فرد باید این توانایی را داشته باشد که که احساساتش را به سمتی که خود و دیگران صدمه نبیند سوق دهد. هدایت و مدیریت احساسات به فرد در انجام کارها انگیزه می‌دهد، به خصوص برای کارهایی که تمایل به انجامشان نداریم مثل تلفن کردن به فردی که از او خوشمان نمی آید.

بالاخره هدایت و مدیریت شخصی شامل سازگاری و قابلیت می شود. تحقیقات نشان می‌دهد که افراد انعطاف پذیر نسبت به متعصب ها موفق ترند.

امیداوری:

اشنایدر[۵۰] امیدرا این گونه تعریف می‌کند: «اعتقاد ‌به این امر که هدفتان هر چه باشد، هم اراده دستیابی به آن را دارید و هم راه آن مقابل شما گشوده است»

(گلمن، ترجمه پارسا، ۱۳۸۲ ، ص ۱۲۸) از دیدگاه هوش هیجانی، امیدوار بودن ‌به این معنا است که فرد در مقابل اضطراب فشار آور، نگرشی حاکی از شکست یا افسردگی در رویارویی با چالش ها یا موانع دشوار، تسلیم نخواهد شد.

در واقع، فرد امیدوار در تعقیب اهداف خود در طول زندگی کمتر دچار افسردگی می‌شوند و در کل اضطراب کمتری دارند ودرماندگی های عاطفی در آنان کمتر است.

خوش بینی:

به معنای آن است که فردی انتظار قوی داشته باشد. انتظاری در این جهت که علی رغم وجود موانع و دلسردی ها در مجموع زندگی، همه چیز درست خواهد شد.

از دیدگاه هوش هیجانی، خوش بینی نگرشی است که افراد را در رویارویی با رویدادهای دشوار مقاوم می‌سازد. (مقصود خوش بینی واقع گرایانه است).

مارتین سلیگمن[۵۱] روان شناس دانشگاه پنسیلوانیا خوش بینی را در شیوه ای می‌داند که افراد، موفقیت ها و شکست های خود را برای خودشان تعریف می‌کنند.

افراد خوش بین شکست را چیزی می بینند که می‌توانند آن را تغییر دهند، در حالی که افراد بدبین به خاطر شکست خود را سرزنش می‌کنند و آن را به خصیصه ای در خود نسبت می‌دهند که قادر به تغییر آن نیستند (همان منبع، ص ۱۳۰)

با توجه به توضیحات داده شده، این خصیصه به نحوه ‌پاسخ‌گویی‌ افراد به زندگی تأثیرات آشکاری باقی می‌گذارد. افراد خوش بین مانع را چیزی می بینند که می‌توانند آن را کنار بزنند. این افراد با پیگیری دلایل شکست در موقعیت و نه در خودشان می‌توانند نتیجه را تغییر دهند.

واکنش عاطفی که فرد در مقابل شکست از خود ظاهر می‌سازد، برای توانایی او در حفظ انگیزش کافی جهت ادامه کار ضروری است. زیر بنای هر دو این حالات خود باوری[۵۲] است، یعنی این باور که فرد بر وقایع زندگی خود تسلط دارد و می‌تواند با چالش هایی که پیش می‌آیند روبه رو شود.

مهارت‌های هوش هیجانی

به طور کلی هوش هیجانی ۳ دسته مهارت‌ها را شامل می شود:

  1. مهارت‌های هیجانی

    • شناسایی و نامگذاری احساسات

    • ابراز احساسات

    • تعیین شدت احساسات

    • توانایی درک منشأ احساسات

    • مدیریت احساسات و کنترل عواطف

    • ایجاد احساسات مثبت نسبت به شخص خود و اطرافیان

    • آگاهی ارتقاوتهای موجود میان احساسات و عمل

    • همدلی

    • به تعویق انداختن کامیابی

    • کنترل تکانه

    • مهار هیجان ها و افزایش خویشتن داری

    • یافتن راه های برای مقابله با ترس و اضطراب، خشم و اندوه

  • کاهش فشار روانی و مقابله با اضطراب اجتماعی

  1. مهارت‌های شناختی:

    • تشخیص آن که بر تصمیمی خاص، عقل حاکم است یا احساسات

    • درک آنچه که در پس هر احساس نهفته است (مانندرنجشی که برانگیزنده خشم است)

    • آگاهی براینکه چه هنگام می توان بدون احساس خطر، درباره احساسات خصوصی خود صحبت کرد.

