کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



ه. تشریع امامت و وجوب اطاعت از امام به دلیل حفظ نظام………………………………………………۶۵
و. حلیّت برخی تصرّفات و جواز خرید و فروش بعضی از اجناس به دلیل حفظ قوام و مصالح
اجتماعی……………………………………………………………………………………………………………………….۶۸
ز. قاعده ید…………………………………………………………………………………………………………………۶۹
ح. أصاله الصّحه……………………………………………………………………………………………………………۷۰
ط. روایاتی که مسلمین را از پراکندگی و تشتّت بر حذر داشته است……………………………………۷۱
گفتار سوم: دلیل عقلی………………………………………………………………………………………………………..۷۳
گفتار چهارم: اجماع……………………………………………………………………………………………………………۷۵
فصل دوم: نگاهی به برخی از ابعاد عنوان «حفظ نظام اسلامی»……………………………………………۷۶
گفتار اوّل: تفکیک میان وجوب حفظ نظام و حرمت اخلال به نظام…………………………………………۷۷
گفتار دوم: حکم فقهی حفظ نظامهای غیر اسلامی…………………………………………………………………۸۱
فصل سوم: آثار فقهی مترتّب بر حکم وجوب حفظ نظام اسلامی………………………………………..۹۰
گفتار اوّل: قاعدهانگاری حکم وجوب حفظ نظام اسلامی……………………………………………………….۹۲
أ. آثار قاعده وجوب حفظ نظام اسلامی در بعد صدور احکام ثانویّه……………………………………..۹۵
ب. آثار قاعده وجوب حفظ نظام اسلامی در بعد صدور احکام حکومتی……………………………۱۰۲
گفتار دوم: وجوب تشکیل و حفظ حکومت اسلامی……………………………………………………………۱۰۵
أ. رابطه نظام اجتماعی و تشکیل و حفظ حکومت……………………………………………………………..۱۰۷
ب: رابطه قاعده وجوب حفظ نظام اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی………………………………..۱۱۸
نتیجه گیری بخش دوم……………………………………………………………………………………………………….۱۲۵
فهرست منابع……………………………………………………………………………………………………………………۱۲۶
چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………………………..۱۴۰
مقدّمه
۱- بیان موضوع تحقیق:
«حفظ نظام» به طور مطلق و «حفظ نظام اسلامی» به صورت خاص، مفاهیمی هستند که ریشه های آن در منابع روایی و آثار فقهی فقهاء متقدّم و متأخّر وجود دارد. «وجوب حفظ نظام اسلامی» از احکام[۱] بسیار مهمّی است که آثار و احکام واجب و حرام زیادی در ابواب عبادات و معاملات بر آن مترتّب است. نظام در این آثار به معنی نظام اجتماعی و نظام معیشتی جامعه است که حفظ آن نیز پیش از آنکه یک واجب شرعی باشد، مورد اتّفاق تمام عقلاء عالم است؛ زیرا بدون حفظ نظام اجتماعی، عملاً بستری برای اجرای مقررّات و قوانین و احکام باقی نمیماند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

این حکم پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران، در نوشته‏ها و سخنرانیها بسیار مطرح ‏شد و مستند بسیاری ‏از اعمال و تصمیم‏ گیری‏های مسؤولان و متصدیّان نظام قرار ‏گرفته و میگیرد. لکن به دلیل برقراری حکومت اسلامی، پیوند عمیقی با حفظ حکومت و نظام سیاسی که یکی از خرده نظامهای نظام اجتماعی است برقرار کرد؛ تا جاییکه حفظ نظام به معنی حفظ حکومت به کار رفته و تا حدودی از معنی اصلی منحرف گشت؛ البتّه باید دقّت داشت که اگر حکومتی اسلامی برقرار شد، حفظ آن یکی از مصادیق بارز حفظ نظام اجتماعی است؛ زیرا بر اساس روایات، امام و حاکم جامعه اسلامی، عامل حفظ و برقراری نظم در جامعه میباشد.
این تحقیق در صدد است تا حکم حفظ نظام را با دقّتی بیشتر و با توجّه به جوانب مختلف، از کلمات فقهاء استخراج کرده و آثار فقهی آن را مورد بررسی قرار دهد.
۲- اهداف تحقیق:
هدف اصلی این تحقیق برطرف کردن برخی از ابهامات و شبهاتی است که در زمینه نظام اسلامی و مباحث حکومت اسلامی و ولایت فقیه در سالهای اخیر در فضای کشور به وجود آمده است. اتّفاقات کشور در سال ۱۳۸۸ و برداشتهای مختلفی که از این مباحث ایجاد شد، فضای فکری و سیاسی جامعه را به سمت مطرح شدن و بازنگری این اصول جهتدهی کرد؛ این نوشتار نیز از این فضا متأثّر بوده و در صدد برآمده تا در حدّ توان خود، برخی از این ابهامات را برطرف نماید. لذا اهداف تحقیق را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
الف: اهداف علمی
۱- تبیین مفهوم و مبانی عنوان حفظ نظام اسلامی.
۲- ارائه ادلّه نقلی و عقلی بر اثبات وجوب حفظ نظام اسلامی
۳- بررسی برخی از آثار فقهی مترتّب بر این عنوان که تا حدودی محلّ مناقشات نظری است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:34:00 ب.ظ ]




«یا ایُّها النّاسُ أنتُمُ الفُقراءُ الی اللهِ و اللهُ هو الغنیُّ الحَمید».
سپاس خدای را که بنده ضعیفی چون مرا توان داد تا قلم به دست گیرم و پاسداری کوچک برای پیشبرد اهداف دین باشم.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

درود و صلوات خداوند بر رسول خاتم محمّد مصطفی(صلیاللهعلیهوآله)، اهل بیت طاهرین ایشان و مخصوصاً حضرت بقیهاللهالأعظم(عجلاللهتعالیفرجه) باد.
با سپاس از تمام معلّمان و اساتیدی که از ابتدای زندگی تاکنون از رهنمودهای بیشائبه ایشان بهرهمند گشتهام.
با سپاس فراوان از استاد راهنمای گرانقدر جناب حجهالاسلام و المسلمین دکتر ارسطا که در تدوین این پایان نامه زحمات زیادی را متحمّل شدهاند. همچنین با تشکّر و سپاس از استاد محترم مشاور جناب آقای دکتر سیّد محمّد صادق موسوی که مشاوره این پایان نامه را بر عهده داشتند.
با تقدیر و تشکر از پدر و مادر عزیزم که زمینه تحصیل و تعلّم علوم و معارف اسلامی را برایم فراهم نموده و با سپاس از همسر مهربانم که موفقیّتهای خود را نتیجه رنجها و زحمتهای بی دریغ ایشان میدانم.
مرا به دور لب یار هست پیمانی
که بر لبم نرود جز حدیث پیمانه
تقدیم به
مجمع همه فضائل، اکبر انجمن خصائل، قطب دایره امکان، وارث زمین و زمان،
عالم محکم و متشابه،صاحب ولایت مطلقه،لبیب اشرف و اکرم،والی ولایتافخم،
حضرت بقیهاللهالأعظم، روحی وارواحالعالمین لتراب مقدمهالفداء.
روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتاد که شد حلّ مسائل
چکیده:
با توجّه به لزوم استمرار حیات نوع انسانی در قالب نظمی پایدار که آدمیان در آن احساس امنیّت کنند، فقیهان از دیرباز به مسأله «حفظ نظام» بسیار بها دادهاند؛ لذا یکی از احکام مورد اتّفاق فقهاء، «وجوب حفظ نظام اسلامی» است. این حکم کلّی و عام در ابواب مختلف فقهی به کار رفته و مستند شمار قابل توجّهی از احکام فرعی فقهی قرار گرفته است. لذا میتوان آن را یک قاعده فقهی محسوب کرد.
البتّه باید گفت که این عنوان از قواعد تأسیسی اسلام نیست؛ زیرا مهمترین مستند آن دلیل عقل و بناء عقلاء است.
همچنین برخلاف آنچه در ادبیّات سیاسی _ اجتماعی کنونی در کشور ما رایج شده، مقصود از حفظ نظام اسلامی در فقه، حفظ نظام معیشتی است و نه صرفاً نظام حکومتی که به قیاس اولویّت شامل حفظ نظام کلان اجتماعی نیز میشود؛ بنابراین وجوب حفظ نظام اسلامی را نمیتوان از ابداعات فقهاء معاصر و یا مختص به نظام حکومتی دانست.
این پژوهش تلاش دارد با تبیین عنوان «حفظ نظام اسلامی»، حکم فقهی آن را از منابع فقهی استخراج کرده و برخی از احکام شرعی را که بر این حکم کلّی مترتّب و یا از آن قابل استنباط است بررسی نماید.
