۳- سن ازدواج: اغلب محققان و پژوهشگران سن ازدواج را به عنوان یکی از مهم­ترین عوامل رضایت زناشویی به حساب می ­آورند. در بعضی جوامع دیده می­ شود که زوجین، جوان­تر از آن بوده ­اند که درباره همسر انتخاب درستی داشته باشند و نمی ­توانند با هم جور شوند و نیازهای فردی بر نیازهای بین فردی ترجیح داده می­شوند، ازدواج خود را به عنوان یک اشتباه جوانی و طلاق را به عنوان تغییر برای پایان زندگی و شروع دیگری در نظر می­ گیرند (نیولون[۲۳]، ۲۰۰۰). تجانس در ویژگی­های اجتماعی و سن از عوامل نگهدارنده ازدواج است. به گفته کارلسون[۲۴] (۱۹۹۹ ) چون انتظارات و شیوه نگرش افراد در سنین مختلف فرق می­ کند. افرادی که دارای اختلاف سنی هستند دارای فرهنگ و اندیشه متفاوت نیز خواهند بود لذا تفاوت وسیع سنی، تفاوت­های وسیع فرهنگ و جهان بینی را به همراه خواهد آورد و در بقای زندگی زناشویی و رضایت زناشویی تاثیر خواهد گذاشت ( کارلسون ، ۱۹۹۹ ) .

۴- تحصیلات: به نظر شاملو تفاوت میان سطح تحصیلی و طبقاتی یکی از عوامل مهم اختلاف خانوادگی است (شاملو، ۱۳۸۵). درباره تحصیلات زوجین ناکونزی و رادجرز (۱۹۹۵) معتقدند تجانس در ویژگی­های اجتماعی و تحصیلی از عوامل نگهدارنده ازدواج می­باشند و زمانی که تحصیلات زوجین با هم اختلاف زیادی دارد و منطبق بر یکدیگر نیست احتمال طلاق بیشتر می­گردد.

۵- اشتغال: رأس[۲۵] و همکارانش (۱۹۸۵، به نقل از خانه یی، ۱۳۸۶) درباره تأثیر اشتغال زن روی روابط خانوادگی تحقیقی انجام دادند که نتایج این تحقیق نشان داد که هر دو همسر زمانی که موفقیت شغلی زن بر اساس تمایلات بود کمتر افسرده بودند و چنانچه شغل زن در خارج از خانه با موافقت همسرش باشد و مردان نیز به همسران شاغل خود در کارهای خانه کمک کنند، اشتغال زن نمی­تواند روی نوع روابط خانوادگی تأثیر منفی بگذارد.

۶- مسائل عقیدتی – مذهبی: ازدواج با افراد ناهمسان از لحاظ مذهبی را ‌می‌توان نشانه ضعف کنترل­های اجتماعی دانست. بوساردبول در یک مقاله زناشویی درباره ایمان می­نویسد: زناشویی میان زن و مردی که مذهب مختلفی دارند به دشواری های شخصی و خانوادگی گوناگون می­انجامد و تنها با اراده استوار نمی­ توان از آن ها پرهیز کرد (بوساردبول، ۱۹۷۵، به نقل از احمدی، ۱۳۸۳)

۷- فرزندان: تحقیقات فراوانی درباره تأثیر داشتن فرزند بر رضایت زندگی زناشویی انجام شده است. لانگهرست[۲۶] (۱۹۹۴) بر اساس تحقیقی که بر روی رضایت زناشویی زنان کشیش انجام داده نشان داد که رضایت زناشویی تحت تأثیر اشتغال همسر قرار نداشت و لیکن داشتن فرزند در رضایت زناشویی مؤثر بود (به نقل از فرحبخش، ۱۳۸۳).

۸- طول ازدواج: لوینسون[۲۷] و همکاران(۱۹۸۵ ) پیوندهای زناشویی بلند مدت و رضایت زناشویی را در ۱۵۶ زوج مورد مطالعه قرار دادند. یافته ها از دیدگاه مثبت در رابطه با پیوندهای قدیمی و طولانی­تر حمایت می­کرد. در مقایسه با پیوندهای زناشویی افراد میانسال، زوج­های قدیمی سالم­تر نشان می­دادند در این موارد الف: نیروی بالقوه کمتری برای برخورد و تعارض دارند و در عوض دارای انرژی بیشتری برای لذت­جویی در مواردی چون رابطه با فرزندان هستند. ب: اختلافات سنی کمتری در منابع لذت بروز می­ دهند (لوینسون و همکاران ۱۹۸۵).

