۹۱۸
۱۰۱۹
۲۰۲۳
۱۱۲۳
۵۰۸۳
۵۶۳۲=۳۲*۱۷۶
درصد فراوانی معتبر
۱/۱۸%
۲۰%
۸/۳۹%
۱/۲۲%
۱۰۰%
با توجه به نتایج بدست آمده در جدول ۴-۱۰ بین منبع کسب دانش تغذیه در بین دانشآموزان دختر و پسر در زمینه تغذیه و هر یک از ابعاد آن در سطح اطمینان ۹۵ درصد تفاوت معنیداری وجود دارد (به دلیل داشتن p-value کمتر از سطح خطای ۰۵/۰). بیشترین منبع کسب دانش در زمینه تغذیه و ابعاد آن برای دانشآموزان دختر راهنمایی خانواده میباشد و برای دانشآموزان پسر در زمینه سلامت غذایی، ارتقای سطح سلامت، دستهبندی غذایی و تغذیه راهنمایی خانواده و در زمینه تامین انرژی کتب درسی و در زمینه تنوع غذایی کتب درسی و راهنمایی خانواد بیشترین منبع کسب دانش آنان به شمار میآید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
مقدمه
در این فصل در ابتدا خلاصهای از یافتههای پژوهش ارائه شده است. سپس یافتههای پژوهش مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. در ادامه محدودیتهای تحقیق ارائه و پیشنهاداتی هم با توجه به نتایج مطالعه نوشته شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی منابع مؤثر بر تغذیه (سلامت غذایی، نقش تغذیه در تامین انرژی و رشد، ارتقای سطح سلامت، تنوع غذایی و دستهبندی غذایی) است. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی در سال تحصیلی ۹۴-۹۳ بودند که با روش نمونهگیری خوشه ای تصادفی ۳۷۴ نمونه انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح احتمال برای معنیداری فرضیه ها برابر با ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
۵-۱ خلاصه یافتههای توصیفی پژوهش
بر اساس نتایج تحقیق، از بین ۳۷۴ نفری که به پرسشنامه ها پاسخ دادند، ۶/۵۱ درصد دانشآموزان پسر و ۴/۴۸ درصد دانشآموزان دختر بودهاند.
۵-۲ خلاصه نتایج سوالات پژوهش
سوال پژوهشی ۱: دانش تغذیهای (سلامت غذایی، نقش تغذیه در تامین انرژی و رشد، ارتقای سطح سلامت، تنوع غذایی و دستهبندی غذایی) دانشآموزان به چه میزان است؟
بیشترین میزان آگاهی دانشآموزان در زمینه سلامت تغذیه در سطح خوب، تأمین انرژی و رشد در سطح ضعیف، ارتقای سطح سلامت در سطح ضعیف، در زمینه تنوع غذایی در سطح متوسط و در زمینه دسته بندی غذایی در سطح ضعیف میباشد.
نتایج مطالعه هزاوهای و همکاران (۱۳۸۸) نشان داد که سطح آگاهی ۵/۳۷% دانشآموزان در مورد تغذیه سالم ضعیف، ۶/۵۵% در حد متوسط و ۹/۶% خوب بود. بر اساس یافتههای این مطالعه با وجود خوب بودن میزان آگاهی برخی نوجوانان در زمینه تغذیه سالم، مشخص شد که تعداد کثیری از آنان تعداد واحدهای روزانه مواد غذایی که برای این گروه سنی لازم است را دریافت نمیکنند و عملکرد دانش آموزان مطابق دانش تغذیهای آنها نیست.
همچنین در مطالعهای که توسط دلوریانزاده و همکاران (۱۳۹۰) بر روی ۵۸۷ دانشآموز دختر در محدوده سنی ۱۶-۱۱ سال انجام شد، نتایج نشان داد که سطح آگاهی ۹/۹% از دانش آموزان ضعیف، ۵/۵۹% در حد متوسط متوسط و ۷/۳۰% خوب بود.