واژگان کلیدی: نظام اسلامی، نظام اجتماعی، حفظ نظام اسلامی، حکومت اسلامی
فهرست مطالب
مقدّمه………………………………………………………………………………………………………………………………………ی
بخش اوّل: کلیّات و مفاهیم………………………………………………………………………………………………….۱
فصل اوّل: تبیین مفاهیم «نظم» و «نظام»………………………………………………………………………………….۲
گفتار اوّل: مفهوم لغوی «نظم»………………………………………………………………………………………………۳
گفتار دوم: مفهوم اصطلاحی «نظم»…………………………………………………………………………………………۵
أ. تبیین مفهوم نظم از دیدگاه علوم اجتماعی………………………………………………………………………….۵
‏ ب. ‏تبیین مفهوم نظم از دیدگاه علم حقوق……………………………………………………………………………۸
جمع بندی مفهوم نظم…………………………………………………………………………………………………….۱۵
گفتار سوم: مفهوم لغوی «نظام»‏…………………………………………………………………………………………….۱۷
گفتار چهارم: مفهوم اصطلاحی «نظام»‏………………………………………………………………………………….۱۹
فصل دوم: تبیین مفاهیم «نظام اسلامی» و «حفظ نظام اسلامی»‏…………………………………………….۲۶
گفتار اوّل: بررسی استعمالات عنوان «نظام اسلامی» در منابع فقهی امامیّه……………………………….۲۷
أ. نظام اسلامی به معنی نظام اجتماعی مسلمین ……………. …………………………………………………..۲۷
ب: نظام اسلامی به معنی حکومت اسلامی………………………………………………………………………..۳۲
ج: استعمالات دیگر………………………………………………………………………………………………………..۳۳
جمع بندی موارد استعمال مفهوم نظام اسلامی…………………………………………………………………….۳۸
گفتار دوم: مفهوم اصطلاحی «نظام اسلامی»…………………………………………………………………………..۳۹
گفتار سوم: مفهوم «حفظ نظام اسلامی»…………………………………………………………………………………۴۵
گفتار چهارم: جایگاه عنوان «حفظ نظام اسلامی» در منابع فقهی امامیّه…………………………………….۴۸
نتیجه گیری بخش اوّل……………………………………………………………………………………………………..۵۳
بخش دوم: حکم فقهی «حفظ نظام اسلامی»……………………………………………………………………۵۴
فصل اوّل: ادلّه وجوب «حفظ نظام اسلامی»…………………………………………………………………………۵۷
گفتار اوّل: ادلّه قرآنی………………………………………………………………………………………………………….۵۸
أ. آیاتی که از طریق پیروى از صراط مستقیم دعوت به وحدت میکند…………………………………..۵۸
ب. آیاتی که به نوعی نظارت عمومی امر میکند…………………………………………………………………۶۰
ج. آیاتی که مفاد آنها بدون تحقّق اجتماع عملی نمیشود…………………………………………………….۶۱
د. آیاتی که به برقراری عدالت امر میکند…………………………………………………………………………..۶۱
گفتار دوم: ادلّه روایی…………………………………………………………………………………………………………۶۳
أ. روایاتی که بر وجوب دفاع از بیضه اسلام و لو زیر پرچم مخالفین دلالت میکند……………….۶۳
ب. حرمت مدارا با مخالفین حکومت اسلامی در مواردی که اعمال آنان منجر به خوف از بین رفتن اجتماع اسلامی گردد…………………………………………………………………………………………۶۴
ج. وجوب اجتناب از هر اقدامی که منجر به از بین رفتن نظام اسلامی شود…………………………۶۴
د. ضرورت وجود دستگاه إمارت و حکومت برای برقراری نظام………………………………………..۶۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:33:00 ب.ظ ]




وقتی خوشحال هستیم، نگرش و دید مثبتی نسبت به دنیا پیدا می کنیم. برعکس، خلق وخوی بد باعث می شود که دید منفی نسبت به دنیا و امور داشته باشیم. ماحتی در موقعیّت هایی که کاملاً امن و بی خطر هستند، احساس خطر می کنیم. ما به جای این که امور وجزئیّات را براساس آنچه که هستند مورد مطالعه و تحقیق قرار دهیم، براساس آنچه که احساس می کنیم، با آن ها برخورد می کنیم. به جای اینکه موقعیت هارا براساس وضعیت موجود مورد ارزیابی قرار دهیم، براساس آنچه که فکر و احساس می کنیم، در مورد آن ها اظهار نظر می کنیم. هیجانات ما نقش مهمّی در به وجودآمدن افکار بدبینانه وسوءظن بازی می کنند. موقعیت های مشکلی که ما در زندگی خود باید با آنها مدارا کنیم می توانند منجر به وجود آمدن احساس های مربوط به اضطراب، افسردگی، خشم و احساس گناه شوند. وقتی چنین احساسی پیدا می کنیم، آمادگی بیشتری برای مقصّر دانستن آن ها، به عنوان عامل ایجاد کننده ی درد و رنج کسب می کنیم. وجود این نوع هیجانات و پیامدهای آن ها شرایط اضطرابیِ مناسبی را برای بروز علائم وسواس فراهم می کند.[۲۴۰]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱-۴- عوامل محیطی تاثیرگذار در شکل گیری وسواس
در کنار عوامل گوناگونی گه تا این جا بدان ها پرداختیم، فاکتور مهمّ دیگری که نمی توان از آن چشم پوشی کرد و تأثیرش را در بروز اختلال وسواس نادیده گرفت، عامل محیط است. [۲۴۱] عامل محیط دربردارنده ی طیف گسترده ای از عوامل است و جنبه های مختلفی را شامل می شود. از جمله عوامل تأثیرگذاری که وجودشان در مجموعه ی ریشه های محیطی وسواس تردید ناپذیر است، خانواده، آموزش ها، القائات، فرهنگ عمومی جامعه، اطرافیان، اجتماع و آموزش‌های ارائه شده به فرد است که به هنگام شناخت وسواس و طراحی راهبرهای پیشگیرانه و نیز انتخاب فرایند درمان، هرگز نباید از وجود و اثرمندی آن ها غفلت کرد. در این گفتار توجه خود را برجستجو و تحقیق درمورد این زیرمجموعه های محیطی متمرکز می کنیم. [۲۴۲]
۲-۱-۴- ۱خانواده و تأثیرگذاری آن در بروز وسواس
روان شناسان معتقدند که تاریخچه ی زندگی فردی و رشد اولیّه ی وی هردو با هم در تعامل بوده وبا کمک هم شخصیّت فرد را می سازند و از طرفی این عوامل بر میزان آسیب پذیری شخص در مقابله و مواجهه با ناهنجاری ها، مشکلات روانی و هیجانی، در طول زندگی ، تأثیر گذار و چه بسا تعیین کننده هستند. از این رو هنگام پرداختن به درمان شخص وسواسی باید این نکات را مد نظر قرار داد.[۲۴۳]
فاکتورهایی مثل فقدان کانون گرم خانوادگی، مشاجرات و اختلافات خانوادگی یا طلاق و جدایی والدین، رفتارهای نامناسب آن ها دربین خودشان و با کودکانشان، همچنین فوت یکی از والدین یا هردوی آنها و بسیاری اتّفاقات تأسّف برانگیز دیگر در زمان خوش وشیرین کودکی ، می تواند به عناصرجدّی وخطرناکی برای تولید ترس و اضطراب های بیمارگونه وریشه دار در شخصیّت کودک تبدیل گردند ودر دوره های بعدی زندگی، خود را به شکل اختلال وسواس نمایان سازند.
۲-۱-۴- ۱-۱ وراثت
فرزندانی که والدین آنها به وسواس مبتلا بوده اند بیش از افراد دیگر به این عارضه دچار می شوند. وراثت تا حدی در وسواسی بودن نوجوانانی که بستگان درجه اول آن ها دارای بیمارهای روان رنجوری بوده اند، می تواند نقش داشته باشد. در صد نقش ورا ثت را دراختلال وسواس بین ۴ تا ۸ درصد تحقیق کرده اند ( توضیحات مشروح آن در گفتار عوامل زیست شناسانه گذشت)
۲-۱-۴- ۱-۲ تربیت و شیوه ی آن، روش های تربیتی نامطلوب
اعتقاد گروهی از محقّقان براین است که پنجاه درصد وسواس‏ ها در سنین جوانی و حتی پیش از آن، از دوران کودکی پایه ‏گذاری می شود. تاریخچه زندگی این افراد حاکی از دوران کودکی پرتنشی است که در آن کشمکش‏ ها، مقاومت‏ ها و سرسختی‏ های فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته‏ های بزرگتران تاب مقاومت نداشته است. بیشتر وقت ها،پدر و مادر در تربیت فرزندان خود دچار افراط یا تفریط می شوند. سهل انگاری و بی توجّهی های والدین نسبت به کودکان در دوره کودکی، وجود ضربه ها و استرس های روحی ناشی از درگیری های خانوادگی وجدایی پدر و مادر باعث می شود که فرزندان در دوران نوجوانی و جوانی برای ابراز شخصیّت و جلب توجّه، تلاش می کنند تمام اعمال و رفتار خود را به طرز دقیق و سخت گیرانه ای مدیریّت کنند.
در پیدایش وگسترش وسواس، شیوه تربیتی والدین از اهمّیت فوق العاده‏اى برخوردار است. والدینی که به طور افراطی کمال گرا هستند و برای تربیت فرزندان خود ضوابط سخت گیرانه ای را قائل می شوند، فرزندان خود را بیش از حد کنترل و امر و نهی می کنند و قوانین و مقرّرات غیرمتعارفی را برای آنان وضع می نمایند، بذر اضطراب و ترس را در وجود آنان می پاشند. این اضطراب در مراحل بعدی رشد کودک، تبدیل به اختلالات اضطرابی، علی الخصوص، وسواس می شوند.
روش های فرزند پروری والدین، منع‏هاى شدید دوران کودکى و حتّى نوجوانى و جوانى، مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربّیان، ایرادگیری هاى بسیار، توقّعات فوق العاده از کودکان و نوجوانان، کنترل بیش از حد، محافظت بیش از حد یا داشتن معیارها و ملاک های سختگیرانه و خسیس و ممسک بودن والدین به طورى که کودک براى دستیابى به اهدافش ناگزیر به شیوه‏اى اصرارآمیز بوده است و بالاخره کم گذشت، طعنه زن، ملامتگربودن آن ها باعث می شود که کودک سعى کند خود را در حضور آنها دائماً جمع و جور کند تا سرزنش نشود. [۲۴۴]
همچنین پذیرش مشروط کودکان می تواند زمینه ساز مشکلات اضطرابی در آنان شود. به طور کلی گرایش های اضطرابی در کودکان می تواند هم از طریق الگو برداری از والدین و هم به صورت وراثتی از خانواده تأثیر بپذیرد.
انواع محرومیّت‏ها در زندگی مثل محرومیّت از داشتن والدین، مهر و محبّت و امور مادی، تحمّل طولانی درد و رنج و نداشتن امنیّت فکری می تواند در پیدایش وسواس مؤثّر باشد. برخی از روانکاوان وسواس را نوعی غریزه واخورده و ناخود آگاه می دانند و آن را با ترس‏های غیر منطقی و عقیده مزاحم و رنج آور در ارتباط می دانند. توصیف موهومات یا واقعیّات دور از دسترس ذهن و فکر و حواس کودک و نوجوان، بدون ایجاد آمادگی و ساختن فضای مساعد ذهنی مانند توصیف لولو و جن و کارکردهای آنان، یا بیان کیفر برخی گناهان و انواع عذاب‏های جهنّم بدون مقدمه و ملاحظه جنبه‏ه ای عاطفی و احساسی کودک ونوجوان، آنان را دچار نوعی ترس غیر منطقی و عقاید رنج آور می سازد. برخی از تحقیقات نشان می دهند که حدود ۸ درصد وسواسی‏ها در کودکی دچار عصبانیّت و ترس بوده‏اند.
گروهی از وسواسى‏ها والدین لجوج داشته‏اند که در وظیفه خواهى از آنان سماجت ‏بسیار نشان مى‏داده ‏اند. ایرادگیری و عیبجویی در برابر مختصر لغزش فرزندان و به رخ کشیدن آن ها، سخت‏گیری خانواده در شستن دست‏ها و صورت، مراقبت‏های افراطی در آب کشیدن بدن و سخت‏گیری و تذکّر یا نصیحت‏های مکرر برای رعایت نظم و نظافت و کیفیّت پوشیدن لباس و کفش و بستن در اتاق و حیاط یا شیر آب و گاز یا برخوردهای تند و پرخاشگرانه و تنبیه‏های سخت، هنگامی که فرزندان کار خطایی را مرتکب می شوند، موجب می گردد کودک یا نوجوان در انجام کارهای خود دچار «شک و تردید» و دقّت افراطی و تکرارهای غیر لازم گردد، تا مورد تحقیر و توهین یا تنبیه قرار نگیرد. اشکال‏گیری ها، نق زدن‏ها، ممانعت ها و سرزنش ها ، توبیخ های زیاد و به کارگیری الفاظی نظیر «او نمی تواند، عرضه ندارد، لیاقتش را ندارد» ضمن این که اعتماد به نفس فرد را سلب می کند و قدرت تصمیم‏ گیری را تضعیف می کند، شخص را دچار سردرگمی و سرگردانی نیز می نماید.
۲-۱-۴- ۱-۳- حوادث دوره ی کودکى
گاهی بروز رفتارهای وسواسی نتیجه حوادث تلخی است که در کودکی روی داده است.هیجان های گذشته به شکل رفتار وسواسی در دوره های بعدی زندگی نمود پیدا می کند؛ مثلاً از شیر گرفتن کودک به صورت ناگهانى یا گیرافتادن طفل خردسال درشرایط خوف انگیز ، می تواند بعداً به شکل رفتار وسواسی نمایان گردد.
۲-۱-۴- ۱-۴ – احساس ناامنی و تاکتیک مهرطلبی
پیش از آن که به توضیح روش مهرطلبی بپردازیم، لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که سهم مهمّی از شخصیت و نبوغ افراد، در کودکی پی ریزی می گردد و برای این که کودک بتواند از تجربیّات بعدی به خوبی استفاده کند، به امکاناتی احتیاج دارد که به رشد طبیعی شخصیّتش تا رسیدن به سر حد یک انسان کامل کمک کند.
