پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۲۰- نظریه های شادمانی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
آرگایل(۱۹۸۷؛ ترجمه گوهری نارکی و همکاران، ۱۳۸۲) معتقد است شادکامی یکی از ابعاد اصلی تجربه انسان منجمله خلق مثبت، رضایت از زندگی و شناختهایی از قبیل خوشبینی و عزت نفس به شمار میرود. شادی، تا حدودی به واسطه خصوصیات عینی زندگی، از قبیل ثروت، اشتغال و ازدواج ایجاد می شود، اما عوامل ذهنی نظیر چگونگی تصورات ما از آن شرایط مثلاً مقایسه با دیگران و انطباق نیز در ایجاد شادی نقش دارند.
تپوی سودهیکوی[۷۰] (۱۹۹۷) اعتقاد دارد هرکسی در دنیا شادمانی را دوست دارد و رنج بردن را دوست ندارد. او از دو نوع شادمانی یاد می کند: (۱) شادمانی جسمانی و (۲) شادمانی ذهنی. هر دو نوع شادمانی به یکدیگر وابستهاند، یعنی، اگر جسم شاد باشد می تواند شادمانی ذهنی را به دنبال داشته باشد.
مکتب بودا اعتقاد دارد که شادی واقعی با ثروت یا مشهور شدن به دست نمیآید. ما مردم مشهور و میلیونری با موقعیتهای بالا را میبینیم که طبیعتاً با این همه ثروت باید شاد باشند ولی در مییابیم که شادی واقعی از چیزهای مادی ناشی نمی شود زیرا این چیزها منبعی از شادی واقعی نیستند بلکه باعث رنج افراد نیز می شود. شادی واقعی در درون ذهن ما است، مردمی که میخواهند به این نوع شادی دست پیدا کنند باید رشد ذهنی را که بودا کشف و تأیید کردهاست، تمرین کنند(گوهری نارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
بربنر[۷۱](۱۹۹۸؛ به نقل از آریایی مقدم، ۱۳۸۲) شادکامی را متغیری میداند که پایه زیستشناختی دارد و در اثر عوامل موقعیتی و محیطی ایجاد نمی شود. وی در مطالعه میان فرهنگی خود به این نتیجه رسید که در ملتها و فرهنگهای گوناگون و در محیط و موقعیتهای اجتماعی، مردم در زمینه شادکامی با هم متفاوتند و این تفاوتها پایدار است. این پایداری تفاوتهای موجود میان افراد، شادکامی را به ویژگی شخصیتی متأثر از رخدادها پیوند میدهد.
شادمانی ذهنی اشاره دارد به اینکه مردم زندگی خود را چگونه ارزیابی میکنند و شامل متغیرهایی از قبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار، فقدان افسردگی، اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت می شود. ارزیابی شخص از خود ممکن است به شکل شناختی باشد، مثلاً، هنگامی که شخص به طور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبههایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه مینشیند. ممکن است ارزیابی شخص به شکل عاطفی نیز باشد (تجربه هیجانات و خلقیات ناخوشایند و خوشایند مردم در مواجه با زندگی خود). بنابرین، گفته می شود اگر شخص رضایت از زندگی و غالباً خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی هیجانی مثل غمگینی و خشم را تجربه نماید دارای شادکامی ذهنی بالا خواهد بود. برعکس، اگر از زندگی خود ناراضی است و خوشی و علاقه اندکی را تجربه نماید و هیجانات پیوسته منفی، مثل خشم و اضطراب را احساس نماید دارای شادمانی ذهنی پایینی است(مظفری و هادیان فرد، ۱۳۸۴).
چند ویژگی اساسی در مطالعه شادمانی ذهنی وجود دارد. یک، کل دامنه بهزیستی از زجر و عذاب[۷۲] تا وجد و شعف[۷۳] را در بر میگیرد و صرفاً به حالات نامطلوبی مثل افسردگی یا نا امیدی محدود نمی شود. بنابرین، حوزه شادمانی ذهنی صرفاً شامل حالات نامطلوبی نمی شود که توسط روانشناسان بالینی مورد استقبال قرار گرفته است. به عبارت دیگر، حوزه شادمانی ذهنی صرفاً به مطالعه افسردگی و اضطراب ختم نمی شود بلکه عواملی که تا اندازهای افراد شاد را از افراد با شادی متوسط و از افراد فوقالعاده شاد متمایز می کند را نیز در بر میگیرد و دوم، شادمانی ذهنی برحسب تجربه درونی هر شخص تعریف شده است و موقعیتی که صحبت از ارزیابی شادمانی ذهنی است چارچوب داوری خارجی[۷۴] تحمیل نمی شود. به عبارت دیگر، برای توصیف میزان شادمانی هرکس باید درون پوست وی رفت(میرز[۷۵] و دینر، ۱۹۹۵؛ به نقل از مظفری و هادیان فرد، ۱۳۸۴).