در همین راستا نقیبزاده و همکاران (۱۳۸۴) در مطالعه خود با عنوان بررسی میزان اطلاعات تغذیهای دانشآموزان شهر یزد به این نتیجه دست یافتند که میزان آگاهی تغذیهای دختران بالاتر از پسران بدست آمد و این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود. کمتر از نیمی از دختران (۳/۴۵%) و کمتر از یک چهارم از پسران (۸/۲۳%) از آگاهی تغذیهای در سطح خوب برخوردارند. در کل ۲/۳۱% (۳۰۰ نفر) از دانشآموزان دارای آگاهی ضعیف تغذیهای، ۲/۳۱% (۳۰۰ نفر) نیز دارای آگاهی متوسط و ۶/۳۷% (۳۶۱ نفر) دارای آگاهی خوب تغذیهای بودهاند.
مطالعهای توسط کولیزا (۱۹۹۵) با هدف بررسی میزان آگاهی و عملکرد تغذیهای دانشآموزان ابتدایی در زمینه انتخابهای غذایی بر روی ۱۲۷ دانشآموز ۱۰ تا ۱۲ ساله انجام شد. برای این منظور دو دسته دوازده تایی از فهرست خوراکیهای بیارزش و با ارزش در اختیار آنها قرار گرفت. نتایج نشان داد دانش آموزان با وجود آنکه از لیست مزبور خوراکیهای با ارزش را انتخاب مینمودند ولی در عمل به طور روزمره بیشتر از خوراکیهای بیارزش استفاده میکردند.
در مطالعهای که توسط ابراین و همکاران (۲۰۰۷) در زمینه آگاهی تغذیهای دانشآموزان انجام شد، اکثر دانش آموزان مورد پژوهش از آگاهی تغذیهای پایینی برخوردار بودند. نتایج مطالعه لین[۳۸] و همکاران (۲۰۰۷) بر روی دانشآموزان دبیرستانی نشان داد شکاف بین اطلاعات، نگرش و رفتارهای تغذیهای به خصوص در مصرف میوه و سبزی وجود دارد که نشاندهنده نگرش ضعیف این گروه سنی به تغذیه برای حفظ سلامتی است.
امروزه توجه به سلامت جامعه به عنوان محور و زیربنای جامعه مورد تأکید قرار گرفته و تغذیه صحیح و متعادل، اساس دستیابی به آن تلقی میشود. آگاهی و دانش تغذیهای یکی از راههای رسیدن به تغذیه صحیح و متعادل است، به طوری که هر فرد، در هر زمان بتواند با بهره گرفتن از علم و دانش کسب شده، در انتخاب غذا و تأمین نیازهای تغذیهای خود با شیوه صحیح اقدام نماید (ساویچ کینگ و بورکس[۳۹]، ۱۳۸۳). اما در این مطالعه سطح آگاهی تغذیهای دانشآموزان در زمینه سلامت تغذیه در سطح خوب، تأمین انرژی و رشد در سطح ضعیف، ارتقای سطح سلامت در سطح ضعیف، در زمینه تنوع غذایی در سطح متوسط و در زمینه دستهبندی غذایی در سطح ضعیف میباشد که بر این اساس سطح آگاهی تغذیهای دانشآموزان در سطح متوسطی میباشد که این امر احتمالاً میتواند ناشی از پایین بودن سطح آگاهی تغذیهای اطرافیان به ویژه خانواده آنها باشد.
سوال پژوهشی ۲: منبع کسب دانش تغذیه ای (سلامت غذایی، نقش تغذیه در تامین انرژی و رشد، ارتقای سطح سلامت، تنوع غذایی و دستهبندی غذایی) دانشآموزان چه میباشد؟
در زمینه تغذیه، بیشترین منبع کسب دانش، دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی، راهنمایی خانواده به میزان ۶/۳۵ درصد میباشد و استفاده از کتابهای درسی، رسانه ها و راهنمایی معلم به ترتیب اولویتهای بعدی دانشآموزان بودند. بیشتری منبع کسب دانش در زمینه ابعاد تغذیه چون سلامت غذایی، نقش تغذیه در تامین انرژی و رشد، ارتقای سطح سلامت، تنوع غذایی و دستهبندی غذایی نیز راهنمایی خانواده می باشد. بطوری که بیشترین استفاده از راهنمایی خانواده، در زمینه سلامت غذایی به میزان ۴/۳۹% است. همچنین از راهنمایی خانواده به ترتیب در دستهبندی غذایی، ارتقای سطح سلامت، نقش تغذیه در تامین انرژی و رشد و تنوع غذایی بیشترین استفاده را دانشآموزان داشتند.
