گرداندند که به علت مشکلات مالی امکان ادامه­ تحصیل برایشان مهیا نبوده است. در نتیجه به علت نداشتن مهارت و تخصص خاص، موفق به یافتن شغل مناسب نیز نمی‌شدند. علاوه بر این از نظر وضعیت مسکن هم بیشتر این زنان اجاره­نشین بودند و داشتن مسکن با مساحت کم بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. همچنین میانگین مساحت مسکن آن­ها ۱۴/۵۷ متر مربع می­باشد و کیفیت مسکن بیشتر این جمعیت زیرزمین و کمترین آن­ها نوساز بوده است. بنابراین زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه این پژوهش از لحاظ مسکن هم وضعیت مناسبی نداشته­اند. همچنین بیشتر آن­ها بین ۱ تا ۱۱ سال و کمترین آن­ها بین ۲۳ تا ۳۲ سال سرپرست خانوار بوده­ و بیشتر آن­ها هم ۱ یا ۲ نفر را تحت تکفل دارند. علاوه بر این بیشترین علت سرپرستی این زنان طلاق بوده است. همان­طور که مشاهده می­ شود وضعیت فردی زنان سرپرست خانوار گویای عدم ارضاء نیازهای اقتصادی و فرهنگی آن­ها است که در نتیجه با تبعات عدم ارضاء این دو نیاز، دسترسی مناسب به نیاز اجتماعی و سیاسی هم برای این جمعیت کاهش می­یابد زیرا طبق نتایج مرحله اکتشافی این پژوهش، زنان سرپرست خانوار به علت دشواری اداره اقتصادی خود و خانواده و مسایل فرهنگی نظیر نگاه منفی جامعه به آن­ها، دچار نوعی انزوای اجتماعی شده و ارتباط و اعتمادشان نسبت به افراد جامعه تقریباً کم شده است و با داشتن چنین وضعیتی از احساس بی­ عدالتی و نبود امنیت و بی‌توجهی مسئولین رنج می­بردند.

۵-۱-۱ -۲. توصیف متغیرهای مستقل، واسط و وابسته
بررسی عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها( اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) نشان داد که میانگین شاخص کل این متغیر برابر با ۹۸/۵۷ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد متوسط میزان برخورداری از نیازهای اساسی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۰۲/۴۲ است. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت شاخص کل عدم پاسخگویی به نیازها در بین پاسخگویان ۶/۱۰ درصد خیلی کم، ۳/۸ درصد کم، ۸/۲۷ درصد متوسط، ۳/۲۸ درصد زیاد و ۴/۱۹ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
ابعاد عدم پاسخگویی به نیازها عبارت است از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در ذیل به توصیف آن­ها خواهیم پرداخت:
میانگین بعد عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اقتصادی برابر با ۴۸/۶۵ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان برخورداری از نیازهای اقتصادی جمعیت نمونه این پژوهش ۵۲/۳۴ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد عدم پاسخگویی به نیازهای اقتصادی در بین پاسخگویان ۳/۸ درصد خیلی کم، ۲/۱۲ درصد کم، ۷/۱۶ درصد متوسط، ۸/۳۲ درصد زیاد و ۳۰ خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۵ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان عدم برخورداری از نیاز در بعد اقتصادی مربوط به گویه ­های “میزان دسترسی به وسایل نقلیه” و “درآمد کافی” است و کمترین آن مربوط به “امکانات بهداشتی ـ درمانی مناسب” است.
میانگین بعد عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اجتماعی برابر با ۵۴/۵۲ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان برخورداری از نیازهای اجتماعی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۴۶/۴۷ است. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد عدم پاسخگویی به نیازهای اجتماعی در بین پاسخگویان ۹/۸ درصد خیلی کم، ۹/۱۸ درصد کم، ۹/۳۳ درصد متوسط، ۴/۲۴ درصد زیاد و ۹/۱۳ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۵ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان عدم برخورداری از نیاز در بعد اجتماعی مربوط به گویه “دسترسی به حقوق برابر اجتماعی” است و کمترین آن مربوط به “داشتن اعتبار و آبرو” است.
میانگین بعد عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای فرهنگی برابر با ۰۹/۶۰ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان برخورداری از نیازهای فرهنگی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۹۱/۳۹ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد عدم پاسخگویی به نیازهای فرهنگی در بین پاسخگویان ۹/۸ درصد خیلی کم، ۳/۱۳ درصد کم، ۴/۲۹ درصد متوسط، ۷/۲۶ درصد زیاد و ۷/۲۱ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۷ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان عدم برخورداری از نیاز در بعد فرهنگی مربوط به گویه “تحصیلات کافی” است و کمترین آن مربوط به گویه ” اطمینان در مورد توانایی­های خود” است.