با این که بسیاری از ملاکهای بهداشت روانی از بیرون توسط محققین و درمانگران دیکته می شود (پختگی، خود مختاری و واقعبینی) شادمانی ذهنی از دیدگاه خود شخص ارزیابی می شود. اگر شخصی فکر کند که زندگیاش خوب پیش میرود بنابرین درون این چارچوب زندگی او خوب پیش میرود. این ویژگی، حوزه شادکامی ذهنی را از روانشناسی بالینی سنتی فراتر میبرد؛ زیرا در این حوزه بر ادراکات افراد از زندگی خود، وزن و بهاء داده می شود. پس در حوزه شادکامی ذهنی دیدگاه شخص در مورد بهزیستیاش از اهمیت برجستهای برخوردار است. ویژگی نهایی شادمانی ذهنی این است که این سازه صرفاً به خلقیات زودگذر نمیپردازد. بلکه بر حالات بلند مدتتر تکیه دارد. با اینکه خلق یک شخص احتمالاً با هر رویدادی نوسان مییابد، پس شادمانی ذهنی به خلقیات شخص در بعد زمان طولانی علاقمند است. به هر حال آنچه که در یک لحظه غالباً منجر به شادمانی می شود ممکن است همان چیزی نباشد که در بلند مدت هم شادمانی ذهنی را موجب می شود (همان منبع).
بیسواس[۷۶] و دینر(۲۰۰۰؛ به نقل از مظفری و هادیان فرد، ۱۳۸۴) اعتقاد دارند شادمانی ذهنی پدیدهای است که شامل مقوله های گسترده ای از قبیل پاسخهای هیجانی، حوزه های رضایت و قضاوتهای کلی از زندگی می شود. شادمانی ذهنی سه مؤلفهی مهم می تواند به نوبت به تقسیمات فرعی تجربه شوند. رضایت کلی می تواند به رضایت از حوزه های گوناگون زندگی از قبیل تفریحات، عشق، ازدواج، دوستان و غیره تقسیم شود و هر کدام از این حوزه ها را میتوان به جنبه های[۷۷] ریزتر تقسیم نمود. عاطفهی خویشاوندان می تواند به هیجانات ویژهای از قبیل لذت، محبت، غرور و خرسندی تقسیم شود و بالاخره عاطفهی ناخوشایند می تواند به هیجانات و خلقیات ویژهای از قبیل شرم، گناه، غمگینی، خشم و اضطراب مجزا شود. هر یک از این تقسیمات می تواند به تقسیمات فرعیتری نیز بیانجامد. مثلاً یک پژوهشگر ممکن است رضایت از زندگی را مطالعه کند، دیگری ممکن است موضوع جزئیتر رضایت از زناشویی را بررسی کند.
۲-۲۰- نظریه های شادمانی
۱- دیدگاه روانشناختی: از دیدگاه روانشناسان، شادی یک هیجان ناپایدار است و می تواند برای چند ثانیه، چند دقیقه و چند ساعت ادامه داشته باشد. حال اگر احساس شادی بیش از چند ساعت ادامه یابد و برای مدتها نیز پایدار بماند در این صورت به آن احساس خوشبختی یا شادکامی میگویند.
یکی از نظریه های شادکامی از دیدگاه روانشناسی «نظریه سطح انطباق[۷۸]» نام دارد.بر اساس این نظریه احساس شادکامی هر فرد با مقایسه اوضاع و احوال و شرایط فرد بهبود پیدا می کند به همان نسبت معیار شادکامی فرد نیز بالاتر میرود. به هر حال هر یک از ما احساس شادکامی را با کلمات خاصی تعریف میکنیم که هر چند معنای این کلمات برای همه ما قابل فهم و درک است، ولی همه افراد نمی توانند تعریف کاملاً مشابهی برای احساس شادکامی ارائه دهند. هر یک از ما در ارائه تعریفی برای شادکامی و تعقیب آن یک هدف نهایی را دنبال میکنیم و تصمیمات اساسی و مهم زندگی خود را بر اساس آنچه که فکر میکنیم ما را خوشبختتر و شادکامتر خواهد کرد، انجام میدهیم(مظفری و هادیان فرد، ۱۳۸۴).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 02:35:00 ب.ظ ]
|