در رویکردهای عقلانی که تدوین اهداف دقیق آموزشی مورد تأکید قرار می‌گیرد این نوع اهداف معقول به نظر می‌رسند اما از منظر روان شناختی لزوماًً کارآمدترین راه برای ادامه نیست. معلم می‌تواند در کلاس درس فعالیت‌های منحصر به فردی انجام دهد که مفید و غنی باشند. نکته بعدی اینکه اهداف آموزشی لازم نیست قبل از انتخاب و سازماندهی محتوا تعیین شوند تولیداتی که از طریق برنامه های درسی بدیع می‌توانند ایجاد شوند همانند وسایلی که از طریق ابداعات هنری و علمی ایجاد می‌شوند دارای هدف باز[۲۱] می‌باشند. نظریه برنامه درسی لازم است به فرایندهای متنوع در ساخت برنامه درسی اجازه فعالیت بدهد.

موضوع بعدی در خصوص اهداف برنامه درسی از منظر زیباشناختی همان‌ طور که در درسهای هنر به تعلیم و تربیت ازنظر آیزنر اشاره شده است توجه به تخیل می‌باشد در عالم هنر تخیل و خیال ورزی موجب تشویق و تقویت قرار می‌گیرد زیرا هنرمند در قالب تخیل موفق به بیان واقعیت هایی می شود که از عهده عالِم بر نمی آید. تخیل معرف ظرفیت فاصله گرفتن از واقعیت یا قابلیت دیدن حقایق و معانی فراتر از واقعیت های محسوس و ملموس است نه عدم توان تمیز میان امر واقعی و غیر واقعی که در این صورت یک بیماری و ناتوانی شناخته می شود(مهرمحمدی،۱۳۸۵). و همچنین تخیل، عمل یا قدرت خلق ایده ها و تصورات جدید از طریق ترکیب یا بازسازماندهی تجربه های قبلی است(افلند[۲۲]،۲۰۰۵،ص۷۵۷). به عبارت دیگر با تخیل می توان به خلاقیت و ابداع ایده های نو رسیدکه آلبرت انیشتین (به نقل از همان منبع) بیان می‌کند تخیل مهم تر از دانش است و منبع مهم تربیتی می‌باشد. یکی از توصیه های دیوئی به مدیران مدارس این است که شرایطی فراهم آورند تا تخیل کودکان در یادگیری و تدریس بکارگرفته شود(سیمپسون[۲۳] و دیگران،۲۰۰۵،ص۲۱۴).

مطلب بعدی اشکال و قالب های مختلف بازنمایی پیام می‌باشد. همان‌ طور که قبلاً ذکر شد زبان ادبی و کمی تنها اشکال بازنمایی پیام ها نیستند. آیزنر(۲۰۰۵،ص۱۷۴) می‌گوید:« برای دریافت معنا و مفهوم یک اثر هنری باید سواد رسانه و ابزار مورد استفاده را دارا بود. همه اشکال بازنمایی داده ها و اطلاعات در شکل دادن و افزایش درک افراد مؤثرند خواه شما از داستان استفاده کنید، فیلم بسازید یا از شکل و نمودار بهره بگیرید همه آن ها به دنبال تبیین و واضح سازی یک پیام به جای مبهم ساختن آن هستند».

‌بر اساس آن چه که در بالا گفته شد پرورش تخیل و ایجاد سواد رسانه ای را می توان به عنوان اهداف تربیتی از منظر زیبایی شناسی و هنر توجیه پذیر دانست و آن ها را در زمره مؤلفه های هنر و زیبایی شناسی قلمداد نمود.

محتوا

تحقق اهداف مستلزم ابزار و وسایلی است که موجبات این تحقق را فراهم می‌سازند. در علم مطالعات برنامه درسی آنچه موجب این امر می شود محتوا نام دارد به عبارت دیگر هر چیزی که فرصتی برای تحقق هدف می آفریند محتوا است. نیکلس می‌گوید چیزی را به کسی باید یاد داد آن شخص دانش آموز و آن چیز محتوا است(ملکی،۱۳۸۳). محتوا عبارت است از مجموعه مفاهیم،مهارت‌ها و گرایش هایی که از سوی برنامه ریزان انتخاب و سازماندهی می شود در عین حال محتوا آثار حاصل از فعالیت های یاددهی یادگیری معلم و شاگرد را در بر می‌گیرد(همان منبع،ص ۶۴).