میانگین بعد عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای سیاسی برابر با ۰۵/۵۱ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان برخورداری از نیازهای فرهنگی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۹۵/۴۸ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد عدم پاسخگویی به نیازهای فرهنگی در بین پاسخگویان ۳/۱۸ درصد خیلی کم، ۸/۲۲ درصد کم، ۷/۲۶ درصد متوسط، ۸/۱۷ درصد زیاد و ۴/۱۴ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان۴ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان عدم برخورداری از نیاز در بعد سیاسی مربوط به “نیازهای شما به عنوان یک گروه اجتماعی در برنامه­ ریزی­ها مورد توجه برنامه­ ریزان قرار می­گیرد” است و کمترین آن مربوط به “احساس برابر بودن با دیگر افراد جامعه در برابر قانون” است.
میانگین شاخص کل احساس نابرابری(اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) برابر با ۶۳/۵۵ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد احساس برابری کل جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۳۷/۴۴ است. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت احساس نابرابری در بین پاسخگویان ۴/۹ درصد خیلی کم، ۸/۱۷درصد کم، ۸/۲۲ درصد متوسط، ۸/۳۲ درصد زیاد و ۱۵ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
ابعاد احساس نابرابری عبارت است از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در ذیل به توصیف آن­ها خواهیم پرداخت:
میانگین بعد احساس نابرابری اقتصادی برابر با ۳۱/۶۴ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد احساس برابری اقتصادی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۶۹/۳۵ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد احساس نابرابری اقتصادی در بین پاسخگویان ۱۰ درصد خیلی کم، ۱/۱۶ درصد کم، ۱/۱۶ درصد متوسط، ۱/۲۶ درصد زیاد و ۷/۳۱ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۵ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان احساس نابرابری اقتصادی مربوط به گویه ­های “میزان دسترسی به وسایل نقلیه” و “درآمد کافی” است و کمترین میزان آن مربوط به گویه “امکانات بهداشتی – درمانی” مناسب است.
میانگین بعد احساس نابرابری اجتماعی برابر با ۳۳/۵۱ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد احساس برابری اجتماعی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۶۷/۴۸ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد احساس نابرابری اجتماعی در بین پاسخگویان ۱۰ درصد خیلی کم، ۲/۲۷ درصد کم، ۹/۳۳درصد متوسط، ۸/۲۲ درصد زیاد و ۱/۶ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۵ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان احساس نابرابری اجتماعی مربوط به گویه “دسترسی به حقوق برابر اجتماعی” است و کمترین آن مربوط به گویه “داشتن اعتبار و آبرو” است.
میانگین بعد احساس نابرابری فرهنگی برابر با ۷۴/۵۸ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد احساس برابری فرهنگی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۲۶/۴۱ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد احساس نابرابری فرهنگی در بین پاسخگویان ۹/۸ درصد خیلی کم، ۱/۱۶ درصد کم، ۷/۲۶ درصد متوسط،۳۰ درصد زیاد و ۳/۱۸ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۷ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان احساس نابرابری فرهنگی مربوط به گویه “شغل مناسب” است و کمترین آن مربوط به گویه ” انگیزه برای کامل انجام دادن وظایف” است.
میانگین بعد احساس نابرابری سیاسی برابر با ۴۱/۵۲ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد احساس نابرابری سیاسی جمعیت نمونه این پژوهش برابر با ۵۹/۴۷ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد احساس نابرابری سیاسی در بین پاسخگویان ۸/۱۷ درصد خیلی کم، ۲۰ درصد کم، ۶/۲۵ درصد متوسط، ۶/۲۵ درصد زیاد و ۱/۱۱ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۴ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین میزان احساس نابرابری سیاسی مربوط به گویه “نیازهای شما به عنوان یک گروه اجتماعی در برنامه­ ریزی­ها مورد توجه برنامه­ ریزان قرار می­گیرد” است و کمترین آن مربوط به گویه “داشتن اطمینان و امنیت از پیشرفت فرزندان بر اثر ابزار لیافت و شایستگی” است.