پاره‏اى از تحقیقات نشان داده ‏اند برخى از آنهائی که دوره ی کودکى آشفته‏اى داشته و با ترس و نا امنى دم ساز بوده‏اند، بعدها به این اختلال دچار شده‏اند. وجود محیط نا هنجار ، ناسازگار و ناامن و آشفتگی های روانی دردوره ی کودکی باعث شکل گیری تضادهای عمیق وریشه دار درکودک می گردند. مثلاّ کودکی که دارای ضعف جسمانی است بیشتر دچار دلهره و اضطراب می گردد واز سوی دیگر وجود اطرافیان خشن یا والدین نابهنجار به لحاظ روانی واخلاقی و نیز رفتارهای تند وخشن و زورگوئی های آنها، نوعی حالت خشم واضطراب دائمی وعمیق درکودک پدید می آورد. احساس ناامنی موجب می شود که کودک بترسد و از این که کار و رفتارش مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد، وحشت داشته باشد. در نتیجه کودک سعی می کند براى راضى کردن مربیان و والدین، درباره کارهاى خود دقّتى افراطى به خرج دهد و در همه مسائل، با باریک‏بینى و موشکافى وارد شود. [۲۴۵]
این احساسات منفی ومخرب دربزرگسالی وبه ویژه در دوره ی نوجوانی وبلوغ که دوره ی اوج بی ثباتی احساسات وعواطف انسان است، به شکل رفتارهای وسواسی بروز می کند. این نوع واکنش نسبت به زندگی، قدرت هرگونه ابتکار و خلاقیّت، استقلال فکری و شخصیّتی، جرأت و شهامتِ ابراز عقیده ی مخالف را از انسان سلب می کند ومهرطلبی شخص به نوعی مهرورزی ریاکارانه به منظور اجتناب از رویاروئی با خشونت ها تبدیل می گردد. با ایجاد چنین حالت ها و ویژگی های روحی و روانی، فرد در برخورد با تضادها و زمینه های وسوسه انگیز، قدرت تصمیم گیری مستقل ومخالفت را ازکف می دهد وتسلیم شدن را بر مخالفت ومقابله ترجیح می دهد و به جای عمل براساس اراده و تصمیم شخصی، خود را به دست آرا و عقاید دیگران می سپارد، به عبارت دیگر، ارزش وجودی این افراد در راضی نگه داشتن اطرافیان است و این غرض به هر طریقی که حاصل گردد، در نزد آنان مطلوب است. در نتیجه استقلال شخصیّت در آنان شکل نخواهد گرفت. بدیهی است که مهرطلبی این افراد، بر پایه ی درست وقابل اعتمادی استوار نبوده، بلکه به طور ریاکارانه انجام می شود. این نوع افراد، مهرورزی را بهانه قرار داده، سعی می کنند به وسیله آن برای خود مأمن و پناهگاهی بیابند، بدون این که هدف اصلی آنان، مهرورزی و عاطفه انسان دوستی باشد.
شخص مهرطلب از مخالفت دیگران بیم دارد و می ترسد، به این دلیل است که می خواهد همه را راضی نگه دارد، لذا توقّعات دیگران را برآورده می سازد و در بسیاری از موارد ، خواسته های خودش را فراموش می کند. بدون تردید این روش برخورد با محیط، موجب می شود که فرد به علت کتمان کردن استقلال خود، دچار تزلزل روحی و روانی گردد و درنتیجه همواره از هر گونه مخاصمت و رقابت و مبارزه علنی حذر کند وبه جای ابراز وجود، از دیگران تبعت نماید. این فرایند سبب می شود که فرد برای جبران این ناهنجاری ونقص، به طور ناخودآگاه سعی کند کارهای معمولی و روزمرّه اش را با دقّت و توجّه افراطی انجام دهد تا به نوعی وجود «خود» و شخصیّت خود را در نزد اطرافیان به اثبات برساند. بدین ترتیب فرد زمینه را برای ورود به حوزه ی وسواس و غوطه ور شدن در این گرداب پایان ناپذیر، فراهم می سازد.[۲۴۶]
۲-۱-۴- ۱-۵- تحقیر و سرزنش کردن
یکی دیگر از عواملی که موجب تقویت رفتار وسواسی می شود سرزنش وشماتت کردن فرد وسواسی ازسوی اطرافیان می باشد. برخی اعتقاد دارند اگر دائماّ به شخص مبتلا گوشزد کنند که او وسواسی است، می توانند او را درمان کنند؛ اما گفتن این نوع جملات که تو وسواسی هستی ، این همه وسواس تورا مریض می کند، این کارها را نکن ،اگر به این کارها ادامه دهی تو را کتک می زنم یا دیگر با تو کاری ندارم و…. درواقع زمینه ی عصبی ترشدن و منزوی گردیدن او را فراهم کرده ، وباعث می شوند فرد مبتلا برای انجام عملی که از انجام دادن آن گریزی ندارد، به دنبال راه های مخفی تر باشد تا بتواند به دور از چشم دیگران وبه راحتی فعل خود را به انجام رساند. بدین ترتیب سرزنش ، توبیخ یا تهدید، فشا رعصبی واسترس بیشتری را برروح وروان شخص وسواسی وارد می کند و او را به گوشه ی انزوا ودوری جستن از دیگران می کشاند یا سعی می کند عمل و رفتار خود را دربرابر دیگران موجه قلمداد کند.[۲۴۷]
عده‏اى از بیماران وسواسى کسانى هستند که دائماً این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بى عرضه‏اى هستى، لیاقت ندارى، در خور آدم نیستى، بدرد زندگى نمى‏خورى… و از بابت عدم لیاقت‏خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد سرکوفت ‏شنیده و تنبیه شده‏اند. این گونه برخوردها باعث تشدید وسواس آنها می شود چون این رفتار ترس و اضطراب را در فرد مضاعف می سازد.
۲-۱-۴-۲- آموزش ها و یادگیری ها ی رفتاری
رفتار پدیده ی بسیار پیچیده ای است که عوامل متعدّدی بر نوع بروز آن تأثیرگذارند. روانشناسان این واقعیّت علمی را «چندعلیّتی رفتار» می نامند.[۲۴۸] عامل فرهنگ که خود مجموعه ای از سنّت ها، عقاید، ارزش ها، هنجارها، موسّسات وسایر دستاوردهای جامعه است که افراد در آن سهیم اند و آن را نسل به نسل منتقل می کنند، خود یک علت مهمّ اثرگذار است.[۲۴۹]
بدون تردید بخش بزرگی از رفتارهای گوناگون آدمی به طور آگاهانه و اکتسابی و از طریق یاد گیری حاصل می شود. این نوع رفتارها یا با تقلید از رفتار اطرافیان به ویژه والدین و اعضای خانواده فراگرفته می شوند یا از طریق آموزش های تئوری و عملی ِرسمی. الگوهای غلط و نادرست ، شیوه های انضباطی نامناسب، یادگیری های فرد از رفتارهای دیگران، دوستان ومعاشران، همدمی با افرادی که بیمارند ومورد علاقه فرد می باشند، سبب بدآموزی هایی در رفتارهای فردی می گردند.[۲۵۰]
به هر حال یادگیری رفتارهای آگاهانه چه به طور رسمی انجام شود و چه به صورت تقلیدی، آن چه مسلّم است این است که نحوه ی آموزش این رفتارها باید به طریق علمی و براساس قوانین واصول حاکم بر یادگیری و کنترل آن ها انجام شود. روان شناسان معتقدند که رفتار انسان یک رویداد علمی است که نظم قانونمندی بر آن حاکم است. یعنی به همان طریقی که زمین با تبعیت از نیروی جاذبه و تحت کنترل آن به دور خورشید می چرخد، رفتارهای انسانی نیز تحت تأثیر اصول وقوانین قابل فهمی شکل می گیرند وکنترل می شوند.[۲۵۱] بنابراین اگر آموزش ها و یادگیری ها از همان مراحله اولیّه کودکی براساس این قوانین واصول انجام شوند، جایی برای نابهنجاری های رفتاری باقی نمی ماند.
یکی از این رفتارهای آگاهانه ی نابهنجار، رفتارهای وسواس گونه ی اضطرابی است. باتوجه به حقیقت علمی ای که در بالا به آن اشاره گردید اگر یادگیری بسیاری از رفتارهای مربوط به شستشو، نظافت، طهارت وعباداتی مثل وضوء، نماز، غسل وغیره برطبق اصول یادگیری رفتار ( که در فقه نیز در قالب قواعد فقهی و اصول عملیه بیان شده اند) انجام شوند، درصد بروز خودآگاهِ این ناهنجاری، به طور چشمگیری کاهش می یابد. بدین ترتیب می توان گفت که نقصان یا فقدان آموزش صحیح در مورد قواعد مذهبی یا بهداشتی در مورد شستشو، رفع نجاست و آلودگی و یا نحوه درست و متعارف انجامِ عبادات، و از سوی دیگردریافت آموزش ها و القائات غلط، تصوّرات ذهنیِ فرد مبتلا را متأثر گردانیده و در نابهنجارشدنِ رفتارهای آموخته شده، اثرگذار و حتی تعیین کننده است.
عوامل دیگری که در پیدایش و تشدید وسواس نقش دارند را می توان در این موارد خلاصه کرد:
بیماری ها، محیط معاشرتی، ناسازگاری خانوادگی، توقّعات بسیار، انعطاف پذیری نامتعادل، فرهنگ واعتقادات، شرایط نامساعد زندگی، رشد جنسی، کم روئی، بیکاری و فراغ بالی زیاد، گوشه گیری ودوری از جمع وعادت به عزلت وتنهائی، القائات غلط و ناآشنایی با مسائل دینی واعتقادات نادرست وبی اساس به تعالیم واحکام شرعی، اصلاح لغزش ها وخطاها از طریق غیرمنطقی وبه روش ملامت گری واز بین بردن عزت نفس فرد.
۲-۱-۴-۳-تأثیر نحوه ی بیان احکام فقهی در ایجاد وسواس
ازآنجایی که اختلال وسواس یک مشکل شخصیتی وعصبی و روانی به شمارمی آید و شخصیّت ومنش هرانسانی نیز متأثّر از ویژگی های زیستی، فرهنگی، ملی، دینی، اجتماعی وخانوادگی وی می باشد، می توان گفت یکی ازعوامل بسیار مهم و قابل ملاحظه که نقش به سزایی درشکل گیری پایه های وسواس دارد، عوامل فرهنگی و مذهبی است.
درجوامع غیرمسلمان که احکامی به اسم طهارت ونجاست با دقّت وظرافتِ احکام اسلامی وجود ندارد، بیشترین وسواس عملی، به خاطرترس ازآلوده شده توسط میکروب ها و بیمارشدن مشاهده می شود، اما درجامعه ایرانی که دارای فرهنگ اسلامی ومبتنی براحکام وآموزه های دینی است ودر زمینه طهارت ونجاست، دستورات واحکام وسیع، دقیق وظریفِ متعدّدی دارد که عمدتاً به منظور حفظ سلامت جسمی وروحی انسان ها تشریع شده اند، وسواس عملی، غالباً به صورت وسواس شستشو و وسواس وارسی، بروز پیدامی کند. دروسواس شستشو، شستن های مکرر، بیشتر به منظوررهایی ازنجاسات وبعد بخاطر رهایی ازخطر میکروب ها وآلودگی های آنها انجام می شود. افراط دراین موضوع وعمل براساس استنباط ها وتشخیص فردی، پرداختن به جزئیات غیرضروری وحتی زیان بار، عمل براساس القائات شیطانی ونیز یادگیری نادرست وناقص احکام دینی، موجب خروج ازحد اعتدال و شکل گیری اختلال وسواس و نابسامانی روحی و روانیِ حاصل از آن می گردد.
