-
- نشان دادن هیجانات خیلی شدید نسبت به موقعیت
-
- ابراز هیجان با فراوانی بیشتر
-
- وجود مشکل برای بازداری بیان هیجانی
-
- مشکل در فهم تجارب هیجانی
-
- تجربه هیجانات منفی بیشتر
-
- نا توانی بیشتر برای آرام نمودن خود
-
- داشتن سو گیری برای نشانه های منفی یا تهدید کننده
-
- انتخاب راهبرد های پرخاشگرانه، اجتنابی یا نامربوط برای مواجهه با هیجانات منفی
-
- عدم باور به اینکه هیجانات منفی قابل تغییرند
-
- تمایل به تمرکز بر جنبههای منفی موقعیت ها
-
- مشکلات کنترل توجه
- ناتوانی برای تشخیص هیجانات خود (مک لم، ۲۰۰۸؛ به نقل از محمدی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱۲- شخصیت
در این قسمت مباحث مربوط به شخصیت بیان گردیده است.
۲-۲-۱۲-۱- تعریف شخصیت
صاحبنظران حوزه شخصیت و روان شناسی از کلمه شخصیت تعریف های گوناگونی ارائه
دادهاند. کلمه شخصیت که برابر و معادل کلمه انگلیسی پرسونالیستی[۱۳۰] است در حقیقت از ریشه لاتین پرسونا[۱۳۱] گرفته شده است که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می گذاشتند. این تعبیر تلویحاً اشاره به این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد (کریمی، ۱۳۸۹). بنابرین مفهوم اصلی و اولیه شخصیت، تصویری ظاهری و اجتماعی است که بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی میکند، قرار دارد. یعنی در واقع، فرد به اجتماع خود، شخصیتی را ارائه میدهد تا جامعه بر اساس آن، وی را ارزیابی کند (شاملو، ۱۳۸۲). اما شخصیت در معنای علمی به این سادگی قابل تبیین نیست، زیرا شخصیت یک مفهوم انتزاعی است که از طریق انسجام و هماهنگی مجموعه ای از خصوصیات معنا پیدا میکند. این خصوصیات عبارتند از : عواطف و هیجانات، انگیزه ها، افکار، تجارب و ادراکات. از سوی دیگر شخصیت تنها شامل جنبههای ظاهری رفتار نیست بلکه معنای واقعی شخصیت چند بعدی است و این ابعاد شامل طیفی از فرآیندهای درونی و ذهنی است که افراد را وادار به انجام رفتار معینی میکند (دارابی، ۱۳۸۸).
گرچه همه نظریه پردازان شخصیت با یک تعریف واحد از آن مؤافق نیستند اما میتوانیم بگوییم که شخصیت عبارت است از الگوی نسبتاً پایدار صفات، گرایش ها یا ویژگی هایی که تا
اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشند. به طور تخصصی تر شخصیت از صفات و گرایش هایی تشکیل می شود که به تفاوت های فردی در رفتار، ثبات رفتار در طول زمان و تداوم رفتار در
موقعیت های گوناگون می انجامد (فیست و فیست، ۱۳۸۹).
شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگی های فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آن ها است (پروین و جان، ۱۳۸۹). شخصیت را می توان تمایلات نسبتاً پایدار روانی و جسمانی تعریف نمود، تمایلاتی که نحوه ی تطابق فرد را نسبت به محیط روانی، اجتماعی و مادی معین میسازد (کاپلان و سادوک[۱۳۲]، ۱۳۸۷).
از نظر آیزنک (۱۹۸۵؛ به نقل از دیجسترا و بارلدز[۱۳۳]، ۲۰۰۸) شخصیت عبارت است از
ویژگی های خلق و خو، تفکر و حتی ویژگی های جسمانی فرد که کمابیش ثابت و پایدار بوده و سازگاری منحصر به فرد او با محیط را مشخص می کند. در واقع صفات شخصیتی بر سبک هیجانی، ارتباطی، تبیینی، نگرشی و انگیزشی فرد اطلاق می شود (بوچارد[۱۳۴]، ۲۰۰۳).