میانگین شاخص کل طرد اجتماعی برابر با ۶۵/۶۴ از ۱۰۰ می­باشد در نتیجه میزان ادغام و شمول جمعیت نمونه برابر با ۳۵/۳۵ است که نشان دهنده میزان بالای از مطرودیت جمعیت نمونه می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت طرد اجتماعی در بین پاسخگویان ۸/۱۷درصد خیلی کم، ۷/۱ درصد کم، ۷/۱۱ درصد متوسط، ۹/۲۳ درصد زیاد و ۷/۴۱ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
ابعاد طرد اجتماعی عبارت است از طرد از شبکه ­های حمایتی، طرد از ارتباط اجتماعی، طرد از مشارکت اجتماعی و شرمساری اجتماعی که در ذیل به توصیف آن­ها خواهیم پرداخت:
میانگین طرد از شبکه ­های حمایتی برابر با ۴۷/۵۸ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان شبکه حمایتی نمونه مورد مطالعه برابر با ۵۳/۴۱ می­باشد همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد طرد از شبکه حمایتی در بین پاسخگویان ۲/۱۷درصد خیلی کم، ۳/۳درصد کم، ۲/۱۷درصد متوسط، ۶/۳۵ درصد زیاد و ۱/۲۱ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
از آنجا که طرد از شبکه ­های حمایتی دارای دو بعد طرد درون­گروهی و برون­گروهی می­باشد در ذیل به توصیف این دو بعد خواهیم پرداخت:
میانگین طرد درون­گروهی برابر با ۸۷/۵۷ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان حمایت درون­گروهی نمونه مورد برابر با ۱۳/۴۲ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد طرد درون­گروهی در بین پاسخگویان ۸/۱۷ درصد خیلی کم، ۷/۶ درصد کم، ۲/۱۷درصد متوسط، ۴/۳۴ درصد زیاد و ۱/۲۱ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
در این پژوهش برای سنجش حمایت­های درون­گروهی، حمایت­های سه­گانه حمایت عاطفی، حمایت ابزاری و حمایت اطلاعاتی (در سطوح خویشاوندی، دوستان و همسایگی به طور مجزا) مورد سنجش قرار گرفته است که در ذیل به توصیف هر کدام بر اساس اطلاعات جمع­آوری شده می­پردازیم:
میانگین طرد از حمایت عاطفی خویشاوندان برابر با ۲۹/۵۲ از ۱۰۰ می­باشد در نتیجه میانگین حمایت عاطفی خویشاوندان نمونه مورد مطالعه برابر با ۷۱/۴۷ می­باشد. از میان ۶ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد از حمایت عاطفی خویشاوندان مربوط به گویه “به شما آرامش و قوت قلب می­ دهند؟” و کمتر آن مربوط به گویه”شما را دوست دارند و به شما محبت می­ کنند؟” است. میانگین طرد از حمایت ابزاری خویشاوندان برابر با ۷۲/۵۹ از ۱۰۰ می­باشد همچنین حمایت ابزاری خویشاوندان نمونه مورد مطالعه برابر با ۲۸/۴۰ می­باشد. از میان ۶ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد ار حمایت ابزاری خویشاوندان مربوط به گویه “از آن­ها هدایا، نذری و عیدی دریافت می­کنید؟” و کمتر آن مربوط به گویه”در صورتیکه به حمایت و کمک آنها نیاز داشته باشید، حاضرند برای شما وقت بگذارند؟” است. میانگین طرد از حمایت اطلاعاتی خویشاوندان برابر با ۱۱/۶۰ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد حمایت اطلاعاتی خویشاوندان نمونه مورد مطالعه ۸۹/۳۹ می­باشد. از میان ۲ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد از حمایت اطلاعاتی خویشاوندان مربوط به گویه ” آیا برای بهبود وضع زندگی­تان راهنمایی مفید و پند خیرخواهانه می­ کنند؟” و کمتر آن مربوط به گویه “برای حل و فصل مشکلات روزمره(تربیت فرزندان، مسائل خانوادگی و …) چقدر با آنها مشورت می­کنید؟” می­باشد. همان­طور که مشاهده می­ شود طرد از حمایت اطلاعاتی بیشترین میزان را از میان دیگر ابعاد طرد از حمایت خویشاوندان به خود اختصاص داده است. در نهایت میانگین شاخص کل طرد از حمایت خویشاوندان برابر با ۵۹/۵۶ از ۱۰۰ می­باشد همچنین میزان حمایت خویشاوندان از نمونه مود مطالعه برابر با ۴۱/۴۳ می­باشد. درنتیجه با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد طرد از حمایت خویشاوندان در بین پاسخگویان ۷/۱۶ درصد خیلی کم، ۷/۱۱ درصد کم، ۷/۲۱درصد متوسط، ۹/۲۸ درصد زیاد و ۱/۲۱ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
