مقالات و پایان نامه ها | الف ) نقض احساسات جمعی : – 5 |
با توجه به مطالب فوق انتقادات زیر را به نظریه وارد دانست :
۱- این نظریه انسان را موجودی منفعل در نظر میگیرد که دخل و تصرفی در محیط ندارد و هر آنچه که محیط به او میدهد وی پذیرد . به عبارت دیگر در این نظریه به نظر میرسد که انسان انتخاب و اراده ای نداشته باشد و کاملاً اسیر محیط است .
۲- انگیزه ارتکاب جرم در این نظریه مبهم است و نابرابریهای اجتماعی ، ساختار سیاسی – اقتصادی که از جمله علل مهم کجروی است ، در این نظریه مورد توجه قرار نگرفته است .
۳- این نظریه و پیش فرضهای آن با وجود مهم بودن جامع نیستند . چرا که برخی بررسی ها نشان داده است که نظارت و حمایت خانواده و وابستگی مثبت کودک و نوجوان به والدین ، تأثیر منفی بزهکارانه همالان و اطرافیان را که خارج از خانه به نوجوانان منتقل می شود خنثی میکند . از جمله در این زمینه به بررسی « جنس » در سال ۱۹۷۲ می توان اشاره کرد که دو اصل « انکار آسیب رسانی » و « محکوم کردن محکوم کنندگان » را مطرح میکند که مراد از آن ها توجیه بی ضرر و بی خطر بودن بزهکاری و پذیرفته نشدن قضاوتهای دیگران درباره بزهکاری در میان بزهکاران است .
۴- این نظریه تنها به تبیین چگونگی یادگیری انحراف می پردازد و به چگونگی پیدایش آن در یک فرهنگ و یا به چگونگی تعریف آن به عنوان رفتار انحرافی توجه نمی کند .
۵- برخی اشکال رفتار انحراف عملاً در تماس با شهروندان همنوا آموخته می شود مثلاً اختلاس در خلال آموزش بانکداری یاد گرفته می شود . این نظریه به این نکته توجه نکرده است که برخی از افراد بدون داشتن تماس با منحرفین ، منحرف میشوند .
۶- بسیاری از افراد علیرغم معاشرت با منحرفین ، خود منحرف نمی شوند . در این زمینه می توان به پلیس ها اشاره کرد . علاوه بر این اکثر کودکان یکه در محله هایی که بزهکاری زیاد است بزرگ میشوند ، بزهکار نمی باشند .
۷- این نظریه مفهوم هدف و معنی انسانی را مورد غفلت قرار میدهد . شخصیت مردم صرفاً از طریق جایی که آن ها زندگی میکنند یا کسانی که با آن ها در تعامل هستند شکل نمی گیرد . انسانها همچنین دارای غایات ، برنامه ها و نیات نیز میباشند .
۸- ساترلند مکانیسمهای این یادگیری را روشن نکرده است . یعنی نگفته است که چگونه یک دله دزد به دزد حرفه ای تبدیل می شود با این همه پدیده معاشرت و یادگیری از جمله عوامل مهم در کجرویها هستند و تحقیقات فراوانی که بر اساس این نظریه انجام شده است و اهمیت نقش گروه همالان در دوران جوانی را نشان میدهد .
۲-۳-۷-۲- نظریه فشار ساختاری
این نظریه رفتارهای انحرافی را نتیجه فشارهای اجتماع میداند . تعبیر ساده آن وجود فراوان فقر در یک ساختار اجتماعی ، فشارهایی را برای بروز انواع خاصی از کژرفتاری ها فراهم میسازد .