باید توجه داشت که اگرچه جزئیّات بسیاری درارتباط با مسئله طهارت ونجاست، در فتاوای مراجع تقلید مطرح می شوند که بعضاً، در شرایط مساعد، موجب می شوند فرد مکلّف درگرداب اضطراب و وسواس گرفتار شود، اما برای مقابله با این مشکل وپیشگیری از واردشدن دراین مقوله وحیطه، اصول و قواعدفقهی زیادی وضع گردیده اند که آگاهی ازآنها به مکلّف کمک کند به راحتی، به وضوح، بدون ابهام وقرارگرفتن درموقعیت های توهم زا، تردیدآمیز و بی تصمیمی وسرگردانی، تکلیف خودرا تشخیص داده وباآرامش واطمینان خاطر به آن عمل کند، بدون آن که نگران بطلان عمل خود و یاعدم مقبولیت آن به درگاه الهی ومجازات شدن در دیگر سرای باشد. برای مثال اصل طهارت و حلیت بیان می کنند که هرچه دراین جهان وجود دارد، پاک وطاهر بوده و استفاده از آن ها برمکلّف حلال است مگرآن که نجاست یاحرمت آن به طریقی مطمئن ومعتبر (قرآن،سنت،عقل،اجماع) اثبات گردیده باشد. باچنین بینش وتفکّری، جائی برای پرداختن واسیرشدن درجزئیّات بی اهمیّت ، باقی نمی ماند.
باعنایت به اینکه رعایت طهارت ونجاست، مقدماتی هستند برای ورود به اعمال عبادی وبه جاآوردن واجبات دینی، باید دانست که وسواس درجزئیاتِ این مقدمات، باعث می شود که مکلّف درمقدمه ی واجب بازایستد و درهمان قدم های اولیه ی عبادت و کرنش وتعظیم خالق هستی توقّف کند و از رسیدن به مقصود که همانا قرب الهی وتکامل روحی ومعنوی اوست، بازبماند، از انجام عبادات خود احساس رضایتمندی و آرامش نکرده، خود را فردی ناکام و شکست خورده ببیند، دائماً درعذاب، افسردگی ونگرانی بسر برد و دچارتنش های عصبی وپرخاشگری گردد. چنین فردی چون با گرفتار شدن در افکار واعمال وسواسی، از دست یافتن به آرامش روح وروان که نتیجه ی عبادت خداوند یکتا و هدف پروردگار از آفرینش جنّ و انس است،[۲۵۲] باز می ماند، و خود را از مسیر مستقیمِ تکامل بشری به سوی الله، جامانده می بیند، دچار اضطراب، آشفتگی و سرخوردگی شده وخود راتنها و رها شده، وامانده و بازمانده ازسعادت ورستگاری تصوّرمی کند، ودر نتیجه به پرخاشگری نسبت به خود، خانواده و اطرافیان، دین و تکالیف دینی خواهد پرداخت؛ به طوری که انجام عبادات و واجبات دینی را جزء مشقّت بارترین کارها برای خود تلقّی می کند و انجام آن ها را به بهانه های گوناگون به تعویق می اندازد. دراین شرایط فردمکلّفِ وسواسی، فقط قادر است واجبات دینی خود را ازسر اجبار و فقط برای رفع تکلیف کردن انجام دهد واز انجام آن ها هیچ لذتی نمی برد واحساس شادابی ونشاط روحی ومعنوی نمی کند وحتی نسبت به انجام آنها احساس انزجارواجبار می نماید. با بی رغبتی واضطراب برای انجامشان اقدام می کند وآن ها را یک بارسنگین بردوش خود احساس می نماید.
در بسیاری ازمسائل احکام، عمل به احتیاط های واجب و مستحب، به منظور اتیان کامل تکلیف، جزء وظایف مکلّف تعیین شده اند. اگرچه امر کردن به احتیاط، از لوازم حفظ مبانی و محتویات احکام و تعالیم دینی محسوب می شود، اما وجود شرایط نامساعد روانی و اجتماعی – که به اشکال گوناگون سلامت و بهداشت روانی افراد را تهدید می کند و عملکردِ صحیح و بهنجار روان انسان را آسیب پذیر می سازد- درکنارِ زمینه های ارثی، زیستی، محیطی یا فرهنگی بروز وسواس، موجب می شوند که دسته ای از مکلّفین با عمل کردن به احتیاط، درابتدا احساس رضایت کنند چون توانسته اند به این ترتیب تکلیف خود را درحد کمال، امتثال کنند، اما وقتی این وضعیت بارها و بارها تکرار می شود باتوجه به اینکه اعمال عبادی وبه تبع آن تطهیرکردن، وضوگرفتن ویا غسل کردن دائماً در طول زندگی تکرارمی شوند، به تدریج فرد را حساس تر و حساس تر می سازند تا آن جا که برای کامل ترودقیق تر انجام دادن اعمال خود، مقدمات وآئین های بیشتری را براساس تشخیص شخصی برآن می افزایند که درواقع هیچ مبنای شرعی وفقهی نداشته وفقط ساخته وپرداخته تردیدها، اوهام وتصورات خود فرد وسواسی هستند.
ازطرف دیگر، چون به همراه مسائل احکام، ازقواعد فقهی ومبانی اصولی صدوراحکام حرفی زده نمی شود، فردمکلّف – مخصوصاً کسانی که به دنبال کنکاش درجزئیات وانجام اعمال درحدکمال هستند- همواره تردیدهای متعدّدی را درمخیّله خود شکل می دهند که هیچ جوابی برای آنها ندارند وهمین عامل، آن ها را مضطرب وآشفته می سازد و تنها راه ممکن که برای این افراد باقی می ماند، پناه بردن به رفتارهای وسواسی ومکرّر است تا بتوانند بدین وسیله تکلیف خود را به بهترین و کامل ترین وجه ممکن انجام دهند وآرامش رابه خود بازگردانند.
پس از استقرار این ناهنجاری های رفتاری در روان مکلّف و ایجاد و تقویت وسواس در افکار و اعمال وی، احکام جدیدی به نام احکام شخص وسواسی صادرمی شوند که مختصّ درمان وممانعت ازتشدید و تقویت این اختلال است. حال این سوال مطرح می شود که چرا مجتهد اول مسئله فقهی را به گونه ای بیان می کند که فعّال شدن افکار و بعد رفتارهای وسواسی را تسریع می کند وسپس با صدور احکام خاصّ بعدی، می کوشد این معضل را درمان نماید؟ آیا بهترنیست از همان بدو عمل، حکم به گونه ای بیان شود که ضمن حفظ جوانب احتیاط برای اتیان کامل تکلیف، بهانه ای برای ایجاد وسواس نیز در اختیار مکلّف قرار ندهد؟ در این فرض، دیگر لزومی ندارد به دنبال راه حل های جدیدی باشیم تا بتوانیم مشکل موجود را حل و فصل نماییم.
علاوه بر این موارد درمان های پیشنهاد شده برای معالجه ی وسواس، اگرچه هم از نظر دلیل نقلی و روایی و هم از نظر دلیل عقلی و روان شناسانه، درمان های پذیرفته شده و متقنی هستند، امّا این درمان ها، در عمل پیشنهاد به انجام کاری است که خیلی از مواقع عمل کردن به آن ها، ناممکن و یا مستلزم صرف هزینه های سنگین است. درمان های رفتاری، شناختی و دارویی وسواس، معمولاً طولانی مدت وچه بسا مادام العمر هستند. برای این که چنین مشکلاتی گریبان گیر مکلّفین نشود، بهتر آن است که از ابتدا حکمِ صادرشده، بر واقعیت های روان شناسانه ی وجود انسان، مخصوصاً در روند یادگیریِ رفتارها وعادت های گوناگون، تطبیق داده شوند تا سازگاری آن ها با قوانین فطری و ذاتیِ حاکم بر وجود انسان – به ویژه در فرایند یادگیریِ مبانی احکام و بکاربستن آن ها- همواره حفظ شده و تداوم یابد.
جای تعجّب است که با وجود اصول عملی و قواعد فقهی بسیاری که وظیفه مکلّف را در برخورد با شک و تردیدها دقیقاً مشخّص می کنند و اصولاً یکی از دلایل جعل آن ها توسط شارع، نفی عسر و حرج در عمل به دستورات دینی و ممانعت از بروز وسواس در مکلّفین، بوده است، امّا برخی از احکامی که با استناد به همین اصول و قواعد صادر شده اند، خود به علت نحوه ی بیانشان، منشأ بروز وسواس می شوند.
اکنون شرایط مکلّفی را تصورکنید که خصوصیت کمال گرایی دراو فعال است؛ یعنی به طورذاتی استعداد دقت کردن وپرداختن افراطی به جزئیات هرکاری را دارد ودر عمل به تکالیف دینی نیز بالقوه طالب بهترین ها و تقرب به خداوند است[۲۵۳] وهمچنین تحت فشار و استرس های مختلف درونی وبیرونی نیز قرار دارد و ازکشمکش های درونی خود در رنج وعذاب بوده ، دچارخلاءهای عاطفی و اختلالات هیجانی است وبه طورکلی درشرایط بسیار پراسترس وپراضطرابی زندگی می کند. درچنین وضعیتی، وجود دستورات واحکام تکلیفی بسیارجزئی و دقیق که فرد، خود را ملزم ومقید به اطاعت ازآن ها می داند، می توانند دلیلی مزید برعلت باشند و دامنه ی این همه اضطراب راگسترش داده وآن را تشدید نمایند. این اضطراب به تدریج تبدیل به یک معضل لاینحل، صعب العلاج و حتی مادام العمر می گردد.
افرادی که درشرایط پراسترس به سرمی برند و قدرت فکری خود را ازدست می دهند، مسیر حرکت روان و ذات آنها به سوی تشکیک وتوهّم وتردید متمایل می گردد. قواعدی که به عنوان اصول احکام ازسوی شارع تبیین گردیده اند، در واقع حکم مصالح سالم اولیه[۲۵۴] را دارند که به فرد کمک می کنند بنای فکری و اعتقادی درستی را در روان و ذات خود بسازد و در مورد درستی و نادرستی افکار، اوهام و تردیدهایی که به ذهنش خطور می کنند- چه مبنای درونی داشته باشند و چه منتسب به یک عامل خارجی مثل شیطان باشند- قضاوت کند. حال اگر این اصول از صراحت کافی برخوردارنباشند و یا همراه با عوامل انگیزشی منفی بیان گردند، هنگام قضاوت کردن در مورد شک و تردیدها نمی توانند به درستی و با صراحت تکلیف مکلّف را تعیین نمایند؛ به طوری که تصمیم گیری قاطعانه را بر سر دو راهی های شک وتردید، ناممکن می سازند. در نتیجه ی این فرایند، مکلّف برای رفع ابهام و دودلی خود به تکرار کردن اعمالی مثل شستشوی بدن،روی می آورد. اما این شیوه ی عمل کردن ، نه تنها شک و تردید را زایل نمی کند بلکه علتی می شود برای شکل گرفتن سیکل اضطراب-وسواس. به دیگر کلام در حالی که فرد مکلف می پندارد درپی عمل به تکلیف است، در واقع خلاف آن جهت گام برمی دارد.