میانگین طرد از حمایت عاطفی دوستان برابر با ۷۲/۵۴ می­باشد که نشان می­دهد میانگین حمایت عاطفی دوستان نمونه مورد مطالعه برابر با ۲۸/۴۵ می­باشد. از میان ۶ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد از حمایت عاطفی دوستان مربوط به گویه ” شما را در سختی­ها تنها نمی­گذارند؟ و کمتر آن مربوط به گویه” شما را دوست دارند و به شما محبت می­ کنند؟” است. میانگین طرد از حمایت ابزاری دوستان برابر با ۶۸/۶۱ از ۱۰۰ می­باشد همچنین میانگین حمایت ابزاری دوستان نمونه مورد مطالعه برابر با ۳۲/۳۸ می­باشد. از میان ۶ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد ار حمایت ابزاری دوستان مربوط به گویه ­های” برای تأمین نیازهای روزمره(غذا، دارو، سوخت، لوازم پخت وپز… ) با هم بده­بستان دارید؟” ، ” از آن­ها هدایا، نذری و عیدی دریافت می­کنید؟” و کمتر آن مربوط به گویه”زمانیکه نیاز شدیدی به پول دارید به شما قرض می­ دهند؟” است. میانگین طرد از حمایت اطلاعاتی دوستان برابر با ۳۸/۶۱ از ۱۰۰ که نشان می­دهد میانگین حمایت اطلاعاتی دوستان نمونه مورد مطالعه برابر با ۶۲/۳۸ می­باشد. از میان ۲ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد ار حمایت اطلاعاتی دوستان مربوط به گویه “برای حل و فصل مشکلات روزمره(تربیت فرزندان، مسائل خانوادگی و …) چقدر با آن­ها مشورت می­کنید؟” و کمتر آن مربوط به گویه “آیا برای بهبود وضع زندگی­تان راهنمایی مفید و پند خیرخواهانه می­ کنند؟” می­باشد. همان­طور که مشاهده می­ شود طرد از حمایت ابزاری دوستان با کمی تفاوت از طرد از حمایت اطلاعاتی بیشترین میزان را از میان دیگر ابعاد طرد از حمایت دوستان به خود اختصاص داده است. در نهایت میانگین شاخص کل طرد از حمایت دوستان برابر با ۶۵/۵۸ از ۱۰۰ نشان می­دهد میانگین حمایت دوستان نمونه مورد مطالعه برابر با ۳۵/۴۱ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد شاخص کل طرد از حمایت دوستان در بین پاسخگویان ۳/۱۳درصد خیلی کم، ۱۵ درصد کم، ۶/۲۰ درصد متوسط، ۶/۲۵ درصد زیاد و ۶/۲۵ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
میانگین طرد از حمایت عاطفی همسایه­ها برابر با ۰۳/۶۴ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین حمایت عاطفی همسایه­ها نمونه مورد مطالعه برابر با ۹۷/۳۵ می­باشد. از میان ۶ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد ار حمایت عاطفی دوستان مربوط به گویه “به شما آرامش و قوت قلب می­ دهند؟” و کمتر آن مربوط به گویه”شما را دوست دارند و به شما محبت می­ کنند؟” است. میانگین طرد از حمایت ابزاری همسایه­ها برابر با ۹۲/۶۸ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین حمایت ابزاری همسایه­ها نمونه مورد مطالعه برابر با ۰۸/۳۱ می­باشد. از میان ۶ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد از حمایت ابزاری همسایه­ها مربوط به گویه ­های”در صورت بیماری یکی از اعضاء خانواده­تان، حاضرند از شما مراقبت کنند؟” و “در صورتیکه نتوانید کارهای اداری و بانکی­تان را انجام دهید، حاضرند برای شما انجام دهند؟” و کمتر آن مربوط به گویه “زمانیکه نیاز شدیدی به پول دارید به شما قرض می­ دهند؟” است. میانگین طرد از حمایت اطلاعاتی همسایه­ها برابر با ۷۷/۶۷ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین حمایت اطلاعاتی همسایه­ها نمونه مورد مطالعه برابر با ۲۳/۳۲ می­باشد. از میان ۲ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد ار حمایت اطلاعاتی همسایه­ها مربوط به گویه ” آیا برای بهبود وضع زندگی­تان راهنمایی مفید و پند خیرخواهانه می­ کنند؟” وکمتر آن مربوط به گویه ” آیا برای بهبود وضع زندگی­تان راهنمایی مفید و پند خیرخواهانه می­ کنند؟ ” می­باشد. همان­طور که مشاهده می­ شود طرد از حمایت ابزاری بیشترین میزان را از میان دیگر ابعاد طرد از حمایت همسایه­ها به خود اختصاص داده است. در نهایت میانگین شاخص کل طرد از حمایت همسایه­ها برابر با ۸۰/۶۶ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین حمایت همسایه­ها نمونه مورد مطالعه برابر ۲/۳۳ می­باشد. همچنین شاخص کل طرد از حمایت همسایه­ها در بین پاسخگویان ۸/۱۲ درصد خیلی کم، ۲/۷ درصد کم، ۱۵ درصد متوسط، ۲۵ درصد زیاد و ۴۰ درصد خیلی زیاد از تا ۱۰۰ بوده است.