برخی از جامعه شناسان ، تمام مشکلات و کجرویها را از ساخت جامعه می دانند . مرتون معتقد است که ساخت اجتماعی در مرحله های خاصی ، شرایطی را فراهم میکند که شکستن قواعد حقوقی پاسخی نرمال محسوب می شود . او چنین وضعیتی را بی هنجاری ( بی هنجاری ؛ به وضعیتی آشفته ای در جامعه گفته می شود که هنجارهای از بین رفته یا در تضاد قرار گرفته باشد ) میخواند و میگوید : انحراف برای این پیش میآید که جامعه دستیابی به برخی هدفها را تشویق میکند ؛ ولی وسایل ضروری برای رسیدن به این هدفها را در اختیار همۀ اعضای جامعه قرار نمی دهد در نتیجه ، برخی افراد یا باید هدفهای خاصی را برای خود برگزینند و یا برای رسیدن به هدفهایی که فرهنگ جامعه شان تجویز کرده ، وسایل نامشروعی را به کار ببرند . ( ستوده و بهاری ، ۱۳۸۶ : ۳۶ و ۳۷ ) .
تئوری فشار مدعی است ، جرم تابعی از تضاد بین اهداف مردم و ابزارهایی است که آن ها میتوانند به شیوه ای مشروع برای رسیدن به آن اهداف از آن ها استفاده کنند نظریه پردازن فشار استدلال میکنند که اگر چه اهداف اقتصادی و اجتماعی برای مردم در همه قشرهای جامعه مشترک هستند ، ولی توانایی دستیابی به این اهداف به طبقه افراد وابسته است . بیشتر مردم خواهان ثروت ، داشتن همسر ، قدرت احترام و دیگر وسایل راحتی زندگی هستند . اعضای طبقه پایین قادر نیستند این نمادهای موفقیت را از طریق ابزارهای قراردادی و مشروع به دست آورند . در نتیجه آن ها احساس خشم ، ناکامی و ناخشنودی میکنند . افراد طبقه پایین میتوانند این شرایط را بپذیرند و به عنوان یک فرد مسئولیت پذیر زندگی کنند یا میتوانند شیوه های دیگری برای موفقیت بر گزینند که این شیوه ه شامل سرقت ، خشونت یا استعمال مواد مخدر است .
بر اساس این نظریه احساس ناکامی ، از خود بیگانگی ، فقدان حمایت مثبت خانواده احتمال ارتکاب جرم فرد را افزایش میدهد و یک امر مطلوب برای انتقام ، کینه توزی و گسست قید و بندهای اجتماعی را به وجود می آورد که این احساسات را به شکل رفتارهایی از قبیل خشونت نشان میدهد . اگر ناکامی و فشار متوجه درون فرد گردد تلاش برای خود کشی افزایش مییابد .
سؤال اصلی در نظریه فشار این است که چرا مردم کجرفتاری میکنند ؟ پاسخ کلی این نظریه به این سؤال این است که عواملی در جامعه وجود دارند که برخی مردم را تحت فشار قرار میدهند و آن را مجبور به کجرفتاری میکنند . الگینو معتقد است که فشار بیشتر از ناتوانی افراد در دستیابی به کالا و خدمات مطلوب است . رابرت مرتون این فشار را ناشی از عدم توانایی شخصی در دستیابی به اهداف مقبول اجتماعی میداند ، البرت کوهن ناکامی را در رسیدن به جایگاه بالا در جامعه را عامل فشار میداند . کلووارد و اوهلین عدم برخورداری اشخاص از فرصتهای مشروع برای نیل به اهداف را وارد کننده فشار و راندن آنان به کجرفتاری می دانند . ( همان منبع ، ۱۳۸۶ : ۳۸ ) .
نظریه آنومی امیل دورکیم[۱۰]
از نظر دورکیم ، کجروی عملی است که بعضی از احساسات جمعی را جریحه دار میکند . بنابرین از نظر وی کجرفتاری پدیده ای نسبی و اجتماعی است . وی با توجه به دو بعد متفاوت کجروی را امری اجتماعی معرفی کردهاست :
الف ) نقض احساسات جمعی : دورکیم معتقد است که کجروی بر اساس هنجارهای مبتنی بر احساسات جمعی در هر جامعه شناخته می شود . او با این تعبیر ، این پدیده را دارای ماهیتی فرهنگی میداند و آن را نقض مسلمات موجود در احساسات قومی و وجدان جمعی جامعه تلقی میکند .
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 03:35:00 ب.ظ ]
|