مشکل اصلی در وسواس مذهبی این است که اکثر افراد مبتلا به این نوع وسواس، یک احساس درونی یا یک فکر آموخته شده در عمق ذهن و روان خود دارند که به آن ها می گوید اگر اعمال دینی وعبادی خود را با دقّت وحسّاسیت افراطی و با دید کمال جویانه انجام ندهند، وذرّه ای از معیار تعیین شده تخطّی کنند، عملشان حبط وباطل خواهد بود و مقبول درگاه خداوند واقع نمی شود. درنتیجه عذاب الهی در سرای دیگر دامن گیر آنان خواهد شد.
مثال های زیادی از این موارد ریز و جزئی وجود دارند که ناخود اگاه فرد مکلّف را به سوی تجسّس های وسواسی سوق می دهند. از طرف دیگر به لحاظ این که انسان ذاتاً کمال گراست و دوست دارد که همیشه بهترین باشد وبهترین عمل را انجام دهد، پس منطقی است که به دنبال امتثال تمام وکمال حکم خداوند باشد تا پاداش کامل الهی را به دست آورد. بدین ترتیب حتّی از دست دادن ذرّه ای از عمل وتکلیف برای فرد مکلّف قابل اغماض نمی باشد و او برای انجام آن خود را به هر تکلّفی گرفتار می سازد تا سرسوزنی تکلیف از او فوت نگردد. قطعاً عاقلانه و منطقی است که بیندیشیم چون نحوه ی عملکرد روان وضمیر ناخودآگاه انسان به گونه ای است که اگر دستوری به آن داده شود به طورخودکار در هر موقعیت مشابهی، در طی فرایند شرطی سازی، آن را اجرا می کند و فرد را متوجّه عمل خود می سازد؛ به طوری که فرد به تدریج عادت می کند هنگام مواجه شدن با هرموقعیّت تردید آمیزی، جانب احتیاط را بگیرد وبا رفتار وسواسی وخارج از تعادل وعرف، تلاش کند ذرّه ای از تکلیف را بجای نیاورده، رها نسازد.
توجّه افراطی به جزئیات، درمورد ظاهر اعمال وآئین های عبادی، «احساس ترس» را که یکی مهم ترین ریشه های اضطراب و ایجاد وسواس است، درانسان تقویت می کند؛ زیرا مسئله ی «بطلان عمل، عبث و بیهوده بودن آن، معصیت کردن ودرنتیجه مجازات شدن با عذاب دردناک الهی در سرای دیگر»، همه مواردی هستند که به علت تأکید بر این امور وارد ذهن و روان انسان می شوند و به مرور زمان تثبیت شده و بالاخره منشأ اثر در بروز رفتارهای وسواسی می گردند. مثلاً بعضاً دیده می شود که در برخی از احکام بیان می شود که اگر ذرّه ای، حتی به اندازه سرسوزنی از اعضاء وضو یا غسل شسته نشود وخشک بماند، وضو یا غسل باطل می شود.[۲۵۵]
بطلان وضو یا غسل یا اعمال و مناسک حج، در نزد فرد وسواسی فقط به معنای عملی که فاقد اجزاء صحیح است، تلقّی نمی شود. از آن جایی که فرد وسواسی دارای ویژگی های روانیِ احساس مسئولیّت افراطی، اهمیت فوق العاده قائل شدن برای افکار، بیش از حد بزرگ جلوه دادن خطر ونیز حس کمال طلبیِ افراطی می باشد ، تعبیر و تفسیر او از بطلان وضو یا غسل برابر است با یک رشته از اعمالی که به طور متوالی وبا تأثّرپذیری از یکدیگر، باطل شده اند و باید مجدّداً انجام شوند. چینش این زنجیره (که خالی از واقعیّت هم نیست)بدین ترتیب است که بطلان وضو یا غسل، موجب بطلان نماز وسایر اعمالی که صحت آنها مشروط برصحت وضو یا غسل است، می شود و باطل شدن نماز یعنی خشم خداوند و گرفتار شدن در آتش دوزخ وعذاب الهی.
مورد دیگری از این دست جزئی نگری ها مربوط به تلفظ کلمات واذکار نماز است که اگر از مخرج صحیح ادا نشوند، موجب بطلان نماز می گردد؛ مثلاً اگر نمازگزار کلمه «صراط» را به جای اینکه از مخرج «ص» تلفظ کند از مخرج «س» ادا کند، نمازش باطل می شود و این یعنی بطلان تمام اعمال انسان، چراکه پذیرش هرعملی نزد خداوند مشروط به پذیرش نماز مومن است؛ و اگر این اشتباه فرضاً در نماز طواف نساء، در حج تمتع، رخ داده باشد، تصوّر کنید چه زنجیره ی مهم و خطرناکی را در ذهن و روان فرد وسواسی خلق می کند؟! یاحتّی در مورد خود اعمال و مناسک حج، با آن همه عظمت، شکوه و دشواری، اگر فرد وسواسی دائم نگران بطلان جزئیّات اعمال خود باشد، هرگز نمی تواند در انجام آیین ها و مراسم آرامش لازم و کافی را داشته باشد تا از بجا آوردن آن ها احساس رضایت و خشنودی وسبکباری و سبکبالی کند. بنابراین «مبلّغان باید مسائل و مناسک حج را به‌گونه‌اى بیان کنند که در زائر دلهره و وسواس ایجاد نکند و در پیچ و خمِ ظواهر گرفتار ]و متوقّف[ نسازد؛ ]به طوری که[ زائر از فلسفۀ این فریضۀ جهانشمول و سیر و سلوک زیبا و معنوى آن محروم بماند و در تعدّد نظریات و فتاوا و تردید در صحّت عمل با صعوبت و دشوارى روبه‌رو شود، بلکه منطق شریعت را که همانا سمحه و سهله بودن است، منظور دارد و به تأمّل و توجّه به مفهوم حج و تقیّد به آداب ظاهریه و راز و نیاز و شیدایى در برابر معبود، که روح حج را تشکیل مى‌دهد، توجه دهد و در بیان مسائل و مناسک راه اعتدال را بپیماید. کارى نکند که زائر دچار وسواس و تکرار عمل ناشى از آن شود. عمل حج آن قدر دشوار نیست و هرگاه با درایت و مهارت بیان شود، امید و اطمینان به میهمانىِ دوست را در دل‌ها پدید مى‌آورد.»[۲۵۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:33:00 ب.ظ ]




    • اگر قبض انجام نشده باشد ولی مشتری متلف باشد یا خود سبب تفریط گردد تلف از کیسه مشتری خواهد بود و این به منزلهی قبض است؛ به نظر میرزای قمی مشتری مال خود را تلف کرده است و غرامتی بر دیگری ندارد برای اینکه مجرد عقد منشأ حصول ملکیت است[۱۱۲]
    • ( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • چنانچه خیار برای هر دو طرف باشد و مبیع به تصرف خریدار داده شده باشد و بدون تفریط مشتری تلف گردد بعضی گفتهاند که تلف از مال مشتری است. دلیل آنها این است که اگر فرض شود هر دو در یک زمان از خیار فسخ استفاده کنند چون مبیع در قبض مشتری بوده لذا تلف از مال مشتری میباشد که ملکیت وی به عقد و به قبض محقق و مستقر شده است حال آنکه نمیتوان قبول کرد که طرفین به طور دقیق در زمان واحد از خیار استفاده نمایند. بیترید در کمتر زمان ممکن آنکه از خیار استفاده کرده باشد برای طرف دیگر، بیعی وجود ندارد تا از خیار استفاده کند لذا تلف، مال مالک قبل از عقد خواهد بود بدین معنی اگر ثمن عین معین خارجی باشد و در زمان خیار تلف شود و بایع از خیار استفاده نماید مبیع به ملکیت بایع مستقر میشود (به طور کلی حکم ثمن همانند حکم مبیع است و تلف آن قبل از قبض از کیسه‌ی مشتری است). و اگر مبیع در زمان خیار در تصرف خریدار باشد و بدون تقصیر و تفریط وی تلف گردد از خیار استفاده و بیع را فسخ میکند و ثمن در ملکیت خریدار مستقر میشود.
  • هرگاه تلف به سبب عیب پنهانی مبیع باشد و مشتری در زمان تلف از آن مطلع شده باشد و در نتیجه معامله را فسخ کرده باشد باید گفت چون فروشنده عهدهدار سلامت مبیع است لذا بیع از زمان وقوع عقد منحل است و تلف از مال بایع خواهد بود.

مؤلف روضۀالبهیه میگوید در صورتی که مشتری حق خیار نداشته باشد یا خیار مشترکی بین او و ثالث نباشد با قبض مبیع از ناحیه مشتری، ضمان به مشتری منتقل میشود.

  • اگر خیار برای بایع و مشتری باشد و تلف بعد از قبض و در زمان خیار به عمل آید تلف از مال مشتری خواهد بود و این مثل آن است که طرفین خیار ندارند.
  • هرگاه انتقال ضمان، مشروط به قبض باشد و قبل از قبض، مبیع تلف شود تلف از کیسه‌ی بایع خواهد بود چه مشتری خیار داشته باشد یا نداشته باشد ولی باید دانست که نمای متصل متجدد بین عقد و تلف، متعلّق به مشتری خواهد بود

[۱۱۳].

  • تلف یکی از عوضین یا هر دو آنها مانع اقاله نیست و در این صورت بدل آن داده میشود.
  • اگر رد عوضین در اقاله ممکن نباشد، در حکم تلف است. ملاک در قیمت، قیمت زمان اقاله است و اگر تلف بعد از اقاله باشد ملاک، قیمت روز تلف است.
  • اگر اقاله پیش از قبض صورت پذیرفته باشد تعهد بایع را در تسلیم مبیع و تعهد مشتری را در تسلیم ثمن (ضمان معاوضی) از میان بر میدارد.
  • ضمان معاوضی در حبس نیز وجود دارد چرا که حق حبس به حکم قانون به شخص داده شده است. مگر اینکه یکی از طرفین به علتی بر مال طرف دیگر استیلا پیدا کند و آن را تلف نماید (یا به قوه قاهره تلف شود) که در این صورت ضمان معاوضی منتقل شده است.
  • تسلیم و تلف از موارد سقوط حق حبس هستند.
  • طبق نظر مشهور فقهای امامیه، ضمان زوج نسبت به مهر زوجه در صورت تلف از نوع ضمان واقعی است نه ضمان معاوضی؛ پس باید مثل یا قیمت آن را به زوجه پرداخت کند و تلف مهر باعث سقوط حق حبس زوجه نخواهد بود و در واقع حق حبس به وجود عینی مهر بستگی ندارد.

در پایان این مقاله و پس از بیان مختصری پیرامون ضمان معاوضی ارائه نظر نگارنده از بیان نظرات مختلف فقهی و حقوقی ارائه شده در قالب نتیجه‌گیری بحث ضروری می کند چراکه اظهار این بخش از مقاله مهم‌ترین قسمت هر نوشته‌ای محسوب می‌شود که حتی اگر خواننده موفق به مطالعه کل این مجموعه نگردد با بررسی آن به یک اجماع کلی می‌رسد.