میانگین طرد از حمایت برون­گروهی برابر با ۶۸/۶۹ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد حمایت برون­گروهی نمونه مورد مطالعه برابر با ۳۲/۳۰ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد طرد حمایت برون­گروهی در بین پاسخگویان ۲/۱۲ درصد خیلی کم، ۸/۷ درصد کم، ۹/۸ درصد متوسط، ۷/۲۱درصد زیاد و ۴/۴۹ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از میان ۸ گویه­­ای که این متغیر را مورد سنجش قرار می­ دهند بیشترین طرد از حمایت برون­گروهی مربوط به گویه “اگر شما یا یکی از اعضاء خانواده­تان بیکار باشید، آشنایی را دارید که برایتان شغلی پیدا کند؟” و کمتر آن مربوط به گویه “اگر نیاز به وام داشته باشید، آشنایی را می­شناسید تا برای دریافت وام از بانک یا صندوق­های اعتباری به شما کمک کند یا ضامن شما شود؟” می­باشد.
میانگین شاخص کل طرد از روابط اجتماعی برابر با ۶۲/۶۰ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین روابط اجتماعی در نمونه مورد مطالعه برابر با ۳۸/۳۹ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد طرد از روابط اجتماعی در بین پاسخگویان۱/۱۶ درصد خیلی کم، ۳/۳ درصد کم، ۱/۱۶ درصد متوسط، ۹/۳۳ درصد زیاد و۱/۲۶ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
در این پژوهش طرد از روابط اجتماعی با بعد همسایگان، اقوام و بستگان، دوستان با شاخص میزان تماس­ها و دیدارها سنجیده می­ شود که در ذیل به توصیف هر کدام بر اساس اطلاعات جمع­آوری شده می­پردازیم:
میانگین طرد از رفت و آمد با همسایه­ها برابر با ۳۶/۶۳ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین میزان رفت و آمد با همسایه­ها در نمونه مورد مطالعه برابر با ۶۴/۳۶ می­باشد. طرد از رفت و آمد با همسایه­ها با ۴ گویه سنجیده می­ شود که بیشترین طرد از آن مربوط به گویه “چقدر با همسایه­ها رفت و آمد خانوادگی دارید؟” و کمترین آن مربوط به گویه “آیا با همسایگانتان رابطه دارید؟” می­باشد. میانگین طرد از رفت و آمد با خویشاوندان برابر با ۳۳/۵۸ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین رفت و آمد با خویشاوندان در نمونه مورد مطالعه برابر با ۶۷/۴۱ می­باشد. طرد از رفت و آمد با خویشاوندان با ۵ گویه سنجیده می­ شود که بیشترین میزان طرد از آن مربوط به گویه” تا چه اندازه شما به دیدار اقوام و بستگان­تان در خارج شهر می­روید؟” و کمترین آن ” چقدر غیرحضوری(از طریق تلفن، نامه و …) با اقوام و بستگان­تان در ارتباط هستید؟” می­باشد. میانگین طرد از رفت و آمد با دوستان برابر با ۱۷/۶۲ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین رفت و آمد با دوستان در نمونه مورد مطالعه برابر با ۸۳/۳۷ می­باشد. همچنین طرد از رفت و آمد با دوستان با ۵ گویه سنجیده می­ شود که بیشترین مقدار طرد از آن مربوط به گویه ­های دوستان­تان در خارج شهر به دیدار شما می­آیند؟” و “تا چه اندازه شما به دیدار دوستان­تان در خارج شهر می­روید؟” و کمترین آن هم مربوط به گویه “چقدر غیرحضوری(از طریق تلفن، نامه و…) با دوستان­تان در ارتباط هستید؟” می­باشد. همان­طور که مشاهده می­ شود طرد از رفت و آمد با همسایه­ها بیشترین مقدار را از میان ابعاد دیگر طرد از روابط اجتماعی به خود اختصاص داده است.
