بلکه منظور محلی است که در قراردادهای داوری یا صورت جلسات رسیدگی داوری به آن اشاره می شود و «کمتر در عمل با این مورد مواجه میشویم که محل داوری به طریقی در یکی از اسناد مربوط به صورت جلسات داوری مشخص نشده باشد». (F.a Mann, 1985, 108) انتخاب این محل ،حتی در صورت سکوت طرفین به صورت عرفی و یا با ارادهی طرفین به عهده نهادهای داوری و یا خود داوران سپرده می شود. تعیین این محل، معمولاً همراه با تاریخ صدور رأی و امضای داوران نوشته می شود. (Van Den, 1981, 201)
محل صدور یا مقر داوری علیالا صول در رأی داوری ذکر می شود. با این وجود در صورتی که محل درج شده در رأی با مفاد قرارداد داوری که ناشی از ارادهی مستقیم طرفین است، منافات داشته باشد، طبیعی است که با توجه به اصل حاکمیت اراده، مفاد ارادهی طرفین ارجحیت داشته باشد. اختلاف بر سر محل صدور رأی بسیار نادر است. برای نمونه، در ۲۵۸ تصمیم که در سالنامهی داوری تا سال ۱۹۸۶ گزارش شده است حتی یک مورد مسئله بر سر محل صدور دیده نمی شود. (جنیدی، ۱۳۷۵، ۴۲)
۲- معیار قانون حاکم
در این معیار نیز دو نظریه وجود دارد به این صورت که عدهای معتقدند آنچه ملاک تشخیص برای داخلی یا خارجی بودن یک رأی می شود، قانون حاکم بر آن دادرسی است. برخی نیز به ملاک آیین دادرسی حاکم بر یک رأی داوری معتقد هستند. هر چند این دو مفهوم متفاوت از هم هستند، اما در عمل امکان انتخاب یکی بدون در نظر گرفتن دیگری تقریباً ممکن نیست. مثلاً اگر برای صدور یک رأی قانون آییندادرسی یا قانون حاکم بر جلسات داوری، کشور «الف» اعمال شود، حتی اگر محل برگزاری جلسات در کشور «ب» هم باشد باز این رأی تحت تابعیت کشور «الف» قرار میگیرد. با در نظر گرفتن این معیار، داوری در محل برگزاری خود غیر داخلی تلقی می شود.
سرچشمهی این معیار، توافق (اراده ی صریح ) طرفین است که به آییندادرسی یا قانون کشوری غیر محل برگزاری جلسات داوری صلاحیت میدهد. در ایران هر دو سند بین المللی پذیرفته شده، قانون داوری تجاری بین المللی ۱۳۷۶ و کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، معیار جغرافیایی (ضابطه ی سرزمینی) را مدنظر قرار داده اند. اما در این میان کنوانسیون اروپایی ۱۹۶۱، کنوانسیون پاناما ۱۹۷۵ و کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸معیار آییندادرسی را نیز در کنار معیار جغرافیایی پذیرفتهاند.
هر چند در عبارات کنوانسیون نیویورک در ابتدای بند یک از ماده یک به صراحت به قلمرو دولت محل درخواست اجرا (معیار جغرافیایی) اشاره میکند، اما درمادهی همین بند از ماده به احکام داوری اشاره می کند که در کشور محل تقاضای اجرا، داخلی محسوب نمی شود (معیار قانون حاکم). با بررسی متن پیشنویس کنواسیون، در مییابیم که در ابتدا فقط معیار جغرافیایی در این بند وجود داشت. اما با اعتراض بعضی از کشورها[۱] قسمت دوم این بند نیز به متن اصلی اضافه شد.
در میان معترضین نمایندهی کشور فرانسه، محل صدور رأی را یک معیار تصادفی و غیر واقعی میخواند که بر حسب ضرورت برای مسایلی چون مکاتبات و محلهای قابل دسترس برای طرفین و داوران انتخاب می شود و صرفاً جنبه فرعی و ثانوی دارد. بدین صورت تغییراتی در متن نهایی کنوانسیون نیویورک پدیدار شد. علاوه بر مطرح شدن معیار قانون حاکم در بند اول از ماده یک، درقسمت «ه» از بند اول ماده پنج نیز معیار قانون حاکم به متن اصلی اضافه شد. در این بند نهایتاًً عبارت «در کشور محل صدور» که در متن اولیه آمده بود به عبارت «در کشوری که در آن یا تحت قانون آن» رأی صادر شده باشد، تبدیل شد.