آن چه که برای برنامه ریزان درسی در حوزه محتوا به عنوان مسئله مطرح می‌باشد انتخاب آن می‌باشد زیرا دو عامل انفجار اطلاعات و محدودیت ظرفیت یادگیری آدمی برنامه ریزان درسی را مجبور به انتخاب محتوای مناسب از بین مطالب و محتواهای بی شمار می‌کند. بدیهی است در انتخاب یک چیز از بین چیزهای متعدد از همان نوع، داشتن ملاک و معیاز نیاز مبرم انتخابگر می‌باشد. برای انتخاب محتوا نیز در مطالعات برنامه درسی ملاک ها و معیارهای متعددی از سوی برنامه ریزان درسی ارائه گردیده است این ملاک ها و معیارها برخاسته از مبانی برنامه درسی است که برنامه ریزان درسی آن ها را در فرایند برنامه‌ریزی درسی مدنظر قرار می‌دهند. برای مثال وقتی جامعه به عنوان یکی از مبانی مدنظر برنامه ریزان باشد ملاک هایی از قبیل تناسب محتوا با ارزش‌های اساسی اجتماعی، در انتخاب محتوا اعمال می‌گردد.موضوع ملاک های انتخاب محتوا از حوصله بحث خارج است و ما در اینجا به برخی نکات از دیدگاه زیبایی شناسی و هنر در خصوص ماهیت محتوا و نحوه ارائه آن اشاره می نماییم.

یکی از وظایف برنامه ریزان درسی در خصوص محتوای برنامه درسی ارائه محتوا می‌باشد یعنی پس از اینکه محتوا یعنی مجموعه مفاهیم، اطلاعات، و موضوعات اعم از شناختی، عاطفی ومهارتی تعیین شدند در چه فرم ها و قالب هایی بهتر است ارائه گردند. فرم ها یا اشکال بازنمایی اطلاعات قالبهایی هستند که انسان‌ها برای بیان مقاصد خویش از آن ها بهره جسته و می جویند. بدیهی است این اشکال بازنمایی باید حواس دریافتی انسان را مورد هدف قرار دهند و قالبها و فرم ها بتوانند یکی یا تعداد بیشتری از حواس ‌پنج‌گانه را به خود جلب نمایند. اشکال بازنمایی اطلاعات که تا به حال به طور عمده مطرح شده اند شامل موارد زیر است البته هر چند ممکن است انسان به واسطه قدرت خلاقیت خویش و ‌بر اساس پیشرفتها بر تعداد آن ها بیفزاید.

    1. فرم نوشتاری یاد ادبی

    1. فرم عددی یا کمی

    1. فرم شنیداری

    1. فرم بصری

  1. ترکیبی از آن ها

از دیدگاه آیزنر(۲۰۰۵) آنچه در انتخاب یک شکل بازنمایی مهم است پاسخ ‌به این سوال است که آیا شکل بازنمایی انتخاب شده معادل و مناسب مفهوم مورد نظر می‌باشد؟ یعنی وقتی فرد داده های حسی را از جهان بیرون دریافت می‌کند از طریق توانایی‌های ذهنی خویش آن ها را پردازش و دست کاری می‌کند و سپس مفهوم های معادل آن ها را برای خود می‌سازد برای انتقال آن ها به دیگران نیاز به اشکال بازنمایی دارد این اشکال باید طوری باشند که بتوانند آن مفاهیم مورد نظر را منتقل سازند. فرایند بازنمایی، ایده ها و تصورات را پایدار می‌کند این فرایند، ویرایش را ممکن می‌سازد اشکال بازنمایی به اشتراک گذاشتن معنی را فراهم می‌کند و آگاهی هایی برای اکتشاف ایجاد می‌کند.

در عالم هنر اشکال بازنمایی اطلاعات، متعدد و متنوع می‌باشند و تنها محدود به گزاره های ادبی و عددی نیستند. هنرها با فعالیت های خلاق و نمادهایی از اطلاعات سروکار دارند و نتایج خلاقانه و آثار منحصر به فردی به لحاظ زیباشناختی تولید می‌کنند(ویلر[۲۴]،۱۹۷۱،ص۳۳۸) . آیزنر (۲۰۰۵) می‌گوید هنرها به سمت تلویح، مجاز و کنایه گرایش دارند ۳۰ دانش آموز به شرطی که درست کار بکنند در موسیقی یا هنرهای بصری ۳۰ راه حل مختلف ایجاد می‌کنند اما در درس ریاضی اگر معلم به خوبی تدریس کرده باشد ۳۰ دانش آموز به یک راه حل خاصی می‌رسند. وی ادامه می‌دهد بحث هنر و اشکال بازنمایی کاربردهای زیر را برای نظریه تربیتی دارد:

    1. شناخت حاصل فعالیت ذهنی است که صرفاً از اشکال حسی زندگی ریشه نمی گیرد بلکه شناخت در ذهن ایجاد شده و ساختنی می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...