میانگین شاخص کل طرد از مشارکت اجتماعی برابر با ۱۸/۶۵ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین مشارکت اجتماعی در نمونه مورد مطالعه برابر با ۸۲/۳۴ می­باشد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت بعد در بین پاسخگویان ۶/۱۰ درصد خیلی کم، ۴/۹ درصد کم، ۷/۱۱ درصد متوسط، ۱/۳۱درصد زیاد و ۲/۳۷ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است.
در این پژوهش طرد از مشارکت اجتماعی با دو بعد رسمی و غیر رسمی سنجیده می­ شود که در ذیل به توصیف هر کدام بر اساس اطلاعات جمع­آوری شده می­پردازیم:
میانگین شاخص کل طرد از مشارکت رسمی برابر با ۴۴/۷۴ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میانگین مشارکت رسمی در نمونه مورد مطالعه برابر با ۵۶/۲۵ می­باشد. طرد از مشارکت رسمی با ۸ گویه و با دو شاخص عضویت مشارکتی و موقعیت مشارکتی سنجیده می­ شود که بیشترین میزان طرد از مشارکت رسمی مربوط به گویه “کلاس هنری” و از همه کمتر “تشکل­های شهرداری” می­باشد و از لحاظ موقعیت عضویت “مشارکت در انجمن اولیاء و مربیان”، دارای بیشترین طرد و مشارکت در “هیأت­های مذهبی” دارای کمترین طرد می­باشد. در کل طرد از مشارکت رسمی در بین پاسخگویان۶/۵ درصد خیلی کم، ۷/۶ درصد کم، ۶/۵ درصد متوسط، ۱/۳۱ درصد زیاد و ۱/۵۱ درصد خیلی زیاد بوده است
میانگین شاخص کل طرد از مشارکت غیر رسمی برابر با ۵۱/۵۶ از ۱۰۰ می­باشد همچنین شاخص کل طرد از مشارکت غیر رسمی در بین پاسخگویان ۲/۱۷ درصد خیلی کم، ۱/۶ درصد کم، ۸/۲۲ درصد متوسط، ۳/۳۳ درصد زیاد و ۲۰ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ بوده است. از آنجا که مشارکت غیر رسمی با مشارکت در فعالیت­های مذهبی، گذراندن اوقات فراغت و شرکت در عزا و عروسی دیگران مورد سنجش تجربی قرار گرفته است. در ذیل به توصیف هر کدام بر اساس اطلاعات جمع­آوری شده می­پردازیم:
میانگین طرد از شرکت در فعالیت­های مذهبی برابر با ۴۴/ ۴۸ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان شرکت در فعالیت­های مذهبی در نمونه مورد مطالعه برابر با۵۶/۵۱ می­باشد و طرد از شرکت در مراسم مذهبی با ۵ گویه سنجیده می­ شود که بیشترین میزان طرد از شرکت در مراسم مذهبی مربوط به گویه “تا چه حد در جلسات قرآن، احکام و… شرکت می­کنید؟” و کمترین آن مربوط به “در مراسم سوگواری ایام محرم شرکت می­کنید؟” می­باشد. میانگین طرد از گذراندن اوقات فراغت برابر با ۴۰/۶۸ از ۱۰۰ می­باشد که می­توان گفت میزان گذراندن اوقات فراغت در نمونه مورد مطالعه برابر با ۶/۳۱ می­باشد همچنین طرد از گذراندن اوقات فراغت با ۳ گویه سنجیده می­ شود که بیشترین میزان طرد از گذراندن اوقات فراغت مربوط به گویه “تا چه حد برای تفریح به گردشگاه­ها و اماکن تفریحی می­روید؟” و کمترین آن مربوط به “برای گشت و گذار به بازار یا مراکز خرید می­روید؟” می­باشد. میانگین طرد از شرکت در مراسم عزا و عروسی برابر با ۹۴/۵۴ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد شرکت در مراسم عزا و عروسی در نمونه مورد مطالعه ۰۶/۴۵ می­باشد. همچنین طرد از شرکت در مراسم عزا و عروسی در نمونه مورد مطالعه با ۲ گویه سنجیده می­ شود که بیشترین میزان طرد از شرکت درمراسم عزا و عروسی مربوط به گویه “تا چه حد به مراسم­های عروسی، تولد و لیمه و…می­روید؟” و کمترین آن مربوط به “تا چه حد در مراسم­های عزا شرکت می­کنید؟” می­باشد. همان­طور که مشاهده می­ شود طرد از گذراندن اوقات فراغت بیشترین فراوانی را نسبت به دیگر ابعاد مشارکت غیررسمی، به خود اختصاص داده است.