این دو معیار هرگز به صورت اجماعی در نیامد و همواره بین حقوق دانان محل تأمل است؛ چرا که عدهایی معیار قانون حاکم را محل حاکمیت محلی میدانند و شاید به همین دلیل هم کنوانسیون ژنو۱۹۲۷ تنها معیار محل داوری را مدنظر قرار داده و صحبت از ابطال رأی در کشور محل صدور نموده است. در حالی که کنوانسیون نیویورک هر دو معیار را مورد پذیرش قرار داد. (Mayer, 1995, 44)
بخش دوم- شناسایی و اجرای رأی داوری
شاید یکی از مهم ترین و حساس ترین بخش از روند یک داوری مقوله ی اجرای رأی داوری است. چرا که اگر طرفین اطمینان به این موضوع نداشته باشند که پس از خاتمه ی رسیدگی و صدور رأی داوری میتوانند آن را اجرا کنند، رسیدگی داوری صرفاً یک روند طاقت فرسا و بیهوده خواهد بود. به بیان دیگر چنانچه طرفین قبل از پروسه ی داوری یا در حین آن از اجرای رأی داوری حتی در صورت عدم اجرای اختیاری توسط محکوم علیه پرونده اطمینان نداشته باشند، هرگز به روند این رسیدگی تمایل نخواهند داشت؛ وجود رایی بدون توانایی اجرای اجباری صرفاً یک برگه ی ظاهری است و اگر چه برای به دست آوردن آن زحماتی هم کشیده باشند، امکان باالفعل در آمدن آن نیست.
از جهتی طرق مؤثر و آسان برای اجرای رأی داوری یا ضمانت اجراهای مناسب برای آن نه تنها موجب گرایش به نهاد داوری می شود، بلکه در بسیاری موارد موجب اجرای اختیاری رأی از طرف محکوم علیه رأی داوری هم می شود. با توجه به مطالب گفته شده به نقش مهم اجرای رأی داوری و اهمیتی که در صحنه ی بینالمللی دارد پی می بریم. خصوصاًً در مورد شناسایی آرای داوری خارجی که در کشور غیر محل صدور رأی باید اجرا شود و دادگاه های ملی (داخلی) باید آن را مورد شناسایی قرار بدهند و حتی در مواردی طرف ناموفق را مجبور به اجرای رأی داوری و اطاعت از رأی نمایند.
اجرای رأی در کشوری که مقر داوری در آن هست و تحت قوانین آن صورت گرفته از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست چرا که اگر دولتی اجازه ی رسیدگی و روند داوری را در کشور خود بدهد طبیعی است که اجازه ی شناسایی و اجرای آن را هم میدهد. اما از آنجایی که دولتها معمولا علاقه ای به اجرای تصمیمات غیر داخلی یا به عبارتی دیگر تصمیمات حاکمیتهای دیگر را ندارند،اجرای یک رأی داوری خارجی اگر از پشتیبانی قانونی قوی ای بهره مند نباشد خیلی سخت و در مواردی غیر ممکن خواهد بود.
دولتها اجرای تصمیمات داخلی خود را ناشی از حاکمیت می دانند و به طور قطع نمی خواهند ابزارهای حاکمیتی خود را برای حمایت از جریان رسیدگی غیر عادلانه به کار گیرند. همچنین دولتها بسیار تأکید دارند که چهارچوب های ماهوی خاصی در قلمروشان حفظ و رعایت شود. به طور مثال در مورد اجرای آرایی که با اصول اساسی اخلاقی و فرهنگی، اجتماعی در کشورشان منطبق نباشد یا آرایی که در پی قراردادهای نامشروع باشد، امتناع میکنند.
اما این که این معیار ها و اصول از کشوری به کشور دیگر کاملا متفاوت است، طرفین یک قرارداد را پیش از هر چیز به این فکر می اندازد که در مورد انتخاب محل داوری کاملا دقت کنند و محل و مکانی را در نظر بگیرند که حتی الامکان طرف مقابل در آنجا اموالی داشته باشد و دادگاه های آن کشور برای اجرای رأی داوری مشکل خاصی نداشته باشند. با توجه به اهمیت موضوع به شناخت مفاهیم شناسایی و اجرای رأی می پردازیم:
گفتار اول- شناخت مفاهیم شناسایی و اجرای رأی داوری
[جمعه 1401-09-25] [ 04:31:00 ب.ظ ]
|