همانطور که نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد بیشترین منبع کسب دانش در زمینه تغذیه، راهنمایی خانواده میباشد و بعد از آن کتابهای درسی قرار دارد. در این زمینه میتوان بیان نمود که آموزش و پرورش تنها نهاد رسمی است که در کنار خانواده عهدهدار تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان است و از سوی دیگر تنها ابزار آموزشی کشور ما کتاب درسی است که به صورت مکتوب و مدون وسیله تعلیم و تربیت میباشد، بنابراین محتوای کتابهای موجود باید انتظارات را برآورده سازد. در حالی که نتایج این پژوهش نشان میدهد که کتابهای درسی در رتبه دوم قرار دارد. بنابراین به نظر میرسد که اهداف آموزشی کتب درسی دوره ابتدایی منطبق با نیازهای دانشآموزان این دوره نبوده و مستلزم تغییراست. امیدوار (۱۳۸۶) معتقد است که تغییر و بهبود رفتار تغذیهای دانشآموزان نیاز به مجموعهای از مداخله ها مانند تغییر برنامه درسی دارد.
با توجه به این که در یک برنامه درسی بعد از مشخص شدن اهداف، محتوا به عنوان یک عنصر اصلی تشکیل دهنده برنامه درسی، از اهمیت خاص برخوردار میباشد بنابراین باید در محتوای کتب درسی نسبت به معرفی و شناسایی هرم غذایی، مواد مغذی، چربیها، پروتئینها، ویتامینها و مواد معدنی و پیامدهای تغذیه نامطلوب و … مطالبی گنجانده شود تا آگاهی تغذیهای دانشآموزان در این زمینه افزایش یابد.
سوال پژوهشی ۳: نقش کتب درسی در کسب دانش تغذیهای (سلامت غذایی، نقش تغذیه در تأمین انرژی و رشد، ارتقای سطح سلامت، تنوع غذایی و دستهبندی غذایی) دانشآموزان به چه میزانی است؟
نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که کسب دانش در زمینه تغذیه و ابعاد آن از طریق کتب درسی بیشترین میزان استفاده را در زمینه سلامت غذایی دارد و اولویتهای بعدی استفاده از این منبع به ترتیب در زمینه تنوع غذایی، تأمین انرژی و رشد، تغذیه، دستهبندی غذایی و ارتقای سطح سلامت می باشد.
اسفرجانی و همکاران (۲۰۰۴) در مطالعه خود به این نتیجه دست یافتند که عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی نیز نقش مهمی در شکلگیری انتخابهای نوجوانان دارد و میتوان گفت که آگاهیهای تغذیهای تنها عامل تأثیرگذار بر انتخابهای صحیح غذایی نیستند. گاهی سلیقه غذایی دوستان یا دسترسی نداشتن به مواد غذایی سالم یا بستهبندیهای جذاب، در رفتارهای غذایی تأثیرگذار است و کتابهای درسی و غیردرسی مهمترین منابع اطلاعاتی تغذیه هستند.
فرجزاده و همکاران (۱۳۸۷) در مطالعه خود نشان دادند که منابع کسب آگاهی تغذیهای به ترتیب شامل روزنامه و مجلات، کلاسها و متخصصین تغذیه، صدا و سیما، پیکهای بهداشتی نیرو، کتابهای تغذیه و آشنایان و فامیل و دوستان بود. دلوریانزاده و همکاران (۱۳۹۰) در مطالعه خود منابع کسب اطلاعات تغذیهای را به تفکیک در دو منطقه بیان نمودند و نشان دادند که ۳/۵۰% از کتابهای درسی، ۲/۳۸% مادر و مادربزرگها، ۴/۳۵% از معلمان و ۴/۲۸% از اقوام و آشنایان این اطلاعات و دانش را کسب میکنند، که با نتایج این تحقیق که نشان داد راهنمایی خانواده بیشترین منبع دانش میباشد همخوانی ندارد. ماکوچ و رسچک[۴۰] (۲۰۰۸) در مطالعهای به این نتیجه دست یافتند که مهمترین منبع یادگیری دانش تغذیه در کودکان، همسالان بوده است.