لذا نتیجه این بحث رانیز همانند بررسی موضوع ضمان معاوضی در سه بخش تحقیق در فسخ، اقاله و دوران حبس اجمالاً بررسی می‌کنیم، ذکر این نکته نیز مهم به نظر می‌رسد که بحث ضمان معاوضی می‌بایست به صورت کلی و در تمام عقود تملیکی و معوض منظور و مورد لحاظ قرار گیرد و نه در عقد خاصی، از این رو برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب نگاه ما به ضمان معاوضی به طور جامع وکلی است. از طرف دیگر همان طور که بیشتر هم بدان اشاره گردید ضمان در مباحث حقوقی بایستی در کنار قواعد مهم حقوقی چون خطاء و تقصیر و یا عمد و غیرعمد مورد بررسی قرار گیرد تا تمام ابعاد آن در نظر گرفته شود. مثل مؤجر و مستأجر و یا بایع و مشتری از عبارت معامل و متعامل استفاده می‌نماییم. همچنین به جای استفاده از واژه‌های اختصاصی هر عقد به ناچار در بررسی ضمان معاوضی درخصوص فسخ می‌توان به این نتیجه کلی برسیم که چنانچه عوض قبل از قبضو پیش از رد و بدل بدون اهمال وتقصیر از بین برود از جیب معامل خواهد بود و مگر اینکه در ید او به تقصیر تلف گردد و به عبارتی اتلاف منتسب به معامل باشد که متعامل هیچ مسئولیتی در این خصوص نخواهد داشت که به تعبیر حقوق‌دانان انفساخ روی خواهد داد. لکن چنانچه عوض بعد از قبض تلف یا از بین برود از جیب متعامل خواهد بود و چیزی برعهده معامل نخواهد مگر در مواردی استثنایی که نص صریح بر عکس آن وجود دارد مانند تلف در عقد بیع و در موضوع خیار حیوان که دراین خصوص و بر مبنای نص اگر تا سه روز حیوان موید متعامل تلف گردد برعهده بایع (معامل) خواهد بود. همان طور که می‌بایست به آن اشاره گردد این احکام علی‌القاعده وضع می‌گردد و ممکن است استثنائاتی شامل حال آن‌ها شود و به وسیله قاعده‌ای مورد تخصیص واقع شود.
و اما ضمان معاوضی در اقاله و نظر نگارنده در این خصوص بر این است که با توجه به معنای اصطلاحی و لغوی اقاله، چنانچه قبل از هر تصمیم و ابراز اراده طرفینی، موضوع اقاله تلف شود مسئولیت به عهده هیچ کس نخواهد بود ولی به محض وقوع اقاله و انعقاد آن چناچه قبل از استرداد عوضین، بدون اهمال و تقصیر و یا عمدی تلف صورت پذیرد، اقاله برهم خورده و به تعبیر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:33:00 ب.ظ ]




وسواس یکی از صدها رفتاری است که از آدمی سرمی زند؛ امّا تفاوت آن با سایر رفتارها در این است که وسواس یک رفتار نابهنجاربوده و ریشه ی فیزیولوژیک دارد یعنی اینکه این اختلال را نمی توان فقط به عوامل محیطی یا فرهنگی نسبت داد بلکه فاکتور مهم دیگری به نام «وضعیت و شرایط خود انسان» نیز در بروز آن دخیل است.
جنبه ها ی فیزیکی رفتار وسواسی را باید در چگونگی عملکرد مغز، اعصاب، غدد و دستگاه های حسّی فرد مبتلا به وسواس جستجو کرد.[۱۶۷] امّا جنبه غیر فیزیکی آن تحت تأثیر عوامل متعدّد دیگری قرار می گیرد. ازجمله عوامل فیزیکی که موجب آشکارسازی علائم وسواس می گردد، می توان به التهاب مغز، جراحات سر وغدد مغزی اشاره کرد. «محقّقان به کمک توموگرافی نشر پوزیترون(PET) و سایر فنون تصویرسازی مغزی، برای اختلال وسواس فکری-عملی ریشه های عصب شناختی پیدا کرده اند.»[۱۶۸] در افراد مبتلا به OCD ، فعّالیّت قطعه پیشانی مغز بیشتر از افراد غیر وسواسی است. این افزایش می تواند منعکس کننده توجّه بیش از حد فرد وسواسی به افکار و تصوّراتش باشد. علاوه بر این، پژوهش های بیو شیمیایی انجام شده درباره فعل و انفعالات شیمیایی مغز، تأیید می کنند که تغییر در میزان برخی از مواد شیمیایی مغز می تواند بر نحوه ی بروز وسواس اثرگذار باشد. در اینجا به بررسی برخی از این فاکتورهای اصلی زیستی ( هم فیزیکی و هم شیمیایی) که در ایجاد وسواس دخالت دارند، می پردازیم:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱-۱-۱- نقش وراثت در ایجاد وسواس
یکی از مهم ترین عوامل زمینه ساز بروز وسواس که در دهه های اخیر مورد توجه ویژه ی پژوهش گران قرار گرفته ومطالعات گسترده ای را به خود اختصاص داده است، مسئله توارث وژنتیک در انتقال وسواس است. نتایج برخی از تحقیقات وپژوهش ها نشان داده است که حدود چهل درصد وسواسی ها، این بیمارى را از والدین خود به ارث برده‏اند. اگرچه گروه دیگری از محققان جنبه ارثى بودن وسواس را محتمل می دانند؛ ولی شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارند که تأیید می کنند عوامل وراثتی یعنی «ژن ها»[۱۶۹] را می توان به عنوان واسطه های اصلی در انتقالِ بعضی از نشانگان منحصر به فرد وسواس ، منشاء اثر دانست. بررسی های انجام شده برروی خانواده ها ونیز دوقلوهای یک تخمکی[۱۷۰] یا دو تخمکی،[۱۷۱] حاکی از آن است که فقط چند ژن محدود- نه تعداد زیادی- در ظهور وبروز علائم وسواس ایفای نقش می کنند.[۱۷۲]
همچنان که فرزندان ویژگی های ظاهری خود مثل: رنگ پوست، قد و شکل و… را به طور ژنتیکی از والدین خود دریافت می کنند، گروهی از ویژگی های روانی خود را نیز از پدر و مادر ارث می برند. استرس‌هایی که فرد در طول زندگی با آن ها مواجه می شود و نیز آنچه که یاد می گیرد و روش یادگیری آن ها، در بالفعل نمودن و شعله ور ساختن این اختلال تأثیر گذار هستند.
مطالعه بر روی خانواده ها، نشان داده است که در خانواده ی افراد وسواسی اختلالات اضطرابی و افسردگی بیشتری دیده می شود. این یعنی این که وسواس می تواند پایه ی وراثتی مشابهی با این اختلالات داشته باشد. هم ابتلائی وسواس با اختلالات اضطرابی دیگر و نیز افسردگی می تواند مهر تأییدی بر صحّت این ادّعا باشد.
محقّقینی که درمورد زمینه های وراثتی اختلال وسواس کار می کنند اعتقاد دارند که برخی از رفتارها برای بقاء زندگی ویا به منظور پرورش یافتن، ضروری و اجتناب ناپذیر هستند. به عنوان مثال، « شستن و تمییز کردن و پاکیزه بودن» در مورد انسان های اولیّه، شاید وسیله ی خوبی برای جفت یابی ویا جلوگیری از شیوع بیماری ها و آلودگی ها بوده است. « کنترل کردن»، رفتار مفیدی برای ممانعت از خطر حمله ی حیوانات وحشی و خطرناک بوده و یا « ذخیره سازی» یک نوع رفتار غریزی است که در مواقع خاص و یا کمبود غذا می تواند مفید وقابل استفاده باشد. با توجّه به سودمند بودن این رفتارها، ژن های مربوط به آنها ، به طور طبیعی، در انسان های اولیه انتخاب شده وبه نسل های بعدی انتقال یافته است وبه این ترتیب احتمالاً زمینه وراثتی انتقال وسواس ، شکل گرفته است.[۱۷۳]
لازم است هنگام بحث از تئوریِ ارثی دانستن اختلال وسواس، به این نکته هم دقّت داشته باشیم که صِرف رأی دادن به عامل وراثت و پذیرفتن آن، به عنوانِ انتقال دهنده ی وسواس، به معنای « فعّال و شعله ور دانستنِ» ناهنجاری وسواس نیست، بلکه پذیرفتن این تئوری به این معناست که اگر فردی به طور ذاتی وارثی دارای ژن ایجاد وسواس باشد ، در صورتی که در معرض سایر علل – روانی واجتماعی- قرار نگیرد هرگز به وسواس مبتلا نمی شود والبته بالعکس.
از آن چه که در توصیف زمینه ی وراثتی وسواس گفته شد می توانیم به این نتیجه برسیم که چون تعداد زیادی از افراد وسواسی دارای زمینه های ارثی ابتلا به این اختلال هستند، نحوه آموزش دادن افکار واعتقادات، مهارت ها، رفتارها، اعمال وآئین های دینی به آن ها باید به گونه ای باشد که ایجاد اضطراب واسترس نکند وبه دنبال آن موجب فعّال سازی رفتارهای وسواس گونه نگردد. این افراد اگر شرایط زندگیِ خانوادگی و اجتماعی خوب ومتعادلی داشته باشند، یا در دوره ی کودکی و نوجوانی خود با بحران های شدید عاطفی وروحی مواجه نشده باشند وهمچنین وقایع کم اهمیّت تری مثل تغییر مدرسه، تغییرشغل یا محیط زندگی برایشان پیش نیامده باشد، استعداد آن ها برای ابتلاء به وسواس به راحتی شعله ور نمی شود.[۱۷۴]
۲-۱-۱-۲- عوامل جسمی اثر گذار در ایجاد وسواس
عوارض واختلال های مختلف پزشکی و یا عصبی از قبیل عفونت ها، مسمومیّت ها، ضایعات ویا آسیب های حادّ مغزی ویا آسیب ها و بیماری های مغزی وجود دارند که تأثیر آنها را در بروز وسواس نمی توان نادیده گرفت ویا انکار نمود. متخصّصین این رشته علاوه بر این موارد، موارد بسیار دیگری را ذکر کرده اند که از جمله ی عوامل جسمی اثرگذار در ایجاد وسواس هستند که پرداختن به همه ی آنها در این مجمل نمی گنجد.[۱۷۵] من باب نمونه به چند مورد مهم تر در زیر اشاره می گردد:
۲-۱-۱-۲-۱– کارکرد نابهنجار مغز واثر آن در بروز وسواس
مطالعات تصویر برداریِ مغزی که در خصوص نحوه عملکرد مغز، در مبتلایان به وسواس انجام شده اند، اغلب تفاوت های ظریفی را در ساختار مغزی[۱۷۶] افراد وسواسی وغیر وسواسی نشان داده اند. این مطالعات ناهنجاری هایی[۱۷۷] را در برخی از مناطق مغزی افراد وسواسی ثابت می کنند. عدّه ای از متخصّصین امر براین باورند که عامل اصلی شکل گیری این اختلال در ساختار مغز، مداربندی و فعل وانفعالات شیمیایی و نورونی آن قرار دارد و این امر، علّت اصلی تمایز افراد مبتلا به وسواس از افراد سالم است. اطلاعات واردشده از دنیای خارج از مغز، در این بخش ها دسته بندی و مرتب شده و اطلاعات غیر ضروری غربال و از دور خارج می گردند.این بخش ها خود را درگیر کنترل تکانه ها یا واکنش ترس هم می کنند. این بخش ها در موقعیت هایی که افکار مزاحم به ذهن هجوم می آورند و فرد قادر به عدم توجه یا بی اعتنایی به آن ها نیست به شدت درگیر می شوند وتحت فشار قرار می گیرند.