    • خویشتن پذیری، نگریستن به خود از زاویه ای مثبت، شناخت ‌نقاط علنى قوت و ضعف خود

    • درک هنجارهای رفتاری (اینکه چه رفتاری مقبول و چه رفتاری ناشایست است)

    • دریافتن و تفسیر نشانه های اجتماعی، شناخت تأثیرات اجتماعی بررفتار، ملاحظه شخص خود از چشم انداز جامعه ای بزرگتر و درک نظرگاه دیگران

    • استفاده از گام‌های مشخص برای حل مسائل و تصمیم گیری، تعیین اهداف، تعیین اعمال جایگزین و پیش‌بینی پیامدها.

    • احساس مسئولیت

  • اجرای گفت و گوی درونی و صحبت ها با خود به عنوان راهی برای کنار آمدن یا یک موضوع یا تقویت رفتار خود

  1. مهارت‌های رفتاری:

    • برقراری ارتباط غیر کلامی ـ از طریق تماس چشمی، حالت چهره، لحن صدا، حرکات بیانگر.

    • برقراری ارتباط کلامی ـ ابراز درخواست های روشن، نشان دادن واکنش مثبت به انتقاد، مقاومت در برابر تأثیرات منفی گوش دادن به گفته های دیگران

    • ایجاد حس اعتماد در یک ارتباط

    • قدرت تأثیر بر دیگران به طوری که این تأثیر پس از پایان روابط ادامه داشته باشد.

    • تجزیه و تحلیل و درک ارتباط ها.

    • حل تعارضات و مذاکره بر سر موضوع های مورد اختلاف و مبارزه عادلانه با دیگران

    • حل مشکلات موجود در ارتباط ها

    • دانستن مهارت در مراوده با دیگران

    • پیروی از جمع و هماهنگی با گروه

    • اجتماعی بودن، داشتن محبوبیت، صمیمت و هماهنگی با دوستان

    • برخوداری از حس اشتراک، تشریک مساعی، یاری و مددکاری

  • آگاهی بر این که چه هنگام و چگونه رهبری را بر عهده بگیرند و چه هنگام تبعیت کنند.

کاربردهای هوش هیجانی

هوش هیجانی تعیین کننده موفقیت و کامیابی انسان در زندگی شخصی، شغلی واجتماعی است. در اینجا به عنوان نمونه تاثیر هوش هیجانی را در چند جنبه از زندگی بررسی می‌کنیم .

رضایت مندی زناشویی و تداوم زندگی:

گفتیم که یافتن علائم عاطفی کلامی وغیر کلامی ،توانایی ابراز احساسات خود ،توانایی دریافتن احساسات ابراز نشده طرف مقابل از طریق حالت چهره ولحن صدا از جمله مهارت های اساسی در هوش هیجانی است.

کمبودهای موجود در کفایت عاطفی دو همسر پیامدهای ناگواری به جای می‌گذارد. در صورتی که یکی از زوجین یا هردوی آن ها از نظر هوش هیجانی کاستی داشته باشند، بین آن ها شکاف های عاطفی ایجاد می شود که در نهایت می‌تواند موجب گسستن پیوند آن ها گردد.

مهمترین عنصر در احساس رضایت کردن از ارتباط موجود به ویژه برای زنان، آن است که میان آن ها و همسرانشان ارتباطی خوب برقرار باشد.

وجود هوش هیجانی میان طرفین احتمال تشریک مساعی آن ها را برای حل مسائل خود افزایش می‌دهد.

مجموعه ای از قابلیت های عاطفی مثل توانایی آرام شدن و آرام کردن طرف مقابل خود، همدردی و خوب گوش کردن، می‌تواند این احتمال راافزایش دهند که دو همسر، نکات مورد اختلاف خود را به صورتی کارآمد حل و فصل کنند.

عملی که از نظر عاطفی حاکی از همدلی باشد، می‌تواند تنش ها را با مهارت فرو نشاند.

موفقیت شغلی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...