میانگین شاخص کل شرمساری اجتماعی(طرد ذهنی) برابر با ۸۰/۶۶ است که با ۴ گویه سنجیده می­ شود و بیشترین میزان شرمساری اجتماعی مربوط به گویه “سعی می­کنم فقیر بودنم را پنهان کنم” و کمترین آن هم در گویه “بخاطر وضع زندگی­ام(سرو وضع ظاهری، خانه…) پیش دیگران خجالت می­کشم” می­باشد. همچنین اطلاعات بدست آمده می­توان گفت شاخص کل شرمساری اجتماعی در بین پاسخگویان از ۰ تا ۱۰۰ به این صورت می­باشد: ۱/۲۱ درصد از زنان سرپرست خانوار شرمساری اجتماعی را خیلی کم، ۹/۳درصد کم، ۶/۱۰ درصد متوسط، ۶/۱۵ درصد زیاد و ۹/۴۸ درصد خیلی زیاد در زندگی خود تجربه کرده ­اند. با توجه به اینکه طرد از شبکه ­های حمایتی، طرد از ارتباط اجتماعی و طرد از مشارکت اجتماعی بعد عینی طرد را سنجیده است در نتیجه میانگین شاخص کل طرد اجتماعی عینی زنان سرپرست خانوار برابر با ۵۵/۶۴ از ۱۰۰ است. همچنین ۳/۱۸درصد از زنان سرپرست خانوار طرد اجتماعی عینی­شان را خیلی کم، ۲/۲ درصد کم،۲/۱۲ درصد متوسط، ۲/۲۲ درصد زیاد و ۷/۴۱درصد خیلی زیاد دانسته ­اند.
میانگین شاخص کل احساس بی­انصافی برابر با ۰۵/۷۱ از ۱۰۰ است همچنین شاخص کل احساس بی­انصافی در بین پاسخگویان به این صورت می­باشد: ۱/۱درصد از زنان سرپرست خانوار احساس بی­انصافی را خیلی کم، ۷/۱۱ درصد کم، ۶/۳۵ درصد متوسط، ۴/۱۴ درصد زیاد و ۲/۳۷ درصد خیلی زیاد در زندگی­شان تجربه کرده ­اند.
در این پژوهش برای اندازه ­گیری احساس بی­انصافی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پاسخگویان مورد سنجش قرار شده است که وضعیت اقتصادی را با یک گویۀ کلی” فکر می­کنم وضعیت مادی زندگی­ام(مثل درآمد، مسکن) متناسب با شایستگی و تلاش من نیست، در این زمینه به من بی­انصافی شده است” و وضعیت اجتماعی هم با یک گویه­ی کلی”در کل فکر می­کنم نحوی برخورد دیگران با من(مثل قدردانی و احترام متقابل و همکاری) با توجه به معیارهایی که در نظر دارم(تلاش­هایم، لیاقت­هایم) منصفانه نیست” سنجیده شده است. در کل میانگین احساس بی­انصافی اقتصادی برابر با ۷۷/۶۹ از ۱۰۰ بوده و همچنین ۵ درصد از نمونه مورد مطالعه احساس بی­انصافی اقتصادی­شان را خیلی کم، ۷/۱۶ درصد کم، ۱/۳۱ درصد متوسط، ۳/۱۸ درصد زیاد و ۹/۲۸ درصد خیلی زیاد دانسته ­اند. میانگین احساس بی­انصافی اجتماعی هم برابر با ۳۳/۷۲ از ۱۰۰ بوده است و ۲/۲ درصد از زنان سرپرست خانوار احساس بی­انصافی اجتماعی­ را خیلی کم، ۳/۱۳ درصد کم، ۳/۳۳ درصد متوسط، ۲/۲۲ درصد زیاد و ۹/۲۸ درصد خیلی زیاد در زندگی خود تجربه کرده ­اند. همچنین طبق نتایج احساس بی­انصافی اجتماعی بیشترین میانگین را نسبت به احساس بی­انصافی اقتصادی داشته است به این معنا که جمعیت نمونه مورد مطالعه در زمینه اجتماعی بیشتر از زمینه ­های اقتصادی احساس بی­انصافی می­ کنند.