قشر پیشینِ حدقه ای در بخش جلو مغز و در بالای چشم ها قرار گرفته است. در این مکان، اطلاعاتی که از کانال حواس بساوایی، شنوایی و بینایی به مغز راه می یابند تعبیر و تفسیر می شوند. اطلاعات واردشده با هیجان ها و قضات های اخلاقی پیوند می خورند. تصاویر مغزی نشان داده است که این بخش از مغز افراد وسواسی بسیار فعّال است. فعالیت بیش از حد این بخش از مغز باعث هوشیاری و شک زیاد می گردد، به طوری که فرد با نگاهی موشکافانه تر به محیط اطراف خو د می نگرد و ازدقت و هوشیاری زیادی برخوردار می شود. جالب است بدانید که معمولاً بعد از درمان به روش داروئی ودرمان های شناختی- رفتاری، فعالیت بیش از حد این بخش از مغز کاهش می یابد. « این نواحی در بازداری رفتار و فرآیندهای توجّه نقش اساسی دارند.»[۱۷۸]
از دهه ۱۹۸۰ به بعد ، محقّقان به یافته های جدیدی درباره ی «ناهنجاری های نوروبیولوژیکی»[۱۷۹] به عنوان مشخّصه ها و ویژگی های متمایز کننده وسواس دست یافتند، که مورد اتّفاق نظر اکثر دانشمندان روان شناسی نیز بوده است. این ناهنجاری ها به دو گروه اصلی زیرتقسیم می شوند:
۲-۱-۱-۲-۱- ۱- ناهنجاری در کارکردهای مغز
هنگامی که بخشی از مغز آسیب می بیند، دیگر مناطق فعال تر شده وسعی می کنند که وظایف بخش آسیب دیده را برعهده گرفته وکم کاری آن را جبران نمایند.[۱۸۰] درنتیجه ی این اقدام، ترافیک وتراکم کنش ها و واکنش ها در عملکرد مغز افزایش می یابد تا بتواند نابهنجاری وعدم تعادل حاصله را درمان کرده وبه حالت متعادل پیشین خود برگرداند. در اختلال وسواس نیز وضع به همین منوال است. یعنی این اختلال زمانی آشکار می شود که کل سیستم مغزی به علّت تراکم وظایف بامشکل مواجه گشته ودر انجام مأموریت خود، که جبران نتایج حاصل از افزایش میزان سروتونین[۱۸۱] است، ناکام می ماند.
از آنجائی که فرد وسواسی می پندارد دارای نیرویی است که می تواند از بسیاری از حوادث بد وناگوار جلوگیری کند، اما در عین حال چون به این احساس و ظنّ خود اطمینان ندارد ، دچار اضطراب می گردد.اینجاست که مغز وارد میدان می شود تا با بهترین شیوه ممکن با این اضطراب سازش ومصالحه نماید. اگرچه این فرایند یک فرایند و پروسه طبیعی در عملکرد مغز به حساب می آید، ولیکن مغز را به یک سیستم غیرطبیعی، تبدیل می کند که درضمن اشتغال به سازوکار خنثی کنندگیِ اثر افزایش اضطراب، تغییراتی را نیز در فعّالیّت عصب-رسانه ی سروتونین پدید می آورد. به دنبال تغییرات مقدار سروتونین، به تدریج علائم ونشانه های اختلال وسواس نیز آشکار می شوند.[۱۸۲]
بنابراین به بیان ساده تر هرقدر ورودی اضطراب به کورتکس مغز بیشتر باشد عملکرد بهنجار مغز در کنترل رفتارها، کاهش و فعّال سازی رفتارهای نابهنجار افزایش می یابد. بدین ترتیب اگر ورودی اضطراب به مغز، به ویژه در افرادی که زمینه مستعد ومناسبی برای بروز رفتارهای وسواسی دارند، کاهش یابد عملکرد بهنجار مغز هم در کنترل رفتارها، افزایش می یابد. این فرایند به عنوان یک پروسه ی طبیعی ، قطعاً در فعالیت ها و عملکردهای مغزی همه ی انسان ها وجود دارد ؛ اما از آن جایی که بررسی سازوکار بروز وسواس ، به طور خاص، در افراد متدیّن و مقیّد به رعایت احکام و دستورات و آموزه های دینی، در کانون توجه این پژوهش قرارگرفته است، خوب است که در این جا به ارتباط بین این فرایند علمی و تأثیر آن در ایجاد رفتارهای وسواسی در گروه فوق الذکر، اشاره ای داشته باشیم.
۲-۱-۱-۲-۱- ۲- ناهنجاری های نوروشیمیایی ِ مغز
انسان ها به طور ذاتی دارای رفتارهای قالبی از قبیل شستن و تمیزی وپاکیزگی هستند. این نوع رفتارهای ذاتی توسط بخش عقده های قاعده ایِ مغز کنترل و ساماندهی می شوند. در مقابل، بخش دیگری در مغز وجود دارد که مسئول تفکّرات انسان است و وجود رفتارهای غیرمنطقی را درک کرده و سعی می کند از بروز این نوع رفتارهای قالبی که به وسیله عقده های قاعده ای به وجود می آیند، جلوگیری کند. پاره ای از تحقیقات نشان داده اند که فعالیّت قطعه پیشانی[۱۸۳] مغز در افراد مبتلا به وسواس نسبت به افراد عادی ، افزایش بیشتری دارد و دیگر اینکه اندازه عقده های قاعده ای نیز، در این افراد کوچک تر می شود.
قطعه پیشانی مغر مسئول کنترل چیز های جدید و خطرناک است در حالیکه عقده های قاعده ای رفتارهای خودبه خودی مثل شستن، کنترل کردن وپاکیزگی را حفظ می کند. هنگام بروز وسواس، قطعه پیشانی سعی می کند فعالیت عقده های قاعده ای را خنثی ساخته وبه رفتارهای تشریفاتی پایان دهد.[۱۸۴] بعضی دیگر از محققان معتقدند که فرد مبتلا به وسواس در «کُدبندی» و تقسیم بندی اطلاعات واردشده به مغز دچار اشکال است. همه ی ما انسان ها در طول زندگی با موضوعات ترس آور روبه رو شده و هیجان منفی ترس را احساس کرده و انبوهی از اطلاعات مرتبط با ترس را در لایه ها وشبکه بندی های حافظه ی خود ذخیره کرده ایم. هر شبکه حاوی اطلاعاتی درباره ی محرک های بیرونی یا محیطی مزاحم، واکنش هایی به ترس یا ناراحتی و همین طور شیوه ی تجزیه وتحلیل محرک ها و واکنش هاست. در این شبکه بندی ها و در بستر اطلاعات ذخیره شده( با موضوع ترس) ارزیابی بیش از حد خطر وتهدید شکل می گیرد و بارور می شود.[۱۸۵]
در اکثر نظریّه هایی که درباره سبب شناسی وسواس ارائه شده اند، به نوعی اختلال وکارکرد نابهنجار در مدارهای عصبی مغزی که بسیار پیچیده نیز هستند، اشاره شده است.[۱۸۶] این اختلال در اثر «عدم توازن» در مواد شیمیایی درون اعصاب به وجود می آید. مواد شیمیایی ای که در مدارهای مغزی نقش یک ناقل عصبی بسیار مهم را بازی می کنند و عامل ارتباطی بین سلول های نورونی مغز محسوب می شوند سروتونین ودوپامین هستند که تحت عنوان عصب رسانه[۱۸۷] شناخته می شوند.
سروتونین تنظیم فعل وانفعالات فیزیولوژیکی مختلفی را مدیریّت می کند. از جمله این فعل وانفعالات می توان مواردی مانند: ادراک درد، رفتارهای مرتبط با پرخاشگری ، اعمال جنسی وتکانه ای، رفتارهای خُلقی و اضطرابی، خوابیدن، تنظیمات درجه حرارت بدن و اشتها، ایجاد حرکت و تعادل را برشمرد.
تغییر در میزان سروتونینِ نرمال مغز، وغیرطبیعی شدن مقدار آن ، آسیب پذیری نسبت به وسواس را افزایش می دهد. بااین وجود امکان دارد که سروتونین به تنهایی و مستقیماً علّت ایجاد وسواس نباشد بلکه یک نقش ثانویه داشته باشد. باتوجه به کارکردهای گوناگون سروتونین در بدن، نمی توان برای سروتونین ایجاد وسواس نقش اختصاصی خیلی مشخّصی قائل شد؛[۱۸۸] اما شواهدی وجود دارد دالّ بر اینکه سروتونین موجب تغییراتی در یاخته های عصبی (سلول های عصبی) افراد مبتلا به وسواس می شود. به هرحال آنچه که در این باره قطعی وتردیدناپذیر است این است که هر عاملی که میزان اضطراب را در فرد وسواسی کاهش دهد باعث می شود عملکرد یاخته های عصبی بدون نیاز به مصرف داروهای مولّد سروتونین، بهبود یافته و در پی آن اضطراب فرد مبتلا ازبین برود ودرنهایت بهتر می تواند درجهت غلبه بر رفتارهای وسواسی اقدام کند.[۱۸۹]
با توجه به این که هیجاناتی مثل اضطراب و احساس گناه در افراد کمال طلب متدیّنی که از یک سو دارای زمینه مناسبِ ابتلاء به وسواس هستند وازسوی دیگر، مشتاق اند که امر شارع مقدس را اطاعت کنند و اعمال عبادی و تکالیف دینی خود را به نحو احسن به جای آورند، هنگام عمل کردن به احکامی که با ظرافت ودقّت بسیار در جزئیّات، بیان شده اند، به شدّت دچار استرس، تشویش ونگرانیِ اضطراب آور می گردند وبدین ترتیب ظرفیت وپتانسیل اضطرابی بالایی را کسب نموده و آن را وارد سیستم مغزی خود می کنند. این حالت، روند فعالیت بهنجار مغزی را برای کنترل وتنظیم رفتار، مختل کرده، آن را کاهش داده کارکرد مثبت یاخته های مغزی را با مشکل مواجه می کند، ونوعی نابهنجاری در مدارهای عصبی بین دو قطعه پیشانی مغز و عقده های قاعده ای آن پدید آورده وسپس میزان عملکرد نابهنجار و وسواسی آن را افزایش می دهد.[۱۹۰] درپی چنین فرآیندی، احساس ناکامی و عدم بهره وری متعالی از انجام فعل عبادی، شخص را دچار ، کسالت و درماندگی،سرخوردگی و یأس و ناامیدی از درگاه فضل الهی می سازد. بدین ترتیب، انجام عمل عبادی که قرار بود با خود آرامش روحی وروانی به همراه بیاورد، به جای ایجاد آرامش، به تشویش خاطر ونگرانی بیشتر فرد وسواسی می انجامد. وجود عامل ترس از ناکامی در انجام تکالیف دینی به نحو احسن ومطلوب وترس از عذاب شدن در دادگاه عدل الهی به دلیل نقص در اعمال ، زمینه ی مناسبی را برای فعال کردن و اشتعال رفتارهای وسواسی ، به ویژه در افراد مستعد، پدید می آورد.
از آنچه گفته شد می توان چنین استنباط کرد که عمل به تدابیر پیش بینی شده درفقه اسلامی در قالب قواعد واصول فقهی متعدّد ( اصل طهارت، قاعده نفی عسروحرج، اصل صحت…) در واقع یک فنّ وتکنیکِ اضطراب زدایی – ریلکسیشن- است. فرد مکلّف، هنگام رویارویی با شک و تردیدهای تکلیفی و عبادی، با عمل کردن به این اصول وقواعد فقهی، مانع از بروز نگرانی وعذاب وجدان در ضمیر ناخودآگاه خودشده و به این ترتیب ورودی اضطراب را به کورتکس مغز کاهش می دهد، وهمان طور که پیش تر هم اشاره شد، ورود اضطراب کم تر یعنی « عملکرد بهنجارتر مغز در کنترل رفتارها وحرکات.»