ب) عوامل ارتباطی

اکثر روان شناسان خانواده بر اهمیت برقراری ارتباط و مهارت­ های ارتباطی در زندگی زناشویی زوجین صحه گذاشته­اند و به نظر می­رسد عوامل ارتباطی (تعاملی) تأثیر بیشتری حتی از عوامل زمینه­ای داشته باشد. پژوهش­های فراوانی نشان می­دهد که رفتارهای مخرب و منفی در ارتباطات و تعاملات زن و شوهر باعث نارضایتی زناشویی می­گردد (گردون و همکاران، ۱۹۹۹ به نقل از فرحبخش ۱۳۸۳) .

اینک به عوامل ارتباطی بین زن و شوهر که در رضایت زناشویی تأثیر گذارند می­پردازیم:

۱- پذیرش و احترام متقابل: سین­ها و ماکربک (۱۹۹۰) معتقدند روابط رضایت بخش زناشویی تنها از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر و پذیرش و درک یکدیگر قابل ارزیابی است. بک[۲۸]نیز معتقد است عدم درک متقابل یکی از نخستین عوامل اختلاف در ازدواج است و نشانه­ های آن را اغلب در عباراتی نظیر « نمی­فهمم که چرا چنین رفتاری دارد» مشاهده می­کنیم پس اگر خواسته­ های همسر درک شود و آن ها را به طریقی فرد برآورده کند می ­تواند به بهبود روابط زناشویی کمک نماید (بک، ترجمه قراچه داغی، ۱۳۹۲).

۲- ارتباط صمیمانه: یکی دیگر از عوامل مهم رضایت زناشویی ارتباط صمیمانه بین زوجین است. به عقیده پاتریک رضایت از میزان درجه محبت و علاقه، عامل مهم و مؤثر در رضایت زناشویی است. بین زنان و مردان در ادراک صمیمیت و رضایت زناشویی تفاوت وجود دارد. زنان بیش از مردان قادرند به طور بازتر درباره موضوع صمیمیت صحبت کنند. یک ارتباط صمیمی زنان را به سوی رضایت و خشنودی بیشتر از رابطه زناشویی سوق می­دهد در صورتی که مردان اثرات رابطه صمیمی را فراتر و به حوزه ­های دیگری از عملکرد سوق می­ دهند (گریف و مالهرب[۲۹] ، ۲۰۰۱).

آنچه مسلم است این است که ارتباط برای ازدواج رضایت بخش ضروری است. لازمه ارتباط یادگیری شریک شدن در افکار، احساسات، بازخوردهای مثبت و ابراز قدردانی است. البته خود افشایی می ­تواند خطرساز باشد زیرا فرد خود را آسیب پذیر و قابل انتقاد می­سازد (سیلیمن[۳۰] ۲۰۰۱).

سیلورمن[۳۱] (۱۹۷۲ ) ارتباطات زناشویی را به سه دسته تقسیم ‌کرده‌است:

الف: ارتباط حداقل مانند ارتباط زوجین سنتی

ب: ارتباط متوسط که در بین زوجین شاغل، تحصیل کرده و طبقات بالای اجتماعی اقتصادی دیده می­ شود.

ج: ارتباط حداکثر که بیشترین تعاملات مثبت و احساس رضایت و اعتماد در آن دیده می­ شود. مهارت­ های ارتباطی رفتارهایی را شامل می­شوند که نگهدارنده ازدواج هستند (احمدی ۱۳۸۳).

تحقیقات نشان می­دهد رابطه مثبتی بین ارتباط صمیمانه و رضایت زناشویی وجود دارد. این عقیده کلی که مهارت­ های ارتباطی تعیین کننده اصلی رضایت زناشویی هستند توسط نظریه­ های زوج درمانی و پژوهش­های متعددی مورد بررسی قرار گرفته است مثلاً اوکام[۳۲] (۱۹۹۲ به نقل از فرحبخش، ۱۳۸۳) اظهار می­دارد که پژوهش­ها نشان می­دهد که مسایل و مشکلات ارتباطی منبع اصلی مشکلات بین فردی است و بسیاری از مشکلات زناشویی ناشی از سوء تفاهم و ارتباط غیر مؤثری است که نتیجه آن احساس ناکامی و خشم به خاطر عدم برآورده شدن انتظارات و آرزوهای نهفته ‌می‌باشد. بر همین اساس اودون و کراچ[۳۳] ( ۱۹۹۶ ) اظهار می­دارند که مرکز و هسته درمان مشکلات زناشویی اصلاح مهارت­ های ارتباطی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...