میانگین شاخص کل احساس شادمانی برابر با ۱۵/۳۸ از ۱۰۰ می­باشد که نشان می­دهد میزان شاخص کل احساس شادمانی در نمونه مورد مطالعه در حد کمی قرار دارد. همچنین با توجه به اطلاعات بدست آمده می­توان گفت که شاخص کل شادمانی در بین پاسخگویان از ۰ تا ۱۰۰ به این شکل می­باشد: ۲/۲۷ درصد از زنان سرپرست خانوار احساس شادمانی­شان را خیلی کم، ۷/۳۱درصد کم، ۳/۱۸درصد متوسط، ۰/۵ درصد زیاد و ۸/۱۲ درصد خیلی زیاد گزارش داده­اند. در این پژوهش احساس شادمانی با ۲۸ گویه و با ابعاد خودپنداره، رضایت از زندگی، آمادگی­روانی، سرذوق بودن، زیبایی­شناختی، خودکار­آمدی و امیدواری سنجیده شده است که در ذیل به توصیف هر کدام بر اساس اطلاعات جمع­آوری شده می­پردازیم:
میانگین بعد خودپنداره برابر با ۸۵/۳۸ از ۱۰۰ است که با ۸ گویه سنجیده می­ شود همچنین بیشترین میزان شادمانی در بعد خودپنداره مربوط به گویه”هر نوع تصمیمی را می­توانم به راحتی بگیرم” و کمترین آن در گویه “از آنچه که هستم شادمانم” می­باشد. در کل ۳/۲۸ درصد پاسخگویان بعد خودپنداره خود را خیلی کم، ۳/۲۸ درصد کم، ۷/۲۱ درصد متوسط، ۸/۷ درصد زیاد و ۶/۱۰ درصد خیلی زیاد از ۰ تا ۱۰۰ گزارش داده­اند.
میانگین بعد رضایت از زندگی برابر با ۴۲/۳۸ از ۱۰۰ می­باشد که با ۳ گویه سنجیده می­ شود و بیشترین میزان رضایت از زندگی مربوط به گویه “من خیلی به دیگران علاقمند هستم” و کمترین آن مربوط به گویه “این روزها وقتی از خواب بیدار می­شم احساس می­کنم بیش از گذشته انرژی دارم” می­باشد. علاوه بر این ۹/۲۳ درصد از زنان سرپرست خانوار رضایت از زندگی خود را خیلی کم، ۹/۲۸ درصد کم، ۹/۲۸ درصد متوسط، ۶/۱۰درصد زیاد و ۸/۷ درصد خیلی گزارش داده­اند.
میانگین بعد آمادگی روانی برابر با ۷۱/۳۸ از ۱۰۰ می­باشد و با ۴ گویه سنجیده می­ شود که بیشترین میزان شادمانی در بعد آمادگی روانی مربوط به گویه “من همیشه متعهد و درگیر هستم” و کمترین آن مربوط به گویه “تمام رویدادهای گذشته به نظر من فوق­العاده شاد بوده ­اند” می­باشد. همچنین ۹/۲۸ درصد از زنان سرپرست خانوار بعد آمادگی روانی خود را خیلی کم، ۹/۲۸ درصد کم، ۸/۲۲ درصد متوسط، ۲/۷ درصد زیاد و ۲/۱۲درصد خیلی زیاد گزارش داده­اند.
میانگین بعد سرذوق بودن برابر با ۸۱/۳۸ از ۱۰۰ است که با ۲ گویه سنجیده می­ شود و بیشترین میزان شادمانی در بعد سرذوق بودن در گویه ” احساس می­کنم قادر به انجام هر کاری هستم” و کمترین مقدار آن مربوط به گویه “من هرگز تا این حد به گونه­ های که این روزها از نظر فکری و ذهنی هوشیار هستم، نبوده­ام” می­باشد. علاوه بر این ۳/۲۳ درصد از زنان سرپرست خانوار بعد سرذوق بودنشان را خیلی کم، ۷/۳۶ درصد کم، ۲/۱۷ درصد متوسط، ۱۵ درصد زیاد و ۸/۷ درصد خیلی زیاد گزارش داده­اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...