۲-۱-۱-۲-۲- ضعف قوای جسمانی
ضعف جسمی یکی از عوامل تشدیدکننده وسواس به شمار می رود.[۱۹۱] وقتی قدرت جسمی افراد کاهش می یابد، عوامل بیماری زا اعمّ ازجسمی و روحی زمینه مساعدتری برای رشدو نمو پیدا کرده و حمله قوی تری را علیه این جسم نحیف و رنجور تدارک می بینند. همان طور که شکست وضعف اراده و قدرت روحی در پیدایش بیماری وسواس مؤثر است، ضعف جسمانی نیز آن را توسعه می دهد. بیماران وسواسی خود معترفند که در دوره ضعف جسمی، گرایش وسواسی آن ها بیش تر شده و حملات افکار وسواسی، به شیوه ی حادتری، عارض آنان می گردد. براساس «فرضیه روان تنی»،[۱۹۲] همچنان که عوامل روان شناختی تأثیر بسزایی در مستعد ساختن فرد برای ابتلاء به بیماری های جسمانی دارد، عکس آن نیز صادق است؛ یعنی بیمار شدن نیز به نوبه خود حالت ذهنی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. اکثر کسانی که بیماری جسمی دارند ومجبورند طولانی مدّت با این ضعف زندگی کنند، خیلی از مواقع دچار حالت های افسردگی، اضطراب، خشم، احساس ناامیدی و درماندگی می شوند. وجود چنین حالت هایی می تواند شخص وسواسی را از لحاظ جسمی سست کرده و عجز و ناتوانی اورا افزون نماید ودرنتیجه به عنوان عامل تقویت کننده افکار واعمال وسواسی، در این فرد به شمار آید.[۱۹۳] در چنین مواقعی فرد وسواسی دیرتر می تواند خود را از چنگال افکار وسواس گونه نجات دهد، بر عکس هرچه انسان از سلامتی وتندرستی بیشتری برخوردار باشد، مقاومت او دربرابر ابتلاء به وسواس بیشتر می شود ودرصورت ابتلاء شدّت آن کمتر خواهد بود. بنابراین اگر فرد وسواسی از نظر جسمی وبنیه، تقویت شود و ازطرفی زمینه عصبانیت ها وهیجاناتش نیز ازبین بروند، راحت تر می تواند بر افکار واعمال وسواسی خود غلبه کرده ونجات یابد. [۱۹۴]
۲-۱-۱-۲-۳- گلودرد استرپتوکوکی
برخی مطالعات نشان می دهند که تعدادی از کودکان پس از ابتلا به یک نوع گلو درد استروپتوکوکی[۱۹۵] دچار OCD می شوند. البته در این مطالعات جای بحث وجود دارد و برای این که گلودرد استرپتوکوکی به عنوان علت شناخته شود شواهد بیشتری مورد نیاز است.
۲-۱-۲ – ریشه ها و علل شخصی بروز وسواس
ریشه های بروز وسواس همیشه از نوع ارثی، جسمی، فیزیولوژیکی، مغزی یا نوروبیولوژیکی نیستند بلکه در خیلی از موارد، علل بنیادین شروع وسواس، به انگیزه های فرد در درون خود انسان برمی گردند؛ یا به عبارت دیگر عواملی در وجود خودِ فرد وسواسی، ریشه دوانیده اند که زمینه ظهور وسواس را فراهم می سازند . برخی از این عوامل شامل موارد زیر می شوند :
۲-۱-۲– ۱- حبّ ذات
عدّه ای از افراد در «دوست داشتن خود» به افراطی گری و خروج از حد اعتدال گرفتار می شوند. این گونه افراد انتظار دارند همه آنان را دوست داشته باشند و به آنان احترام خاص بگذارند، دستوراتشان را مو به مو اجرا کنند وهرگز کاری بر خلاف میل و خواسته آن ها انجام ندهند.این افراد اگر با شرایطی روبرو شوند که خلاف انتظارشان باشد، دچار عوارض روحی شده ودر دراز مدت، مستعد ابتلاء به وسواس می گردند. [۱۹۶]
۲-۱-۲ – ۲- فراموشی خدا
در آیات قرآن وروایات معصومین (ع) به کرّات در مورد وساوس شیطان وتأثیر آن ها در دوری واعراض از یاد خداوند تأکید شده است. از نظر اسلام ایمان به خدا ویاد او تنها پناهگاه مطمئن برای حفظ انسان از آسیب های گوناگون جسمی وروحی ، ازجمله غلبه برافکار واعمال وسواس گونه به شمار می آید.(در ادامه ی این فصل به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.)
علاوه بر این، یکی از دلایل عمده ی عدم حضور قلب در نماز، همین وسوسه های شیطانی و افکار مزاحم و واسواس گونه است.فرد مبتلا به وسواس، به علت توجه و دقت افراطی به ظواهر نماز و درگیر شدن با افکار مزاحم، نمی تواند به سادگی بر امور مهم تمرکز کافی داشته باشد. کم حافظه شدن در فرد وسواسی به دلیل به خاطر سپردن تعداد بسیار زیادی از موضوعات غیرطبیعی وغیر مفید، و فراموش کردن مسائل مهم امری است رایج که فراوان اتّفاق می افتد؛ مثلا به راحتی و با دقت به یاد می آورد آخرین بار چند دفعه هر کدام از دمپایی های دستشویی را آب کشیده است، اما تاریخ دقیق امروز را به خاطر نمی آورد.[۱۹۷]
۲-۱-۲-۳- فعالیت ها و نشخوارهای ذهنی
برخی اوقات اموری ذهن انسان را به خود مشغول می سازند که بسیار ساده، ناچیز وبی اهمیّت هستند. درچنین وضعیتی، ذهن دچار سرگشتگی و تحیّر می گردد و در واقع به دنبال بهانه ایست که خود را از این شرایط برهاند. اما فقدان یک برنامه منسجم و هدفمند در خودآگاه انسان، موجب بی ثباتی و تزلزل ذهنی فرد می گردد.این تزلزل و ازهم گسیختگی باعث می شود ذهن فرد به هر سوی گرایش پیدا کرده، به هر چیز ارزشمند و بی ارزشی متمسّک شود و مدّت ها به نشخوار آن بپردازد. این نشخوار دائمی افکار، توهّمات بی اساسی را در مخیّله فرد شکل می دهد که بستر مناسبی برای ایجاد وسواس به شمار می آید. [۱۹۸]
۲-۱-۲ -۴- ترس وکمروئی واحساس ناامنی
ترس وکمروئی از دسته عواملی هستند که ریشه در نحوه تربیت هر انسانی دارند وبرخوردهای عاطفی اطرافیان به ویژه در دوره کودکی،تأثیر بسزایی در شکل گیر و رشد این احساسات دارند. نامهربانی ها، ناامنی ها وسختگیری های نامتعادل در دوره کودکی، اعتماد به نفس وتوان موضع گیری در موقعیّت های مختلف را از فرد می گیرند؛ چنین فردی در بزرگسالی، برای این که مورد سرزنش دیگران قرار نگیرد ویا درارتباط با دیگران ، در درون خود احساس امنیّت کند، نظم خاصی را برای خود طراحی می کند وسعی می کند همه کارهای خود را برآن اساس، بدون کوچک ترین تخطّی و به نحو احسن انجام دهد و درنتیجه ی این دقّت ها و جزئی نگری ها، دچار اضطراب وتکرار اعمال می گردد. چنین شرایطی درصد میزان آمادگی برای ابتلاء به وسواس را در فرد افزایش می دهند. [۱۹۹]
۲-۱-۲– ۵- ضعف روحی
فقدان توانایی روحی ویا حتّی ضعف قوای روحی، موجب می شود که فرد قدرت اراده واستحکام فکری خود را از دست بدهد. چنین فردی هنگام رویاروئی با شک ها وتردیدهای گوناگون زندگی توانایی کافی برای اتّخاذ یک تصمیم درست ومنطقی ندارد ودراین زمینه همواره وابسته و متکی به دیگران است و دائم در پی آن است که دیگران برایش تعیین تکلیف کنند وتردیدهایش را برطرف سازند.
فردی که از چنین خصوصیات روحی ای برخوردار است، چون فاقد یک اراده محکم و استوار بوده و دچار بی تصمیمی وبلاتکلیفی، تزلزل و بی ثباتی فکری و شخصیّتی است، هرگز نمی تواند برسر دوراهی ها به یقین برسد و مستقلاً یک تصمیم قاطعانه بگیرد و آن را اجراکند. وجود این ویژگی ها ، بستر مناسبی را برای ایجاد اضطراب ، نگرانی، بی قراری و تشویش خاطر ، فراهم می سازد.
وقتی این عوامل در کنار هم قرار می گیرند نتیجه طبیعی و منطقی آن، روی آوردن به وسوسه های فکری و به دنبال آن گرفتارآمدن در یک چرخه ی بسته است که از سه رکنِ اصلی، یعنی اضطراب، فکر وسواسی وانجام عمل جبریِ وسواسیِ تکرار شونده، تشکیل می گردد. شخص وسواسی در اثر ضعف روحی، به جای مقاومت کردن و بی اعتنایی درمقابل وساوس شیطانی خود را تسلیم آن ها می نماید، در نتیجه نیرویی نامرئی، به نام «افکار و احتمالات وسواسی» محرک رفتارهای او می شوند و زمینه ی تکرار یک عمل معیّن را در وی پدید می آورند. درمقابل این گروه، دسته ی دیگری قرار دارند که هیچ گاه خود را اسیر و درمانده تخیلات روحی وشک وشبهه های غیرعقلانی نمی کنند و پس از حصول اطمینان عقلایی، همه تردیدها را از خود دور ساخته و قاطعانه دست به عمل می زنند.[۲۰۰]
۲-۱-۲ –۶- تحوّلات زمان بلوغ و وجود خلاء های عاطفی گوناگون
در دوره ی بلوغ، به دلیل بروز دگرگونی های هورمونی و جسمی ، روحی، عاطفی، احساسی و شخصیّتی بسیار که در وجود نوجوان اتفاق می افتند، دغدغه ها و آشفتگی های متعدّدی در ذهن و روان فرد پدید می آیند که به طور طبیعی منشأ تغییرات و تاثیراتی می گردند. اما اگر با این پریشانی ها و درگیری های روحی درست و سنجیده برخورد نکنیم، بحران های شدید روانی در وجود نوجوان حادث می گردند. فقدان مراقبت های عاطفی، روانی و شخصیّتی کافی از نوجوانان در این برهه ی زمانی خاص ونیز نقص در ارائه ی آموزش های مطلوب و متعادل دینی که پاسخگوی تردیدها وتشکیک ها ی بسیار در این سن باشند ، شرایط مساعدی را برای پایه گذاری زمینه های اولیه ی وسواس در این سن بحرانی، پدید آورند. [۲۰۱]
تأثیرات چشمگیر فقدان محبت وآرامش، احساس عدم امنیت خاطر عاطفی و روانی کافی ، وجود محرومیت ها و عقده های روانی، استرس ها، رفتارهای خشونت آمیز، تحقیر ها وسرکوفت ها، تنبیه ها وعقوبات نابجا، اجازه نداشتن برای ابراز وجود و کسب شخصیت مستقل را، به ویژه در دوره ی کودکی نمی توان در پیدایش وسواس های گوناگون فکری و عملی نادیده انگاشت. [۲۰۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:33:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم