1. روان­شناسی مثبت­گرا چیست؟

جنبش روانشناسی مثبت­گرا، اساساً تحت رهبری روان­شناس مشهور مارتین سلیگمن، در واکنش به اشتغال تقریباً انحصاری که روان­شناسی به جنبه­ های آسیب­شناسانه و منفی رفتار و عملکرد انسان داشت، پدیدار گشت. سلیگمن و عده­ای از روان­شناسان، سال­ها قبل، نگرانِ عدم توجه کافی به نقاط قوت و دیگر ویژگی­های مثبت مردم بودند که زندگانی را ارزشمند می­سازد. آن‌ها به‌هیچ‌عنوان ادعای کشف نمودن ارزش مثبت­گرایی- که پیشینه­ای غنی و دیرینه دارد- را ندارند، آن‌ها درواقع خواستار تغییر رویکرد روان­شناسی، حداقل در برخی از تأکیداتش بر بدترین چیزها در زندگی به سمت رویکردی متوازن­تر در مطالعه و درک بعضی از بهترین چیزها در زندگی بودند.
سلیگمن و سيکزنت میهالی[23] در معرفی حوزه روان­شناسی مثبت­گرا، سطوح سه­گانه­ای به شرح زیر را بیان نمودند:

      1. تجارب ذهنی ارزشمند. بهزیستی، قناعت و رضایت (در گذشته)؛ امیدواری و خوش­بینی (برای آینده)؛ و سلاست[24] و شادمانی (در حال حاضر).
      2. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    1. صفات مثبت فردی. ظرفیت عشق ورزیدن و حرفه­گرایی، شجاعت، مهارت بین­فردی، حساسیت زیبایی­شناسی، پشتکار، گذشت، اصالت، تفکر آینده­نگر، معنویت، استعداد و بینش.
    1. فضایل مدنی و نهادهایی که افراد را به سمتی سوق می­ دهند که شهروندی بهتر شوند. مسئولیت، محبت، نوع­دوستی، نزاکت، اعتدال، مدارا و اخلاق کاری.

این اهداف بسیار “مثبت” نه­تنها برای درمان، بهزیستی، آموزش­وپرورش، زندگی خانوادگی، روابط اجتماعی، و جامعه پیامدهایی آشکار دارد، بلکه، مهم­تر این­که برای زندگی سازمانی و رفتار سازمانی نیز پیامدهایی آشکار دارد. درواقع، شواهد پژوهشی فراوانی وجود دارد که بر وجود رابطه­ای معنادار بین سلامت[25] (جسمانی و روانی)، روابط[26] (صمیمی و اجتماعی) و کار[27] (عملکرد و رضایت) یا آنچه به­ طور اختصار می­توان آن را بهزیستی اچ-آر-دبلیو[28] نام نهاد، اذعان دارد؛ به‌عبارت‌دیگر، همانند مدل سه­گوشه­ای شناختی اجتماعی بندورا[29]، مدل اچ-آر-دبلیو که در شکل 2-1 نشان داده شده است، یک رابطه­ متقابل و تعاملی بین سلامت، روابط و کار را نشان می­دهد (به‌عنوان‌مثال، سلامت افراد بر روابط آن­ها تأثیر می­ گذارد و روابط آن­ها بر سلامتشان تأثیرگذار است، سلامت آن­ها بر کارشان تأثیر می­ گذارد و کار افراد بر سلامتشان تأثیرگذار است و غیره).
مهم­تر این­که اکنون شواهدی در تأیید موارد پیش­گفته اذعان دارند، به­ طوری­که تحقیق روان­شناسان مثبت­گرا از قبیل سونجا لیوبمرسکای[30] با اطمینان نتیجه ­گیری می­ کند که خوشبختی (سطح مثبت­گرایی یا بهزیستی اچ_آر_دبلیو) فرد به‌وسیله موارد زیر تعیین می‌شود:

    1. حدود نیمی را می­توان به ژنتیک، مَزاج “اتصالات سخت[31]” نسبت داد. (اما نه
      تغییرناپذیر). به نظر می‌رسد این درصد زیادی باشد، اما لیوبمرسکای اشاره می‌کند، “50 درصد مقداری زیاد از 100 درصد است، اما درک این واقعیت که آن روی سکه جای کافی برای بهبود موجود است، حائز اهمیت می­باشد”.
    1. باکمال تعجب، به نظر می­رسد تنها در حدود 10 درصد درنتیجه­ی شرایط زندگی است. همان­گونه که لیوبمرسکای اشاره می­نماید، “اگرچه ممکن است شما به­سختی این را باور کنید که چه این­که شما با یک اتومبیل هیبرید لکسوس یا یک کامیون کهنه به محل کارتان بروید، چه این­که شما جوان یا پیر هستید، یا جراحی پلاستیک چروک پوست انجام داده باشید، خواه شما در غرب میانه­ی بسیار سرد و یا در سواحل خُنَک غرب زندگی می­کنید، شانس شما برای شاد بودن و شادتر شدن تقریباً یکسان است”.
    1. مهم‌تر از همه این­که 40 درصد باقی‌مانده‌ی شادی، مثبت­گرایی، یا بهزیستی اچ-آر-دبلیو به‌وسیله فعالیت­های ارادی تعیین می­ شود. آگاهی از این‌که بخشی بزرگ از خوشبختی فرد تحت کنترل خود او است، نویدبخش تأثیرگذاری شگرفی است که شما می­توانید در زندگی خود از طریق به‌کارگیری استراتژی­ های ارادی برای بازسازی خود به­عنوان یک فرد شادتر، دارا باشید.

با توجه به مباحث پیش­گفته، تقریباً بیش از 40 درصد از خوشبختی فرد مربوط به اجزای ارادی است که رفتار سازمانی مثبت­گرا به‌طورکلی و سرمایه روان­شناختی به‌طور خاص می ­تواند ورودی آن را تأمین کند و بر آن تأثیر بگذارد. لازم به ذکر است که مؤلفه­ های رفتار سازمانی مثبت­گرا و منابع روان­شناختی مثبت از قبیل خودکارآمدی، امیدواری، خوش­بینی و تاب­آوری (و هنگامی­که این سازه­ها باهم ترکیب شوند، سازه مرکزی سرمایه روان­شناختی را تشکیل می­ دهند) حالت­گونه و باز برای توسعه­اند، ازاین­رو می‌توانند به‌طور ارادی توسط خود فرد یا به‌وسیله هدایت منابع انسانی مستقیماً بر عملکرد کاری، و به‌نوبه خود بر روابط و سلامت افراد تأثیر بگذارند (Luthans, 2011).
عملکرد کاری درنتیجه­ی سرمایه روان­شناختی
روابط

    • شبکه‌های اجتماعی
    • دوستان / شریک زندگی

سلامت

    • جسمانی
    • روانی

نیت­های مؤثر مثبت
باز برای توسعه و کنترل
شکل 2-1. مدل اچ-آر-دبلیو (اثر تعاملی سلامت، روابط و کار)
روان­شناسی مثبت به جنبه­ های مثبت انسان یعنی به نیمه­ی پر لیوان اهمیت می­دهد. کارل راجرز و آبراهام مازلو معتقد بودند که روان­شناسی علاوه بر بهبود افراد مریض باید به ساخت و ایجاد انسان سالم و خودشکوفا نیز توجه کند. موضوع روان­شناسی نباید صرفاً مطالعه بیماران روانی باشد و انسان سالم هم باید موضوع تحقیقات قرار گیرد و جوامع به سمت ساخت جامعه روانی سالم[32] حرکت کنند. روان­شناسی مثبت صرفاً به سطح فردی تأکید ندارد، بلکه در سطح سازمانی و اجتماعی نیز سرمایه ­گذاری روی فضیلت مدنی، تقوا، مسئولیت، رفتار شهروندی، نوع­دوستی و اخلاق مورد تأکید است. روان­شناسی مثبت به ویژگی­های زیر در گذر زمان می­نگرد (قلی­پور، 1392، ص 48):

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...