هزاوهای و همکاران (۱۳۸۸) به این نتیجه دست یافتند که بیش از ۶۲% از دانشآموزان (۷۴ نفر) معتقدند که مصرف روزانه ۴ لیون شیر و لبنیات باعث میشود نوجوان استخوانهای محکمی داشته باشند و ۵۰% دانشآموزان (۶۰ نفر) ذکر کردهاند که نظر پدر و مادرشان برای مصرف روزانه هر یک از گروههای مواد غذایی مهم است و یا بیش از ۳۰% (۳۶ نفر) نظر معلم، مربی بهداشت و دوستان را مهم دانستهاند. در زمینه عوامل قادرکننده نیز ۳/۴۳% دانشآموزان (۵۲ نفر) ذکر کردهاند که بوفه مدرسه همیشه شیر کاکائو، چیپس و پفک و بیسکویت برای فروش میآورد و ۲/۴۴% (۵۳ نفر) ذکر کردهاند که کتابهایی در رابطه با تغذیه در اختیار آنها قرار نگرفته است. در صورتی که بیش از ۷۲% از دانشآموزان (۸۶ نفر) ذکر کردهاند که خانواده آنها توانایی تهیه مواد غذایی مختلف را برای مصرف آنها در دوران بلوغ دارد و این امر نقش پررنگ مدارس را در زمینه ایجاد رفتارهای مناسب تغذیهای در دانشآموزان نشان میدهد.
سوال پژوهشی ۴: نقش آموزش معلمان در کسب دانش تغذیهای (سلامت غذایی، نقش تغذیه در تأمین انرژی و رشد، ارتقای سطح سلامت، تنوع غذایی و دستهبندی غذایی) دانشآموزان به چه میزانی است؟
نتایج بدست آمده از طریق جدول فراوانی در این پژوهش نشان داد که بیشترین میزان استفاده کسب دانش از طریق آموزش معلمان در زمینه تغذیه و ابعاد آن در زمینه دستهبندی غذایی میباشد و اولویت های بعدی به ترتیب در زمینه ارتقای سطح سلامت، تغذیه، سلامت غذایی، تامین انرژی و رشد و تنوع غذایی میباشد.
نیکلاس و همکاران (۱۹۹۵) در مطالعه خود به این نتیجه دست یافتند که با شروع سنین مدرسه عواملی چون معلمین، مسئولین مدرسه و حضور هم سن و سالان کودک، در انتخاب مواد غذایی و در نتیجه شکلگیری عادات غذایی نقش به سزایی ایفا مینمایند.
همچنین صفوی و همکاران (۱۳۹۰) و خلج و محمدی زیدی (۱۳۸۵) بیان داشتند که محیط مدرسه نقش بسیار مهمی در انتقال عادات تغذیهای سالم یا ناسالم به ویژه در زمینه مصرف میان وعدههای غذایی دارند
علیزاده سیوکی و همکاران (۱۳۹۲) در مطالعه خود نشان دادند که مدرسه مکانی مناسب برای آموزش بهداشت است و کودکان به دانش و مهارتهای کافی، طرز تلقیها و ارزشهایی که سلامت آنها را اعتلا بخشد، احتیاج دارند. به این منظور، ارائه اطلاعات به کودکان به تنهایی کافی نیست بلکه لازم است تا در عمل، مهارتهای لازم را فرا گیرند. با توجه به تعداد زیاد دانشآموزان و تنوع فرهنگ و زبان در کشور ما، یافتن روش علمی و مقرون به صرفه و در عین حال اثربخش برای دانشآموزان در مدارس اهمیت دارد.
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:09:00 ب.ظ ]
|