در زبان عامه، شخصیت به معانی دیگری به کار می رود؛ مثلاً وقتی گفته می شود که کسی با شخصیت است؛ یعنی اینکه او دارای ویژگی هایی است که میتواند افراد دیگر را تحت نفوذ خود قرار دهد یا متانت و وقار دارد. همین طور در نقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن
ویژگی های منفی است که البته باز هم دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد، اما در جهت منفی. همچنین کلمه شخصیت در عرف به عنوان چهره مشهور و صاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کار می رود، همچون شخصیت سیاسی، شخصیت علمی، شخصیت هنری و از این قبیل (کریمی، ۱۳۸۴).
اما در این قسمت یک تعریف جامع از شخصیت ارائه میکنیم :
« شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگی های جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میسازد»(کریمی، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱۲-۲- عوامل تعیین کننده ی شخصیت
عوامل تعیین کننده ی شخصیت به دو گروه تعیین کننده های ارثی و محیطی تقسیم میشوند:
عوامل ارثی، نقش عمده ای در تعیین شخصیت فرد، به خصوص در تعیین آنچه در وی منحصر به فرد است، بازی میکنند. اگر چه بسیاری از روان شناسان، در طول تاریخ روان شناسی بر اهمیت عوامل محیطی و ارثی در شکل گیری شخصیت تأکید کردهاند، نظریه های اخیر معتقدند که اهمیت این عوامل در ویژگی های شخصیتی افراد متفاوت، فرق میکند. مثلاً اهمیت عوامل ارثی در ویژگی هایی چون هوش و خلق و خو بیشتر است تا در ارزش ها، آرمان ها و باورها. عوامل محیطی و تأثیرات آن موجب شباهت افراد به یکدیگر می شود. همینطور، تجارب افراد موجب می شود که هر یک موجودی منحصر به فرد باشند (پروین و جان، ۱۳۸۹).
ویژگی های وراثتی برای تحقق یافتن و رشد خود به زمینه ای مناسب نیاز دارند و این محیط است که چنین زمینه ای را میتواند فراهم سازد. عوامل محیطی زیادی از قبیل محیط سیاسی، جغرافیایی، فرهنگی، دینی و … هر کدام به نحوی در به وجود آمدن رفتارهای خاص یا جلوگیری از مستعد بار آمدن افراد مؤثرند. چه بسیار افرادی هستند که استعداد نه چندان خوبی دارند ولی محیط آن ها طوری است که این حداقل استعدادها نیز به خوبی شکوفا میشوند و برعکس این قضیه نیز صادق است و آن اینکه افرادی نیز هستند که استعدادهای بالقوه عالی دارند اما به دلیل نامناسب بودن محیط این استعدادها نهفته در فرد باقی مانده اند. بر همین اساس نقش محیط در به وجود آوردن تفاوت های فردی از جمله شخصیت، امری اجتناب ناپذیر است (کرباسی و وکیلیایی، ۱۳۸۸).
اما شاید این سؤال به وجود بیاید که از بین عوامل مذکور (محیط و وراثت) کدام عامل نقش اساسی تری را در بروز صفات افراد دارا است؟ پاسخ به این سؤال بسیار دشوار است. چرا که هر دو عامل وراثتی و محیطی با یکدیگر در تعامل اند و مرز مشخصی بین آن ها نمی توان تعیین کرد. اما برای رفع تعارض این دو باید گفت که در بروز ویژگی های هر فرد هر دو عامل وراثت و محیط مؤثرند و هیچ یک به تنهایی نمی تواند عامل اصلی باشند به طور کلی تأثیر این دو از یکدیگر تفکیک ناپذیر است (گنجی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱۲-۳- رویکردهای اصلی شخصیت
۲-۲-۱۲-۳-۱-رویکرد روان تحلیل گری[۱۳۵]
[جمعه 1401-09-25] [ 04:09:00 ب.ظ ]
|